یکشنبه, 02ام دی

شما اینجا هستید: رویه نخست یادگارهای فرهنگی و طبیعی یادمان احسان یغمایی: آقای طالبیان تعصب شما کجا رفته است؟

یادمان

احسان یغمایی: آقای طالبیان تعصب شما کجا رفته است؟

برگرفته از پایگاه خبری هنر (هنر نیوز)

احسان یغمایی، باستان‌شناس و پژوهشگر پیشکسوت، تعیین عرصه‌ای «۴۰۰ هکتاری» برای شوش را مصداق هموار کردن راه برای سوداگران دانست و گفت: کار میراث فرهنگی این مملکت به جایی رسیده که شوش ۱۲۰۰ هکتاری را با عرصه ۴۰۰ هکتاری ثبت جهانی کنند؟ آن هم با تصمیم مهندسان عمران! پس تکلیف ۸۰۰ هکتار دیگر و تکلیف اقمار وابسته به آن چه می‌شود؟ حتماً قرار است با قیمت گزاف فروخته شود و به مصرف هتل سازی و پارکینگ و برج سازی برسد.

احسان یغمایی باستان‌شناس و پژوهشگر پیشکسوت، در گفت‌و‌گو با هنرنیوز ضمن تأکید بر اینکه عرصه شوش از سوی باستان‌شناسان بر اساس موازین علمی تعیین شده است، افزود: بی‌شک برآورد ۱۲۰۰ هکتار برای عرصه باستانی شوش درست است. شهر امروزی شوش، در واقع با آغاز کاوش‌های باستان شناسی از حدود یک قرن و نیم قبل شکل گرفت و به‌تدریج به شکل مدرن توسعه پیدا کرد.

او ادامه داد: کلاً این طور باب شده که هر کس یک چاقو بردارد و آخرین ضربه را به میراث فرهنگی وارد کند. ثبت شوش ۴۰۰ هکتاری مصداق آخرین ضربه چاقو است. شوش مُثله شده است. یک جا هتل می‌سازند، یک جا جاده می‌کشند، یک جا حفاری غیرمجاز می‌کنند، یک بخش آن چراگاه گوسفندان است! این‌ها بس نبود حالا قرار است عرصه را هم ۴۰۰ هکتار تصویب کنند و مُثله‌شده ثبت جهانی کنند!

این باستان‌شناس پیشکسوت توضیح داد: کدام شک و شبهه را قرار است ارسطوزاده برطرف کند. اتفاقات پل شوش‌تر یا تعیین عرصه ۴۰۰ هکتاری شوش را؟ اصلاً یک سوال، مگر شوش بهشت باستان‌شناسی ایران نیست؟ پس چرا معماران و مهندسان عمران درباره عرصه آن تصمیم می‌گیرند؟ آقای طالبیان، نظری، ارسطوزاده چرا و به چه دلیل و به چه چیزی شک دارند؟ جلسه برطرف کردن شبهه یعنی چه؟ آیا قرار است مهندسان عمران و معماری یک طرف میز بنشینند و درباره چیزی که تخصصی در آن ندارند بحث کنند و پژوهشکده باستان‌شناسی و باستان‌شناسان را توجیه کنند که عرصه ۴۰۰ هکتار است؟!

او ادامه داد: از کی تا به حال مهندسان عمران درباره محوطه باستان‌شناسی اظهار نظر می‌کنند. مهندسان عمران حرفه‌ای، در میراث فرهنگی مشغول به کارنمی‌شوند آن‌ها در شرکت‌های مشهور ساخت مترو، سد، پل‌سازی و نظایر آن، با حقوق‌های بسیار بالا استخدام می‌شوند که استحقاق آن را هم دارند. سازمان میراث فرهنگی است که مهندسان عمران جامانده را برای پروژه‌های «مهم» به استخدام درمی‌آورد. آخر از کی عرصه شوش ۴۰۰ هکتار شده است که ما که آنجا کاوش کرده‌ایم خبردار نشدیم؟

کاوشگر و مرمتگر «شهر پانزدهم» شوش اضافه کرد: شوش محوطه‌ای است که در دنیا به تعداد انگشتان دست هم نظیر آن وجود ندارد. حالا قرار است ما در میراث فرهنگی چه کنیم. اجازه بدهیم در مابقی عرصه باستانی شوش هتل و متل و پارکینگ و آپارتمان، برج و ساختمان تجاری و... بسازند؟ کدام وجدان آگاه و متعهدی حفظ محوطه را به ساخت این‌ها ترجیح می‌دهد؟ کدام هویت، کدام فرهنگ، کدام ادای دین به سرزمین؟ گویا این‌ها مشتی حرف شیک لای زر ورق است. اصل قضیه این است: پول کجاست؟!

وی تصریح کرد: رییس جمهور، آقای روحانی، می‌گویند کار فرهنگی و علمی را باید به دست فرهنگیان و دانش‌وران سپرد، ولی فرهنگ به دست کسانی سپرده شده که صبغه و سابقه علمی و فرهنگی ندارند. خب، سخنان ایشان در حوزه علم و فرهنگ مصداق واعظ غیر متعظ است. وقتی آقای روحانی خود سخنانشان را باور ندارند توقع دارند ۷۰ میلیون ایرانی سخنانشان را باور کنند! چرا ایشان به سازمان میراث فرهنگی می‌آیند و فقط مدیران را می‌بینند؟ آخر مدیرانی که تخصص ندارند چه حرفی برای گفتن دارند! چرا ایشان با دانش‌وران میراث با باستان‌شناسان و مرمتگران و کار‌شناسان حوزه‌های مختلف سازمان جلسه نمی‌گذارند؟ آقای روحانی در تمام جلسات استانی آقای سلطانی‌فر را می‌بینند، در جلسات هیئت دولت هم همینطور. ایشان باید پای صحبت‌ها و درد دل متخصصان بنشینند.

یغمایی گفت: از میراث فرهنگی این مملکت چیزی نمانده است. مابقی را هم با عقب‌نشینی و مصلحت اندیشی، و خب حالا فلان حریم را کم کنیم، و عرصه فلان محوطه را ۵۰ متر آن طرف‌تر بگیریم، و حالا مثل این بنا زیاد است، و‌ای بابا دو تا سفال که این همه ناراحتی ندارد و الی آخر... بر باد می‌دهیم؛ چرا، چون مدیر متخصص نداریم. رییس فلان جا رشته عمران در بهمان دانشگاه خوانده، رییس فلان استان در شورای شهر بوده، رییس بهمان پایگاه در نمی‌دانم کجا درس خوانده، این‌ها قرار است میراث را نجات دهند؟ خب معلوم است امروز عرصه شوش است، فردا کاشان است، پسین فردا یزد، کرمان، اصفهان، شیراز و... الی آخر.

او ادامه داد: اگر یک مدیر متخصص در پایگاه شوش وجود می‌داشت و مدیریت می‌کرد و واقعیت شوش را می‌فهمید، هرگز اجازه مُثله شدن این محوطه را نمی‌داد و از عرصه ۴۰۰ هکتاری سخن نمی‌گفت. گمان می‌کردیم مدیریت‌های دولت دهمی کنار رفته‌اند، ولی گویا همچنان ادامه دارد. ثبت جهانی شوش نه تنها نمی‌تواند فقط بر اساس این محدوده «۴۰۰ هکتاری» ادعایی مدیران باشد، بلکه می‌بایست به صورت یک «مجموعه» به ثبت جهانی برسد و محوطه‌های اقماری شوش نیز باید در چارچوب پرونده جهانی آن ثبت شوند.

یغمایی متذکر شد: آقای طالبیان تعصب شما کجا رفته است؟ آقای طالبیان شوش را فدای منفعت طلبی نکنید!

نوشتن دیدگاه


تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

در همین زمینه