یکشنبه, 02ام دی

شما اینجا هستید: رویه نخست یادگارهای فرهنگی و طبیعی زیست بوم خاموش در برابر تخریب حیات وحش - بخش نخست

زیست بوم

خاموش در برابر تخریب حیات وحش - بخش نخست

برگرفته از روزنامه اطلاعات

باورتان می‌شود در همین نزدیکی‌ها در کشورمان ایران، موجود بسیار ریز(حشره‌خوار کوتوله)ای زیست دارد که وزنش تنها 2 گرم است و پستاندار هم هست؟

ما آن نمی‌بینیم، اما او ما را می‌بیند و بر رفتار ما نظاره دارد. تازه اگر هم او را ببینیم، به حسابش نمی‌آوریم، چون بدیهی است که زیستن تنها حق ما انسان‌هاست!

اما چه خوب است ما انسان‌های نیرومند و چیره‌گرا که به ببر هیرکانی(مازندران) رحم نکرده?ایم، دست‎ ‎کم با این موجودات کوچک -که جایمان را تنگ نکرده?اند- مهربان باشیم. ‏

برای این مهربانی هم نیازی نیست رنج زیادی را متحمل شویم؛ همین که کیلوکیلو پودر لباسشویی به کار نبریم، زباله خود را کنار دریا و در ساحل فراموش نکنیم، درخت جنگل را برای افروختن آتش یا ساخت ویترین نبریم و «شانه به سر» را برای زیبایی خیره‌کننده‌اش نگاه کنیم، بسی مهربان خواهیم بود.

کنده‌کاری‌های تاق بستان، تخت جمشید، تنگه واشی و فیروزکوه، بسان یک پرده سینمایی کهن، نمایشگر فیلم‌هایی از شکار شهریاران ایرانی است که حکایت از وجود انواع جانوران در ایران باستان دارد. ‏

در حالی که امروز، آرزوی دیدن یک یوزپلنگ، ببر و یا گوزن زرد را در طبیعت ایران داریم، تا همین یک سده پیش(دوره قاجار) خاطره نامه‌های شازده‌هایی مانند ظل‌السلطان، حکایت از وجود توده عظیم گوزن و ببر و یوزپلنگ در ایران دارد و صحبت از شکار ده‌ها قلاده ببر و صدها راس گوزن در هر نوبت شکار در میان است.

اما با آن همه شکار چرا در گذشته، جانوران نابود نشدند، ولی امروز همه چیز رو به نابودی است؟ برای آن که بوی شکار در گذشته - بر خلاف امروز- بوی پول و تجارت و تاکسیدرمی نمی‌داد. شکارچیان آن زمان دو هدف - تمرین رزم جنگی و تغذیه‎ ‎سپاهیان - را در شکارهای گهگاهی خود - به گونه‌ای که حیات وحش آسیبی نبیند- پی می‌گرفتند.

هنگامی که شکارچی‌ها و شکاربان‌های پیر قزوینی، در لابه لای خاطرات خود از دشت‌هایی می‌گویند که گله‌های جانوران، خط افق را می‌پوشاند، انسان به یاد تپه‌های سبز آفریقا و جانورانش می‌افتد، ولی سخن آنان نه از استپ‌ها و صحراهای سبز افریقا، که از همین دشت‌های قزوین در همین نیم سده پیش است، که اینک در آن‌ها تنها کارخانه‌ها و بیابان‌های بوته زاری خشک و سازه‌های انسانی به چشم می‌خورد، که حتی سگ‌ها و گربه‌های خانگی رام را هم می‌رماند.

در ایران، متغیرهای آب و هوایی با شگفتی‌های خود، سبب شده بود تا ‌گونه‌هایی از جانوران(یوزپلنگ، گوزن زرد و گورخر آسیایی ) یگانه ایران باشد؛ و اگر امروز نمونه‌هایی از این دست را در کشورهای دیگر می‌بینیم، تنها به سبب مهاجرت و یا دستکاری ژنتیک است؛ اما ما چه کردیم؟ حقیقت این است که قدرآن‌ها را ندانستیم و از غرور و خودخواهی، همه جانوران دور و بر خود را رو به نابودی بردیم.

 

برگشت ناپذیری گذشته ‏

ما دیگر هیچ‌وقت به شرایط گذشته بر نخواهیم گشت، پس باید هر آن چه از طبیعت مانده است، خوب نگه داریم که به دست آوردن دوباره اش ناممکن است. به سخن دیگر زمان آن رسیده تا هر آن چه را که در گرو و اسارت ماست، رها کنیم و کاری به باقیمانده جانوران و پرندگان نداشته باشیم، تا به زندگی طبیعی خود ادامه دهند. ‏

به گفته خجسته پورابراهیمی ـ کارشناس موزه حیات وحش، هیچ جانور و پرنده و خزنده و آبزیستی در اتاق ما فضله نمی‌کند که ما انسان‌ها فضولات خود را در «سفره زیستگاه‌های» آنان می‌ریزیم. آب‌ها و دشت‌ها از این همه زباله و فضولات انسانی، بدبو و متعفن است.

وی با بیان این نکته که «باید سخن دیگران را اصلاح کرد» می‌افزاید: همه می‌گویند هست، در حالی که باید گفت، بود! می‌گویند کشور ما به سبب ویژگی‌های اقلیمی، چین خوردگی و پستی و بلندی‌ها از زیستگاه‌های طبیعی با ارزش برخوردار است و گونه‌های متنوع و بی‌مانندی از حیات وحش جانوری و گیاهی را در دل خود جای داده است؛ در حالی که باید گفت جای داده بود، نه جای داده است! چون سه‌گانه‌های زیست، تکثیر و جذب از میان رفته است.

وی با این گوشزد که زیستگاه پرندگان مهاجر(مانند دریاچه ارومیه) خشکیده است، ادامه می‌دهد: ما پرندگان مهاجر را

بی رحمانه می‌کشیم و با تغییر کاربری زمین، هر روز بر جفای ما بر هزاران گونه گیاهی افزوده می‌شود. بیش از صد نوع پستاندار در ایران با لاغرشدن جنگل‌ها و تنگ شدن حلقه محاصره از سوی ما، بیش از پیش به ژرفای جنگل‌ها پناه ‏برده‌اند. آلودگی هوا را حتی در دور دست‌ها بر صدها گونه پرنده کشورمان نباید نادیده گرفت. حال نمی‌دانم آیا می‌شود درباره آلودگی آب‌ها و بلاهایی که بر سر نزدیک به 2 هزار آبزی و خزنده کشور می‌آید، صحبت کرد؟ یا این که نواختن ساز بیرون از دستگاه است!‏

وی با بیان این که اینک از گونه‌هایی همچون شیر ایرانی و ببر مازندران، مگر نامی به جا نمانده است، می‌گوید: اگر برنامه‌ریزی بر پایه اصول علمی رایج در جهان برای رهبانی از گونه‌های ارزشمند دیگر ایرانی، انجام نگیرد،

به زودی گواه نابودی همه ‌گونه‌های کمیاب کشور خواهیم بود. چون همه جانوران و آبزیان دریاچه‌ها و دریای خزر، روی خط قرمز هستند. از «سیاه خروس»، این پرنده زیبا در منطقه کوچکی در‎ ‎شمال آذربایجان، شمار اندکی مانده است. تنها یوزپلنگ در اسارت موجود ایران تا چند سال پیش در پارک پردیسان نگهداری می‎‌شد که به سبب عفونت ریه مرد، که یادگار چندین سال پیش بود که همراه مادر و یک توله دیگر از روی تشنگی به یک روستا نزدیک شدند و روستاییان دوتای دیگر را کشته بودند.

پورابراهیمی با یادآوری این که تعداد گورخر ایرانی گرچه در آمارهای سازمان محیط زیست نزدیک به 400 قلاده تخمین‎ ‎زده می‌شود، ولی در واقع زیر صدتاست و روزبه روز هم از شمارش کاسته می‌شود، ‌می‌گوید: شمار ناچیزی از گوزن زرد‎ ‎ایرانی در دشت ناز(ساری) نگهداری می‌شود، چند قلاده نیز در جزیره‎ ‎اسپیر و اشک در دریاچه ارومیه بود و شماری هم به صورت آزاد در منطقه حفاظت شده دز و کرخه‎ ‎نگهداری می‌شود که وضع این گونه‌ها نیز دلخواه نیست.

وی می‌افزاید: خرس ایرانی (خرس سیاه بلوچستان) تفاوتش با خرس قهوه‌ای، در رنگ سیاه و‏‎ ‎مثلث سفید روی سینه اش است، که گفتنش ضرروتی ندارد، چون دیگر وجود ندارد تا بازشناسی شود. خانواده‎ ‎خرس سیاه آسیای جنوب شرقی را نیز نابود شده فرض کنید. از وضع تمساح پوزه کوتاه ایرانی نیز که در رودخانه سرباز در بلوچستان و اطراف سد پیشین و‎ ‎آبگیرهای اطراف رودخانه سرباز زندگی می‌کند، شمار ناچیزی مانده است.‏

 

تاکسیدرمی‌‏

به عقیده خجسته پورابراهیمی، تاکسیدرمی باید بر پایه‎ ‎پژوهش‌های علمی باشد، ولی اکنون وسیله و دستاویز سودجویی گروهی ضد طبیعت قرار گرفته است. ‏

وی می‌گوید: چند سال پیش در یک دیدار اتفاقی به همراه یکی از دوستان به خانه یکی از دارامندان شهر رفتیم. وی با نشان دادن

یک یوز تاکسیدرمی شده، افتخار می‌کرد که در سفر خود به مازندران، آن را شکار کرده است و سپس داده تا آکنده‌اش کرده‌اند! عجیب این که دوستم این دروغ را باور کرده بود! ولی من با تحقیقی که کردم، دریافتم وی تاکسیدرمی «یوز» را به بهای گزافی در سفر خود به خط کناره از یک فروشگاه صنایع دستی خریده است!‏

پورابراهیمی با این گوشزد که تاکسیدرمی انگیزه‌ای برای شکار جانوران بی زبان شده است و ابزاری برای تجارت، می‌افزاید: شاید قانونی برای منع شکار جانوران باشد، ولی قانون برای جلوگیری از تاکسیدرمی نیست. آیا رد شکارچیان غیرمجاز تا انتها نباید پی گیری شود؟ همین که شکارچی، لاشه قربانی خود را از جنگل به در برد و به درون کارگاه و یا خانه خود کشید، ایمنی‌اش تضمین است؟ ‏

وی با اشاره به صنعت تاکسیدرمی در کشورهای پیشرفته ادامه می‌دهد: تاکسیدرمی در آن کشورها در خدمت علم است، ولی در این جا در خدمت پول و فخر فروشی‌های اجتماعی. در آن جا پژوهش است، ولی در این جا تفریح و سرگرمی. ‏

خجسته پورابراهیمی معتقد است: بهره‌گیری از مدل‌سازی کامپیوتری و دیگر مدل‌های مصنوعی می‌تواند خدمات همسان را به پژوهشگران گونه‌های کمیاب و نایاب جانوری در آستانه نابودی و یا دور از دسترس ارایه کند. دوستداران ‌زیست محیط بر این باورند که در جهان امروز که دانش‌های گوناگون با هم به پیوند خجسته‌ای رسیده‌اند و توانسته‌اند بی آن که مرزها را بشکنند و بیالایند، از آن بگذرند، توسل جستن به تاکسیدرمی جانوران -حتی با هدف بررسی آناتومی آن‌ها- دیگر توجیه ندارد. ‏

 

شگفتی‌های این خاک

به باور مهندس کسری نوروزی -که با امیدواری بیشتری سخن می‌گوید- متغیرهای هوایی ایران، شمای شگفتی از شهرهایی را که همزمانی دمای زیر صفر و بالای 40 را در فصلی مشترک در سال تجربه می‌کنند، نشان می‌دهد. ‏

این کارشناس محیط زیست می‌گوید: ایران، برخورداری از بخشی از این ویژگی آب وهوایی را وام‌دار کوه دماوند(با ارتفاع 5672متری) است؛ که در برابر آن، کرانه خیلج فارس، با 26‏‎ ‎متر زیر ارتفاع ایستاده است.

نوروزی در این باره می‌گوید: ایران برای تنوع جغرافیایی و اقلیمی خود دارای تنوع گونه‌های بسیار ارزشمندی است و بر پایه واپسین بررسی و گزارش‌های کارشناسان محیط‌زیست، حدود 1100 گونه جانوری مانند پستاندار، پرنده، خزنده و دوزیستان در اکوسیستم‌های خشکی و آبی داخلی ایران به سر می‌برند که از این میان، فضای زیست یوزپلنگ، گورخر، گوزن زرد، خرس سیاه، تمساح پوزه کوتاه، ماهی آزاد دریای خزر و سیاه خروس، خاکستری است. ‏

وی می‌افزاید: در گزارش‌های‎ ‎رسمی سازمان محیط زیست در پیش از انقلاب، شمار زیادی جانوران وحشی در قلمروهایی مانند پارک‎ ‎ملی گلستان، خوش ییلاق، پارک ملی کویر، کالمند(یزد)، قلمروهای خجیر و سرخه‎ ‎حصار(تهران)، کلاه غازی و موته(اصفهان)، جزیره‌های دریاچه ارومیه، حاجی آباد نزدیک بندرعباس و دشت‌ها و کوه‌های زنجان وجود داشته است که در کوران رخدادهای آن زمان، آسیب جدی دیده است.

وی ادامه می‌دهد: ماهیان آب‌های ایران شامل 180گونه است که در بیش از 20 خانواده جای می‌گیرند. در گروه ماهیان آب‌های داخلی، خانواده کپور ماهی، فون غالب است و زیرگونه‌هایش به 30 می‌رسد. کورغار(در آستانه نابودی)، قزل‌آلای ‌قرمز و آفینیوس در شمار گونه‌های یگانه ایران و دارای ارزش زیستی بالایی هستند. از رده خزندگان در 5 راسته لاک‌پشت‌ها، کروکودیل‌سانان، سوسمارها، کرم سوسمارها و مارها تا کنون نزدیک به 200 گونه شناسایی شده‌اند. خرس‌ها نیز یکی از خانواده‌های ارزشمند محیط زیست ایران به شمار می‌آید. اینک در کشور از خانواده خرس‌ها تنها دو گونه قهوه‌ای و سیاه شناسایی شده است.

با این همه کسری نوروزی معتقد است که اطلاعات مفید و قابل دسترس در مورد این جانوران بسیار اندک است. کمبود پژوهش گسترده و ژرف در مورد بیولوژی و حفاظت این جانوران از یک سو و جمعیت رو به نابودی با توجه به تخریب زیستگاه‌های آن‌ها در این سال‌ها موجب نگرانی زیادی شده است.

 

ویرانگرها ‏

در این دو دهه، به سبب بی‌توجهی در بخش مدیریت، پژوهش‌های درخوری برای شناخت بهتر از وضع کنونی اکوسیستم‌ها انجام نگرفته است و از پراکنش بسیاری از گونه‌ها داده‌های دقیقی در دسترس نیست. ‏

کسری نوروزی در این باره می‌گوید: زیستگاه‌ها تخریب می‌شوند و جزیره‌ای شدن بر این تخریب می‌افزاید. حقا به یعنی به حق آب دیگر موجودات، پایبند بودن! که متاسفانه آب کشاورزی و شهری در رده بندی اولویت‌ها جایگاه نخست را دارند. تازه آن مقدار از آب‌هایی که به سبب دوردستی، انسان نتوانستــه استخراج کند، با پساب صنعتی و هرزآبه‌های کشاورزی و شهری آلوده می‌شود.

وی در ادامه برشمردن دیگر عوامل ویرانگری حیات وحش می‌افزاید: به این‌ها باید خشکسالی، شکار غیرقانونی و وجود سلاح‌های غیرمجاز، حضور دام بیش از ظرفیت در زیستگاه‌های حیات وحش، نبود قوانین و مقررات کافی، نادیده گرفتن ارزش‌های حیات وحش در برنامه‌ریزی‌های توسعه، کمبود آمار و اطلاعات در زمینه حیات وحش، تجـــارت غیرقانونی گونه‌های جانــــوری، آلــودن تالاب‌هــا و نبود ‌امکانات، تجهیـــزات و نیروی کافی شکاربانی را باید افزود.‏

 

همه کارهای نکرده

«باید برای مدیریت گونه‌های جانوری در آستـــانه نابودی، برنامه‌ای علمی تهیه و تدوین شود.»

بند بالا سخن مهندس کسری نوروزی است. وی می‌افزاید: در این راستا لازم است از ادامه تعارضات موجود در زیستگاه‌های حیات وحش جلوگیری و همچنین جلوی آلایندها از سرچشمه با فیلتراسیون گرفته شود. یکی از بایسته‌های مدرن بودن، در دسترس داشتن ابزار و لوازم مدرن است، چون ابزارهای کهنه کارایی خود را از دست داده اند. جمع‌آوری سلاح‌های غیرمجاز یا انجام نمی‌شود و یا کند است؛ همانگونه که ســرشماری و پــایش مدام حیات وحش کشور به کندی پیش می‌رود، ارتقای سطح دانش شکاربان‌ها نیز بی اهمیت نیست؛ چون جانوران هم نیاز به مراقبت به هنگام بیماری دارند، که در این مورد پزشک شکاربان، یا کم است یا هیچ نیست؛ که باید در این زمینه از بخش خصوصی و نیروهای داوطلب کمک گرفته شود. در اجرای برنامه‌های توسعه نیز باید ارزش‌های گونه‌های جانوری لحاظ شود، با توجه به این که ظرفیت‌ها در این مورد در ایران، به شدت رو به کاهش است. برای نمونه تند تند، سد ساخته می‌شود، بی آن که «آب بارشی» برای مهار رودخانه‌ها و سیلاب‌ها وجود داشته باشد.

ع. درویشی

نوشتن دیدگاه


تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

در همین زمینه