زیست بوم
زمین خواری نه؛ کوخ نشینی تعریف بهتری است؛ «خلازیل» بدون آنکه از کسی کمک بگیرد آباد شد؟!
- زيست بوم
- نمایش از سه شنبه, 29 مهر 1393 22:58
- بازدید: 2998
زندگی که چه عرض کنیم، همان گونه که کر رایج در این منطقه از جنس کارهای چسبیده به زندگی مدرن شهری به حساب میآید و حتی شک داریم نسب دادن تعریف کار به آنها درست باشد یا خیر، جنس زندگی در خلازیل نیز متفاوت با تعاریف رایج است؛ البته این نظر ماست وگرنه ساکنان خلازیل چنین عقیدهای ندارند.
adidas team water bottles for sale craigslist 2017 | IetpShops , nike air max size 7.5 agitate tires for sale Leopard , nike air pegasus womens purple shoes black gold , 4011496719 , Where To Buy
درست است که تا میگویی زمین بایری ساخته شده، زمین خواری به ذهن خطور میکند اما این وصله ها به خلازیل نمیچسبد؛ اگر هم بچسبد، تعریف زمین خواران خلازیل با تعارف کلاسیک زمین خواری فرق دارد!
به گزارش «تابناک»، هرچه ساخت و ساز برخی مناطق در حاشیه شهرهای بزرگ نوید گسترش این شهرها و افزوده شدن بر حجم مشکلاتشان را میدهد اما این گسترش در برخی مناطق چیزی نیست جز ساخت حلبی آبادها و به تبع آن، بسط کوخ نشینی که بستر زایش، رشد و نمو هزار و یک آفت دیگر را فراهم میآورد.
از جمله این مناطق، «خلازیل» است؛ منطقه ای با حدود دویست هکتار وسعت در جنوب غربی آزادراه آزادگان در جنوب پایتخت که ظاهرا موقوفی است و تا چند سال پیش در کشت سبزیجات و صیفی جات با آب های آلوده به کار گرفته میشد اما حالا اینقدر ساخته شده که اگر از آسمان به آن بنگریم، ممکن است با شهرکی جدیدالتاسیس اشتباهش بگیریم!
چندسالی است خلازیل نام جدید هم یافته اما هنوز به همان نام قدیم شناخته میشود که به معنای محل جمع شدن گنداب هاست! درست خواندهاید: محل جمع شدن گنداب هایی که تا چند سال پیش به کشت سبزیجات و صیفی جات مصرفی پایتخت سرازیر میشد و حالا کمتر اثری از آنها باقیمانده چون مسئولان تصفیه خانه دایر کرده و گنداب های تصفیه نشده شهر را هم با کانال راهی جای دیگری در جنوب پایتخت میکنند.
اکنون مدتی است جای زمین های کشاورزی خلازیل را کارگاه ها و چاردیواری های مختلفی گرفته که در برخی شان کسب و کارهای کوچک چون درودگری، آهنگری و امثال آنها جریان دارد، در بعضی شان انبار فلزات، حلبی جات، کارتن و مقوا، نان خشک و ضایعاتی از این دست دپو میشود و در شماری شان هم عدهای زندگی میکنند؛ برخی مجردی و بعضی با خانواده!
زندگی که چه عرض کنیم، همان گونه که کر رایج در این منطقه از جنس کارهای چسبیده به زندگی مدرن شهری به حساب میآید و حتی شک داریم نسب دادن تعریف کار به آنها درست باشد یا خیر، جنس زندگی در خلازیل نیز متفاوت با تعاریف رایج است؛ البته این نظر ماست وگرنه ساکنان خلازیل چنین عقیدهای ندارند.
شاید وقتی بشنویم برای ساخت و ساز در این منطقه بزرگ در محدوده منطقه نوزده تهران هیچ مجوزی صادر نشده و به دلیل وقفی بودن زمین ها، میبایست خلازیل خالی از هرگونه ساخت و ساز و سکونت شود، بتوانیم به علت اختلاف دیدگاه خودمان با اهالی منطقه پی ببریم؛ تفاوتی میان داشتن خانه و زندگی، کارگاه و محل امرار معاش و از دست دادن همه اینها و هیچ شدن!
اما چگونه به این نقطه رسیدیم؟ نیم نگاهی به تصاویر هوایی این منطقه در چند سال پیش و قیاس آن با تصاویر امروز منطقه نشان میدهد که هر آنچه در خلازیل پدید آمده، مربوط به چند سال اخیر است و عمر اتفاقات رخ داده اینقدر کوتاه است که یافتن قصورکنندگان ماجرا بسیار ساده به نطر میرسد.
جالب اینجاست که در یکی دو سال آخر عمر کوتاه خلازیل، طرح تبدیل آن به پارک بزرگ 180 هکتاری در نهادهای بالادستی به تصویب رسیده اما هنوز که هنوز است، خلازیل انبار ضایعات و زباله های دست چین شده از تهران است نه بوستانی بزرگ یا حتی زمینی که به این منظور در نظر گرفته است!
بدین ترتیب وقتی میبینیم نه خلازیل بوستان شده و نه نگاه به تصاویر قیاس وضعیت آن در چند سال گذشته با امروز، امیدوار کننده به نظر میرسد، تنها میتوانیم بپرسیم: چگونه هیچ نهادی متوجه ساخته شدن خلازیل نشده؟ آیا غیر از این است که در سایه کوتاهی نهادهای بسیاری خلازیل به وضع امروز رسیده است و اگر منصف باشیم، میبایست مسئولیت وضع به وجود آمده را متوجه ایشان دانست؟!