تاریخ معاصر
پیرامون تجاوز نظامی عراق به ایران جنگ در جبههی نظامی - 2
- تاريخ معاصر
- نمایش از شنبه, 18 تیر 1390 08:52
- بازدید: 5877
برگرفته از آذرپادگان
دکترهوشنگ طالع
عاشقام من به تو، از پا تا سر خـاکِ آمیختـه، با خـونِ پـدر
ساعت دو بعداز ظهر روز دوشنبه سی و یکم شهریور ماه 1359 خورشیدی (22 سپتامبر 1980) جنگندههای نیروی هوایی عراق، شهرهای تهران، اهواز، اصفهان، کرمانشاه ، دزفول، آبادان، تبریز، همدان، شیراز ، بوشهر و... ، را بمباران کردند . همزمان با این عملیات، نیروی زمینی عراق ، در جبههای به درازای کمابیش ششٌصد کیلومتر ، یعنی از دهانهی فاو (محل ریختن اروندرود به خلیج فارس) تا بلندیهای شمال ازگله (واقع در استان کرمانشاهان)، سرزمین ایران را مورد آفند قرار داد. منطقه مورد آفند عراق که میان 29 درجه و 58 دقیقه و 34 درجه و 54 دقیقهی عرض جغرافیایی قرار داشت، استانهای خوزستان، ایلام و بخش بزرگی از استان کرمانشاهان را دربرمیگرفت.
آن چه که مسلم است ، صدام حسین، دربارهی حمله به ایران ، دچار چند اشتباه غیرقابل جبران شد. نخست این که تصمیم صدام حسین از یک برداشت نادرست سرچشمه میگرفت . او، به این باور نادرست رسیده بود که:1
به مجرد پیداشدن نخستین سرباز عراقی در مرز ایران، قیامی مردمی روی خواهد داد و مردم به استقبال عراقیها میروند
همچنین صدام حسین، دچار اشتباه مرگبار دیگری شد که برای او بسیار گران تمام شد :2
[ وی ] روی ستون پنجمی حساب میکرد که رییس سازمان امنیت او برزان، به یاری شاهپور بختیار در ایران سازماندهی کرده بود .
صدام عمیقاً معتقد بود که ایرانیان در نخستین ساعات جنگ ، اسلحه را زمین خواهند گذاشت.
افزون بر اینها ، او اسیر این باور نادرست بود که با آغاز یورش ارتش عراق به خوزستان ، عربزبانان این استان ، به حمایت او برخواهند خواست و علیه کشور خود خواهند جنگید .
از سوی دیگر ، او گمان میکرد که با وارد آمدن ضربهی اساسی بر ارتش ایران در جریان کودتای ساختگی نوژه ، این نیرو دیگر نخواهد توانست ، توان رزمی خود را به دست آورد .
افزون بر آن ، وجود ایرانینمایان که در برابر دریافت مزد و پاداشهای بهتر در آینده ، به عنوان ستون پنجم دشمن علیه کشورشان عمل میکردند و ... باعث شدند که دستگاههای اطلاعاتی عراق و در نتیجه شخص صدام حسین ، دچار اشتباه سخت در محاسبات خود گردند و در نتیجه ، دست به جنگی بزنند که زیانهای بسیاری بر ایران و عراق وارد کرد و سرانجام در اثر اشتباههای دیگر ، کشور عراق را به پرتگاه نیستی کشاند .
دفاع طبیعی منطقه
الف ـ استان خوزستان
استان خوزستان دارای پهنهای برابر با 66532 کیلومتر مربع است . این استان از سوی باختر با کشور عراق هممرز است . استان خوزستان میان مشخصات جغرافیایی 47 درجه و 42 دقیقه تا 50 درجه و 31 دقیقه طول شرقی (از نیمروز گرینویچ) و 29 درجه و 58 دقیقه تا 32 درجه و 58 دقیقه عرض شمالی ، قرار گرفته است .
دشت خوزستان از کوهپایههای بختیاری ، کهکیلویه و لرستان ، در شمال و شمال خاوری آغاز شده و با شیب ملایمی به سوی جنوب ، تا کرانههای خلیج فارس دامن گسترده است . بلندای این دشت از سطح دریا بسیار کم است ، به طوری که بلندای شمالیترین نقطهی آن ، یعنی در اطراف شهر دزفول ، کمی بیشتر از یکصد متر از سطح دریا است . دشت خوزستان ، از عوارض طبیعی قابلتوجهی که برای پدآفند منطقه کارساز باشد ، برخوردار نیست . مهمترین عارضههای طبیعی استان خوزستان ، عبارتند از : مرداب هوزگان (هویزه) ، بلندیهای حمرین و سرانجام رودخانههای کارون ، دز و کرخه .
1ـ مرداب هوزگان (هویزه)
این مرداب ، حدود 64 کیلومتر از مرز شهرستان دشت میشان را با عراق تشکیل میدهد . پهنهی این مرداب ، بسته به ترسالی و خشکسالی ، دستخوش دگرگونی است . شهرهای سوسنگرد (مرکز دشت میشان) ، بستان و هوزگان (هویزه) ، در حاشیهی این باتلاق قرار دارند . مرداب هوزگان ، در اثر فرونشستن آب رودخانههای کرخه ، دویرچ و بخشی از دجله تشکیل شده است. درازای مرداب حدود یکصد کیلومتر و عرض آن میان 15 تا 75 کیلومتر میباشد . این باتلاق، از سوی باختر به رودخانهی دجله و از سوی خاور ، به دشت خوزستان محدود است . این مرداب در قلمرو حکومت عراق ، از سوی شمال تا چند کیلومتری شهر عماره و از جنوب تا کنار رودخانهی دجله ، دامن گسترده است .
2ـ بلندیهای حمرین
مهمترین بلندیهای استان خوزستان که اولین پیشکوههای رشته کوههای زاگرس به شمار میروند ، در شمال خاوری این استان قرار دارد . بلندی کوههای حمرین از سیصد متر تجاوز نمیکند . به موازات این پیشکوه ، در امتداد جنوب غربی زاگرس ، سه رشته ، بلندی قرار دارند که به استثنای چند نقطه که از زیر رسوبها سر برافراشتهاند ، بقیه آن پوشیده از رسوبهای جلگهای است . رشته بلندیهای حمرین ، از دو بخش جدا از هم تشکیل یافته است . از سوی شمال ، درهی میمه این بلندیها را از ارتفاعهای خطبه در داخل کشور ، جدا میکند . درهی میمه ، ژرف ولی قابلعبور است . این دره ، در جنوب درهی دویرچ قرار دارد . این دره ، رشته بلندیهای حمرین را از جلگهی جنوبی جدا میکند . در جنوب حمرین ، زمین هموار است . تنها، پس از فکه در امتداد حمرین ، بلندیهای مشتاق آغاز میگردد . بلندیهای حمرین ، دارای شکل ویژهی خود میباشد . این رشته ، دارای یک آبپخشان (خط الراس) ممتد است . اما در درازای این آبپخشان ، قلههایی مجزا که به نام « حلت» معروف است ، به چشم میخورد . این چکادها در اثر جریان سیل ایجاد شدهاند . شمار این قلهها ، زیاد است و حتا در چندین طبقه در اطراف آن قرار گرفتهاند . چکادها به صورت موازی با یکدیگر قرار دارند .
رشته بلندیهای حمرین در بخش شمالی دارای ارتفاعی حدود 330 متر میباشد و به سوی جنوب ، از بلندای آن کاسته میشود . بلندیهای حمرین ، از فکه به سوی « دهلران» در امتداد مرز قرار دارند . این بلندیها ، در حقیقت عبارتند از : چند رشته تپهماهور کمژرفا و ناپیوسته . باید توجه داشت که نیروهای زرهی به راحتی میتوانند این بلنـدیها را دور زده و از آن بـگذرند . از « موسیان» به سوی جنوب ، سرزمین خوزستان به طور کامل هموار است و عارضهی طبیعی چشمگیری در آن دیده نمیشود .
3ـ رودخانههای خوزستان
مهمترین عارضههای طبیعی که میتوانند برای پدآفند منطقه کارساز باشند ، عبارتند از رودخانهها کارون ، دز و کرخه .
رودخانه کارون
این رودخانه ، پرآبترین و بزرگترین رودخانه ایران است . رودخانهی کارون از بلندیهای زردکوه واقع در خاورشهر اصفهان ، سرچشمه گرفته و پس از عبور از دشت خوزستان ، به خلیج فارس میریزد . این رودخانه در کنار شهر شوشتر به دو شاخه تقسیم شده و شهر شوشتر را ، مانند جزیرهای در بر میگیرد. سپس هر دو شاخه ، در جنوب شهر شوشتر دوباره به هم میپیوندند . رودخانه کارون در مسیر خود ، از کنار شهر اهواز گذشته و پس از پیمودن درازای خـوزستان ، در نـزدیکی خرمشهر ، دوبـاره به دو شاخه تقسیم میشود : یک شاخهی آن به نام « بهمن شیر» ، سرراست به خلیج فارس میریزد و شاخهی دیگر آن ، در کنار خرمشهر به اروندرود میپیوندد . جزیرهی آبادان ، میان این دو شاخهی کارون قرار دارد .3
رودخانه دز
این رودخانه از کوههای لرستان سرچشمه گرفته و پس از گذر از کنار شهر دزفول ، به رودخانهی کارون میریزد .
رودخانه کرخه (گاماس آب)
رودخانهی کرخه از کوههای کنار شهر نهاوند ـ ملایر سرچشمه گرفته و پس از گذر از استانهای همدان و کرمانشاهان و پیوند با رودخانههای قرهسو ، ماهیدشت ، هلیلان و کرند ، وارد استان لرستان میشود . در این استان ، پس از پیوستن رودخانههای کشکان ، زال و غزال رود ، وارد استان ایلام میگردد . این رودخانه به سوی جلگهی خوزستان پیش رفته و سرانجام ، در باتلاق هوزگان (هویزه) فرو میرود .
تا حمیدیه (در استان خوزستان) ، آب این رودخانه در یک بستر جریان دارد . اما در ده کیلومتری حمیدیه ، کرخه دارای دو بستر ، کهنه و نو ، میباشد . بستر کهنه که به نام «کرخه کور» نامیده میشود ، به سوی جنوب پیچ خورده و در سوی خاور هویزه ، دوباره به بستر اصلی وصل میشود . بستر قدیمی به کلی خشک بوده و به صورت یک بریدگی درآمده است . تنها باران یا جریان سیل ، ممکن است عبور از جلگه را دشوار کرده و یا به کلی قطع کند .
در سراسر دشت خوزستان در مواقع خشک ، برابر « عملیات خارج از جاده» برای یگانهای زرهی و موتوریزه ، مانعی وجود ندارد .4
ب ـ استانهای ایلام و کرمانشاهان
موقعیت پدآفندی در استانهای ایلام و کرمانشاهان ، مناسبتر از خوزستان است . رشته کوههای زاگرس با ایجاد یک سپر دفاع طبیعی ، موقعیت پدآفندی ویژهای به این منطقه بخشیده است . « دفاع غرب» در گذشته نیز بر پایه و در راستای رشتهکوههای زاگرس ، طرحریزی شده بود .
زاگرس ، به صورت رشتهکوههای سترگ و دیوارمانندی است که به صورت موازی با یکدیگر ، در باختر ایران کشیده شده است . رشتهکوههای زاگرس و وابستگان آن ، مجموعهی بلندیهای منظمی است که از کوههای آگری (آرارات) آغاز شده و تا شمال تنگهی هرمز ، ادامه دارد . رشته کوههای زاگرس ، وسیلهی دشتهای « کرمانشاه» در باختر و « شیراز» در جنوب ، از هم جدا شده و به بخشهای شمالی ، میانی و جنوبی ، تقسیم میگردد .
چینخوردگی زاگرس که بزرگترین مجموعهی ناهموار ایران را تشکیل میدهد ، دارای 1350 کیلومتر درازا و پهنای آن گوناگون است . کمپهناترین بخش آن در استان فارس ، کمابیش 275 کیلومتر پهنا دارد .
زاگرس شمالی ، نسبت به دیگر ناحیههای آن ، دارای ارتفاعات پستتری است ؛ اما در برابر، دارای تنگهها و کوهکمرهای سختتری میباشد که ارتباطات را مشکل میسازد . بلندیهای مهم زاگرس شمالی عبارتند از : کوههای مرزی « ماکو» ، « قطور» ، « خوی» و در جنوب ، کوههای «چهل چشمه» ، « پنجه علی» و « اورامان» . مرز دولتی ایران و ترکیه ، در امتداد کوههای زاگرس شمالی قرار دارد .
زاگرس میانی ، میان دو دشت کرمانشاهان و شیراز قرار دارد . این ناحیه از زاگرس مانند البرز میانی ، دارای قلههای بلندی است . بلندای چکادهای زاگرس میانی ، بیش از سه هزار متر از سطح دریا میباشد و در بیشتر ماههای سال، پوشیده از برف است . زاگرس میانی ، از رشته کوههای متعدد و موازی هم ، به نام « پاتاق» تشکیل گردیده است . پهنای این بخش از زاگرس، میان 200 تا 600 کیلومتر بوده و دارای ویژگیهای « آلپی» است .
رودخانهی گاماسآب (کرخه) ، این ناحیه را به دو بخش خاوری و باختری تقسیم میکند : بخش باختری زاگرس میانی، « پشتکوه» نامیده میشود و از استان کردستان تا خوزستان امتداد دارد .
« کبیرکوه» که یکی از مهمترین بلندیهای پشتکوه میباشد ، به جلگهی خوزستان ختم میشود . بلندترین چکاد کبیرکوه ، « زرینکوه» است که 3062 متر بلندا دارد . دامنهی باختری کبیرکوه ، مرز دولتی ایران و عراق را تشکیل میدهد . بخش خاوری زاگرس میانی، « پشتکوه» نامیده میشود . این بخش دارای بلندیهای مهمی مانند الوند ، اشترانکوه ، بیستون و دالاهو ، با بلندای بیش از 4500 متر میباشد .
مرز دولتی میان ایران و عراق
مرز دولتی کنونی میان ایران و عراق ، از « ژرفآب » ( تالوگ ) مصب اروندرود در خلیج فارس آغاز میگردد . این مرز در مسیر خود به سوی شمال ، از خشکستان5 گذر کرده و از میان مرداب هوزگان (هویزه) عبور میکند . این خط مرزی ، پس از پشت سر گذاشتن عارضههای متعدد جغرافیایی ، به جنوب « دهلران» میرسد . از این ناحیه تا قصرشیرین (روبهروی خانقین) ، خط مرز دولتی میان ایران وعراق ، از پای آخرین بلندیهای استان ایلام میگذرد . خط مرزی ، پس از « قصرشیرین» ، از مسیر کم ارتفاع (1000- 500 متر) گذشته و به کوه دالامپر (دالانپر)، یعنی نقطهی مرز دولتی ایران ، عراق و ترکیه میرسد .
درازای مرز دولتی ایران و عراق 1609 کیلومتر است . پس از فروپاشی اتحاد شوروی ، درازترین مرز خاکی دولتی ایران با کشورهای همسایه ، مرز دولتی ایران و عراق است .
از مجموع 1609 کیلومتر مرز میان ایران و عراق ، 351 کیلومتر آن را رودخانه و مرداب تشکیل میدهد . رودخانههای مرزی ایران و عراق ، به ترتیب از جنوب به شمال عبارتند از :
رودخانه یا مرداب
درازا (کیلومتر)
1ـ اروندرود
2ـ نهرخین
3ـ مرداب هوزگان (هویزه)
4ـ رودخانهی دویرج
5ـ رودخانهی میمه
6ـ رودخانهی کنجانچم
7ـ رودخانهی تلخ آب
8ـ رودخانهی کنکاگوش
9ـ رودخانهی کنهکبود
10ـ رودخانهی الوند
11ـ رودخانهی قورهتو
12ـ رودخانهی سیروان
13ـ رودخانهی قزلجهسو
14ـ رودخانهی کلاس
15ـ رودخانهی ژاژاوه
0/84
0/9
0/64
5/2
5/2
5/20
5/4
5/7
5/24
5/5
0/34
0/42
0/1
0/45
5/4
جمع
351
جنگ در جبههی نظامی
الف ـ مرحلهی نخست نبرد
حکومت عراق ، در رویای به دستآوردن یک پیروزی برقآسا6 ، روز سی و یکم شهریور ماه 1359 ، با دوازده لشگر زرهی ، مکانیزه و پیاده ، همراه با تجهیزات فراوان ، ایران را مورد تجاوز نظامی قرار داد .7
از آنجا که لشگر 92 زرهی اهواز ، یعنی نیرومندترین یگان رزمی کشور در منطقهی جنوب باختری به بهانهی کودتای نوژه از هم پاشیده بود ، حکومت عراق در راستای دستیابی هرچه سریعتر به پیروزی ، بخشی از نیروهای ذخیرهی خود را نیز ، به میدان نبرد فرستاد .
در این نبرد ، حکومت عراق نیروهای خود را در سه جبههی به هم پیوسته (جنوبی ، مرکزی و شمالی) ، برای رسیدن به هدفهای زیر وارد عمل کرد :
1ـ جبههی جنوبی : وظیفهی نیروهای مستقر در این جبهه ، اشغال شهرهای خرمشهر و آبادان و در نتیجه ، تسلط کامل بر اروندرود بود .
2ـ جبههی مرکزی : در این جبهه ، طراحان نظامی ارتش عراق ، بیشترین نیرو را متمرکز کرده بودند . آنان در این جبهه ، دو هدف را در راستای هم ، دنبال میکردند :
نخست ـ تصرف یا تامین شهر دزفول
دوم ـ اشغال شهر اهواز و در نتیجه ، رسیدن به هدف سقوط خوزستان
3ـ جبههی شمالی : منظور از گشودن این جبهه ، اشغال بخشهایی از استان ایلام و کرمانشاهان و در نتیجه ، ایمنکردن محورهای احتمالی پاتک ارتش ایران به سوی قلب میانرودان و شهر بغداد بود .
یکم ـ جبههی جنوبی
ارتش عراق که از روش غافلگیری کامل سود جسته بود ، پس از عبور از مرز دولتی و رسیدن به دروازههای خرمشهر ، با مقاومت دلیرانهی مردم این شهر روبهرو شد . مردم خرمشهر با جنگافزارهای اندک و تجهیزات سبک و ناچیز ، به دفاع از شهر و میهن خود برخاستند . دوشادوش مردم ، تفنگداران یگان دریایی مستقر در خرمشهر و نیز افراد ژاندارمری و شهربانی ، بدون داشتن جنگافزارهای سنگین ، به رویارویی با متجاوز ، برخاستند .
خرمشهر ، برابر انبوه نیروهای زرهی و بمبارانهای پیاپی ارتش متجاوز عراق ، تا آخرین نفس و آخرین نفر مقاومت کرد .
سرانجام پس از سی و پنج روز ایستادگی حماسهآفرین مردم خرمشهر ، ارتش عراق با تحمل تلفات و خسارتهای سنگین ، توانست روز چهارم آبان ماه 1359 ، بخش غربی شهر را تا کنارهی رودخانهی کارون تصرف کند . البته باید دانست که این پیروزی ، آخرین پیروزی نظامی ارتش عراق در خاک ایران بود .
از سوی دیگر ، نیروهای مستقر در جبههی جنوبی ارتش عراق ، با وجود محاصرهی درازمدت و گلولـهباران پیاپی شهر آبادان از راه زمین و هوا ، با توجه به تلفات انسانی زیاد نیروهای عراقی در جنگ خرمشهر و ترس از تلفات سنگینتر ، نتوانست این شهر را تصرف کند . حکومت بعث عراق ، خوب میدانست که برای اشغال آبادان ، میبایست مانند خرمشهر ، کوچهٌبهکوچه و تن بهتن ، بجنگد . دیگر این که ایران میتوانست از راه دریا ، به مدافعان آبادان یاریرسانی کند .8
بدینسان ، جبههی جنوبی ارتش عراق ، بدون این که بتواند به هدفهای نظامی خود دست یابد ، برابر دروازههای آبادان از حرکت ایستاد . همچنین ، ارتش عراق به دلیل ترس از تلفات انسانی زیاد ، نتوانست با عبور از کارون ، بخش خاوری خرمشهر را اشغال کند .
دوم ـ جبههی میانی
حکومت عراق ، زبدهترین و مجهزترین یگانهای نیروی زمینی خود را در قالب سپاه چهارم ، در این جبهه متمرکز کرده بود . این جبهه ، وظیفهی مهم اشغال نظامی خوزستان را به عهده داشت :9
سپاه چهارم دارای نیروی زرهی زیادی بود و در ترکیب آن ، لشگرهای زرهی ، پیاده و مکانیزهی بیشتری به کار گرفته شده بود . افزون بر آن ، بیشترین و سنگینترین توپخانه را نیز در اختیار داشت . علاوه بر پشتیبانی هوایی ، تمامی موشکهای زمین به زمین « فراگ» و «اسکاد» ، در پشتیبانی این سپاه ، در جبههی مرکزی متمرکز بود .
حکومت عراق در پی آن بود که در پناه این نیروی عظیم ، به یک پیروزی برقآسای نظامی دست یابد . بر پایهی محاسبهی ستاد ارتش عراق ، این سپاه میبایست حداکثر تا دهم مهرماه 1359 با تصرف یا تامین شهر دزفول و اشغال شهر اهواز ، تصرف نظامی خوزستان را تحقق میبخشید .
بدینسان ، حکومت عراق در پی آن بود تا پیش از آن که ارتش متلاشی شده و مردم ایران بتوانند واکنش لازم را نشان دهند ، رویای اشغال خوزستان را از قوه به فعل درآورد . در این جبهه ، سپاه چهارم ارتش عراق ، نیروهای تحت امر خود را در قالب دو بال (جناح) شمالی و جنوبی وارد عملیات کرد :
بال شمالی ، مامور تصرف شهر دزفول بود. در صورت عدم موفقیت در این امر ، میبایست شهر مزبور را « تامین» میکرد . بدینسان ، در صورت موفقیت کامل ارتش عراق در این عملیات و دستیابی به مناطق شمالی استان خوزستان ، خطوط ارتباطی و لولههای نفتی را به داخل کشور قطع کرده و افزون بر آن ، بزرگترین پایگاه هوایی ایران (پایگاه وحدتی دزفول) از کار میافتاد ، یا به اشغال ارتش عراق درمیآمد .
بال جنوبی ، وظیفه داشت تا با اشغال شهر اهواز و تسلط به راههای جنوب و جنوب باختری کشور ، ضربهی نهایی را برای سقوط خوزستان وارد کند . از اینرو، ستاد ارتش عراق بیشترین توان رزمی خود را در این جناح متمرکز کرده بود .
در این جبهه ، برابر سپاه نیرومند چهارم عراق ، لشگر زرهی پارهپاره شدهی اهواز قرار داشت . لشگر مزبور ، برابر دروازههای اهواز با برخورداری از حمایت کامل مردم شهر و افراد ژاندارمری و شهربانی ، پدآفند اهواز را به دوش گرفت .
در درازای جنگ ، این لشگر با یگانهایی از لشگر پیاده مرکز ، لشگر 77 پیادهی خراسان و نیز لشگر 16 زرهی تقویت شد و در این فرآیند ، بار اصلی جنگ را تا اخراج سربازان عراقی از خاک ایران ، به دوش کشید .
عملیات در این جبههی گسترده ، به دلیل امکان عملیات خارج از جاده ، برای ارتش عراق که با پیروی از الگوی ارتش سرخ ، با تمرکز زیاد یگانهای زرهی وارد نبرد شده بود ، بسیار دلخواه بود و تا برابر دروازههای شهر اهواز ، همه چیز بر پایهی برنامه پیش میرفت .
روز ششم آغاز تجاوز ، جلوداران سپاه چهارم عراق وارد حومهی شهر اهواز شدند . تعدادی از این افراد ، وسیلهی مردم و نیروهای ژاندارمری و شهربانی از پای درآمدند و یا دستگیر گردیدند . در همین روز ، ستونهای زرهی جناح جنوبی سپاه چهارم عراق در کنار رودخانهی کارون ، برای « تک» به شهر اهواز ، آرایش جنگی گرفته بود .
در لحظههایی که از نظر فرماندهان ارتش عراق ، هیچ چیز نمیتوانست از سقوط شهر اهواز جلوگیری کند ، مردم شهر و بقایای نیروهای مسلح ایران به پا خاستند . افراد شهربانی و ژاندارمری در پشت بامهای شهر سنگر گرفتند ، تا در صورت نفوذ نیروهای عراقی به داخل شهر، بر کوچهها و خیابانها مسلط باشند . مردم کوچه و بازار ، به سرعت دستاندرکار ایجاد مانعهای خیابانی ، تلههای ضدتانک و سنگرسازی در خیابانها و میدانهای اصلی شهر شدند . در این راستا ، بقایای لشگر 92 زرهی اهواز ، پدآفند اصلی شهر را به عهده گرفت . این لشگر پس از سازماندهی یگانهای موجود ، در مواضع پدآفندی مستقر گردید . در این لحظههای سرنوشتساز ، نیروی هوایی و « هوانیروز» با وجود صدمات فراوانی که در جریان انقلاب متحمل شده بودند ، با همهی توان به دفاع از شهر اهواز برخاستند . جنگندههای نیروی هوایی از پایگاههای دزفول ، بوشهر ، اصفهان و شیراز ، پیاپی به پرواز درمیآمدند .
هدف نیروی هوایی ، برهم زدن آرایش رزمی نیروهای زرهی سپاه چهارم ارتش عراق وسیلهی آتش بیایست و پر حجم و در نتیجه واردکردن تلفات هرچه بیشتر ، برای متوقف کردن آفند نیروهای دشمن بود . بالگرد (هلیکوپتر)های هوانیروز نیز ، دوشادوش جنگندههای نیروی هوایی ، در این نبرد فعالانه شرکت داشتند .
در شب هفتم مهر ماه 1359 ، با وجود تکهای پیاپی جنگندههای نیروی هوایی و بالگردهای توپدار هوانیروز که حتا در دل شب هم ادامه داشت ، هر لحظه بیم آن میرفت که نیروهای زرهی عراق به داخل شهر نفوذ کنند . در این شب سرنوشتساز به پیشنهاد کارشناسان سازمان آب و برق خوزستان ، آب رودخانهی دز را وسیلهی تلمبههای نیرومند سازمان مزبور به سوی دشت سرازیر کردند . در همان شب ، عملیات مشابهای نیز از سوی یگان مهندسی لشگر 92 زرهی اهواز بر روی رودخانهی کرخه انجام شد .10 سحرگاه روز هشتم مهر ماه ، آب زیادی میان نیروهای زرهی دشمن و شهر اهواز حایل شده بود . در این فرآیند ، زمین برای عملیات یگانهای زرهی دشمن مشکلآفرین گردیده بود . این امر در جلوگیری از سقوط اهواز ، نقش موثری داشت .
در جناح شمالی نیز سپاه چهارم عراق ، برابر پایداری سرسختانهی ارتش و مردم ایران ، از حرکت باز ایستاد و در این فرآیند ، نتوانست به هدف اصلی خود ، یعنی اشغال یا تامین شهر دزفول و در نتیجه ، محاصرهی خوزستان از سوی شمال ، دست یابد . بدینسان ، ارتش عراق با وجود تمرکز بیشترین نیرو در جبههی مرکزی ، موفق نشد که هیچ یک از هدفهای خود را به طور کامل به اجرا درآورد . (نقشهی شماره یک)
سوم ـ جبههی شمال
در این جبهه ، ارتش عراق با موفقیت کامل روبهرو بود و توانست در کمترین زمان ، به همهی هدفهای از پیش تعیینشده ، دست یابد .
هدف ارتش عراق از گشودن این جبهه ، تامین محورهای آفند احتمالی ارتش ایران ، به داخل خاک عراق و در نتیجه شهر بغداد بود . در این جبهه، ارتش عراق پس از اشغال شهرها و روستاهای منطقه از جمله نفت شاه (نفتشهر) ، قصرشیرین ، خسروی ، سومار ، مهران ، دهلران بستان و هوزگان (هویزه) ، دستاندرکار تحکیم مواضع اشغالی شد . بدینسان ، ارتش عراق موفق شد ، دو محور تعرض احتمالی ارتش ایران را به سوی بغداد ، امن کند . محورهای مزبور عبارت بودند از :
محور سومار ـ مندلی ـ بعقوبه ـ بغداد
محور قصرشیرین ـ خانقین ـ بعقوبه ـ بغداد
فاصلهی شهر بغداد از مرز دولتی از طریق محورهای یادشده ، کمابیش یکصد و پنجاه کیلومتر است .
هنگام آغاز آفند عراق ، ارتش ایران فاقد توان رزمی لازم برای انجام عملیات تعرضی به داخل خاک عراق بود . اما چنانچه عراق در رسیدن به هدفهای خود در جبههی شمالی ناکام میماند، ارتش ایران میتوانست با نفوذ به داخل قلمرو عراق از محورهای بالا و تهدید شهر بغداد، نقشههای جنگی عراق را درهم ریخته و ورق جنگ را ، به سود خود برگرداند .
ناموفقماندن ارتش عراق در جبههی مرکزی و جنوبی و در نتیجه متوقفشدن ارتش مزبور برابر دروازههای اهواز و آبادان ، همراه با برتری ایران در هوا و دریا و همچنین خسارت و تلفات قابلملاحظهی نیروهای عراقی در همین چند روز آغازین جنگ ، آشکارا نشان داد که امکان پیروزی نظامی در این نبرد برای عراق وجود ندارد .
نیروی هوایی ایران ، با وجود درهمریختگی سازمانی و زخمهایی که در اثر پیآمدهای « به اصطلاح کودتای نوژه» به این نیرو وارد شده بود ، روز اول مهرماه 1359 عملیات « کمان 99» را به مورد اجرا درآورد . در این عملیات ، نیروی هوایی با یکصد و چهل فروند جنگنده ـ بمبافکن ، هدفهای نظامی و اقتصادی بسیاری را در ژرفای قلمرو عراق درهم کوبید و برتری بیچون و چرا و توان رزمی نیروی هوایی ایران را ، به نمایش گذارد .11
عراق پیش از آغاز عملیات دشمنانه علیه ایران ، نیروی هوایی خود را در سرتاسر شبه جزیرهی عربستان تا عمان پخش کرده بود .12 حتا این کشور ، تعدادی از هواپیماهای جنگی خود را در فرودگاههای اردن ، مستقر کرده بود . از اینرو ، نیروی هوایی ایران ، به فرودگاههای اردن نیز حملهور شد .
نیروی دریایی که در جریان انقلاب و شاید به علت دوری از مرکز ، کمابیش دستنخورده باقی مانده بود ، در همان روزهای آغازین جنگ ، برتری کامل خود را به دشمن نشان داد . نیروی دریایی ایران در عملیات « مروارید» (آذرماه 1359) ، با غرق کردن 3 فروند ناوچهی موشکانداز « اوزا- 2» (O S A 2) و یک فروند ناوچهی موشکانداز « اوزا- 1» (O S A 1) و واردکردن آسیب اساسی (حدود 70 درصد) بر سه فروند ناوچهی موشکانداز دیگر عراقی ، هستهی اصلی نیروی دریایی ایذایی عراق را نابود کرد .13 باقیماندهی نیروی دریایی مزبور در تنها پایگاه دریایی این کشور « امالقصر» (واقع در خورعبداله) زندانی گردید . سپس در پی عملیات همآهنگِ نیروی دریایی و نیروی هوایی ، نیروی دریایی عراق ، به صورت عملی از صحنهی نبرد حذف شد . به دنبال این عملیات ، نیروی دریایی با بستن اروندرود بر روی عراق ، این کشور را از راه دریا محاصره کرد .
از سوی دیگر ، نیروی دریایی و هوایی ایران به تلافی بمباران و گلولهباران پالایشگاه آبادان، در یک عملیات مشترک ، بندر « البکر» (واقع در کرانهی اروندرود) را که بندر اصلی صدور نفت عراق به شمار میرفت ، در هم کوبیدند و تاسیسات بندری و نفتی آن را ، از کار انداختند .
درست سه هفته پس از آغاز جنگ و پیش از احضار نیروهای ذخیره ، صدام حسین اعتراف کرد که اوضاع جبهه ، سوای آن چیزی است که او در آغاز ، تصور میکرده است .14
در این زمان ، خرمشهر هنوز پایداری میکرد و ارتش عراق نتوانسته بود هدف سقوط خوزستان را تحقق بخشد . با این وجود ، وی در سخنان خود به مناسبت عید قربان ، از ارتش ناتوان عراق خواست تا ایرانیان را ، تکهتکه کنند :15
به راستی ، شما شمشیرِ خداوند بر روی زمین هستید . متجاوزین ، حامیان خمینی، دیوانگان را قطعه قطعه کنید .
بدینسان ، ارتش ایران با وجود تصفیههای خونین ، درهمریختگی سازمانی ، نفوذ نیروهای چپ به داخل آن و نیز غارت جنگافزارها ، در روزهای بیست و یکم و بیست و دوم بهمن ماه 1357 ، همراه با مصایب و دشواریهای بسیار دیگر ، توانست با همگامی مردم ایران و به ویژه مردم میهنپرست خوزستان ، تا میانههای آبان ماه 1359 ، جنگ را به حالت سکون درآورد . آفند سراسری ارتش عراق و رویای « قادسیهی دوم»16 ، تنها 45 روز پایید . در این میان ، ارتش عراق برای جلوگیری از گسیختگی و حفظ همآهنگی مواضع خود ، در پارهای جاها ، ناچار به عقبنشینی شد .
بدینگونه ، مرحلهی اول جنگ ، بیش از یک ماه و نیم به درازا نکشید . این دوره در برگیرندهی آغاز آفند عراق (31 شهریورماه 1359) تا میانههای آبان ماه 1359 میباشد که ارتش ایران ، نیروهای عراقی را زمینگیر کرد . در این دوره ، ارتش عراق توانست شهرهای زیر را اشغال کند :
شلمچه ، خرمشهر ، هوزگان و بستان ، (واقع در استان خوزستان) ، موسیان ، دهلران ، مهران و سومار (واقع در استان ایلام) نفت شاه (نفتشهر) ، خسروی و قصرشیرین ، واقع در استان کرمانشاهان .
افزون بر آن ، کمابیش یک هزار و دویست آبادی نیز به تصرف ارتش عراق درآمد و ارتش مزبور در حد پایانی ، به عمق 90 کیلومتر (به خط مستقیم از مرز دولتی) ، در خاک ایران نفوذ کرد. در اثر این عملیات ، بخشهایی از جادههای اهواز ـ آبادان و نیز آبادان ـ ماهشهر ، به اشغال ارتش عراق درآمد . در نتیجه شهر آبادان از راه خشکی در محاصرهی کامل ارتش عراق قرار گرفت ، به گونهای که ارتباط با این شهر ، تنها از راه دریا امکانپذیر بود .17
ارتش عراق ، افزون بر بمباران و گلولـهباران مناطق مسکونی و هدفهای غیرنظامی و تاسیساتی که برای ادامهی زندگی ساکنان محل مورد نیاز بود ، شهرها و پارهای از روستاها اشغالی را به گونهی سازمانیافته با مواد منفجره و وسایل مکانیکی ، با خاک یکسان کرد . حتا در پارهای از مناطق ، درختها را هم نابود کرد . (پیوست شماره سی و هفت)
ب ـ مرحلهی دوم نبرد
چنان که اشاره شد ، در میانههای آبان ماه 1359 ، ایرانیان توانستند آفند همهجانبهی ارتش عراق را مهار کرده و جنگ را به حالت سکون درآورند . از این تاریخ تا آغاز اولین آفند ارتش ایران در پنجم مهرماه 1360 که برای درهمکوبیدن محاصرهی شهر آبادان به مورد اجرا درآمد ، میتوان به عنوان مرحلهی دوم جنگ نام برد :18
ویژگی آشکار این مرحله از جنگ ، نبرد توپخانههاست . در این دوره که ارتش عراق از پیشروی بازمانده بود ، شهرها ، مراکز صنعتی ، اقتصادی و نیز روستاهایی که در تیررس توپخانه دوربرد و موشکهای زمین به زمین قرار داشت ، زیر آتش پیاپی قرار داد .
هنوز یک ماه و نیم از آغاز آفند همهجانبهی ارتش عراق نگذشته بود که این ارتش ، با توقف برابر دروازههای آبادان و اهواز ، ناکامماندن در تصرف یا تأمین شهر دزفول ، همراه با برتری ایران در هوا و دریا و همچنین خسارت و تلفات سنگینی که در همین زمان کوتاه متحمل شده بود ، از موضع آفند به لاک پدآفند فرو رفت . ارتش مزبور ، در حاشیهی شهر آبادان که انتظار میرفت پس از فصل زمستان و خشکشدن زمین ، دست به یک آفند همهجانبه بزند ، موضع پدآفندی برگزید .
شهر آبادان از چند سو در محاصرهی ارتش عراق قرار داشت . اشغال شهر مزبور ، نهتنها میتوانست وظیفهی جناج جنوبی ارتش چهارم را کامل کند ، بلکه از نظر حیثیتی ، برای ارتش عراق یک پیروزی بزرگ به حساب میآمد .
ارتش عراق در این دوره ، ضمن گلولـهباران مناطقی که در تیررس توپخانهی دوربرد و موشکهای زمین به زمین قرار داشت ، برای حفظ دستاوردهای جنگ ، دستاندرکار استوار کردن مواضع پدآفندی شد :19
ارتش مزبور با ایجاد میدانهای مین ، مانعهای ضدتانک ، خندق و خاکریز ، مواضع پدآفندی مستحکمی را به وجود آورد. افزون بر آن ، ارتش عراق در این راستا ، از رودخانههای خوزستان و به ویژه رودخانهی کارون بهره گرفت و مواضع پدآفندی خود را با آنها همآهنگ کرد .
از سوی دیگر ، ایرانیان نیز نیازمند زمان بودند تا با بازسازی نیروی زمینی و سازماندادن بهتر به نیروهای مردمی و همچنین تهیه و تکمیل طرحهای جنگی ، از موضع پدآفندی بیرون آمده و حالت تهاجمی در پیش گیرند .
در این دوره ، با وجود عملیات پراکندهی ارتش و نیروهای مردمی ایران ، همراه با آتش پیاپی توپخانههای دو طرف و موشکاندازهای ارتش عراق ، در خطوط جبههها ، دگرگونی چشمگیری پدید نیامد . (نقشهی شماره2)
پ ـ مرحلهی سوم نبرد
یکم ـ درهم شکستن محاصرهی آبادان (عملیات ثامنالائمه)
بامداد روز پنجم مهرماه 1360 ، یعنی یک سال و شش روز پس از آغاز آفند ارتش عراق ، اولین عملیات آفندی ارتش ایران برای درهم شکستن محاصرهی شهر آبادان ، با موفقیت تمام به مورد اجرا درآمد .
ارتش عراق ، در بخش خاوری رودخانهی کارون ، منطقهای کمابیش یک صد و پنجاه کیلومتر مربع را در اختیار داشت . بدینسان ، بخشهایی از جادههای اهوازـ آبادان و ماهشهر ـ آبادان در تصرف ارتش مزبور قرار داشت و بقیه این دو جاده نیز در منطقهی عملیاتی عراقیها واقع شده بود .
ارتش عراق برای نگهداری تنها سرپلی که در بخش خاوری رودخانهی کارون در تصرف داشت ، دست به ایجاد استحکامات زیادی زده بود . افزون بر آن ، پدآفند هوایی نیرومندی نیز در ایـن منطقه ، مستـقر گردیده بود . ارتباطات و تدارکات این منطقه ، وسیلهی پـلهای « قُصبه» و « حفار» تامین میشد . استعداد ارتش عراق در این منطقه عبارت بود از :20
یک تیپ زرهی ، یک تیپ مکانیزه ، یک تیپ پیاده ، یک گردان زرهی مستقل ، دو گردان پیاده مستقل و یک قاطع جیشالشعبی .
افزون بر توپخانهی مستقر در این منطقه ، پنج گردان توپخانهی مستقر در باختر رودخانهی کارون نیز ، در پشتیبانی این نیرو قرار داشت .
ارتش ایران ، در ساعت یک بامداد روز پنجم مهرماه 1360 از سه جبهه ، مواضع ارتش عراق را در بخش خاوری رودخانهی کارون ، مورد آفند قرار داد :
از سوی شمال ، در راستای رودخانهی کارون و جادهی اهواز ـ آبادان
از سوی جنوب ، در راستای رودخانهی کارون
از سوی خاور ، در راستای محور عمود بر جادهی آبادان ـ ماهشهر
ستونهایی که در راستای رودخانهی کارون وارد عملیات شده بودند ، پس از سیزده ساعت نبرد ، یعنی در ساعت 14 همان روز ، سرانجام موفق شدند که دومین پل ارتباطی ارتش عراق بر روی رودخانهی کارون را نیز ، به تصرف خود درآورند .
نیروهای عراقی مستقر در این منطقه که همهی راههای ارتباطی و تدارکاتی و فرار را از دست داده بودند ، اسلحه را زمین گذاشته و تسلیم شدند (نقشه شماره 3) .
بدینسان ، در نبردی که تنها دو روز به درازا کشید ، ضمن نابودی تنها سرپلِ ارتش عراق در بخش خاوری رودخانهی کارون ، محاصرهی آبادان نیز در هم شکست و اولین پیروزی نظامی در جنگ ، نصیب ارتش ایران شد .
در این نبرد ، ارتش عراق تلفات و خسارتهای سنگینی را متحمل گردید . افزون بر آن ، ضربهی روحی و حیثیتی شدیدی بر عراقیها وارد آمد. گرچه این پیروزی از نظر افزایش روحیهی جنگی نیروهای ایرانی خیلی مهم بود اما سرنوشت جنگ ، در گروی پیروزی ، در جبههی دیگری بود .
دوم ـ آزادسازی شهر بستان (عملیات طریقالقدس)
ارتش عراق با اشغال بخش بزرگی از شهرستان دشت میشان و به ویژه در دست داشتن شهرِ بستان ، جبهههای شمالی ، مرکزی و جنوبی خود را از داخل خاک ایران به هم پیوند داده بود ؛ در حالی که این امر از داخل خاک عراق با وجود مرداب هویزه و نبودن راههای ارتباطی در موازات مرز دولتی ، امکانپذیر نبود .
ارتش عراق با در دستداشتن شهر بستان و مناطق اطراف آن و در نتیجه ، تسلط بر محور عماره ـ بستان ، از راه تدارکاتی نزدیک و مطمئن نیز برخوردار بود . این محور ، به ویژه برای تدارکات جناح جنوبی جبههی مرکزی که در حقیقت ستون فقرات ارتش عراق را تشکیل میداد ، دارای اهمیت حیاتی بود .
با توجه به این مسایل ، برای واردآوردن ضربهی کاری و اساسی بر پیکر نیروی زمینی ارتش عراق ، طراحان نظامی ستاد ارتش ایران به این نتیجه رسیدند که میبایست :21
نخست ارتباط جبهههای جنوبی ، مرکزی و شمالی ارتش عراق را از هم گسیخت
سپس ، ارتش عراق را از محور تدارکاتی عماره ـ بستان محروم کرد .
برای رسیدن به دو هدف بالا ، میبایست شهر بستان و منطقههای اطراف آن تا تنگ «چزابه» ، آزاد میشدند .
تنگ مزبور ، با درازای کمابیش چهار کیلومتر ، در شمال شهر بستان و حاشیهی باتلاق هوزگان قرار دارد . این تنگه برای پدآفند منطقهای که قرار بود آزاد شود ، از اهمیت ویژهای برخوردار بود . تنگ چزابه ، از شمال به تپههای شنی و از جنوب ، به آبگرفتگی محدود است . از این رو ، پهنای عبور در این تنگه ، بسیار کم است و از هزاروپانصد متر ، بیشتر نیست .
ارتش عراق با توجه به اهمیت شهر بستان و منطقههای اطراف آن ، این شهر را به صورت یک دژ جنگی کامل درآورده بود . ارتش ایران بدون درهمکوبیدن این دژ ، نمیتوانست پیوستگی طولی ارتش عراق را از هم بگسلد و محور تدارکاتی عماره ـ بستان را از کار بیندازد .
با توجه به این بررسیها ، در ساعت نیم بامداد روز هشتم آذرماه 1360 خورشیدی ، عملیات آزادسازی شهر بستان و اطراف آن (عملیات طریق القدس) با موفقیت به مورد اجرا درآمد . هدف این عملیات که چهارده روز به درازا کشید ، عبارت بود از انهدام نیروهای عراقی مستقر در منطقه (کمابیش 6 تیپ) و در نتیجه ، آزادسازی منطقهای با پهنهی سیصد تا سیصدوپنجاه کیلومتر مربع و رسیدن و ترمیم مرز دولتی ، در حد فاصل باتلاق هوزگان .
از آغاز مرحلهی سوم ، ارتش ایران به دلیل عدم برخورداری از پوشش هوایی لازم ، شیوهی رزم شبانه را برگزید . نیروی هوایی قدرتمند ایران ، در این فاصله ، به دلایل زیر ، توان رزمی خود را به میزان زیادی از دست داده بود :
کمبود لوازم یدکی
کمبود سوخت جت ، در اثر از کار افتادن پالایشگاه آبادان
خرابکاری عاملان ایرانینمای عراق در این نیرو
از سوی دیگر ، ستاد ارتش ایران ، با توجه به این مساله که امکان جایگزینی هواپیماها وجود نداشت ، کوشش میکرد تا حد ممکن در این مرحله ، نیروی هوایی را درگیر جنگ نکرده و آن را برای مراحل حساستر احتمالی ، نگه دارد .
ارتش عراق نیز برابر این شیوهی رزمی ایرانیان ، روش « پدآفند متحرک» را برگزیده بود . ارتش مزبور این شیوه را در عملیات محدودِ ، در مرحلهی دوم ، چندین بار با موفقیت اجرا کرده بود . در نیروی زمینی عراق به شیوهی روسها ، « زرهی» عنصر اصلی را تشکیل میداد . اما نیروی زرهی در شب امکان مانور لازم را ندارد و در نتیجه ، از کارآیی کافی برخوردار نیست . با توجه به این مساله ، نیروی زمینی عراق ، آرایش عمقی به خود گرفته بود .22 در این آرایش ، روی خطهای مقدم که سقوط آنها برابر تک شبانه حتمی است ، زیاد تکیه نمیشود . اما با روشن شدن هوا ، ردههای بعدی میتوانند با پاتکهای قوی ، نه تنها مواضع از دسترفته در شب را دوباره به چنگ آورند ، بلکه به دلیل خستگی نیروهای مهاجم در طول رزم شبانه ، ضربههای کاری نیز به آنان وارد نمایند .
برابر این شیوهی جنگی ارتش عراق ، طراحان ستاد ارتش ایران ، شیوهی رزم شبانه با روش «تک همآهنگ در چندین رده» را به کار گرفتند . بر پایهی این روش ، همزمان با خطوط مقدم، میبایست ردههای دوم و سوم دشمن نیز در عمق ، مورد حمله قرار میگرفت . این شیوهی رزمی در عملیات آزادسازی شهر بستان و تنگ چزابه ، با موفقیت کامل از سوی ارتش ایران به کار گرفته شد .
عملیات آزادسازی شهر بستان (عملیات طریقالقدس) ، در دو محور کلی شمال و جنوب رودخانهی کرخه به مورد اجرا گذارده شد . عملیات محور شمالی ، برای آزادسازی تنگ چزابه و هدف عملیات در محور جنوبی ، آزادسازی شهر بستان بود .
در هر دو محور ، ایرانیان همزمان با خطوط مقدم دشمن ، ردههای دوم و سوم احتیاط نیروهای عراقی را نیز ، مورد آفند قرار دادند . در پایان روز دوم ، در محور شمالی ، تنگ چزابه و در محور جنوبی ، شهر بستان آزاد شد . در اثر این عملیات ، ارتش عراق با تحمل تلفات جانی و ضایعات تسلیحاتی سنگین ، تن به یک شکست راهبردی (استراتژیک) داد .
بدینسان ، به دنبال آزادسازی شهر بستان و مناطق اطراف آن ، ارتباط جبهههای ارتش عراق در داخل خاک ایران از هم گسیخت و این نیروها ، از محور تدارکاتی عماره ـ بستان نیز محروم شدند . از این رو ، ارتش عراق چندین بار با تحمل زیانهای بسیار ، کوشید تا شهر بستان را دوباره اشغال کند و در نتیجه ، شکست محتوم خود را چندی به عقب بیاندازد که موفق نشد .
به دنبال این عملیات ناموفق برای اشغال دوباره شهر بستان ، نیروهای عراقی مستقر در منطقه که در خطر محاصره و نابودی کامل قرار گرفته بودند ، در چند مرحله عقبنشینی کرده و در جنوب رودخانهی کارون مستقر شدند . (نقشه شماره چهار)
سوم ـ آزادسازی گلوگاه خوزستان (عملیات فتحالمبین)
با وجود تحمل این شکست ، سپاه چهارم ارتش عراق با تسلط بر نواحی شوش ، گلوگاه خوزستان را هنوز در دست داشت . افزون بر آن ، سپاه مزبور با دریافت جنگافزارهای بیشتر و تقویت با یگانهای رزمی دیگر ، بیش از پیش نیرومند مینمود .
با توجه به این که حکومت عراق ، بیشترین توان رزمی خود را در این جبهه متمرکز کرده بود، سرنوشت جنگ در گرو درهم کوبیدن این نیروی عظیم قرار داشت :23
سپـاه چهارم ، افـزون بر برخورداری از پیشرفتـهترین جنگافزارهـا ، تا تنگهی « رقابیه» دارای مواضع پدآفندی پی در پی و ژرف بود . همچنین جناح شمالی این سپاه با تکیه به دنبالههای کبیرکوه ، از هر جهت پوشیده بود . افزون بر آن ، به دلیل محدودیت و در برخی موارد ، عدم امکان عملیات خارج از جاده در شمال محور دزفول ـ عینخوش ـ موسیان ، این جناح برابر حملهی احتمالی ستونهای زرهی ایرانیان در امان بود .
نقطهی ضعف سپاه چهارم ، در جناح جنوبی بود . این منطقه ، از شهر شوش به سوی غرب ، از هر جهت ، برای عملیات خارج از جاده مساعد است . سپاه مزبور نیز با توجه به این مساله ، بیشترین نیرو را در این جناح متمرکز کرده بود . اما به دنبال آزادسازی شهر بستان و منطقههای اطراف ، جناح جنوبی سپاه چهارم دوپاره شده و پارهی شمالی آن به صورت یک برجستگی ضربهپذیر ، در درازای محور عینخوش ـ موسیان ، بدون پوشش مانده بود .
ارتش عراق ، پس از آن که موفق نشد با اشغال دوبارهی شهر بستان این نقطه ضعف را برطرف کند ، روز هفدهم اسفند ماه 1360 دست به یک کوشش نافرجام از سوی شمال زد . این عملیات نزدیک به دو هفته ادامه داشت و طی آن ، ارتش عراق کوشید تا تنگ چزابه را دوباره اشغال کند و در این فرآیند ، فشار بر روی شهر بستان را افزایش دهد . عملیات ارتش عراق با وجود نقل و انتقالهای گسترده و برخورداری از آتش سنگین توپخانه و بمباران هوایی ، با شکست روبهرو شد .
در ساعت نیم بامداد روز اول فروردین ماه 1361 ، عملیات ارتش ایران برای درهم کوبیدن پارهی شمالی جناحِ جنوبی سپاه چهارم عراق ، آغاز شد و در دو مرحله دیگر ، در روزهای چهارم و هفتم همان ماه ، با موفقیت کامل دنبال گردید . سرعت عملیات به گونهای بود که روز نهم فروردین ماه ، ارتش ایران منطقهی مورد نظر را پاکسازی کرده بود و در مواضع پدآفندی از پیشتعیینشده ، مستقر شده بود .
در این عملیات ، ستاد ارتش ایران دو لشگر کامل رزمی ، همراه با چند گردان توپخانه را وارد کارزار کرد . در این راستا برای پیشگیری از کاهش شدت آفند ، چند تیپ دیگر همراه با چند گردان از نیروهای مردمی و چند گردان سپـاه پاسداران نیز ، وارد میدان جنگ شدند . در این عملیات که با استادی از سوی طراحان نظامی ستاد ارتش ایران طرحریزی شده بود و با دقت و جسارت از سوی فرماندهان ارتش به مورد اجرا درآمد ، همزمان با خطوط مقدم ، ردههای عمقی سپاه چهارم عراق مورد حمله قرار گرفت .
ستون فقرات این عملیات بزرگ نظامی را ، لشگر 92 زرهی اهواز تشکیل میداد . این لشگر، در درازای جنگ با یگانهای دیگر تقویت شده بود . لشگر 92 زرهی اهواز ، در حالی که از سوی چند گردان از نیروهایمردمی همراهی میشد ، از جنوب محور دزفول ـ عینخوش ـ موسیان ، مواضع سپاه چهارم را دور زد و در جنوب عینخوش ، مقر فرماندهی ، پایگاه پرتاب موشکهای زمین به زمین و یگانهای تامین عقبهی سپاه چهارم عراق را مورد حمله قرار داد . همزمان با این عملیات ، لشگر 77 پیادهی خراسان همراه با چند گردان از نیروهایمردمی و سپاه پاسداران، از امتداد جنوبی دامنههای کبیرکوه ، مواضع سپاه چهارم را مورد تک قرار داد .
پس از هشت روز نبرد ، سپاه چهارم عراق با از دستدادن سه لشگر مکانیزه و زرهی ، از هم پاشید . در این نبرد ، پانزدههزار تن از افراد ارتش عراق همراه با یک امیر و صدها افسرِ ارشد و ردههای پایینتر ، به اسارت درآمدند . افزون بر آن ، 150 دستگاه تانک ، 170 دستگاه نفربر زرهی ، 500 دستگاه خودرو ، 165 قبضه توپ و مقادیر زیادی جنگافزارهای نیمهسنگین و سبک ، همراه با مهمات و وسایل مخابراتی ، به غنیمت گرفته شد .24
با این شکست ، ارتش عراق چهل کیلومتر به عقب رانده شد و شهرهای دزفول و شوش ، از تیررسِ آتشِ توپخانهی عراق رهایی یافتند . (نقشه شماره پنج)
چهارم ـ بیرون راندن ارتش عراق ، از خاک ایران (عملیات بیتالمقدس)
به دنبال این پیروزی ، نوبت جناح جنوبی سپاه چهارم فرا رسیده بود . این جناح ، پیشتر در محور سوسنگرد ـ اهواز ، دوپاره شده و پارهی شمالی آن در عملیات آزاد سازی شهر بستان (طریقالقدس) نابود گردیده بود . باقیماندهی سپاه چهارم عراق ، هنوز منطقهای به وسعت کمابیش 5400 کیلومتر مربع را در اختیار داشت .
این منطقه ، از شمال به کرخهیکور و شهرهای هوزگان (هویزه) ، از باختر به باتلاق هوزگان (هویزه) و از جنوب ، به اروندرود و شهر خرمشهر ، محدود میشد . ارتش عراق به دلیل استقرار درازمدت در این منطقه ، مواضع پدآفندی زیادی به وجود آورده بود . افزون بر آن ، این مواضع را با رودخانههای کرخهیکور و کارون ، همآهنگ کرده بود .
ارتش عراق با توجه به پهنای قابلعبور کرخهیکور و به ویژه ، پس از عملیات آزادسازی گلوگاه خوزستان (فتحالمبین) ، استحکامات کنارهی این رودخانه را تقویت کرده بود . در این جا، افزودن بر میدانهای مین ، سیم خاردار ، کانال و خاکریز ، سنگرهای تیربار به خوبی میتوانستند عبور پیادهنظام را متوقف کنند . در آخرین ردهی این مواضع پدآفندی ، آشیانههای تانک با فاصلههای کمی از هم قرار داشتند که میتوانستند ، تلفات سنگینی بر مهاجم وارد کنند .
با وجود خطوط پدآفندی مناسب و همآهنگی کامل با رودخانهی کرخهیکور و کارون ، جناح جنوبی سپاه چهارم عراق ، از نظر امکان تحرک در وضع بسیار بدی قرار داشت . باتلاق هوزگان (هویزه) و مناطق مردابی به همپیوستهی آن در قلمرو حکومت عراق ، امکان عقبنشینی این نیرو را به داخل خاک عراق غیرممکن میساخت . برای عقبنشینی و فرار ، تنها یک راه دراز ، در مسیر محور خرمشهر ـ شلمچه ـ بصره ، وجود داشت .
ارتش عراق ، پس از تحمل شکستهای پیاپی ، جناح جنوبی سپاه چهارم را به شدت تقویت کرده بود . یگانهایی که در اثر عملیات پیشین ارتش ایران ، در هم شکسته بودند ، پس از بازسازی ، دوباره به منطقه فرستاده شده بودند . با آغاز عملیات ، یگانهای دیگری نیز به یاری این جناح گسیل شدند . استعداد ارتش عراق در این منطقه به شرح زیر برآورد شده است :25
پیاده نظام : کما بیش سی و شش هزار نفر
زرهی : چهل و یک گردان تانک یا کمابیش 1345 دستگاه تانک
مکانیزه : سی و هشت گردان مکانیزه یا کمابیش 1330 دستگاه نفربر زرهی
پشتیبانی : کمابیش 530 قبضه توپ
افزون بر آن ، این نیرو از پشتیبانی پیگیر هوایی ، در درازای نبرد نیز برخوردار بود .
برای رویارویی با این نیروی قابلملاحظه و بیرونراندن باقیماندهی ارتش عراق از خاک کشور ، ستاد ارتش ایران ، عملیات بیتالمقدس را در سه مرحله به مورد اجرا درآورد .
طراحان ستاد ارتش ایران ، با توجه به انبوه نیروی دشمن ، گستردگی جبهه و پهنهی زیاد منطقهی عملیات ، از درگیری در یک جبههی متمرکز پرهیز کرده و در نتیجه ، به ارتش عراق اجازه ندادند تا از امکان تمرکز نیرو ، بهرهمند شود .
عملیات غرب رودخانهی کارون
این عملیات روز اول اردیبهشت ماه 1361 از سوی ارتش ایران در غرب رودخانهی کارون به مورد اجرا گذارده شد . در این عملیات چندین گردان از نیروهای مردمی و سپاه پاسداران نیز در میدان نبرد ، حضور داشتند . در این مرحله ، نیروهای ایران پس از گذر از رودخانهی کارون ، جادهی اهواز ـ خرمشهر را در اختیار گرفت . ارتش عراق با وجود پاتکهای سخت ، موفق به دستیابی دوباره به این جاده نشد .
عملیات فکه
مرحلهی دوم این عملیات ، پانزده روز پس از مرحلهی اول ، یعنی در روز شانزدهم اردیبهشت ماه 1361 ، در منطقهی « فکه» به اجرا درآمد . در نتیجهی این عملیات ، فشار بر روی نیروهای عراقی مستقر در منطقه ، افزایش یافت . همزمان با عملیات فکه ، بخشی از نیروهایی که در مرحلهی اول عملیات از رودخانهی کارون گذر کرده بودند ، به سوی مرز دولتی به حرکت درآمدند و تا پایان روز هفدهم اردیبهشت ماه ، در نوار مرزی مستقر شدند .
عملیات آزادسازی خرمشهر
مرحلهی سوم عملیات ، روز نوزدهم اردیبهشت ماه 1361 به منظور درهمکوبیدن بقایای نیروهای جبههی مرکزی و همچنین ، نیروهای جبههی جنوبی ارتش عراق و در نتیجه ، آزادسازی خرمشهر به مورد اجرا درآمد . در شب همان روز ، مواضع دفاعی ارتش عراق در شمال و باختر شهر خرمشهر به تصرف نیروهای ایران درآمد و خرمشهر در کمتر از سه روز ، آزاد شد .
در این نبرد ، هفتهزار نفر از نیروهای عراق کشته و اسیر شدند . فرماندهی جبههی جنوبی عراق نیز ، در میان انبوه کشتهشدگان بود . بقایای نیروهای عراقی ، با به جا گذاردن مقادیر زیادی جنگافزار و مهمات ، از میدان جنگ گریختند . (نقشه شماره 6)
بدینسان ، ارتش ایران موفق شد که پس از گذشت کمتر از 19 ماه از آغاز آفند گستردهی عراق و اشغال بخشهای بزرگی از کشور ، نیروهای اشغالگر را از خاک ایران براند . از این مرحله به بعد ، مرحلهی چهارم جنگ (مرحله پدآفند برونمرزی) آغاز شد ...
پینوشتها
1- Alexander de Marenches et Christine Ockernet : Dans le Secret des Princes. Parice, stock, 1986, P. 234
آقای الکساندر مارشه ، در دوران جنگ عراق علیه ایران ، رییس سازمان اطلاعات فرانسه بود .
2 ـ سوداگری مرگ ـ ص 176
3 ـ بندر فاو در قلمرو عراق و بندر اروندکنار در ایران ، آخرین شهرهای دو کشور در مسیر اروندروداند که در محل ریختن این رودخانه ، به خلیج فارس قرار دارند .
4 ـ عملیات خارج جاده ، عبارت است از امکان حرکت وسایل مکانیزه ، ادوات جنگی و مهندسی، بیرون از جادههای ساخته شده .
5 ـ خشکستان یا بیابان ، مساوی است با واژهای Arid Zone در انگلیسی .
6 ـ اصطلاح جنگ برقآسا ، ترجمهی آلمانی Blitzkrieg است . شیوهای که در جنگ جهانی دوم از سوی آلمانها ابداع شد و در مواردی با موفقیت به کار گرفته شد . البته باید توجه داشت که بیش از آن در زمانهای نزدیک ، نادرشاه افشار و آقامحمدخان قاجار ، در برخی نبردها ، از این شیوه بهره گرفتند .
7 ـ تجاوز و دفاع ـ ص 53 (البته استعداد ارتش عراق بیشتر از این نیز برآورد شده است . سرلشگر سیدیحیی رحیم صفوی ، فرمانده سپاه پاسداران در نماز جمعه روز هفتم مهر ماه 1385 ، استعداد ارتش عراق را در زمان حمله به ایران ، به شرح زیر اعلام کرد :
حدود 48 یگان رزمی ، برابر با 12 لشگر ، متشکل از 5 لشگر زرهی ، پنج لشگر پیاده ، دو لشگر مکانیزه ، پانزده تیپ مستقل نیروی مخصوص زرهی و مکانیزه با بیست تیپ گارد مرزی و یک تیپ گارد ریاست جمهوری. این ماشین نظامی در زمان حمله به ایران با برخورداری از حدود 5400 دستگاه تانک و نفربر ، 366 فروند هواپیمای جنگی ، 400 فروند بالگرد ، 800 ارابه توپخانه و 400 قبضه توپ پدآفند هوایی ، از آمادگی عملیاتی مناسبی برخوردار بود . (روزنامه قدس 8/7/1385 ـ ص 2)
8 ـ در حسرت قادسیه (مقالههای پیاپی)
9 ـ همان
10 ـ تجاوز و دفاع ... ـ ص 55
11 ـ یکی از شاهدان عینی واقعه ، بهنویسنده گفت : خلبانهای ایرانی ، در حالی که هواپیماهای خود را حدود 90 درجه چرخانیده بودند ، برابر چشمان حیرتزده مردم بغداد که از پشت پنجرهها شاهد بودند ، از میان خیابانهای بزرگ بغداد میگذشتند . غرش هواپیماها ، ساختمانها را میلرزاند و شیشهها را خرد میکرد . دود غلیظ ، خیابانها را فرا گرفته بود .
12 ـ جمهوری وحشت ـ ص 434 ـ ( زیرنویس 3)
13 ـ تجاوز و دفاع ... ـ ص 56
14 ـ جمهوری وحشت ـ ص 436
15 ـ هرالد تریبون (روزنامه) ـ 20 اکتبر 1980 / جمهوری وحشت ـ ص 453 ـ (پینوشت 33)
16 ـ صدامحسین ، تجاوز نظامی به ایران را به نام « قادسیهی دوم» ، نامگذاری کرده بود .
17 ـ ارتش عراق توانست با ایجاد پل بر روی رودخانهی بهمنشیر ، وارد کوی ذوالفقار آبادان شود . اما پایداری دلیرانه ساکنان کوی مزبور و دیگر مردم شهر که به یاری آنان شتافته بودند ، نیروهای عراقی را فراری داد و این پل نیز به دست مردم شهر نابود شد .
18 ـ در حسرت قادسیه ( مقالههای پیاپی)
19 ـ همان
20 ـ « قاطع» برابر است با پنج هزار نفر
21 ـ تجاوز و دفاع ... ـ ص 58
22 ـ همان ـ ص 59
23 ـ در حسرت قادسیه ( مقالههای پیاپی)
24ـ همان
25 ـ تجاوز و دفاع ... ـ ص 60