زیست بوم
رنگ سرخی که اسرار هویدا کرد! نکرد؟
- زيست بوم
- نمایش از سه شنبه, 16 شهریور 1389 07:51
- بازدید: 7037
برگرفته از تارنمای مهار بیابان زایی
بزرگترین تالاب داخلی کشور با قدمتی بیش از ۴۰۰ هزار سال میرود تا به تاریخ بپیوندد. در این باره حتا یاددشتهای تلخی به تاریخ ۸۰۰ سال بعد هم نوشته شده که در جای خود میتواند بسیار تأملبرانگیز باشد!
امّا حقیقت این است که چه با عینک طنز یا با چشمانی اشکبار به این مروارید غلتان در چشم گربهنشان نقشهی وطن بنگریم، اصل ماجرا زیاد تغییری نمیکند! میکند؟ ماجرایی که کوس رسواییاش با هجوم یکبارهی رنگ سرخ به این دریاچه و فاش شدن ۵ نظریه در چرایی آن، ابعادی انکارناپذیرتر هم یافت …
نخستین فرضیه را سید غلامرضا میرکی، مدیرکل دفتر محیط زیست و توسعه پایدار سازمان تحقیقات کشاورزی مطرح کرد و صراحتاً در یازدهمین روز امرداد ۱۳۸۹ در حضور نگارنده – که به بازدید از منطقه رفته بودیم – گفت: این پدیده همان بلوم پلانکتونی یا شکوفایی جلبکی – Algal bloom – و یا به عبارتی سادهتر: کشند قرمز مشهور – RED TIDE – است که حالا پس از خلیج فارس و دریای مازندران (کاسپین)، اینک دریاچهی رو به احتضار ارومیه را به عنوان سوّمین قربانی خود برگزیده است. باید بدانیم که بلوم (شکوفایی) پلانکتونی یا جلبکی هنگامی رخ میدهد که پسابهای حاوی مواد مغذی به محیطهای آبی و کم عمق در سواحل وارد شوند. این مواد معمولاً ترکیبات فسفر و ازت هستند که عمدتاً از طریق زهابهای کشاورزی و فاضلابهای شهری و صنعتی به دریاچه ارومیه ریخته میشوند.
امّا ماجرا به همین جا ختم نشد، زیرا مسعود باقرزاده کریمی، کارشناس دفتر تالابها در سازمان حفاظت محیط زیست در گفتگو با خبرگزاری مهر، ضمن رد نظریهی دکتر میرکی، دلیل سرخشدن دریاچه ارومیه را تغییر ترکیبات نمک دانست و گفت: وقتی شوری آب از حد استاندارد فراتر رفته و به حد فوق اشباع رسید، ترکیبات نمک عوض میشود و برخی از انواع نمکها، به ویژه نمکهای دارای ترکیبات سدیم که رنگ بلورهای آن سفید است، رسوب میکنند؛ اما برخی دیگر از نمکها به ویژه نمکهای منیزیمدار که نارنجی رنگ یا نارنجی مایل به قرمز هستند، به علت مقاومت بالا همچنان به صورت محلول در آب دریاچه باقی میمانند.
با این وجود، این هم پایان ماجرا نبود، زیرا حسن عباس نژاد – مدیرکل محیط زیست استان آذربایجان غربی – بروز این پدیده را نه به کشند قرمز و نه بلورهای نمک منیزیم دار مربوط ندانست! بلکه به ترشح شکوفههای جبلکی به نام “Dunalilla salina ” مربوط دانست. وی گفت: این جلبک به دلیل بالا رفتن میزان غلطت نمک دریاچه ارومیه، برای سازگاری با محیط زیست و تنفس بهتر اقدام به ترشح مادهای قرمز رنگ برای مقابله با شوری و ادامه حیات خود کرده است. گفتنی آن که آن مادهای که عباسنژاد از آن یاد کرده است، چیزی نیست جز بتا کاروتن که امروزه در برخی ممالک جهان از جمله آمریکا و استرالیا به منظور استخراجش آن جلبک را کشت میدهند؛ جلبکی که از منابع تغذیه آرتمیای دریاچه ارومیه هم به شمار میرود. اما وجود این جلبک در دریاچه شور ارومیه در حالی ذکر میشود که پیشتر، باقرزاده کریمی امکان حیات جلبکها در آبی با این درجه از شوری را مردود دانسته بود !
جالبتر از همه آن که نظریهی چهارمی هم وجود دارد و این رنگ قرمز را به وجود لاشهی آرتمیاهای مرده در آب دریاچه ربط میدهند. در این ارتباط، رضا ملک زاده، متخصص بیوتکنولوژی آبزیان و عضو هیأت علمی پژوهشکده آرتمیا و جانوران آبزی دانشگاه ارومیه با بعید دانستن بروز پدیده کشند قرمز در دریاچه ارومیه گفت: پس از مشاهدات مستقیم، نمونه گیری و انجام مطالعات میکروسکوپی مشخص شد رنگ قرمز آب دریاچه ارومیه مربوط به تلفات آرتمیاهایی هست که قبلاً وجود داشته ولی بر اثر تلاطم امواج، در یک خط قرار گرفته و باعث ایجاد رنگ قرمز شدهاند. وی توضیح داد: وقتی باقیمانده و تلفات آرتمیاها در شرایط کم اکسیژنی قرار میگیرند، گلبول های قرمزشان افزایش یافته و در ترکیب با نمکها، خطوطی به وجود میآید که رنگ آب را متمایل به سرخی میکند. دکتر ملک زاده همچنین کاهش عمق آب دریاچه به دلیل گرمای زیاد هوا و تشدید عمل تبخیر را در ایجاد رنگ قرمز دریاچه ارومیه مؤثر خواند و افزود: با کاهش عمق آب، تخمهای انبوه و متمرکز آرتمیاها که در قعر دریاچه رسوب کردهاند، خودنمایی میکنند و رنگ قرمز آب دریاچه مربوط به این تخم هاست.
و اما آخرین فرضیه را دکتر محمدعلی آموزگار، دانشیار دانشگاه تهران مطرح کرده و میگویند: چرا شلوغش میکنید؟ دریاچه ارومیه اصلاً ۵ رنگ است! وی خاطرنشان میکند: دریاچه ارومیه در فصول مختلف علاوه بر رنگ طبیعی با توجه به میکروارگانیزم غالب میتواند قرمز، صورتی، سبز و نارنجی هم دیده شود.
هفتهی گذشته مجدداً موضوع را با دکتر میرکی، صاحب فرضیه نخست مطرح کردم، ایشان هم ضمن گلهمندی از وضعیت حاضر باز هم بر درستی نظریهشان که مبتنی بر مطالعات گسترده مشاور یکم است، تأکید کردند. ظاهراً هیچ یک دیگر از طرفین ماجرا و صاحبان نظریههای چهارگانهی دیگر هم اعلام نکردهاند که اشتباه کردهاند! هرچند اصولاً مگر در ایران میشود کسی اشتباه کند؟!
به هر حال، اینک این پرسش جدی مطرح است که چرا پیش از آن که موضوع رسانهای شود و مسئولین مجبور به پاسخ نشوند، مدیران مربوطه اقدام به بررسی ماجرا نکرده و ابعاد آن را تشریح ننمودند؟ مگر هماکنون وضعیت دریاچه ارومیه در شدیدترین حالت نظارتی و هشدار قرار ندارد و مگر دست کم سه استاندار و دو وزیر و یک معاون رییسجمهور در کار مدیریت آن، تفاهمنامهی مشترک امضاء نکردهاند! چگونه است که در مواجهه با چنین رخدادی، آن هم در منطقهای که با عنوان پارک ملی از آن یاد میشود و قاعدتاً باید واجد بیشترین درجه نظارتی باشد، چندین عامل نامرتبط را باید به عنوان عامل ذکر کنند و هر مسئول و کارشناسی هم دلیل خود را ارایه کرده و دفاع کند؟
آیا آزمایش آب دریاچه ارومیه و فراکافت دادههای آزمایشگاهی آن زیر نظر یک گروه کارشناسی واجد صلاحیت، تا این حد دشوار و زمانبر مینماید یا مشکل در جای دیگری است!؟
به عنوان نخست این یادداشت برمیگردم و از شما خوانندهی گرامی مهار بیابانزایی میپرسم:
رنگ سرخ دریاچه ارومیه نشانه چیست؟ و چه اسراری را هویدا میکند؟!