خاطرهی نوروزی(دکتر محمدامین ریاحی)
- ميراث معنوي
- نمایش از یکشنبه, 23 اسفند 1388 07:36
- بازدید: 7015
وقتی بهار میآید و نوروز نزدیک میشود، خاطرات خوش نوروزی در دلها موج میزند. خاطرات نوروزهای روزگاران کهن ملتمان که از راه تاریخ در حافظهی قومی راه یافته و در دلها نشسته است.
درست سیوشش سال پیش بود که ایام نوروزی 1346 را همراه خانواده در کرانههای مدیترانه در جنوب ترکیه گذراندم و از دیدن آثار زیبای یونانی و رومی و بازماندههایی از عصر هخامنشی لذتها بردم.
خوشترین خاطرهی نوروزی را از آلانیا دارم. آلانیا تلفظ عامیانهی علائیه، یادگار شهر و بندری است که آن را علاءالدین کیقباد یکم، پادشاه سلجوقی روم در سال 626 تا 634 در محل یک شهر ویرانشدهی یونانی ساخته است. آلانیا شبهجزیرهای است کوهستانی و سبز و خرم به ارتفاع دویست سیصد متر از سطح دریا که از ساحل به درون دریا کشیده شده و پیرامون آن بارویی است از بناهای سلطان کیقباد و تا اندازهای سالم مانده است.
در جستوجوی آثار تاریخی، در میان مزارع و باغها راه میرفتیم و از منظر زیبا و هوای بهشتی لذت میبردیم. فرزندانم اظهار تشنگی کردند. از پیرزنی که در کنار در ورودی باغی نشسته بود و جوراب میبافت آب خواستیم. با لطف و مهربانی گفت : «بفرمایید تو، آب بخورید و دهنی هم شیرین کنید. آخر نوروز است و عید ماست».
از شنیدن این که گفت نوروز عید ماست، کنجکاو شدم. به درون باغ رفتیم و با حیرت کنار سفرهی هفتسین نشستیم. وقتی پیرزن فهمید که ایرانی هستیم، مهربانیاش بیشتر شد و اصرار کرد که ناهار باید بمانید. آخر من هم ایرانی هستم. پرسیدم در چه تاریخی از ایران به این گوشهی دورافتاده که دورترین نقطهی ترکیه از ایران است آمدهای؟ گفت: «من تازه نیامدهام، از بازماندگان سلجوقیانم و نام خانوادگیام هم سلجوقی است!».
از آن روزها درست سیوشش سال میگذرد. در این مدت همیشه فکر کردهام که آداب و رسوم زیبا و منطقی و طبیعی ما در خارج از ایران، در شرق و غرب و شمال و جنوب کشور ما هم گسترده شده است. نوروز که در حافظهی قومی ما به جمشید، پادشاه اساطیری نسبت داده شده از هند تا بالکان و از سمرقند تا بخارا و کوههای قفقاز تا کرانههای جنوبی خلیج فارس با آداب و رسوم مشابهی جشن گرفته میشود.
علاوه بر کردها و مردم افغانستان و تاجیکستان و قفقاز که هر جا باشند خود را ایرانی میدانند و ایرانی هستند، بسیاری از مردم کشورهای همسایه هم نوروز را کموبیش با همان مراسمی که در ایران معمول است، جشن میگرفتهاند و میگیرند.
نوروز در طی هزاران سال در سراسر پهنهی فرهنگی ایران، پیامآور شادی و امید برای همگان بود. حتا در سدههایی هم که تقویم قمری در کشور ما رسمیت داشت باز هم مردم سراسر ایران و روستاییان در هر دشت و کوهسار حساب نوروز را داشتند.
نوروز در کنار زبان و فرهنگ و تاریخ ایران از ارکان قومیت و از موجبات بقای ملت ماست. بیسبب نیست که دشمنان ملت ما در هر دورهای سعی در کاستن از جلال و شکوه نوروز داشتهاند. وقتی هم که میدیدند نمیتوانند مردم را از برگزاری مراسم عید ملی خود باز دارند ترجیح میدادند که نوروز، جشن بهار نامیده شود.
در این سالها در چند کشور، دولتها هم با ملاحظهی ژرفای سنتهای ملی، نوروز را عید ملی مردم خود و تعطیل عمومی اعلام کردهاند. ما از این کار ناراضی نیستیم و خوشحال هم هستیم که توجه به فرهنگ مشترک موجب افزایش دوستی و همبستگی شود، جز این که آنها مردم خود را گول میزنند و چنین وانمود میکنند که ایرانیان این عید را از آن اقوام گرفتهاند. اما چه جوابی دارند به این که نوروز لفظ فارسی است و از چند هزار سال پیش در سدههایی که هنوز پای آن قومها به مسکن امروزیشان نرسیده بود به همین نام در سرزمین ایران جشن گرفته میشد؟
ایرانیان از چند هزار سال پیش حتا از اعصاری که هنوز در این سرزمین مستقر نشده بودند در هر سال دو روز را عید میگرفتند. نوروز را در اول بهار در نیمهی اول سال، و مهرگان را در اول پاییز در آغاز نیمهی دوم سال. در قرون متأخر جلال و شکوه نوروز از رونق مهرگان کاست.
شادی همگانی ملت ایران در مراسم گونهگون نوروز که از چهارشنبهسوری آغاز میشود و تا سیزده فروردین در سراسر ایران ادامه مییابد با سایر یادگارهای روزگاران کهن از شواهد هویت ملی ماست. فرهنگ ملی در معنی وسیع کلمه، رمز بقای زندگی سعادتمند ملتهاست. در سراسر جهان چند کشور و ملت را میتوان نشان داد که آداب و رسوم و زبان و ادب و تاریخ و فرهنگی به دیرینهگی ملت ما داشته باشند؟ این همه ضامن بقای ملت ما و نگهبان حیات ملی ما در برابر حوادث بوده است و خواهد بود.
وقتی به حوادث امروزی جهان مینگریم میبینیم آشوبها و کشمکشها و خونریزیها در کشورهایی است که وحدت فرهنگی ریشهداری ندارند. در دو سدهی اخیر، سیاستهای جهانی به اقتضای منافع روز خود در گوشه و کنار جهان، دولتها و ملتهای ساختگی علم کردهاند. از تودههایی با فرهنگهای ناهمگون کشورهایی ترتیب دادهاند و نامی روی هر یک نهادهاند. حالا هم طبق منافع و اغراض خود، آن تودههای ناهمگون را به جان هم انداختهاند. از آنچه میبینیم درس بگیریم و قدر همبستگی ملی خود را بدانیم و نوروز و همهی مظاهر فرهنگی خود را هر چه بیشتر گرامی بداریم.
برگرفته از: ماهنامهی خواندنی، شمارهی 6 و 7، اسفند 1381؛
به نقل از: کتاب چهل گفتار در ادب و تاریخ و فرهنگ ایران