یادمان
هشدار کارشناسان دربارۀ پیشگیری از تخریب آثار باستانی - آثاری که تجدید بنایشان ممکن نیست
- يادمان
- زیر مجموعه: ديدهبان یادگارهای فرهنگی و طبيعی ایران
- جمعه, 09 دی 1390 20:47
- آخرین به روز رسانی در جمعه, 09 دی 1390 20:47
- نمایش از جمعه, 09 دی 1390 20:47
- بازدید: 5600
برگرفته از روزنامه اطلاعات
در سیوچهارمین نشست سازمان یونسکو در برازیلیا، مجموعه بازار تاریخی تبریز در شمار آثار جهانی جای گرفت.
کشور ما همواره گواهِ استقرار و زیست تیرههای گوناگون بر گستره خویش بوده است و برای همین، برخوردار از پیشینه ژرف تاریخی و تمدن کهن و در نتیجه دارای هزاران قلمرو باستانی ارزشمند است.
در این میان، تپههای باستانیکوچکوبزرگ، سهم بزرگی از این یادگارها را ویژه خود کرده است و به سبب یادگار چندهزار ساله و پنهانکردن راز زیست تیرهها و قومها در دل خود، دارای اهمیت بسزایی است و لزوم توجه بیشتر و حفاظت از آنها را مدام گوشزد میکند.
این در حالی است که در گذشتههای دور، ایران از چهارسوی مرز خود مورد تاخت و تاز و غارتگری بسیار قرار گرفته است و بیشتر میراث فرهنگی و ملی خود را از دست داده است. پس اکنون باید آنچه را که باقی مانده است، پاس داشت و در حفظ آنها کوشید. چرا که احترام به آثار باستانی، احترام به شناسنامه، هویت و زبان و فرهنگ ملی خود است.
نگاه دوسویه
مهندس ابراهیم ری، باستانشناس در باره چیستی تخریب آثار باستانی میگوید: «نباید تنها چشم به تخریب و ویرانگریهای بزرگ دوخت و زیانهای تدریجی وارده از سوی گردشگران به آثار باستانی را نادیده گرفت. پس اجازه دهید نخست از تخریب نادیدهای که از سوی گردشگران به آثار باستانی میرسد، بگویم. اصطلاحی در میان پژوهشگران و دلسوزان آثار باستانی هست با این مضمون که آنان به هم میگویند، برویم باز هم ببینیم؟ و سپس در پاسخ به هم میگویند: «نه، بهتر است خوابشان را آشفته نکنیم!» میدانید که هیچکس به اندازه دلسوزان آثار باستانی، مشتاق دیدن چندباره این بقایای کهن نیستند، ولی آنان مبادا که به این آثار آسیب برسد، اشتیاق دیدار را از خود میرانند.
وی میافزاید: سوال دیگر این است که چرا تنها در پیک سفرهای گردشگری از آثار باستانی حفاظت میشود و در بقیه فصلها این مکانها به باد سپرده میشود تا همه چیز بر باد رود. در فصلهای دیگر نیز این پدیدهها مشتاق دارد و بسیاری به سبب خلوت بودن مکان، فصلهای پاییز را برای دیدن آثار باستانی ترجیح میدهند.
ابراهیم ری با بیان اینکه هر سال به ویژه در اوج سفرهای تابستانی و نوروزی، گردشگران زیادی، در کنار سفر خود سری نیز به سایتهای تاریخی میزنند، ادامه میدهد: همه آنان ناخودآگاه به آثار باستانی آسیب میرسانند، و این نشان از نبود برنامههای آموزشی، فرهنگسازی و خلا آگاهیرسانی است. بهتر است برای آگاهی مردم، هر سال و در کنار ارائه آمار گردشگران، میزان تخریبها نیز واگو شود تا مردم در راه حفظ آنها بیشتر بکوشند؛ با توجه به اینکه آثار باستانی، سازههای تولیدی و نیز متعلق به عصر کنونی نیست که بشود سفارش داد تا دوباره ساخته شوند. آنها یک بار و برای همیشه ساخته شدهاند و اهمیت آنها تنها در پیشینگی و قدمت آنهاست و رازهایی که در خود نهفته دارند و هنوز پژوهشگران بر همه آنها دست نیافتهاند.
دامنه تخریب
هر روز از گوشه و کنار کشور، آوای انهدام و تخریب و ویرانگری به گوش میرسد.
مهندس ابراهیم ری در این مورد میگوید: برای نمونه، مجموعه یافتههای باستانشناسی در تمدن جیرفت در نتیجه ناکارآمدیهای مدیران از سویی و سوءاستفاده قاچاقچیان از سوی دیگر، در حال فناست. نمونه دوم آرامگاه کوروش است که به سبب ناآشنایی با دانش مرمت آثار باستانی، آسیب دیده است. نمونه سوم پل خواجوست که پس از چهار سده پایداری، درهم میشکند.
این باستانشناس سپس فهرستی از ویرانگریها را پیشرو میگذارد: «تخریب خانه مدرس، تخریب کتیبههای نقش رستم، آسفالت کانال آبی تختجمشید و شهر استخر، تخریب خانه کمالالملک، فروریزی ساباط حاجیوند در زمان مرمت، تخریب شهر تاریخی ازم اهواز، تخریب قلمرو باستانی اشکانیان در اهواز، تخریب بقایای کاخ داریوش برازجان، ویرانی سنگ جانپناه پلکان شمالی کاخ شورای تخت جمشید.»
ابراهیم ری میافزاید: انگار هشدارهای 2 سال گذشته دلسوزان، هیچ تاثیری نداشته است و ریزش «پل گرگر» ادامه دارد. این پل به تدریج فرو میریزد تا به کلی نابود شود. برخلاف گفته برخی افراد، اهمیت این پل در این نیست که گذرگاه مردم از شمال به جنوب شهرستان شوشتر است، بلکه اهمیتاش به سبب تاریخی بودنش است و در اصل برای همین در سازمان جهانی یونسکو به ثبت رسیده است.
مهندس ابراهیم ری با اشاره به سنگنگارههای دوازده هزارساله میگوید: غار «میرملاس» در شهرستان کوهدشت استان لرستان، نخستین غاری است که بر روی دیوار آن رنگین نگارههایی به جا مانده از 12 هزار سال پیش یافت شده است، اما به سبب نبود محافظت کافی از این غار، چندی پیش بخشی از سنگ نگارههای آن از سوی فرد یا افرادی به یغما رفت. یا کاخ فیروزآباد (ساخته اردشیر بابکان در سال 209 پیش از ترسایی) کمکم از میان میرود.
این باستانشناس در ادامه بیان خرابیها میافراید: معتادان شهرستان کازرون با نردبام از سقف یکی از زیباترین گرمابههای تاریخی فارس به درون بنا میروند و زمینه را برای فروپاشی هرچه بیشتر آن، فراهم میآورند.
ابراهیم ری ادامه میدهد: گستره یغما و ویرانگریها، قابل مرزبندی نیست و بسیار است، مانند تخریب سقف آرامگاه کوروش و ویرانشدن سنگفرشهای مسجد وکیل شیراز در زمان مرمت، ترک سیوسه پل اصفهان، تخریب کتیبه هخامنشی در جزیره خارک، تخریب خانه شیخبهایی در اصفهان، بیسرانجامی دهها هزار لوح گلین هخامنشی در آمریکا، نابودی آب انبار سپهداری اراک، سرقت کتیبه تاریخی قجری در گرمابه پاگرد چهارمحال و بختیاری، تخریب کاخ شهرستانک، ویرانی مدرسه تاریخی گلشن نیشابور، تخریب تپههای باستانی مراونه اهواز، ویران شدن مدرسه مروی، ناتمام ماندن پروژه مرمت مدرسه دارالفنون، تخریب ارگ بهارستان، تخریب مقبره 580 ساله شهشهان، ویرانی کتیبه تاریخی چشمه علی و ساخت پل بر سازههای آبی شوشتر.
گلناز سراوانی، موزهدار نیز در این مورد میگوید: «بسیاری از سازمانهای مردمنهاد از سراسر کشور با انتشار بیاننامههایی به مسئولان هشدار دادهاند که با جلوگیری از ساخت کتابخانه مرکزی در یزد، جلوی یک اشتباه بزرگ تاریخی دیگر را بگیرند.
این موزهدار در ادامه گفتوشنود با روزنامه اطلاعات میافزاید: یکی از این هشدارها در پی از سرگیری ساخت ساختمان کتابخانه مرکزی یزد و بدون در نظرگیری برنامههای تصویب شده استانی ـ در باره کاهش طبقات بالایی برای جلوگیری از به خطر افتادن منظر بافت تاریخی یزد ـ
داده شده است و سفارش شده که کتابخانه را بهگونهای بسازند که منظر بافت تاریخی شهر یزد آسیب نبیند و پیامدهای تلخی مانند به عقب افتادن ثبت جهانی بافت تاریخی شهر کهن یزد را به همراه نداشته باشد.
کتیبه و نقش برجسته
بزرگترین کتیبه خط پهلوی جهان به نام «کتیبه باستانی کرتیر» به سبب بهره نبردن از دانش روز برای نگهداری آن، در حال محو شدن است.
گلناز سراوانی در این باره میگوید: این کتیبه 11 متر مربعی که در نزدیکی شهرستان کازرون قرار دارد، در ارتفاع 30 متری از سطح زمین و بر بالای نقش برجسته بهرام دوم ساسانی دیده میشود. این کتیبه از سال 1318 خورشیدی در ردیف فهرست آثار ملی ایران به ثبت رسیده است، اما هنوز هیچگونه پشتوانهای برای حفظ این خطوط باستانی وجود ندارد.
سراوانی در ادامه برشمردن نمونههای دیگر تخریب آثار باستانی میافزاید: دیگر بهرام دوم نمیتواند سوار بر اسب و گرز به دست از تازیهای بیابانگرد، پیشکشی دریافت کند.
او در توضیح کنایه خود میگوید: در بهار امسال، رشد گیاهان گوناگون بر روی نقشبرجستههای تنگه چوگان (شهر باستانی بیشابور شیراز) گزارش شده بود. اکنون نیز خبر رسیده است که بخشی از نقش برجسته بهرام دوم در تنگ چوگان به وسیله پتک تخریب شده است.
او میافزاید: روشن نیست چه فرد یا افرادی ناشناس با ورود به قلمروهای تحت حفاظت شهر باستانی بیشابور (شهرستان کازرون) سنگنگاره گرز در دست بهرام دوم (پادشاه ساسانی) را با پتک خرد کردند.
به اعتقاد گلناز سراوانی، در «تنگ چوگان» شهر کازرون، شش نقشبرجسته ساسانی وجود دارد که در سال 1310 در فهرست آثار ملی ایران به ثبت رسیدهاند. این شش نقش برجسته، همپای نقشهای ساسانی در بیستون و جزو زیباترین آثار تاریخی کنده کاری سنگی در ایران است. این را نیز بگویم که «چوگان» در شمال بیشابور و در چنبرهای از کوه و تنگه قرار دارد. «بیشابور» شهری بازمانده از شاپور اول (شهریار ساسانی) است که پس از پیروزی بر والرین (امپراتور روم) ساخته شد.
عامل ریشهیابی ویرانگریها
در ریشهیابی ویرانگریها به عوامل گوناگونی برمیخوریم که یکی از آنها نبود سیستم حفاظت هشدار است که هر بار بخشی از آثار شگفتانگیزی همچو نقش ساسانی، ویران میشود.
مهندس ابراهیم ری در این باره میگوید: این که چگونه تخریبگران از فنس گذشتند و به تخریب اثر تاریخی مهم «تنگه چوگان» هرمزگان دست زدهاند، باید گفت که کار چندان سختی نیست، چون سیستم هشدار دهندهای وجود ندارد.
وی در برابر این پرسش که سبب ریزش «پل گرگر» چیست، پاسخ میدهد: گستردگی سازههای آبی شوشتر و پیچیدگی که در این سیستمها از یکسو و وجود فاضلابهای شهری سبب ایجاد شکاف در بخش جنوبی آن شد. در این میان مرمتهای ناکارشناسانه نیز نجاتبخش نبود و منجر به رسوب شد. روزشمار تخریب «پل گرگر» را مهندس ابراهیم ری چنین واگو میکند: ریزش پل با نشستهای شدید آغاز شد و ترکها چند میلیمتری به چند سانتیمتر رسید و از هم شکافت و پل ریزش کرد. از آن جا که مجموعه بزرگ سازههای آبی شوشتر به هم پیوند دارند، آسیبها زنجیرهای است. مهمترین بخش سازههای آبی شوشتر، آسیابهاست که در بخش شمالی قرار گرفته و تخریب آن، جبرانناپذیر است.
وی میافزاید: نزدیک به دو سال پیش که نشانگان فروریزی «پل گرگر» هویدا شد، بارها کارشناسان و دوستداران در این زمینه به مسئولان هشدار داده بودند؛ تا این که با فرارسیدن موسم باران در شهرستان شوشتر، این پل تاریخی در آستانه آسیب جدی قرار گرفت و فرورفتگیهایی در آن ایجاد شد و بخشهایی از دیواره آن فرو پاشید.
پیامدها
گلناز سراوانی نیز از پیامدهای تخریب آثار باستانی میگوید: «فرو ریختن پل گرگر (بخشی از مجموعه سازههای آبی شوشتر) به این اثر ثبت شده در فهرست آثار جهانی، آسیب جدی وارد میکند. سنگنگاره «تنگچوگان»، یکی از چهار نقشبرجسته در آن قلمرو است و روشن نیست هدف از تخریب چه بوده، زیرا سرقتی در کار نبوده است!
او معتقد است: امکان ساخت دوباره هیچ پدیده باستانی وجود ندارد. چیزی که از دست برود، برای همیشه از دست رفته است. حتی مرمت نیز نجاتبخش نیست و برخلاف برخی نگارهها که هرچه پدیدهها خاکآلود و ترکبرداشته، بهتر؛ بایدگفت که ترک طبیعی در طول سدهها با شکستگیها وتخریبها متفاوت است و از هیب پدیده باستانی میکاهد و نشاندهنده کوتاهی مسئولان است.
به باور سراوانی، نقشبرجستههایی مانند «تنگه چوگان» دربرگیرنده جنگها، پیروزیها و تاجستانیهای شهریاران است. از مجموع شش نقشبرجسته موجود، دو نقش در سمت راست و چهارنقش در سمت چپ تنگه قرار دارند. سه نقش، دربرگیرنده پیروزی شاپور اول بر امپراتوران رومی و سه نقش دیگر به ترتیب پیروزی بهرام دوم بر تازیها، تاجستانی بهرام اول از اهورامزدا و پیروزی بهرامشاه بر دشمنان است.
میپرسم: آیا تاکنون برای مرمت آثار باستانی «تنگه چوگان» کاری نیز انجام گرفته است؟ وی میگوید: قرار است یک تیم مرمتی تشکیل شود و با توجه به بخشهای تخریب شده موجود نقش برجسته، امکانات لازم در اختیار مهندسان قرار داده شود.
هشدارها
در این میان، کارشناسان و سازمانهای مردمنهاد فعال در زمینه میراث فرهنگی، توجه همگان را به برخی از تپهها و قلمروهای در آستانه آسیب بر میانگیزند و نیاز به توجه بیشتر مسئولان را در حفظ بیشتر کهن یادگارها، گوشزد میکنند.
فرخ یاران، یکی از این فعالان در بیان پارامترهای تخریبگر میگوید: تونلهایی مانند آنچه در چهارباغ اصفهان زده شده است و گذر مترو مثلا از میدان نقش جهان، سدسازیهایی مانند سد سیوند، کنده کاریها،
مرمتهای فاقد دانش روز و نبود هشداردهندهای پیشرفته، از عوامل مهم تخریبهاست.
وی میافزاید: چه بسا مهندسان دانشآموختهای هم در میان مرمتگران باشند، ولی داشتن مدرک و دانش، یک چیز است و به کار بردن تجربه و دانش، چیز دیگر. استفاده از چکشهای بادی برای سوراخ کردن سنگها یکی دیگر از مواردی است که مورد انتقاد است و به جای بازساخت، خرابیهای زیادی به بار آورده است. چرا که این چکشها به نام ابزار ضربه زننده قوی (شوک سنگین) معروف است و سبب فرود آمدن ضربهای کوبنده بر بدنه سنگ میشود و ترکهای مویرگی را عمق میبخشد.
ع. درویشی