سه شنبه, 13ام آذر

شما اینجا هستید: رویه نخست یادگارهای فرهنگی و طبیعی زیست بوم کاهش چشمگیر ارتفاع درختان زاگرس / تخریب از کنترل خارج شده است

زیست بوم

کاهش چشمگیر ارتفاع درختان زاگرس / تخریب از کنترل خارج شده است

ارتفاع متوسط درختان جنگلهای زاگرس با کاهش چشمگیری به کمتر از هشت متر رسیده و میزان انبوهی بخش زیادی از این جنگلها به کمتر از 25 درصد رسیده است.

Women's shoes - adidas hermosa mesh backpack purple and blue color , GiftofvisionShops - Fitness - adidas nite jogger kids - Sports shoes | amazon adidas kids sandals boots clearance 2017

به گزارش خبرنگار مهر، کاهش گستره های جنگلی که از آن با عنوان تخریب کمی یا افقی جنگل ها یاد می شود، مشهودترین شناسه روند تخریب جنگل ها در اذهان عمومی به حساب آمده و عموماً در نگاه های سطحی، دیگر پی آمدهای تخریب جنگل ها که به نام تخریب های کیفی یا عمودی معروف است و غالباً اثرات زیانبار آنها بر روی تنوع زیستی معنی دارتر است بسیار کمتر به چشم می آید.

براساس نتایج جمع آوری شده از تحقیقات و مطالعات انجام شده بر روی رویشگاه های جنگلی زاگرس علاوه بر پی آمد بارز و عینی کاهش وسعت عرصه های جنگلی، نشانه های نگران کننده ای هم از تخریب های افقی و عمودی جنگل ها بدست آمده است.

یک فعال محیط زیست در این باره می گوید: نتایج بررسی های انجام گرفته حکایت از آن دارد که؛ ارتفاع متوسط توده های جنگلی در اکثرسطوح جنگلی زاگرس در وضعیت موجود کاهش قابل ملاحظه ای پیدا کرده است.

به گفته هومان خاکپور، هر چند در برخی مناطق در سطوحی محدود، توده هایی وجود دارند که ارتفاع درختان آنها به ۱۲ تا ۱۷ متر هم رسیده و کماکان از ارتفاعی بیش از ارتفاع متوسط اکثر توده های جنگلی زاگرس در وضعیت موجود برخوردارند اما ارتفاع متوسط بدست آمده برای توده های جنگلی زاگرس کمتر از ۸ متراست که متأسفانه در سراسر جنگل های زاگرس مرکزی مصداق دارد و توده های با ارتفاع بیشتر تنها در لکه های کم وسعت و به صورت نادر در مناطق خاصی از زاگرس مشاهده می شوند.

او در ادامه می گوید: در اثر این کاهش ارتفاع متوسط، علاوه بر از دست رفتن بخش زیادی از بیوماس فضایی جنگل، اشکوب ها و یا لایه های گیاهی جنگل کاهش یافته و بخشی از گروه های گیاهی و تنوع زیستی که از زیستگاه هایی ویژه در پروفیل عمودی توده جنگلی برخوردار بوده اند، از بین می روند.

 

به طور کلی جنگل ها در شرایط طبیعی، از فرم پرورشی دانه زاد برخوردار هستند ولی در اثر تخریب و قطع درختان، در صورتی که آن جنگل دارای قابلیت جست دهی و توان تجدید حیات غیر جنسی(شاخه زاد) باشد، فرم پرورشی درختان قطع شده آن در ابتدا از دانه زادی به دانه و شاخه زاد و در صورت استمرار قطع، به شاخه زاد تبدیل می شود.

توده های جنگلی با منشاء زادآوری شاخه زاد از پایداری کمتری نسبت به توده های دانه زاد برخوردار بوده، ارتفاع متوسط توده آنها کاهش قابل ملاحظه ای یافته، ساختارعمودی چند اشکوبه آنها به توده تک اشکوبه تنزل یافته و در مجموع اثر حمایتی آن توده های جنگلی بر بستر رویشگاه کاهش می یابد.

رییس انجمن زیست محیطی تسنیم در این باره می گوید: در حال حاضر جنگل های گستره زاگرس مرکزی در سطوح محدودی از فرم پرورشی دانه زاد برخوردارهستند و نزدیک به ۸۵ درصد آنها از دیگر فرم های پرورشی(شاخه دانه زاد، دانه شاخه زاد و یا شاخه زاد) برخوردار هستند.

با در نظر گرفتن کاربری اصلی جنگل های منطقه زاگرس که همانا حفاظت از آب و خاک و کارکردهای محیط زیستی است، میزان انبوهی این توده های جنگلی از اهمیت ویژه ای برخوردار است و حفظ رطوبت خاک و کیفیت بستر رویش در این جنگل ها مرهون همین پوشش تاجی است.

به اعتقاد لیلا اخلاصی ، در شرایط موجود به علت تشدید روند تخریب، میزان انبوهی پوشش تاجی توده های جنگلی زاگرس نسبت به پتانسیل تولیدی واقعی آنها به شدت کاهش یافته و در بیش از ۷۰ درصد از وسعت رویشگاه های جنگلی زاگرس، میزان این انبوهی به کمتر از ۲۵ درصد رسیده است.

او در ادامه می گوید: در وضعیت موجود تقریباً در تمامی مناطق جنگلی زاگرس تجدید حیات غالب، غیر جنسی و شاخه زاد شده است. اگرچه همچنان قابلیت تجدید حیات جنسی و دانه زادی در این جنگل ها وجود دارد و هنوز هم رویش نهال به صورت دانه زاد میسر است اما این نهال ها به دلیل فشارهای روزافزون چرای دام قادر به استقرار و ادامه حیات نبوده و در وضعیت موجود تعداد متوسط آنها در واحد سطح، بسیار کم و محدود(۲۰۰ اصله) شده است.

در حقیقت تفاوت بارزی از منظر جنگل شناسی و پایداری بین توده های جنگلی با منشاء دانه زاد(تجدید حیات جنسی) و شاخه زاد(تجدید حیات غیرجنسی) وجود دارد. تجدید حیات جنسی متضمن پایداری و بقای توده های حاصل از این نوع تجدید حیات است اما توده های جنگلی حاصل از تجدید حیات غیرجنسی یا شاخه زاد ناپایدار و از دیر زیستی کمتری برخوردارند و در صورت استمرار قطع و جست دهی بتدریج پایه های مولد قدرت جست دهی خود را از دست داده و از بین خواهند رفت.

یکی از مهمترین پی آمدهای تخریب جنگل های زاگرس، کاهش بارخیزی و یا مرگ تدریجی خاک این مناطق است که متاسفانه کمتر به آن توجه می شود. در اثر افزایش شمار و تراکم دام در عرصه، تقریباً تمام برگ های درختان توسط دام ها تعلیف شده و عموماً بستر این جنگل ها عاری از پوشش پیوسته لاشبرگ ها و یا میوه درختان شده و فرایند طبیعی تقویت خاک جنگل دچار اختلال و کمبود شدید مواد غذایی مورد نیاز رشد گیاهان شده و همان تعداد اندک تجدید حیات جنسی گونه های جنگلی را نیز به شدت تحت تأثیر قرار می دهد.

مرتضی ابراهیمی کارشناس منابع طبیعی در این خصوص می گوید: بر اساس اطلاعات جمع آوری شده از پژوهش های انجام شده در جنگل های منطقه زاگرس، پتانسیل بالقوه موجودی سرپای این جنگل ها حدود ۱۹۰ سیلو در هکتار محاسبه شده است، درحالیکه در وضعیت موجود متوسط حجم چوب سرپای توده های جنگلی در منطقه زاگرس کمتر از ۱۰ درصد ظرفیت آن جنگل ها بوده که قطعاً ناشی از تخریب های اتفاق افتاده در این جنگل ها است.

نتایج پژوهشها به همراه دیگر نشانه های غیرقابل کتمان ، حکایت از وضعیت بحرانی و شتاب حیرت انگیز نابودی بخش ارزشمندی از سرزمین ایران دارد که بالغ بر ۴۰ درصد از اندوخته های آبی ایرانیان را در خود جای داده است.

نوشتن دیدگاه


تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

در همین زمینه