ایران پژوهی
پیرامون مباحث فرهنگ ملی (16) - شناخت آشکار و پنهان پدیدهها
- ايران پژوهي
- نمایش از چهارشنبه, 16 ارديبهشت 1394 04:19
برگرفته از ماهنامه خواندنی شماره 85، سال سیزدهم، بهمن و اسفندماه 1393، رویه 36
شناخت گذشته، امروز و آینده، چونان دانههای تسبیح میباشند. برای شناخت مسیر دانهها، آگاهی به شکل رشتهی پیوند دهندهی آنها، از دانستن شکل یکایک دانهها، ضروریتر است.
چنان که میدانیم، پدیدههای اجتماعی دارای شناخت آشکار (ظاهری) و شناخت پنهان (باطنی)اند.
هر تمایل و سلیقهی فردی، گرچه در شناخت آشکار (ظاهری) یک تمایل فردی و شخصی است؛ اما با خواستها و سلیقههای گروههای دیگر، همآهنگی دارد. پارهای از خواستها متعلق به گروهی است که وجه اشتراک آنها از نظر زمان و مکان، محدود است. مانند خواست « فرار» از سوی کسانی که در میان شعلههای آتش گرفتار شدهاند. چنین خواستی، مربوط به جای ویژه و زمان خاص است.
برخی از خواستها، از نظر مکانی یا از لحاظ زمانی یا از هر دو نظر، میان افرادی که در معرض رویداد ویژهای قرار میگیرند، مشترک است.
از این رو، در شناخت پنهان (باطنی) تمایل فردی، به ریشههایی برمیخوریم که مربوط به رشتههای پیوند فرد، با مجموعههایی از افراد دیگر است. بدین سان، تمایل یا سلیقهی فردی، نهادی از یک مجموعه و یا یک هنداد (نظم / سامان) به شمار میآید.
با این برداشت از مساله، باید بدانیم که بخشی از ظرفیتهای جامعهی امروز، نهادهای نظم (هنداد/ سامان)، فردا میباشند.
این نهادها در همه شئون و جنبههای اجتماع وجود دارند و یا به گفتهی بهتر، در همهی شئون و جنبههای کنونی دارای پیوند گسستناپذیری است. در حالی که در تاریخنویسی ساده، تنها به توضیح حوادث اکتفا شده و از توضیح رشتههایی که حوادث را به هم پیوند داده است، غفلت میشود.
درک ملتگرایانه از تاریخ، عبارت است از شناخت حوادث و رویدادهای گذشته، با توجه به رشتههای پیوند آنان با یکدیگر. این رشتهها بر بُعد زمان جای گرفته و همچنان که از گذشته به حال کشیده شدهاند، از حال نیز در گذشته و به آینده میپیوندد. برپایهی این شناخت، میتوان بستر حوادث آینده و یا به گفتهی دیگر، ظرفیتهای «امروز» را شناخت.
شناخت گذشته، امروز و آینده، چونان دانههای تسبیحند. تاریخ در عرف معمول، تنها به شرح سادهای از هر یک از دانههای تسبیح میپردازد و از رشتهای که آنان را به هم میپیوندد و بخش بزرگی از آنکه زیر دانهها پنهان است، غافل میماند. در حالی که برای شناخت مسیر دانهها، آگاهی به شکل رشتهی پیوند دهندهی آنها، از دانستن شکل یکایک دانهها، ضروریتر است.