داستان ایرانی
چو بیشه تهی ماند از نره شیر
- داستان ایرانی
- نمایش از پنج شنبه, 18 آذر 1389 10:45
- بازدید: 120137
نوشتاری که در پی میآید خود نمایانگر پایداری و مقاومت یک ملت در درازنای تاریخ در برابر جباران و ستمگران و متجاوزان به خاک اهورایی میباشد. این سرزمین بدلیل موقعیت(منطقه سوقالجیشی) خود همیشه در آفند متجاوزان واقع شده است. درود بیکران بر ملت ایران و باشندگان ایران در درازنای تاریخ.
نقل است که چون عبداله اوزبک، خراسان را مورد تاخت و تاز قرار داد، روزی در سیستان عبورش بر قبر رستم افتاد.
به طورشماتت این بیت را خواند :
سر از خاک بردار و ایران ببین به کام دلیران توران ببین
و گفت ندانم که رستم اگر قادر به گفتن بود چه میگفت؟
یکی از وزرای او که ایرانی نژاد بود گفت : اگر خشم نگیری بگویم
گفت: بگو
گفت: اگر رستم قادر بر گفتن بود میگفت:
چو بیشه تهی ماند از نره شیر شغالان درآیند آنجا دلیر
چو بیشه ز شیران تهى یافتند سگان فرصت روبهى یافتند
«بزم ایران»
مناظرات و اخوانیات، سرگذشت شاعران، گوشههایی از تاریخ، شاهکارهایی از شعر پارسی
گردآورنده علی باقرزاده (بقا)