یکشنبه, 02ام دی

شما اینجا هستید: رویه نخست تاریخ تاریخ معاصر پیرامون تجاوز نظامی عراق به ایران جنگ در جبهۀ سیاسی ـ تبلیغاتی

تاریخ معاصر

پیرامون تجاوز نظامی عراق به ایران جنگ در جبهۀ سیاسی ـ تبلیغاتی

برگرفته از تارنمای كاربرد

دکتر هوشنگ طالع

بخش یکم ـ عراق در جستجوی متحدان

حکومت عراق و رهبری حاکم بر عراق، از فرصتی که برای یورش نظامی به ایران به چنگ آورده بود، چند هدف را در راستای هم دنبال می‌کرد. هدف‌های مزبور، طیف گسترده‌ای از یک پیروزی کوچک نظامی، تا تجزیۀ ایران را، دربرمی‌گرفت . هدف‌های مزبور را می‌توان، از خلال سیاست‌های تجاوزآمیز و اعلام‌شده از سوی حزب بعث حاکم بر عراق، زیاده‌خواهی‌های شخص صدام‌حسین تکریتی، بررسی توان و عمل‌کرد ارتش عراق و... ، جست‌وجو کرده و باز شناخت.

ماه‌ها پیش از یورش نظامی، حکومت و رهبری حاکم بر عراق ، می‌کوشید تا به زیاده‌خواهی‌های خود نسبت به ایران، جنبۀ عام « عربی» بخشیده و بدین‌سان، از امکانات مالی و انسانی حکومت‌ها و شیخ‌نشین‌های عربی، درنبرد احتمالی علیه ایران، بهره‌مند شود . حکومت عراق با عنوان کردن عربی‌بودن خوزستان ، در واگذارکردن سه جزیرۀ تنب بزرگ ، تنب کـوچک و ابـوموسی به شیـخ‌نشین‌های کرانه‌های جـنوبی خلیج‌فارس و نیـز بـرگزیدن عنـوان « قادسیۀ دوم» برای تجاوز نظامی به ایران، موفقیت‌هایی نیز به دست آورد:
ملک حسین ، حکم‌ران اردن هاشمی، با تشکیل سپاه « یرموک»، از نظر نیروی انسانی به یاری عراق شتافت .1 حکومت‌های مصر و سودان با فرستادن افراد به اصطلاح داوطلب، به کمک عراق برخاستند. افزون بر آن، رژیم مصر با فروش میلیاردها دلار جنگ‌افزار روسی ، حکومت عراق را در جنگ علیه ایران یاری کرد .2 سازمان الفتح و شخص یاسر عرفات ، افزون بر گسیل به اصطلاح داوطلبان به جبهه‌های جنگ ، اطلاعات خود را نیز در مورد ایران و به ویژه خوزستان که در درازای انقلاب ایران به دست آورده بود ، در اختیار صدام‌حسین قرار داد . هم‌چنین دیگر حکومت‌هایی که عنوان « عربی» را به دنبال خود یدک می‌کشند (به جز حکومت‌های « جبهۀ امتناع») ، از نظر مالی ، تبلیغاتی و سیاسی ، به یاری عراق برخاستند .3 حکومت عراق بیش از همه کوشید تا پای شیخ‌نشین‌های جنوب خلیج‌فارس و در نتیجه، عربستان سعودی را ، به جنگ با ایران بکشاند . حکومت عراق در پی آن بود که افزون بر بهره‌مند شدن از منابع مالی شیخ‌نشین‌های مزبور ، از فرودگاه‌های آن‌ها برای حمله به بندرهای ایران و به ویژه ، بندرعباس در دهانۀ تنگه هرمز ، بهره‌مند شود .
از این رو، ‌حکومت عراق ، پیش و بعد از یورش نظامی به ایران ، در فرصت‌های گوناگون ، خواستار واگذاری سه جزیرۀ تنب بزرگ ، تنب کوچک و ابوموسی به شیخ‌نشین‌ها شد . حکومت عراق در پی آن بود تا زیاده‌خواهی‌های خود نسبت به ایران را ، به همۀ حکومت‌های عربی خلیج‌فارس تعمیم دهد . در این راستا سفیر عراق در لبنان ، روز سوم نوامبر 1979 (12 آبان ماه 1358) ، مصاحبه‌ای با روزنامۀ « النهار» ، به عمل آورد. نام‌برده ، بهبود روابط با ایران را، منوط به شرط‌های زیر کرد :4

الف ـ تجدیدنظر در عهد‌نامۀ 1975
ب ـ ‌اعطای خودمختاری به ملیت‌های کرد ، بلوچ و عرب در ایران
پ ـ خروج نیروهای نظامی ایران از جزیره‌های تنب بزرگ ، تنب کوچک ، ابوموسی و خلیج فارس

نعیم حداد ، معاون وقت رییس‌جمهور عراق ، در یک مصاحبۀ مطبوعاتی در ماه مه 1980 (میانه‌های اردیبهشت ماه 1359) ، اعلام داشت :5

عراق نسبت به تقاضای خود ، پیرامون بازگشت جزایر راهبردی ابوموسی ، تنب بزرگ و تنب کوچک به اعراب که در سال 1971 اشغال شده‌اند ، پافشاری خواهد کرد.

صدام‌حسین در ژوئن 1980 (اواخر خردادماه 1359) ، در همین رابطه ، اظهار داشت :6

ما اینک توانایی نظامی را برای بازگرداندن سه جزیره‌ای که توسط شاه اشغال شده است داریم . هرگز از زمان اشغال سه جزیره ، ساکت ننشسته‌ایم و پیوسته از نظر مالی و اقتصادی ، خود را برای پس‌گرفتن آن‌ها ، آماده کرده‌ایم .

اما حکومت عراق ، با وجود کوشش‌های ژرف و گسترده ، نتوانست پای شیخ‌نشین‌های خلیج‌فارس را ، آشکارا ، به مناقشه‌ با ایران بکشاند . دلایلی از این دست ، مانع از ستیزه‌جویی آشکار شیخ‌نشین‌های خلیج فارس ، علیه ایران شدند :

الف ـ ترکیب نامساعد جمعیت شیخ‌نشین‌های مزبور ، با توجه به جمعیت قابل توجه ایرانی و ایرانی‌نژادان
ب ـ کوچکی پهنۀ جغرافیایی و در نتیجه ضربه‌پذیری شدید
پ ـ وابستگی شدید شیخ‌نشین‌های جنوب خلیج فارس به تاسیسات نفتی و ضربه‏پذیربودن این تاسیسات ، برابر عملیات دشمنانۀ هوایی و دریایی ایران.

اما شیخ‌نشین‌های مزبور و هم‌چنین حکومت عربستان سعودی به خواسته‌های مالی عراق در جنگ علیه ایران پاسخ مثبت دادند . آن‌ها ، با افزایش تولید نفت خود ، جای خالی نفت عراق را پر کردند . دلارهایی که از این رهگذر به دست می‌آمد ، در اختیار حکومت عراق قرار می‌گرفت .
افزون بر آن ، حکومت‌های مزبور ، کمک‌های مالی دیگری به صورت بلاعوض ، به دولت عراق به عمل آوردند . مجـموع این کمک‌ها تا ماه سپتامبر 1982 (شهریورماه 1361) ، به 30 میلیارد دلار رسید .7 در آوریل 1983 (فروردین ماه 1363) ، رقم کمک شیخ‌نشین‌های حاشیۀ خلیج فارس و عربستان‌سعودی به عراق ، برابر با 35 میلیارد دلار گزارش شد .8 کمک‌های مالی شیخ‌نشین‌ها و عربستان‌سعودی به عراق در طول جنگ ، از سوی منابع گوناگون ، میان 60 تا 80 میلیارد دلار ، برآورد شده است .

حکومت عراق که پیش از آغاز یورش نظامی علیه ایران ، نتوانسته بود پای شیخ‌نشین‌های خلیج‌فارس و در نتیجه عربستان‌سعودی را ، آشکارا به این ماجرا بکشاند ، کوشید تا از پیش‌روی سریع ارتش خود در روزهای آغازین جنگ ، برای تشویق آنان به عملیات آشکار جنگی علیه ایران، بهره جوید . بدین‌سان ، در آخرین ساعت‌های روز 24 سپتامبر 1980 (دوم مهر ماه 1359)، پس از سه روز پیش‌روی در خاک ایران ، حکومت عراق اعلام کرد که :9

در صورت انصراف ایران از حق مالکیت خود بر اروندرود و خروج از سه جزیرۀ ابوموسی ، تنب بزرگ و کوچک ، آماده است به عملیات خصمانۀ خود علیه ایران خاتمه دهد .

صدام‌حسین در مصاحبه‌ای با سردبیران روزنامه‌های کویت ، در هفدهم دسامبر 1980 (26 آذرماه 1359) ، گفت :10

بازگرداندن سه جزیره ، یکی از شرایط ما است . این جنگ ، به منظور بازگرداندن حقوق اعراب است .
در این میان ، حکومت عراق ، برای تشویق بیش‌تر حکومت‌های مزبور به مشارکت آشکار در جنگ علیه ایران ، از عوامل ایرانی‌نما نیز ، بهره جست . شاپور بختیار در مصاحبه با مخبر روزنامه کویتی السیاسه اعلام کرد :11

جزایر سه‌گانه (تنب بزرگ و کوچک و ابوموسی) ، متعلق به ایران نیست و نباید بر سر آن‌ها ، با همسایگان خود ، کشمکشی داشته باشیم .

با وجود این کوشش‌ها که بعدها نیز ادامه یافت ، حکومت عراق نتوانست، پای شیخ‌نشین‌های خلیج‌فارس و عربستان‌سعودی را به مناقشۀ آشکار علیه ایران بکشاند . گرچه :12

تصور می‌شود که صدام‌حسین در اولین سفر رسمی خود به عربستان سعودی در پنجم اوت 1980 (چهاردهم امردادماه 1359) ، به طور ضمنی حمایت پنهان عربستان سعودی را در جنگ احتمالی علیه ایران به دست آورده بود .


بخش دوم ـ هدف : تجزیۀ خوزستان

در آغاز یورش نظامی، حکومت عراق کوشید تا تجاوز نظامی علیه ایران را ، زیر پوشش سرنگونی رژیم تهران ، قرار دهد . اما استعداد ، استراتژی (راهبرد) و آرایش جنگی ارتش حکومت عراق ، خیلی زود آشکار کرد که حکومت مزبور ، در نهایت قصد اشغال و تجزیۀ خوزستان را دارد . اما یک هفته پس از آغاز تجاوز ، آشکار شد که ارتش عراق ، حتا توان لازم برای رسیدن به این هدف را نیز ندارد . چنان که اشاره شد ، حکومت عراق ، نیروهای نظامی خود را در سه جبهه ، وارد کارزار کرد :

الف ـ جبهۀ جنوبی : این جبهه ، موظف بود با اشغال خرم‌شهر و آبادان ، حاکمیت بلامنازع عراق را بر اروندرود ، تحقق بخشد .
ب ـ جبهۀ مرکزی : جبهۀ مرکزی ، وظیفه‌دار بود که با اشغال اهواز و تصرف یا تامین دزفول ، سقوط خوزستان را ، محقق کند .
پ ـ جبهۀ شمالی : این جبهه ، نقش پدآفندی داشت و برای سدکردن محورهای نفوذ احتمالی ارتش ایران به سوی بغداد ، گشوده شده بود .

حکومت عراق در پی آن بود که در درجۀ نخست با جداکردن خوزستان از ایران و الحاق آن به قلمرو حکومت خود ، به چند منظور زیر که برای حکومت مزبور از نظر تثبیت ادعای رهبری ، بر جهان به اصطلاح عرب لازم بود ، دست یابد :

1ـ با افزودن منابع نفتی خوزستان به منبع‌های نفتی قلمرو خود ، از این نظر کمابیش هم‌طراز عربستان سعودی گردد .
2ـ اعمال حاکمیت مطلق بر اروندرود .
3ـ دست‌یابی به کرانه‌های مطمئن ، در خلیج‌فارس .
4ـ افزایش جمعیت اندک عراق .
5ـ دست‌یابی به صنایع گستردۀ خوزستان ، در جهت رسیدن به بالاترین سطح صنعتی ، در میان کشورهای عرب .

بدین‌سان ، حکومت عراق امیدوار بود که بتواند به ادعای رهبری خود بر جهان به اصطلاح عرب که تا آن زمان فقط در شعارها به چشم می‌خورد ، جامۀ عمل بپـوشاند . روزنامـه‌ کویتی « القبس» به نقل از مقام‌های حکومت عراق در آوریل 1980 (فروردین1359) اعلام داشت :12

عراق قصد حملۀ گسترده‌ای را به خوزستان دارد که هدف آن ، آزادکردن عربستان (خوزستان)، اشغال چاه‌های نفت ، اعلام استقلال آن و تشکیل حکومت موقت است .

اعلامیۀ شماره یک و هفت ستاد ارتش عراق که هر دوی آن‌ها در روز اول جنگ منتشر شدند ، با لحن مشابه‌ای اعلام داشتند :13

ارتش قهرمان ما (جیشنا الباسل) وارد خاک ایرانیان ملعون شده است ، تا درسی به « مغ» ها داده و سرزمین‌های غصب‌شدۀ اعراب را آزاد کند .

صدام‌حسین ، روز بیست و پنجم سپتامبر 1980 (3 مهرماه 1359) یعنی سه روز پس از حمله به ایران ، گفت :14

این جنگ، جنگ سرنوشت امت عرب است ... سال‌هاست که ما آن را تدارک دیده‌ایم ... هزار و چهارصد سال بعد از « قادسیه» ، دشمن عجم از اراضی عرب بیرون رانده می‌شود و گوشمال سختی می‌بیند ...

صدام‌حسین ، مرد اول حکومت عراق در یک کنفرانس مطبوعاتی در تاریخ 10 نوامبر 1980 (19 آبان ماه 1359) گفت :15

... حقوق ما روشن است و مرزهای ما روشن است . حاکمیت ما نسبت به سرزمین‌های عربی غصب‌شده روشن است . اکنون لازم است ایران بگوید که مرزهایش کجاست و نقشۀ ایران در کجا قرار دارد .

هم‌چنین وی ، روز 13 نوامبر 1980 (22 آبان ماه 1359) در مصاحبه‌ای اعلام کرد :16

ما از وضع خود و نتایج حاصله راضی هستیم و حساب‌هایمان درست از آب درآمدند . نیروهای عراقی در جبهه‌ای به درازای 550 کیلومتر بین 20 تا 110 کیلومتر در عمق خاک ایران پیش‌روی کرده‌اند . ما از تجزیه و انهدام ایران ناراحت نمی‌شویم و صریحاً اعلام می‌داریم ، در شرایطی که این کشور دشمنی بورزد ، هر فرد عراقی و یا شاید عرب ، مایل به تقسیم ایران و خرابی آن خواهد بود .
صدام‌حسین، هم‌چنین به مناسبت سال‌روز ارتش عراق در 7 دسامبر 1980(16 آذرماه 1359)، اعلام داشت :17

لازم است ایران ، سرزمین‌هایی را که از اعراب گرفته است ، اعاده نماید .

از سوی دیگر ، حکومت عراق در پی آن بود که در صورت عملی‌نبودن الحاق خوزستان ، این هدف را با ایجاد یک حکومت به ظاهر ایرانی ، با الگوی حکومت « ویشی»18 ، به انجام برد .
حتا گفته می‌شود ، متن سخن‌رانی که می‌بایست روز هفتم مهرماه 1359 (یعنی روز سقوط فرضی اهواز به دست نیروهای عراقی) ، به عنوان رییس دولت موقت آزاد ایران از رادیوی آن شهر پخش می‌شد ، روی نوار ضبط شده بود .19
از یاد نبریم که حکومت عراق ، بیش از حد، به‏گفتۀ برخی ایرانی‌نمایان ، امید بسته بود . آن‌ها حکومت عراق را امیدوار کرده بودند که به محض ورود ارتش عراق به ایران ، مردم ایران علیه رژیم حاکم به پا خواهند خاست :20

تماس‌هایی که صدام با مخالفین رژیم ایران برقرار کرد ، او را به این نتیجه رسانده بود که رژیم ایران ، به محض راه انداختن عملیات خصمانه ، از هم خواهد پاشید .

اما هنگامی که ستون‌های زرهی ارتش‏عراق ، برابر دروازه‌های خرم‌شهر با پایداری سرسختانۀ مردم ایران برخورد کرد ، حکومت عراق متوجه این حقیقت شد که ملت ایران به مانند دیگر هنگامه‌های تاریخ ، همیشه برای دفع تجاوز خارجی ، اولویت قایل است .
مردم خرم‌شهر با جنگ‌افزارهای اندک و به قول معروف ، « با دست خالی» ، سی و پنج روز از شهر ، محله و خانه‌های خود ، برابر ستون‌های زرهی ارتش عراق دفاع کردند . مدافعان خرم‌شهر ، با وجودی که از چند سو ، به محاصرۀ نیروهای دشمن درآمده بودند ، تا آخرین نفر و تا آخرین نفس ، دست از دفاع نشستند .
مردم آبادان نیز ، با وجودی که از سوی خشکی به محاصرۀ کامل نیروهای عراقی درآمده بودند و شهر زیر آتش بی‌ایست جنگ‌افزارهای سنگین قرار داشت ، مردانه از شهر خود دفاع کردند و اجازه ندادند که پای نیروهای متجاوز ، به شهر برسد .
برابر دروازه‌های اهواز ، همۀ امیدهای واهی سرکردگان حکومت عراق به یاس مبدل شد . آن‌ها متوقع بودند که بر پایۀ دروغ‌های ایرانی‌نمایان مبنی بر قیام ایل بختیاری و پیروی ایل‌های دیگر ، با استقبال مردم روبه‌رو شوند . در حالی که فرزندان ایل بختیاری و دیگر ایل‌های ایران ، به محض این که از خبر تجاوز نیروهای بیگانه آگاه شدند ، جنگ‌افزارهای کهنۀ پدران را صیقل دادند و به مقابلۀ دشمن شتافتند .
توقف ارتش عراق برابر دروازه‌های آبادان و اهواز و به درازا کشیدن ایستادگی مدافعان خرم‌شهر ، آشکار کرد که برخلاف ادعاهای صدام‌حسین مبنی بر این که « عراق آماده است با زور اختلاف‌های خود را با ایران حل کند» ، از زور لازم برای این کار ، برخوردار نیست .
با توجه به این حقایق ، حکومت عراق ، حتا به نوعی پیروزی کوچک نظامی نیز رضایت داده و « صلح طلب» ، شده بود. صدام‌حسین با توجه به حقایق ملموس نظامی و تظاهر به صلح‌طلبی ، چندین هدف را در راستای هم ، دنبال می‌کرد :

الف ـ در صورت آغاز گفت‌وگوهای صلح ، حکومت عراق که بخش‌هایی از استان‌های خوزستان ، ایلام و کرمانشاهان را در اختیار داشت ، می‌‌توانست با تحمیل شرایط خود به ایران ، فاتح جنگ به حساب آید . بدین‌سان ، صدام‌حسین ، اولین رهبر یک کشور عربی منطقه بود که بعد از ایجاد حکومت‌های عربی پس از جنگ جهانی اول در این منطقه وسیلۀ انگلستان ، می‌توانست مدعی پیروزی نظامی در جنگ علیه یک کشور غیرعربی گردد . این امر ، می‌توانست پایه‌های ادعای رهبری جهان به اصطلاح عرب را از سوی وی تقویت کند .
ب ـ حکومت عراق در پی آن بود که با تظاهر به صلح‌خواهی ، افکار مردم جهان را فریب داده و مانع از آن شود که مجامع جهانی ، این کشور را ، به عنوان متجاوز و آغازگر جنگ بشناسند .
پ ـ ایجاد زمینه‌های لازم برای فریب افکار عمومی مردم ایران و فراهم ساختن دست‌آویز لازم برای تبلیغات ، از سوی عوامل ایرانی‌نمای وابسته به عراق .
با توجه به این مسایل ، هنوز مرکب یادداشت وزارت خارجۀ عراق مبنی بر این که :21

... دولت عراق را مجبور ساخت ... به زور توسل جوید

خشک نشده بود که حکومت مزبور « صلح طلب» شد .

حکومت بغداد ، روز اول اکتبر 1980 (نهم مهرماه 1359) ، در حالی که ارتش عراق ، کمابیش 350 هزار کیلومتر مربع از سرزمین ایران را در اشغال داشت و سربازان عراق تا برابر دروازه‌های خرم‌شهر ، آبادان و اهواز ، پیش آمده بودند ، شرایط آتش بس را به شرح زیر اعلام کرد :22
1ـ خودداری نیروهای ایران ، از حمله به نیروهای عراقی
2ـ خودداری از تمرکز و نقل و انتقال نیرو ، از سوی ایران
3ـ خودداری از عملیات شناسایی ، از سوی نیروهای ایران و خودداری از تبلیغات علیه عراق.

اما ، پاسخ ملت ایران به دشمنی که راه جنگ به رویش بسته و در نتیجه با خدعه و فریب ، دم از آشتی و صلح می‌زد ، روشن بود . ملت ایران خواهان بیرون‌راندن متجاوز ، قبول پرداخت غرامت از سوی متجاوز و به دست‌آوردن تضمین‌های لازم ، برای عدم تکرار تجاوز نظامی ، از سوی عراق بود .
نزدیک به دو سال بعد ، اسراییل جنوب لبنان و بخش‌هایی از کشور مزبور را ، اشغال کرد . این رخداد ، به یاری عراق آمد . در آن زمان ، دو ماه از آزادسازی خرم‌شهر می‌گذشت و ارتش مزبور از بیش‌ترین بخش‌های اشغالی ، با تحمل زیان‌های جانی و مالی بسیار ، بیرون رانده شده بود . در همین هنگام ، صدام حسین اعلام کرد :23

اکنون که ماشین نظامی ایران را در هم شکسته و از نظر اقتصادی ، ضربات وسیعی بر ایران وارد کرده‌ایم و قدرت تجاوز به خاک عراق را از ایران سلب نموده‌ایم‏، به طور یک جانبه اعلام آتش‌بس می‌کنیم تا به بسیج نیروهایمان ، علیه موجودیت صهیونیستی بپردازیم ... .

در همین زمینه سعدون حمادی ، وزیر وقت خارجۀ عراق اعلام کرد که چون عراق به همۀ هدف‌های نظامی خود رسیده است ، آماده است مذاکرات صلح را آغاز کند .24
آیا به راستی ، پس از تحمل آن‌همه شکست و بیرون‌رانده‌شدن از بیش‌ترین بخش‌های اشغالی ، آن طور که صدام‌حسین ادعا می‌کرد ، ماشین جنگی ایران را در هم شکسته بود و یا به گفتۀ سعدون حمادی ، عراق به همۀ هدف‌های نظامی خود رسیده بود ؟
برعکس ، حکومت عراق ، همۀ دست‌آوردهای تجاوز نظامی را از دست داده بود . حکومت درماندۀ عراق ،با در دست‌داشتن زمین‌های کمی از ایران ، زیر پوشش « آتش‌بس» و «گفت‌وگوهای صلح» دروغین ، در پی کسب نوعی پیروزی بود .
حکومت عراق ، در حالی که مناطق غیرنظامی ایران را زیر آتش بی‌ایست توپخانه و موشک‌باران قرار داده بود و به صورت گسترده ، بر شهرها و روستاهای ایران بمب فرو می‌ریخت، طالب «صلح» شده بود .؟!
عراق در پی آن بود که با به دست‌آوردن فرصت ، جنگ‌افزارهای شیمیایی خود را گسترش داده و با دست‌یابی به جنگ‌افزارهای هسته‌ای و موشک‌های میان‌برد و دوربرد ، شاید بتواند با تخریب و کشتار هرچه‌بیش‌تر ، نوعی پیروزی در جنگ علیه ایران به دست آورده و در گفت‌وگوهای صلح ، دست‌کم ، بخش‌هایی از خوزستان را ، ضمیمۀ خاک خود کند . در حالی که فریاد صلح‌طلبی دروغین حکومت بغداد و پژواک آن از سوی ایرانی‌نمایان اجیر ، به آسمان می‌رسید ، طه یاسین رمضان اعلام داشت :25

این جنگ به خاطر عهدنامۀ 1975 و یا چندصد کیلومتر خاک و یا نصف شط‌العرب (اروندرود) نیست ، این جنگ بر سر بودن یا نبودن است .


بخش سوم ـ اقدام در راستای تجزیه

روز ششم ژانویه 1983 (16 دی‌ماه 1361) ، طارق عزیز معاون وقت شورای وزیران حکومت عراق ، یک کنفرانس مطبوعاتی در شهر پاریس برپا کرد . در پایان این کنفرانس ، کتاب‌هایی که به دستور و هزینۀ حکومت عراق به چاپ رسیده بود ، میان خبرنگاران و دیگر حاضران پخش گردید . این کتاب‌ها ، عبارت بودند از :26

1ـ صدام‌حسین : مناضلان ، مفکران و انسانان ـ نوشته امیر اسکندر
2ـ امارات المحمره ، نوشته مصطفی عبدالقادر النجار
3ـ مناقشۀ عراق ـ ایران ، از انتشارات دنیای عرب

در کتاب نخست ، صدام‌حسین به عنوان « قهرمان عربیت» که علیه « فارس‌های ملعون» می‌جنگند ، مورد ستایش قرار گرفته است .
کتاب دوم که از انتشارات سازمان اطلاعات عراق است ، از رویای پوچ حکومت عراق پیرامون جدایی خوزستان از ایران و به ویژه شهر خرم‌شهر ، به حکم « شوونیسم عربی» (تاکید بر شوونیسم عربی از کتاب است) ، سخن می‌گوید . اما آن‌چه ، در این جا بیش‌تر مورد تاکید می‌باشد ، کتاب سوم ، یعنی « مناقشۀ عراق ـ ایران» است .
در این کتاب ، افزون بر چاپ نقشه‌هایی از خوزستان با نام جعلی عربستان و معرب‌کردن نام همۀ شهرها و روستاهای این استان ، در آخرین برگ آن ، نقشه‌ای دیده می‌شود که ایران را به پنج منطقه تقسیم کرده است : خوزستان (با نام جعلی عربستان) ، کردستان ، آذربایجان ، بلوچستان و سرانجام باقی‌ماندۀ سرزمین‌های کنونی ایران .27
در این کتاب ، با اشاره به گفته‌های بلند‌پایگان حکومت عراق ، از « تجزیۀ ایران» به عنوان یک « راه حل عادلانه» پیرامون « مسالۀ ایران» یاد شده است .28
رهبران حکومت عراق ، پیش و بعد از یورش نظامی به ایران ، به گونۀ آشکار ، اشاره‌هایی به تجزیۀ ایران به عمل آورده بودند . از آن جمله ، می‌توان از موارد زیر نام برد . در ژانویه 1981 (دی‌ماه 1359) ، صدام‌حسین ، در مصاحبه با روزنامه کویتی «الانباء» ، اظهار داشت :29

در ایران ، پنـج ملیت مختلف وجود دارد که باید به آن‌ها ، نوعی خودمختاری داده شود . ما از برادران عرب خود در خوزستان [نام جعلی عربستان به کار برده شده است] ، دفاع می‌کنیم .

طارق عزیز ، در آغاز هشتمین ماه یورش نظامی عراق به ایران ، گفت :30

وجود پنج ایران کوچک ، بهتر از وجود یک ایران واحد خواهد بود ... ما از شورش ملت‌های ایران ، پشتیبانی کرده و همۀ سعی خود را ، متوجه تجزیۀ ایران خواهیم نمود... .

صدام حسین ، در ماه نوامبر 1981 (آبان 1360) ، در حالی که هنوز ، خود را پیروزمند جنگ می‎پنداشت ، گفت :31

اگر مردم خوزستان [ نام دروغین عربستان به کار برده شده است ] از ما بخواهند آن‌جا مستقر شویم ، هم چنان که مردم بلوچ ، کردها و آذربایجانی‌ها می‌خواهند ، می‌توانند مستقیماً تصمیماتی را که مربوط به آن‌ها می‌شود ، بگیرند‌ .

هم چنین ، صدام‌حسین برابر جمعی از نفرات ارتش ملی (جیش‌الشعبی) حکومت عراق که عازم جبهه‌ها بودند ، گفت :32

ما به مردم عربستان [ خوزستان ] به عنوان اقلیتی که با ویژگی‌هایش در تاریخ از لحاظ ملی و قومی شناخته شده است و نیز به سایر ملت‌های ایرانی‌ ، به ویژه کردها، بلوچ‌ها و همۀ وطن‌پرستان واقعی و شریف اعلام می‌داریم که آماده‌ایم ، روابط محکمی با آن‌ها به وجود آوریم ، تا بتوانند از حقوق ملی و قومی خویش بهره‌مند شوند و با شرافت و امنیت ، مناسبات حسن هم‌جواری برقرار کنند . ما آماده‌ایم ، هرگونه کمک از جمله سلاحی که مورد نیاز آن‌ها باشد ، بدهیم . این است تصمیم ما ... ما به تمامیت ارضی ایران علاقه‌ای نداریم و این است ، استراتژی ما که از مدت‌ها پیش ، اعلام نموده‌ایم .

با وجود همۀ این گفته‌ها ، پخش دوبارۀ کتاب مناقشه عراق ـ ایران در پایان کنفرانس مطبوعاتی طارق عزیز و پی‌آمدهای سفر وی به پاریس ، مسایل بسیاری را آشکار ساخت :
روز نهم ژانویه 1983 (19 دی ماه 1361) ، یعنی سه روز پس از برگزاری کنفرانس مطبوعاتی مزبور ، طارق عزیز ، به دیدار مسعود رجوی فرماندۀ اول سازمان مجاهدین خلق و مسئول شورای ملی مقاومت رفت . این دیدار که از مدت‌ها پیش با میانجی‌گری سازمان آزادی‌بخش فلسطین و شخص یاسر عرفات برنامه‌ریزی شده بود ، چهار ساعت به درازا کشید.33 در پایان دیدار ، بیانیۀ مشترکی به امضای طارق عزیز و مسعود رجوی ، منتشر گردید .
دفتر سیاسی و کمیتۀ مرکزی سازمان مجاهدین خلق ، از بیانیۀ مشترک عزیز ـ رجوی ، به عنوان « یک پیروزی مهم سیاسی» ، نام بردند . در این بیانیه ، از سوی کسانی که به :34

ایرانی دموکراتیک، آباد و مستقل چشم دوخته‌اند ، به شورای ملی مقاومت ، به همۀ خواهران و برادران مجاهد و به ویژه شخص برادر مسعود رجوی فرمانده عالی مجاهدین خلق، تبریک و تهنیت [ گفته شده بود ] .

انتشار موافقت‌نامۀ مزبور که به منزلۀ فشردن دستِ دشمنِ متجاوز و در حالِ جنگ با ایران بود ، توفان خشم ایرانیان نشسته در خارج از کشور را برانگیخت . غالب سازمان‌های اپـوزیسیون ، نشـریات و دیگر وسایل ارتباط جمعی برون مرزی ایرانیان ، از این عمل به عنوان « خیانت» نام بردند و آن را به سختی و تندی ، محکوم کردند .35
در مقدمۀ موافقت‌نامۀ مزبور (پیوست شماره سی و هشت) ، سخن از ایران ، مردم و استقلال و تمامیت ارضی (بدون ذکر واژۀ ایران) به میان آمده است . اما ، منظور و برداشت حکومت عراق از واژۀ « ایران» را می‌توان از نقشۀ چاپ‌شده در کتاب مناقشۀ عراق ـ ایران که سه روز پیش از امضای موافقت‌نامه ، وسیلۀ حکومت مزبور در سطح بالایی پخش شد ، به نیکی دریافت . در نقشۀ مزبور ، ایران عبارت است از سرزمین کنونی ایران منهای خوزستان، کردستان ، آذربایجان و بلوچستان .
از سوی دیگر ، گفته‌های طارق عزیز (طرف قرارداد) و رییس مستقیم او ، صدام حسین که در بالا به آن‌ها اشاره رفت ، برداشت آنان را از واژۀ « ایران» ، به روشنی نشان می‌دهد .
آقای یوحنا طارق عزیز ، طرف قرارداد سازمان مجاهدین خلق و شورای ملی مقاومت ، بر این اعتقاد است که :36

وجود پنج ایران کوچک ، بهتر از یک ایران واحد خواهد بود... ما سعی خود را متوجه تجزیۀ ایران خواهیم نمود .

صدام‌حسین ، رییس مستقیم ، یوحنا طارق عزیز ، معتقد است :37

ما به تمامیت ایران علاقه‌ای نداریم و این است استراتژی ما که از مدت‌ها پیش اعلام نموده‌ایم .

سرانجام حکومت عراق ، توانست چند ایرانی‌نما را پیدا کند که آن‌ها نیز اعتقادی به تمامیت ارضی ایران نداشتند و حاضر بودند که برای دست‌یابی به قدرت ، « سعی خود را متوجه تجزیۀ ایران» کنند .38


پی‌نوشت‌ها:

1 ـ به دنبال تجاوز عراق به ایران ، این سپاه وظیفۀ سرکوب کردها را در شمال و شیعیان عراق را در جنوب به عهده گرفت ، تا عراق بتواند نیروهای مستقر در این منطقه را به جبهه‌های جنگ بفرستد .
2 ـ مصر به دلیل نزدیک‌شدن به غرب در دوران سادات ، جنگ‌افزارهای روسی را کنار گذاشت و روی ، به سلاح‌های غربی آورد . در نتیجه حکومت مصر ، بخش اعظم از سلاح‌های روسی خود را به عراق فروخت .
3 ـ جبهۀ امتناع ، کشورهای سوریه ، لیبی و یمن جنوبی را در برمی‌گرفت که مخالف توافق‌نامه « کمپ دیوید» میان اسراییل و مصر بودند .
4 ـ تجاوز و دفاع ـ صص 65 ـ 64 / تجاوز عراق ... ـ ص 96
5 ـ تحلیلی بر جنگ تحمیلی ـ ص 80 / تجاوز و دفاع ـ ص 65 / تجاوز عراق ... ـ ص 96
6ـ همان ـ ص 101 / همان / همان‌
7- Die arabischen Golfstaaten … , S. 37
8ـ هرالد تریبون (روزنامه) ـ چاپ پاریس ـ 16 آوریل 1984 (27 فروردین 1363)
9- Die arabischen Golfstaaten … , S. 34
10ـ تجاوز و دفاع ـ ص 65
11ـ السیاسه (روزنامه) ـ چاپ کویت ـ 23 ژانویه 1982 (سوم دی ماه 1360)
12- Die arabischen Golfstaaten … , S. 34
13- Wan in the Peroian Golf.P.8 /تجاوز و دفاع ـ ص 66 / تجاوز عراق 000 ـ ص 99
14ـ کیهان (روزنامه) ـ چاپ لندن ـ شماره 31 ـ پنج‎شنبه 11 بهمن ماه 1363
15- Conflict Iraquo- Iranian, P. 155
16ـ تحلیلی بر جنگ تحمیلی ـ ص 101/ تجاوز و دفاع ـ صص 68 ـ 67/ تجاوز عراق ... ـ ص 99
17 ـ همان
18 ـ حکومت ویشی ، عنوان حکومت دست‌نشاندۀ آلمان‌ها ، در زمان اشغال فرانسه است . از آن‌جا که مرکز این حکومت ، در شهر ویشی قرار داشت ، به این نام معروف شده است .
19 ـ تجاوز و دفاع ـ ص 67 / تجاوز عراق ... ـ صص 100 ـ 99
20 ـ ژوان آفریک (مجله) ـ 9 ژوئن 1982 (19 خرداد 1361)
21 ـ پیوست شماره سی و پنج
22- Conflict Iraquo- Iranian, P. 139/تجاوز و دفاع ـ ص 68 / تجاوز عراق ... ـ ص 101
23 ـ جنگ ایران و عراق ـ ص 82 / تجاوز و دفاع ـ ص 69 / تجاوز عراق ... ـ صص 102 ـ 101
24- Conflict Iraquo- Iranian, P. 159/ تجاوز عراق ... ـ ص 102
25 ـ تحلیلی بر جنگ تحمیلی ـ ص 8 / تجاوز و دفاع ـ ص 69 / تجاوز عراق ... ـ ص 102
26 ـ ملت (دو هفته‌نامه) ـ نشریه پان ایرانیست‌های مقیم خارج از کشور ـ چاپ پاریس ـ شماره 35 ـ بهمن ماه 1361
Iskandar, Amir, Saddam Hossein: The Fighter, The Thinker and The Man, Translated, by Hassan Selim, Hachette, Paris 1980
Conflict Iraquo- Iranian, Institut de Recherche des Editions du Mond Arab, Parice, Le 1er Trimester 1981
27 ـ در نقشۀ مزبور ، استان خوزستان ، تمامی پهنۀ استان بوشهر را نیز در بر می‌گیرد .
28 ـ تجاوز و دفاع ـ ص 70
29 ـ الانباء (چاپ کویت) ـ 19 ژانویه 1981 [ 29 دی ماه 1359]
30 ـ تحلیلی بر جنگ تحمیلی ـ ص 102 / تجاوز و دفاع ـ ص 70 / تجاوز عراق ... ـ صص 104 ـ 103
31 ـ لوموند (روزنامه) ـ چاپ پاریس ـ 12 نوامبر 1981 (21 آبان ماه 1360) / تجاوز و دفاع ـ ص 70
32 ـ تحلیلی بر جنگ تحمیلی ـ ص 102/ تجاوز و دفاع ـ صص 71 ـ 70 / تجاوز عراق ... ـ ص 140
33 ـ لوموند (روزنامه) ـ چاپ پاریس ـ 8 ژانویه 1983 (18 دی ماه 1361)
34 ـ مجاهد (نشریه) ـ ارگان سازمان مجاهدین خلق ـ چاپ پاریس ـ شماره 136
35 ـ مراجعه فرمایید به نشریات برون مرزی ایرانیان ـ ژانویه 1983 (دی و بهمن ماه 1361) ، به ویژه نشریۀ ملت ـ چاپ پاریس ـ در همان تاریخ
36 ـ تحلیلی بر جنگ تحمیلی ـ ص 102 / تجاوز و دفاع ـ ص 71 / تجاوز عراق ... ـ ص 105
37 ـ همان/ همان / همان
38 ـ اختلاف دکتر قاسملو با مسعود رجوی بر سر تعیین مرزهای « کردستان» را باید در پرتو همان نقشه (نقشه چاپ شده ، در کتاب مناقشه عراق ـ ایران) که پایۀ موافقت‌نامه طارق عزیز ـ مسعود رجوی را تشکیل می‌داد ، جستجو کرد .
به دنبال عقد قرارداد مزبور ، دکتر قاسملو که عضو شورای ملی مقاومت بود ، مدعی شد که رجوی از تعیین مرزهای کردستان خودداری می‌کند . به دنبال آن ، دو طرف یک دیگر را زیر باران اتهام قرار دادند و در نتیجه شورای مزبور با وجود حفظ صورت ظاهر ، از هم پاشید . چند سال بعد قاسملو در آپارتمان خود در ترکیه، ترور شد .

نوشتن دیدگاه


تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

در همین زمینه