یادمان
سیاوش صابری: ثبت جهانی کردن یک اثر لزوما عاقبت خوش آن نیست
- يادمان
- زیر مجموعه: ديدهبان یادگارهای فرهنگی و طبيعی ایران
- پنج شنبه, 05 بهمن 1391 22:30
- آخرین به روز رسانی در پنج شنبه, 05 بهمن 1391 22:30
- نمایش از پنج شنبه, 05 بهمن 1391 22:30
- بازدید: 5803
مدیرکل پیشین دفتر حفاظت از محوطهها و بناهای تاریخی گفت: نباید فقط نگران بازخواست دیگران از داراییهای فرهنگی خود باشیم و خودمان مسئولیتی بیشتر در مقابل آنها احساس نکنیم.
nike flex contact boys shoes gray - Nike Air Force 1 Shadow Cashmere/Pale Coral - Pure Violet CI0919 - 700 | adidas criticism on children quotes for women MX Blue Release Date - SBD - adidas zx flux navy on feet conversion rate
به گزارش خبرنگار سرویس میراث فرهنگی خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، سیاوش صابری - مدیرکل پیشین دفتر حفاظت از محوطهها و بناهای تاریخی - با اشاره به اینکه این روزها بحثهای متعددی در حوزهی میراث فرهنگی مانند وضعیت عرصه و حریم شوش، برج آزادی، بافت تاریخی شیراز و مرمت تخت جمشید و دیگر محوطههای تاریخی کشورمطرح میشود، اظهار کرد: موضوع حفاظت از فرهنگ و آثار فرهنگی، آنهم در کشوری مانند ایران مراتبی دارد که شناخت آن، مستلزم اعتقاد، تعهد، دانش و کسب مهارتهای میدانی است و در مسیری شامل گفتوگوهای فرهنگی متخصصان متعهد، نظم و قوام مییابد.
وی بیان کرد: به زبان سادهترهمانطور که معماری ایرانی وجوه متکثر و مراتبی دارد و از دیدگاههای متنوعی، تفسیر و درک میشود، در مقیاس گستردهتر، حفاظت از جوانب فرهنگی آن هم دشواریهای خاص خود را دارد. به همین دلیل، طبیعی است که اگر کسی این ویژگیها را درک نکرده باشد، دانسته یا نادانسته کارهایی میکند که در نهایت موجب حفظ آن فرهنگ نخواهد شد و از دید ناظران آگاه، آن اقدامات فاقد فرهنگ حفاظت بهراحتی قابل تشخیص است.
او ادامه داد: زمانی که معیارهای حفاظت و سیاستهای آن، صرفا براساس درک و نظر منِ نوعی تبیین میشوند، دیگر نه امکان نقد کردن آنها فراهم است و نه اساسا اعتقادی به آنها وجود دارد. به این ترتیب، شاید در این حالت، گفتوگو دربارهی اینکه چه کاری باید بشود یا چه کاری ضرورت و اولویت دارد، بیمعنا باشد.
صابری دربارهی ثبت جهانی آثار تاریخی ایران و مراتب و اهداف آن، گفت: به نظرم هدف از ثبت، حفاظت جامع از داراییهای فرهنگی است، یعنی ثبت میکنیم چون ثبت یک اثر، بخشی از فرآیند حفاظت است. تازه آغاز آن هم نیست، بلکه میانهی این فرآیند است؛ نه اینکه چون آماری از عملکرد برایمان مهم است، فقط بانگ انجام آن شنیده شود. این روش مانند آن است که برای زندگی یک انسان صدور شناسنامه هدف باشد، نه کرامت انسانیاش در طول زندگی.
وی افزود: البته در بین داراییهای فرهنگی، میراث ناملموس از دو حیث مظلوم است، زیرا هم سر وصدای ثبتش زیاد است و هم نتیجهی حفاظتش در کوتاهمدت نامعلوم، یعنی زمانی که اعتباری برای حفاظت از سرمایههای انسانی یا تأمین ملزومات منقول آن پیشبینی و تأمین نمیشود، نسبت ادعای حفاظت ونتیجهی آن معلوم خواهد بود.
به گفتهی او، آن فرهنگ که مبتنی بر کیفیسازی نیتها و در نتیجه، عملکردهای زیبا و ارزشمند بوده، بهصورتهایی بدل شده که قرار است آمار عملکردمان را شکل دهد و همین موضوع برای ثبت میراث جهانی ما هم متصور است.
صابری این پرسش را مطرح کرد که آیا ما اثری را برای ثبت پیشنهاد میکنیم که بگوییم دیگران برایمان کف زدند و تعداد آثارمان از سال قبل یکی بیشتر شد؟ بعد در کنار مسجدجامع، میدان عتیقش را نو کنیم و در حریمش بناهای زشتی بسازیم و ضمنا خوشحال باشیم که حریم کوچکی را که برای آثارمان ارائه کردهایم، کمیتهی میراث جهانی یونسکو پذیرفته است و فردا ما را برای عدم رعایت ضوابطش بازخواست نمیکند؟
این مدرس دانشگاه ادامه داد: اعتقاد ندارم که ثبت کردن یک اثر در فهرست میراث جهانی عاقبت خوش آن است. البته نسبت به تخریبهای متداول و از سر ناچاری، شاید خیال خوشی باشد، اما این احساس افتخار، رابطهی دوسویهای برای میراث جهانی و فرهنگ ایرانی است.
او گفت: لازم است در این زمینه ما تولیدکنندهی اندیشههای متعالی و روشهای کاملکنندهی راهبردهای شناختهشدهی حفاظت میبودیم، نه صرفا مصرفکننده و مبلغ آن، یعنی سهم خود را در فرهنگ جهانی و البته حفاظت از داراییهای فرهنگی ادا کنیم. به همین دلیل، شایسته نیست آن فرهنگی که وجود آن باعث چنین تولیدی میشود، به مراسم جشن و گاه مبالغههای غیرعلمی تقلیل یابد.
صابری تأکید کرد: ضوابط ملی حفاظت از داراییهای فرهنگی در سرزمینی با این سابقه، باید از استانداردهای جهانی که سطح عمومیتری دارند، بهمراتب کیفیتر و کاملتر باشد. این داراییهای ملی باید در شناختی که از سرزمین نشأت میگیرد و پایهی سیاستگذاری ستادی و ملی میشود، تعیین عرصه و طراحی حریم شود.
او با بیان اینکه این اقدامات باید ضامن یکپارچگی فرهنگ و مظاهرش باشد، افزود: باید از مرمتهای سلیقهیی و نوسازیهای بیکیفیت و بدون شناخت مبانی نظری حفاظت و توسعهی بومی و نیز اقدامات شتابزده و پیشنهادات خلقالساعه پرهیز شود. توزیع اعتبارات هم باید راه تعادل بپیماید و برنامههای صفی و ستادی هدف انسجام ملی را پوشش دهد. این کار به کارشناسانی نیاز دارد که ثباتی داشته باشند و هر روز از این شهر به آن شهر برده نشوند، به مستندات و مدارکی نیازمند است که تجربهها را ارزیابی و نقد کنند و مانع تکرار روشهای غلط شوند و نیازمند مدیرانی است که پرسشها را بهدرستی طرح کنند و هم دغدغهی فهم آنها را داشته باشند هم تعهد انجام و پاسخ به پرسشها را.
وی با تأکید بر اینکه اگر فرهنگ و مراتب حفاظت وجود داشته باشد ثبت در فهرست میراث جهانی بخش کوچکی از این فرآیند مولد است که البته نتیجهی آن، مراسم و همایش و عکس گرفتن با چیزی که گذشتگان فراهم کردند، نیست، بیان کرد: اگر مترو زیر تمام آثار شاخص تاریخی چرخ میزند، یا در بافت تاریخی رویکرد انتفاعی کوتاهمدت تجاری بیشتر، در زمین کمتر، رواج دارد، یا از عرصهی آثار تاریخی انواع تأسیسات عبور میکند، یا لودرها محل اثر تاریخی را دقیق میکنند، ممکن است ثبت جهانی، کمی این آلام را کاهش دهد، اما مصداق آن است که ما از ترس آنکه دیگری به ما بگوید به خود صدمه نزن، جراحت کمتری به خودمان وارد کنیم. در این صورت، ادعای فرهنگ حفاظت داشتن در بهترین حالت شوخی است. اگرچه مانعی از بوق و کرنای اینکه ما چنینیم و چنانیم هم نیست و هر که تاریخ خوانده باشد، بسیار از این منش خوانده و میداند.
این مدرس دانشگاه با اشاره به اینکه اگر بدانیم بخش اعتقادی فرهنگمان چقدر به رفتارهای درونی و پرهیز از ریا و غلو موکد بوده است و آیینهای مذهبی چقدر مورد احترام عمومی واقع میشود، از هر رفتاری که موجب صدمه زدن به ارزشهای باطنی آن شود پرهیز میکردیم، گفت: نتیجهی مصداق کالبدی این رفتار در همه جا در حال فزونی است، بهعنوان نمونه، در اطراف بارگاه مطهر امام رضا (ع) بهعنوان یکی از شاخصترین نمونههای پیوند میراث ملموس و ناملموس میتوان نسبت آن با ادعای حفاظت اثر، تعیین حریم و نیز معماری و شهرسازی با الگوی اسلامی - ایرانی را دید.
وی توضیح داد: جالب آن است که کاربریها و ساخت و سازها با عنوان تأمین خدمات لازم برای گردشگری است و آنسو هم ادعای فرهنگ زیارت و مجاورت. در این دیدگاه حفظ داراییهای فرهنگی نه از حیث تبلیغ ما، که از حیث حق همهی مردم این سرزمین بر آن، وظیفهی بسیار دشواری است. آثار تاریخی - فرهنگی از این دیدگاه حداقل ثروت ملی است و حال این پرسش مطرح است که با این تعدد ثروتها و توان محدود چه باید کرد؟
صابری گفت: وقتی گزارشهای ایسنا از متخصصان مختلف را دربارهی شوش میدیدم، به یاد جلسهای افتادم چند ساعته که حدود 5 / 3 سال قبل دربارهی همین محوطه برگزار شد و اگر اشتباه نکنم، با استادان عزیز آقایان کابلی، رهبر، چگینی و تعدادی کارشناس دیگر و برخی مسئولان ذیربط گذشته و حاضر شرکت کرده بودم تا حریم اثر که در واقع براساس نتایج مطالعات باستانشناسی عملا عرصه بود تا حریم، تصویب و ابلاغ شود؛ تا شاید این محوطه بهعنوان یکی از قدیمیترین مکانهای تمدن بشری از گزند هتلسازی و چرای احشام و ساخت و سازهای مکرر حفظ شود، که ظاهرا پس از این مدت هنوز به انجام نرسیده است.
او اضافه کرد: با این اوصاف، اگر آرزوی ثبت جهانی دغدغه است، متخصصان میتوانند توضیح دهند که بین محوطهی شوش و مجموعهی شیخ صفیالدین اردبیلی که یکی در حال تعیین حریم در مقیاس ملی است و دیگری در فهرست میراث جهانی ثبت شده، مراتب اولویت چگونه تدوین میشود؟ بهنظر میرسد که حفاظت از داراییهای فرهنگی به فرهنگ و مراتبی وابسته است و بیم آن میرود که فرصتهای گذشته در ادعای ما تهدیدات آینده شوند.