زیست بوم
دریاچه ارومیه در اغما !
- زيست بوم
- نمایش از یکشنبه, 22 فروردين 1389 13:18
- بازدید: 10429
برگرفته از روزنامه همشهری - علیرضا عاصم*
زمانی اخترشناسان با این مشکل روبهرو بودند که بقیه نژاد انسانی را متقاعد سازند که زمین گرد است.
امروزه زیست شناسان با این وظیفه دشوار مواجهاند که انسان را متقاعد کنند که شالوده خود ساخته اش را رها سازد.
دکتر ز. وسلوسکی
***
با توجه به مطالعات وسیعی که درخصوص زیست شناسی آرتمیا فرانسیسکانا صورت گرفته است، شناخت کاملی از این گونه وجود دارد که سبب شده تا در اکثر کشورها گونه آرتمیا فرانسیسکانا برای پرورش انتخاب شود،(در این بین نباید ویژگیهای فیزیولوژیکی آن نادیده گرفته شود) غافل از اینکه پرورش این گونه بومی قاره آمریکا، با چنین دامنه وسیعی در بلند مدت میتواند پراکنش و تنوع زیستی سایر گونههای آرتمیا را تحت الشعاع قرار دهد و میتواند باعث از بین رفتن مفهوم تنوع و گوناگونی آرتمیا شود. از طرف دیگر میتواند بهعنوان یک گونه مهاجم، حیات و تنوع سایر گونهها و جمعیتهای آرتمیا را به مخاطره اندازد.
آنچه تغییر تنوع زیستی آرتمیا را نسبت به سایر گونههای پرورشی آبزیان تحتتأثیر قرار میدهد، نحوه انتقال غیرفعال آن به زیستگاههای دیگر توسط باد و پرندگان است.
بررسیهای علمی، وجود آرتمیا فرانسیسکانا (گونه بومی قاره آمریکا) را در ایران تأیید میکند. پراکندگی این گونه در منطقه نوق در استان کرمان گزارش شده است و مهمتر از همه وجود آن در دریاچه مهارلو در استان فارس بهعنوان یک گونه مهاجم در کنار آرتمیای این دریاچه به اثبات رسیده است. دریاچه مهارلو میزبان یک جمعیت بکر از آرتمیاست ولی این دریاچه مورد تهاجم گونه آرتمیا فرانسیسکانا قرار گرفته است. درخصوص وجود آرتمیا فرانسیسکانا در این دریاچه شاید بتوان دو نظریه ارائه کرد:
1 - این گونه مستقیما و عمدا به جهت اهداف اقتصادی در دریاچه مهارلو رهاسازی شده است.
2 - این گونه از سایر مناطق و مزارع پرورش آرتمیا درکشور و توسط عواملی مانند پرندگان و باد به این دریاچه منتقل شده است.
آنچه اکنون بیش از نحوه آلوده شدن دریاچه مهارلو به این گونه غیربومی اهمیت دارد، واقعیت وجود آرتمیا فرانسیسکانا در این دریاچه است که میتواند در اندک زمانی تعادل اکولوژیکی دریاچه مهارلو را برهم زند.
اینک با توجه به مطالب ذکر شده، خطر گسترش آرتمیا فرانسیسکانا و ترس از اینکه پس از چند سال این گونه آرتمیا نیز به معضل دیگری مانند آزولا تبدیل شود به وضوح احساس میشود. اهمیت و حساسیت این موضوع زمانی جدی میشود که بدانیم در کشورهای منطقه پرورش آرتمیا فرانسیسکانا سرعت گرفته است و خطر پراکندگی و انتقال آن به سایر زیستگاهها وجود دارد.
از طرف دیگر مطالعات چند سال اخیر در مورد آرتمیا اورمیانا (آرتمیای دریاچه ارومیه) نشان میدهد که این گونه در زیستگاه خود در دریاچه ارومیه، دارای تنوع درون گونهای است.
این مسئله با توجه به مطالعات ژنتیکی مورفومتریک و تحقیقات مربوط به صفات بیومتریک سیست (تخم مقاوم) آرتمیا اورمیانا به اثبات رسیده است. حتی در این خصوص پیشنهاد شده است که با توجه به تنوع درون گونهای موجود در آرتمیا اورمیانا، حداقل به محل تهیه نمونه، ویژگیهای فیزیکوشیمیایی آب و زمان نمونه برداری جهت مطالعات علمی اشاره شود زیرا انتظار میرود آرتمیای تهیه شده از ایستگاههای مختلف دریاچه ارومیه در یک آزمایش، نتایج متفاوتی نشان دهند.
ذکر این موضوع مقدمهای است بر اینکه بگوییم امروزه بحثهایی در مورد بازسازی ذخایر آرتمیای دریاچه ارومیه از طریق پرورش آن بهصورت مصنوعی یا نیمه مصنوعی و انتقال مجدد به داخل دریاچه ارومیه شنیده میشود.
با توجه به اثبات تنوع درون گونهای آرتمیای دریاچه ارومیه، این طرح نیز تنوع درون گونهای آرتمیا اورمیانا و تعادل زیست بوم دریاچه ارومیه را برهم خواهد زد. از آنجایی که محدوده یک کشور خود شامل زیست بوم های متعدد و گاه اقلیمهای جغرافیایی مختلف است؛ درنتیجه گونههای یک زیست بوم میتواند برای سایر زیست بوم های همان کشور، گونه بیگانه و مهاجم محسوب شود.
بنابراین پرورش آرتمیا اورمیانا یا پرورش هر جمعیت از آرتمیای ایران در سایر مناطق کشور نیز، با توجه به مکانیسم پراکنش و دلایلی که برای بیان خطر پرورش گونههای غیربومی آورده شده است کاری غیرعلمی است. اگرچه بهنظر میرسد که این طرز تفکر و نفی پرورش آرتمیا در بستر طبیعت، نوعی سفسطه علمی و نگرش متحجرانه به مسائل اکولوژیکی باشد ولی شاید شما نیز طرفدار این تفکر متحجرانه (!) شوید اگر بدانید که یک حلزون بزرگ آفریقایی که خسارت بسیاری به محصولات زراعی اکثر جزایر اقیانوس آرام وارد کرده است توسط یک پسر بچه از هاوایی به فلوریدا بهعنوان هدیه برای مادرش منتقل شده است.
به استناد ماده 8 قانون حفاظت و بهسازی محیطزیست (مصوب 28/3/1353 و اصلاحیه 24/8/1371 ) هرگونه پرورش و تکثیر جانوران وحشی مستلزم تحصیل پروانه یا اجازه است و نیز طبق ماده 18 قانون حفاظت و بهره برداری از منابع آبزی جمهوری اسلامی ایران (مصوب 14/6/1374 مجلس شورای اسلامی) چنانچه ایجاد مزارع و تأسیسات تکثیر و پرورش آبزیان باعث خسارت به منابع آبزی شود، صید و تکثیر و پرورش ممنوع خواهد بود.
خوشبختانه قانونگذار تمهیدات لازم برای مقابله با تخریب محیطزیست را اندیشیده است و امید است با اتکا به همین قوانین بتوان زیست بوم و تنوع زیستی ایران و در کنار آن تنوع زیستی آرتمیا را حفظ و نگهداری کرد و مانع از آن شد که تنها به واسطه سود اقتصادی، گنجینههای ژنتیکی وثروتهای طبیعی کشور رو به تباهی روند.
بی تردید بهترین روش برای حفاظت از تنوع زیستی و در عین حال بهره برداری اقتصادی از آن استفاده صحیح، اصولی، علمی و پایدار از منابع طبیعی است. چند سالی است به علت خشکسالی و کاهش ذخایر آرتمیا اورمیانا، استحصال آن از دریاچه ارومیه متوقف شده است.
نه تنها تغییرات اقلیمی یک دهه اخیر در فرایند خشکی دریاچه ارومیه مؤثر بوده بلکه تأثیر مستقیم نیز داشته است. ولی آیا استفاده اصولی از سیلابها و آب های سطحی، رعایت الگوی صحیح مصرف آب در مصارف کشاورزی، خانگی و صنعتی در محدوده حوزه آبریز دریاچه ارومیه نمیتواند یکی از راهکارهای مناسب برای خروج از بحران کاهش ذخایر آبی دریاچه ارومیه و متعاقبا ذخایر آرتمیا در این دریاچه باشد؟ آیا تاکنون به میزان آبی که سالانه به صورت سیلاب یا به علت عدم جمع آوری آبهای سطحی به هدر میرود فکر کرده ایم؟ آیا تا به حال به اختلاف مقدار مصرف آب در کشور و میزان استاندارد آن توجه شده است؟
آیا مکانیزه کردن سامانه آبیاری در صنایع کشاورزی و رهایی از سامانه سنتی، اجرای طرح های آموزشی جهت بهینهسازی الگوی مصرف خانگی و نیز استفاده از سامانههای مدرن و استاندارد در صنایع نمیتواند مازاد آب ذخیره شده را به دریاچه ارومیه یا هر زیست بوم دیگر باز گرداند؟ نباید فراموش کرد که طبق مطالعات انجام گرفته توسط محققین بلژیکی در سال 1374، مشخص شده است که در آن زمان هرساله 4400 تن سیست (تخم) آرتمیا معادل 399 سیست در لیتر در نیم متر از سطح دریاچه ارومیه تولید میشده است ؛ ولی این مقدار به 29 سیست در لیتر در سال 1382 کاهش یافته است.
آیا تا به حال اندیشیدهایم که طی 10 سال گذشته، دریاچه ارومیه چه حجمی از ذخایر آبی خود را از دست داده است و طی این 10 سال چه مقدار آب در حوزه آبریز دریاچه ارومیه به علت عدم جمع آوری و مهار سیلابها و آب های سطحی، عدم رعایت الگوهای استاندارد در مصارف کشاورزی، خانگی و صنعتی به هدر رفته است؟
آیا این زیاده خواهی و خودخواهی بشر نیست که زیست بوم ها و ثروتهای طبیعی را به نابودی میکشاند؟ بیگمان یک مدیریت صحیح و علمی در مصرف آب و نیز استفاده از دانش بشری برای بازسازی منابع طبیعی میتواند به احیای زیست بوم ها کمک مؤثر کند و بیشک در قبال این دوراندیشی، طبیعت نیز ما را از نعمت های خود بیبهره نخواهد کرد.
در نهایت ضمن احترام به تمامی نظرات مخالف، امید است مخالفان در کنار واژه نه، حداقل به دلایل علمی و منطقی خود نیز اشارهای هر چند کوتاه و مختصر داشته باشند زیرا در غیراین صورت این شبهه ایجاد خواهد شد که این قبیل مخالفتها بهدلیل منافع اقتصادی کاذب است، نه دلایل علمی.
* کارشناس ارشد بیوسیستماتیک جانوری