شنبه, 01ام دی

شما اینجا هستید: رویه نخست یادگارهای فرهنگی و طبیعی زیست بوم علت خشکیدن دریاچه‌ی ارومیه

زیست بوم

علت خشکیدن دریاچه‌ی ارومیه

برگرفته از تارنگار خرده گیری - علیرضا افشاری

نظر یک کارشناس درباره‌ی رایانامه‌ای که در میان ایران‌دوستان می‌چرخد:

علت خشکیدن دریاچه‌ی ارومیه؛ ساخت 40 سد روی 14 رودخانه

وضعیت دریاچه‌ی ارومیه فاجعه‌آمیز است. دفاع از محیط زیست وظیفه‌ای ملی است. مدتی است که روند آسیب دیدن محیط زیست ایران شتاب فزاینده‌ای گرفته است. از نابودی پارک‌های ملی، جنگل‌ها و گونه‌های گیاهی و جانوری گرفته تا تالاب‌ها و دریاچه‌ها. دریاچه‌ی ارومیه در این میان، به دلایل فراوان که در ادامه با آنها آشنا می‌شوید، شاخص است. در این زمینه آگاهی‌رسانی‌هایی خودجوش در جریان است، از جمله رایانامه‌ای (ایمیلی) که در میان ایران‌دوستان می‌گردد. درباره‌ی محتوای این رایانامه نظر یک کارشناس را گرفتیم.

در ابتدای این رایانامه به موضوع اعتراض‌های گسترده و مؤثری که به تغییر نام خلیج فارس در فضای مجازی در جریان است اشاره شده، و از آن نتیجه‌گیری شده که اگر ما بخواهیم کاری را انجام دهیم، می‌توانیم. سپس ویژگی‌های دریاچه‌ی ارومیه برشمرده شده است: «دومین دریاچه شور جهان»، «بزرگ‌ترین زیستگاه طبیعی آرتمیا»، «بیستمین دریاچه بزرگ جهان»، «شورترین دریاچه جهان که حیات در آن جریان دارد» و «بزرگ‌ترین دریاچه داخلی ایران». در دنباله درباره‌ی ویژگی‌های یادشده، این‌چنین توضیح داده شده است:

1. دریاچه ارومیه دریاچه‌ای است که در طول تاریخ حتی یک نفر را هم راغرق نکرده، چرا که اگر شنا هم بلد نباشید به سادگی می‌توانید روی آب شناور بمانید؛

2. دریاچه ارومیه بزرگ‌ترین زیستگاه طبیعی آرتمیا در جهان است (موجودی زنده که غذای ماهی خاویار است و قیمت آن تقریبا با ماهی خاویار برابری می‌کند). با وجود این، حتی در صورتی که بعدها هم دریاچه احیا شود دیگر اثری از این موجود نخواهد بود؛

3. این دریاچه شورترین دریاچه‌ی جهان است که حیات در آن جریان دارد؛

4. تحقیقات نشان داده که خواص طبی و درمانی لجن و نمک دریاچه ارومیه بسیار شبیه با خواص نمک و لجن دریاچه بحرالمیت اردن است که کشورهای خارجی به ویژه فرانسه، انگلیس و آلمان استفاده فراوانی از آن می‌کنند. لجن دریاچه ارومیه قابلیت چشمگیری در کاهش و تسکین درد دارد و می‌توان از آن برای تهیه محصولات بهداشتی و آرایشی و همچنین احداث کلینیک های درمانی استفاده کرد؛

5. لجن دریاچه ارومیه قابلیت درمان و نیز جلوگیری از پیشروی بیمارهای پوستی را دارد؛

6. نمک دریاچه ارومیه مقادیر زیادی از مواد معدنی از جمله کلر، سدیم، پتاسیم، کلسیم، برم، سولفات‌ها و دیگر مواد معدنی را به همراه کتون دارد. بنابراین نمک این دریاچه برای بیماری‌های قارچی و پوستی، دردهای عضلانی و مفصلی، رفع خستگی و استرس و هم‌چنین بهبود پینه و ترک پا و دست تأثیر دارد.

آن‌گاه درباره‌ی رویداد خشک شدن دریاچه چنین آمده که: «بد نیست بدانید که با وجود فواید بسیار و نقش عمده این دریاچه در اکوسیستم، به دلیل اتخاذ سیاست‌های غلط، سطح آب آن 7 متر کاهش یافته است و برآورد می‌شود تا سه سال آینده کاملا خشک شود. چرا که دیگر خبری از آب 21 رودخانه و 39 مسیل که به دریاچه ارومیه وارد می‌شد نیست».

در این رایانامه درباره‌ی پیامدهای خشک شدن دریاچه آمده است: «اما کاش با خشک شدن این دریاچه با ارزش که می‌توانست به منبعی برای جذب توریست و کمک به اقتصاد کشور تبدیل شود، فقط از موهبتی مجانی که در اختیارمان قرار داده شده بود بی‌بهره می‌شدیم اما خشک شدن آن علاوه بر از دست دادن مواهبش پیامدهای زیر را به دنبال خواهد داشت:

1. زیستگاه بی‌نظیر اطراف دریاچه از حیات خالی خواهد شد؛

2. گرد و غبار نمک دریاچه که بسیار خطرناک‌تر از گرد و غبار خاک است ایران و کشورهای همسایه‌اش را تهدید خواهد کرد چرا که با وزش کمترین بادی ذرات نمک بلند خواهند شد. هر چند شاید گرفتن گرد نمک تفاوتی با گرفتن گرد خاک نداشته باشه ولی تصور کنید به‌جای خاک، نمک به چشم‌تان برود؛

3. نمک دریاچه خشک‌شده، افزون بر به خطر انداختن سلامت جسمی و تنفسی، موجب از بین بردن زمین‌های کشاورزی هم خواهد شد. این نمک زمین‌های کشاورزی دست‌کم سه استان را از بین خواهد برد. در حالی که این سه استان از شاهرگ‌های کشاورزی کشور محسوب می‌شوند، تبدیل به گونه‌ای از بیابان خواهند شد».

نویسنده یا نویسندگان رایانامه درباره‌ی راهکارهای نجات دریاچه چنین پیشنهادهایی داده‌اند:

1. پمپاژ بخشی از آب سدهای اطراف که در مسیر رودهای جاری دریاچه زده شده است؛

2. تزریق آب از دریای خزر و رود ارس؛

3. و بارور نمودن ابرها و ایجاد ابرهای باران‌زا و باران‌های مصنوعی

درباره‌ی بخش راهکارهای این رایانامه نظر فاطمه ظفرنژاد، کارشناس آب و از فعالان این حوزه، را جویا شدیم. ایشان نوشت:

«این خبر و این ایمیل اطلاعات درستی از وضعیت خطرناک دریاچه اورمیه می‌دهد که زندگی 6 میلیون نفر در این حوضه آبریز را تهدید می‌کند.

این خبر و این ایمیل به درستی مسأله را مسأله‌ای در سطح ملی برآورد می‌کند که کاملاً درست است، اما یک اشتباه بزرگ در راهکارهای ارائه‌شده برای حل مسأله دارد که در حقیقت اصلا راهکار نیست و با گذاشتن هزینه سنگین بر دوش بودجه ملی، حتی انحراف از مسیر به‌شمار می‌رود.

علت خشکیدن بزرگترین دریاچه کشور یعنی اورمیه، ساخت 40 سد روی 14 رودخانه مهم این حوضه است که جلوی آوردِ 5/5 میلیارد متر مکعب آب به دریاچه را گرفته‌اند.

متأسفانه همه این سدها بدون هیچ‌گونه مطالعات نیازسنجی ساخته شده‌اند. مثلا سدهای زرینه‌رود و سیمینه‌رود برای دشت‌هایی آب تأمین کردند که بدون آن سدها نیز اراضی آنها آبی بود و اصلاً مشکل کم‌آبی نداشتند و با شبکه سنتی آبیاری می‌شدند. پس از ساخت سد زرینه‌رود اراضی پائین‌دست این سد به‌شدت زهدار شدند و مطالعاتی برای این اراضی انجام شد و هزینه بسیار سنگین زهکشی بر دوش منابع ملی گذاشته شد.

تقریباً در همگی سدهای ساخته‌شده در این حوضه اراضی خشک و بی‌آب و... توجیه ساخت سد نبودند. و در حقیقت این سدها بدون توجیه اقتصادی حقیقی ساخته شده‌اند. البته گزارش‌هایی به این نام دارند اما همه آنها با اشتباهات بسیار بزرگ در شیوه تبیین «با طرح» و «بدون طرح» نوشته شده‌اند و البته با روش‌هایی کاملاً جانب‌دارانه و با به‌کارگیری روش‌های متروکه نوشته شده‌اند که خود بانک جهانی چهار دهه است آنها را رد کرده و نقدهای زیادی روی آن روش نوشته شده است.

مهم‌ترین نقدها بر این روش کار را در کتاب «سدها و توسعه» کارگروه کمیسیون جهانی سدها که در سال 2000 منتشر شد می‌توان یافت.

البته از توجیه زیست‌محیطی و اجتماعی 40 سد یادشده اصلا نمی‌شود حتی حرف زد. چون از خورشید روشن‌تر است که این سدها هیچ‌یک گزارش تحلیلی زیست‌محیطی و اجتماعی نداشتند و ندارند، وگرنه ارومیه امروز این وضعیت فاجعه‌آمیز را نداشت و بستر نمک‌زار خشکیده‌اش زندگی و حیات و معاش 6 میلیون نفر را تهدید نمی‌کرد.

اما انتقال آب از خزر و ارس و زاب و دیاله و... و یا روش تخیلی فانتزی بچگانه‌ای مانند باروری ابرها، همه و همه روش‌های متروکه، ناکارآمد و بسیار بسیار پرهزینه‌ای هستند که نه تنها به هیچ‌وجه پاسخ‌گوی نیاز 5/5 میلیاردی دریاچه نیستند که پیامدهای بسیار ناسازگارتری در پی خواهند آورد.

تجربه‌ی بسیار تلخ خشکیدن دریاچه‌ی آرال در بخش آسیایی شوروی سابق که هم در کتاب «آخرین واحه» ساندرا پوستل و هم در کتاب «رودهای خاموش» پتریک مک‌کالی به تحریر درآمده و هم در کتاب «سدها و توسعه» روی آن بحث شده است، نشان‌دهنده‌ی این است که تنها عامل خشکیدن دریاچه‌ها، همانا سدسازی است و دیگر هیچ. روش‌های بسیار پرهزینه و ناکارآمد یادشده‌ی بالا همانند خود سدها، همان‌گونه که آقای مهندس آل‌یاسین در همایش پژوهشکده منابع طبیعی گفتند «بر دوش مردم تحمیل خواهند شد». و هیچ راهکاری برای جلوگیری از فاجعه وجود ندارد مگر بازکردن دریچه سدها در کوتاه‌مدت و برچیدن سدها در میان‌مدت. کاری که علیرغم پافشاری و مقاومت سدسازان بالاخره باید انجام شود. و امیدوارم آن زمان  خیلی دیر نشده باشد که امروز هم بسیار دیر است».

دیدگاه‌ها   

+5 #2 رحمان 1393-05-21 21:27
با سلام و عرض خسته نباشید علت کم شدن آب دریاچه حفر چاههای غیر مجاز اطراف دریاچه است که بطور مخفیانه حفر شده اند که حدود 50 هزار حلقه میباشد
نقل قول کردن
+29 #1 Guest 1392-03-27 09:51
جانا سخن از زبان ما می گویی.خشکیدن دریاچه ی ارومیه تنها ووتنها عاملش ساختن بی رویه وبدون مطالعات کارشناسی سدهاست.در طی یک پروسه ی ده ساله حداقل بیست ملیارد متر مکعب اب از این حوضه بواسطه ی سدها برداشت شده که تقریبا همان نیاز ابی است که حوضه به ان نیاز دارد تنها راهکار عملی وحقیقی نجات دریاچه توقف سدسازی و خارج کردن تدریجی حداقل سی سد از مدار ورهاسازی اب انها به به حوضه ی دریاچه می باشد
نقل قول کردن

نوشتن دیدگاه


تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

در همین زمینه