نوروز
مفاهیم نمادی-آئیــنی رفتارهای فرهنگی نوروز (علی بلوکباشی)
- نوروز
- نمایش از شنبه, 03 فروردين 1392 22:26
- بازدید: 6494
برگرفته از تارنمای دایره المعارف بزرگ اسلامی
آدمـی نیسـت که عاشـق نشـود فصل بـهار
هرگیـاهی که به نـوروز نجنبـد حَطَب است (سعدی)
گردش دور کیهانی و تغییر فصل و تحویل و تحول در قاموس طبیعت برای جامعۀ کشاورز بسیار اهمیت داشت. در سرزمین هایی مانند ایران که دارای تنوع اقلیمی و آب و هوایی بودند گردش هر دور کیهانی و گذار طبیعت از کهنه به نو را یک نوروز و جشن می گرفتند و آن را با مجموعه ای از رفتارهای آئینی می نمایاندند. ایرانیان کشاورز معمولاً چند نوروز یا سال نوی کشاورزی داشتند که آغاز فروردین در آستانۀ فصل بهار، نوروزی از نوروزها در سرزمین گستردۀ ایران بوده است.
همۀ مردم سرزمین هایی که در حوزۀ فرهنگ نوروزی یا به اصطلاح « جهان ایرانی» زندگی می کنند، نوروز را در آغاز بهار همراه با گذار طبیعت ازساحتی به ساحتی دیگر و به یک دور کیهانی تازه جشن می گیرند. در این جشن، باززایی طبیعت در بهار را مردم با واکنش هایی رمزگونه و نمادین، در کنش هایی فرهنگی- آئینی باز می نمایانند.
کنش های فرهنگی- آئینی نوروز در سه مرحلۀ زمانی مشخص همراه با دگرگونی در روند عادی زندگی اجتماعی مردم نمود می یابند. این سه مرحله به ترتیب دورۀ « جدایی» یا « گسستن»separation ، دورۀ « جدا گزینی» segregationیا « گذار» transition و سرانجام مرحلۀ « پیوستگی» incorporation یا « همبستگی» integration است.
نخستین مرحله، دورۀ جدایی و وداع مردم با سال کهنه و استقبال از آمدن سال نو و آمادگی برای گام نهادن به یک دور زمانی تازه در روزهای پایانی سال است. نو گشتن سال و تکرار نوبتی آفرینش را دسته های پیام آور بهار و پیک های نوروزی با ترانه خوانی و دست افشانی و بازی و نمایش های آتش به مردم مژده می دهند و آنها را به استقبال نوروز برمی انگیزانند. پیشواز از نوروز با خیزش جمعی مردم و پرداختن به پلشت زدایی و پاک سازی فضای زیست و راندن و نابود کردن دیوان واهریمنانی که به باور عامّه در سیاهی ها و آلودگی های سال کهنه در محیط زندگی لانه کرده اند، همراه است. این کنش ها در مجموعه ای رفتارهای فرهنگی جمعی تبلور و نمود می یابند. سفید و نقاشی کردن در ودیوار خانه، «خانه تکانی» یا غبار روبی از خانه و اسباب خانه، بیرون افکندن و کنار نهادن و نو کردن ظروف شکسته و جامه های ژنده، شستن و تطهیر اسباب واشیای زندگی، آتش زدن خار و بوته و افروختن آتش در شب سوری، گَند زدایی از محیط زیست، معطر کردن فضای خانه، رویاندن سبزه، یادآوری درگذشتگان با رفتن به گورستان ها و مانند آنها از جملۀ کنش های مربوط به آئین های مرحلۀ نخست، یعنی دورۀ جدایی از سال کهنه هستند.
دومین مرحله یا دورۀ جدا گزینی، دورۀ 12 روزۀ آغازسال نو در فروردین است که از زمان تحویل سال آغاز می شود. دراین مرحله که دورۀ انتقالی یا دورۀ آستانۀ میان سال کهنه و سال نو است، مردم کار و فعالیت در محیط بیرون از خانه را تعطیل می کنند و اوقات آنان بیشتر در خانه و جمع خانواده و دیدار با خویشان و آشنایان می گذرد. گستردن خوان نوروزی یا سفرۀ هفت سین، آب بازی و آب پاشی به یکدیگر، رفتن به خانه های خویشاوندان و بستگان و دید و بازدید یکدیگر، دادن و گرفتن نوروزانه یا عیدی ، و بازی های نمایشی میدانی مانند کشتی پهلوانی، جنگ ورزا، اسب دوانی و بازی های دیگر مانند تخم مرغ بازی، از چشمگیرترین کنش های آئینی این دورۀ انتقالی هستند.
سرانجام مرحلۀ پایانی مناسک گذار و روز پایان دادن به دورۀ آستانه ای دوازده روزه و آمادگی برای باز پیوستن به مردم در جامعه و شروع فعالیت های اجتماعی می رسد. مرحلۀ پایانی آئین های نوروزی در روز سیزدۀ نوروز، یا « سیزده به در» با مناسک نمادین خاص در بیرون از خانه و در دشت و صحرا تحقق می یابد. روز سیزده، روز اُرژی orgy، یا روزی است که نظم و قرارهای نهادینه شدۀ اجتماعی و الگوهای رفتاری معمول وعادی مردم درهم می ریزد و آشوب و آشفتگی همراه با عیش و شادی و شادخواری فضای زندگی را می آکند. بازنمای برجستۀ این روز ، بازگشت و باز پیوستنِ انسان به طبیعت و به جوهرۀ طبیعی خود است. مردم در این روز خانه ها را رها می کنند و به طور دسته جمعی به در و دشت و صحرا می روند و تمام روز را در باغ و بوستان و در کنار سبزه و آب روان و چشمه سارها می گذرانند. ازمهم ترین شاخصه های رفتارهای نمادین در این روز، درآب افکندن سبزه های رویاندۀ نوروزی، گره زدن سبزه به دست دختران دمِ بخت و زنان کاربسته و مشکل دار، خوردن آش رشته و باقلا پلوی پخته شده دراجاق های صحرایی، رقص و پای کوبی و نوشکامی و سرگرم شدن با بازی ها و نمایش هایی مانند تاب خوردن دختران و زنان و بازی های برد و باختی هستند.
در رفتارهای نمادین وابسته به هریک ازاین سه دورۀ زمانی، مفاهیم رمزگونه ای نهفته اند که پیوند تمثیلی این کنش ها را با دور کیهانی و گردش سال و اسطوره های آفرینش انسان و نور و روشنایی، و اسطورۀ فروپاشی نظم زندگی نشان می دهند. بسیاری از این رفتارها با حفظ معنا و نقش فعّال و سودمند کهن خود در الگوهای رفتاری مردم جامعه نهادینه شده و در زمرۀ ارزش های فرهنگی آنان درآمده اند. نهادینه شدن این دسته از رفتارهای آئینی نوروزی در فرهنگ و زندگی اجتماعی مردم زمینۀ کهن تاریخی دارد و جاذبه و ارزش و اعتبار آنها ازدیرباز نزد فرهنگوران چنان نیرومند بوده است که تلاش مخالفان آئین های ایرانی و برخی نوروز ستیزان در براندازی آن در مقاطع مختلف تاریخی راه به جایی نبرده است. مثلاً امام محمد غزالی، دانشمند و فقیه با نفوذ دورۀ سلجوقی( قرن پنجم هجری) که از دیدگاه شرعی نظری مخالف با برپایی آئین های نوروزی داشت، مسلمانان را از خرید و کاربرد اسباب و بازیچه های آئین نوروزی باز می داشت. او اصرار داشت که « نوروز باید مندرس شود و کسی نام آن نبرد». گفتنی است که همراه نظرهای مخالف این گروه و تلاش آنها برای محو آئین ها و آداب سنتی ایرانیان، برخی علمای بزرگ شیعه نیز با نقل مجموعه ای حدیث و روایت از پیامبر و ائمۀ بر جایگاه قدسیانۀ نوروز، و مبارک و آسمانی و الهی بودن این عید صِحّه گذاشته و شماری از رفتارهای آئینی نوروز را ارج نهاده و اعتباربخشیده اند. با مراجعه به کتب معتبر روایی شیعه، و در آن میان به ویژه به کتب اربعۀ شیعه ( کافی، نوشتۀ شیخ کلینی؛ مَن لا یحضرة الفقیه، از شیخ صدوق؛ تهذیب الاحکام، و الاستبصار، نوشتۀ شیخ طوسی)، یا به نوشته های اخیر تر علمای بزرگ شیعه از جمله بحارالانوار، نوشتۀ علّامه محمد باقر مجلسی، پذیرش جایگاه و آئین های نوروز را در نگاه اسلامی و فتاوی علمای بزرگ شیعه در خواهیم یافت.
هریک ازعناصر شکل دهندۀ آئین های نوروزی به گونه ای در ساختار فرهنگیِ زندگی مردم و هویت بخشی به آنان نقش داشته است. البته نقش و اثر گذاری آنها درجامعه ها و پاره فرهنگ های گوناگون و در مقاطع تاریخی مختلف، متفاوت بوده است. در میان این آئین ها، مناسک پاک سازی و تطهیر به هنگام استقبال از سال نو، گستردن خوان نوروزی و جمع شدن افراد خانواده به دور آن در هنگام سال تحویل، دید و بازدیدها، و به در و دشت رفتن و به طبیعت پیوستن مردم در سیزدۀ نوروز و گذراندن یک روز با شادی و شادکامی در طبیعت، از برجسته ترین رفتارهای ارزشی این مجموعه از آئین ها درهویت سازی فرهنگی و ایجاد پیوندهای همبستگی و یگانگی در میان افراد خانواده و جامعه و زمینه ساز یک زندگی سالم و پرنشاط برای افراد جامعۀ ایرانیان مسلمان و گروه های دیگر ایرانیان بوده و هنوز هم هستند.
خلاصۀ سخن این که مردم ما در جامعه های سنتی و کشاورز، با رفتارهای نمادین رمزگونۀ خود در نوروز، می کوشیدند تا با یک استحالۀ درونی و بیرونی، نخست آلودگی ها و تعلقات ناپاک و نامقدس دنیوی را از خود و فضای زیست- بوم خود بزدایند. سپس همراه با نوشدگی دور کیهانی و نوزایی طبیعت، تحولی در ساحت وجودی خود پدید آورند. آنگاه با تولدی دیگر سال نو را با آرامش ذهنی و روانی آغاز کنند و با نیرو و توانی تازه به جامعه باز گردند و پذیرش زندگی عادی را با همۀ قیود اجتماعی آن از سر گیرند.
اکنون پرسش این است که در این روزگار و در جهان قرن بیستم ویکم که ما در آن زندگی می کنیم، برپایی جشن نوروز و جشن هایی مانند آن چه نقش و کارکردی در زندگی و چه پیامی برای انسان امروزی می تواند داشته باشد ؟! پاسخ این پرسش این است:
انسان در جهان امروز چنان خود را در چنبرۀ کارها گرفتارکرده که امور روزمره همچون تارتَنَک، تارهایی محکم درپیرامون او تنیده که گسستن بندهای آن و رهایی از آن بس سخت و دشوار می نماید. هرچند، جهان ما در گذار از سنّت به تجدد در مسیر عقلانیت و خردورزی گام برمی دارد، ولیکن همین حرکت عقلانی در ماهیت امر، انسان ها را بی ریشه و پیوندهای عاطفی آنها را با یکدیگر سست و کم رنگ کرده است. حال اگر انسان بخواهد در جهان نوین امروزی زندگی بخردانه و ریشه دار و با معنایی داشته باشد، ناگزیر از رجعت به هویت فرهنگی خود و بهره مندی از فرهنگی است که درفضای آن رشد کرده و پرورش یافته است. اعتبار بخشیدن به سنّت های صیقل خورده ای که به حافظۀ تاریخی مردم شکل داده و بازسازی مجموعۀ کنش ها و آئین های فرهنگی یاری رساننده به حافظۀ تاریخی- ملی می تواند نقش و ارزش اجتماعی بالایی در جامعه ایفا کند. پدیدۀ نوروز یکی از تأثیرگذارترین کنش های فرهنگی جمعی در نگهداشت ارزش های تاریخی در حافظۀ مردم است. برپاداشتن و تکرار آئین های نوروزی در هرسال نقش و کارکرد بنیادین فراوان دارد که در آن میان می توان به این چند مورد اشاره کرد: نزدیک کردن افراد قشرها و طبقات مختلف به یکدیگر ؛ ایجاد وحدت و وفاق فرهنگی میان مردم از هر گروه قومی و زبانی و دینی؛ استوار کردن پیوندهای فرهنگی و تقویت نظام همبستگی و صلح و دوستی میان مردم سرزمین های آبشخور فرهنگ ایرانی؛ و تحکیم هویت فرهنگی، هویتی که به سبب پاره ای نگرش های کوته بینانه و کژاندیشی های ناروا متأسفانه به سستی و ضعف گرائیده و بیم آن می رود که انسان ایرانی را از « خود بودن خود» بیگانه و انسانی « میان تهی» کند. در اینجا فقط به اهمیت خوان نوروزی و نقش و کارکرد مهم و اساسی آن بسنده می کنم.
درمیان آئین های نوروزی، گستردن« خوان نوروزی» بیش از آئین های دیگر نقش کلیدی و محوری ایفا کرده و می کند. گستردن خوان یا سفره در فرهنگ ایران پیشینۀ بسیار دراز دارد و یک واقعیت فرهنگی در حیات دینی و زندگی عُلوی و معنوی مردم ایران را جلوه گر می سازد. خوان نوروزی سفره ای است در ضیافتی روحانی برای پذیرایی از روان ایزدان و فَرَوَرها و ارواح درگذشتگان که در جشن نوروزی مشارکت دارند. در این جا باید گفته شود که جامعه هایی که به رستاخیز و معاد جسمانی اعتقاد دارند، اصل رستاخیز و بازگشت روان ایزدان و مقدسان و مردگان را به عالم خاکی در آغاز دورۀ نوینی از دورکیهانی و نوشدگی سال پذیرفته اند. مثلاً پیروان دین مزدیسنا معتقدند که در ایام ده روزۀ فروردگان، به ویژه در شب آغاز سال نو، فَرَوَرها و روان درگذشتان به زمین باز می گردند و به خویشان نزدیک خود می پیوندند. شیعیان ایران نیز شب های جمعه به ویژه آخرین شب جمعه و آخرین شب سال کهنه را زمان فرود آمدن ارواح مردگان و پیوستن آنها به اعضای خانواده و خویشاوندان و مشارکت آنان در جشن های نوروزی می دانند. به همین مناسبت، در شب سال نو مردم با برافروختن آتش برسر بام خانه ها، و روشن نگه داشتن چراغ خانه ها تا صبح روز اول سال نو، و آویختن چراغ و فانوسِ افروخته در کوچه ها و گذرگاه ها و چراغانی کردن جاهای استقرار ارواح، فضاها و راه های آمد و شد آنها را تا آنجا که ممکن است روشن می سازند.
خوان نوروزی در گرد آوردن اعضای خانواده به دورهم و زُدودن کدورت و نفاق از میان آنان و ایجاد وحدت و همبستگی درمیان آنها و استوار نگهداشتن بنیان خانواده و تدوام بخشیدن به انسجام آن نقشی بسیار مهم و مؤثری درتاریخ ایفا کرده و هنوز هم نقش تأثیر گذار خود را حفظ کرده است. ایرانیان هرجا که باشند، در سفر یا حَضَر، و در راه های دور و نزدیک به هر طریقی پیش از تحویل سال به خانه هایشان باز می گردند و با پدر و مادر و همسر و فرزندان و خواهران و برادران و افراد دیگر خانواده بر سر سفرۀ نوروزی می نشینند و تحویل سال نو را با هم جشن می گیرند و آغاز می کنند. بنابر باور عمومی، اگر هنگام تحویل سال کسی از اعضای خانواده درخانه و بر سر سفرۀ نوروزی حضور نداشته باشد، تا آخر سال از خانه و خانواده دور و آواره، و از یاری خدا و دعای خیرِ درگذشتگان محروم خواهد.