ایران پژوهی
رابطهٔ « خون» و« خاک» - از پیوند خون و خاک است که فرهنگ متجلی می گردد
- ايران پژوهي
- نمایش از چهارشنبه, 30 دی 1394 09:03
دکتر هوشنگ طالع
ملت عبارت است از زنجیرهٔ نسلهای گذشته حال و آینده که در بستر یک سرزمین زندگی کرده، میکند و خواهد کرد. این زنجیرهٔ به هم پیوسته، در درازای زمان و طی نسل ها، بر اثر تاثیر گذاری و تاثیر پذیری، ارتباطی ژرف و ناگسستنی با سرزمین که بر پهنهٔ آن زندگی کرده و میکند پیدا کرده است.
در علم ناسیونالیسم (ملت گرایی) به این همبستگی نسل ها با سرزمینی که بر آن زندگی کرده و میکنند، رابطهٔ خون و خاک میگویند.
خون و خاک در علم ناسیونالیسم به عنوان دو نشانه به کار برده می شوند که هر یک از این دو نشانه اشاره به بخشی ازموجودیت ملت است.
واژهٔ « خاک » اشاره به سرزمینی است که یک ملت بر آن زندگی میکند. این سرزمین که فرآیند مجموع کوشش نسلهای گذشتهٔ ملت است، اکنون در اختیار نسل حاضر است و فرد ا، جایگاه نسل های آینده خواهد بود.
« خون » در اصطلاح علم ناسیونالیسم، اشاره به موجودیت انسانی « ملت » است. همانگونه که گفته شد، ملت عبارت است که سلسله زنجیر ناگسستنی نسلهای گذشته، حال و آینده. نسل حاضر به دلیل بستگیهایی که با گذشته دارد و با ویژگیهایی که به نسل آینده منتقل میکند، از اهمیت ویژهای برخوردار است.
از سوی دیگر، این نسلها در درازای سده ها و هزارهها زندگی مشترک، با هم می آمیزند، از یکدیگر میآموزند و زندگی را با هم تجربه میکنند. آنان فرآیند و میوهٔ کوششهای فکری ومعنوی خود را به نسلهای آینده میسپارند. ما از این دستاورد معنوی، به نام « فرهنگ » یاد میکنیم.
بدین سان، انتقال دستاوردهای ملی از نسلی به نسل دیگر، از دوراه انجام می گیرد : یکم، از راه وراثت تباری و دوم ، از طریق وراثت اجتماعی.
هر یک از دو عامل « خاک » و « خون » الزام هایی را پدید میآورند که مجموعهٔ این الزامها یا «بایدها» راه آیندهٔ هر ملت را مشخص میکند و رسالتهای آن ملت را نشان می دهد.
بدین سان، هر خاکی ( هر سرزمینی ) با توجه به شرایط جغرافیایسیاسی ( ژئوپلتیک ) آن، تکالیفی برای آن ملت ایجاد میکند. عامل« خون » ( موجودیت انسانی ) نیز بایدها و یا الزام هایی را بر هر ملت تحمیل میکند که عبارتند از : سیاست جمعیت، سیاست جغرافیایی جمعیت و سیاست فرهنگی.