سه شنبه, 15ام آبان

شما اینجا هستید: رویه نخست تاریخ تاریخ تجزیه چکیدۀ تاریخ تجزیه ایران‌ - بخش ششم - دکتر هوشنگ طالع

تاریخ تجزیه

چکیدۀ تاریخ تجزیه ایران‌ - بخش ششم - دکتر هوشنگ طالع

برگرفته از كاربرد

نام‌کتاب‌:چکیده‌ی ‌تاریخ‌تجزیه‌ایران‌
مؤلف‌:دکترهوشنگ‌ طالع‌
ناشر:سمرقند

بخش‌ ششم‌
تجزیه‌ی سرزمین‌های خوارزم و فرارود
 
در اثر شکست‌های‌ پیاپی‌ و به‌ ویژه‌ تحمیل‌ قرارداد پاریس‌، نفوذ دولت‌ در مناطق‌ خوارزم‌ و فرارود، رو به‌کاهش‌ گذارد.
از زمان‌های‌ دور، خوانین‌ مرو، بخارا، خیوه‌، خوقند و دیگر نواحی‌ خوارزم‌ و فرارود، خطبه‌ به‌ نام‌ پادشاه‌ایران‌ می‌خواندند و سکه‌ به‌ نام‌ وی‌ می‌زدند. پادشاه‌ ایران‌ نیز، فرمان‌ ولایت‌ و امارت‌ برای‌ آنان‌ صادر می‌کرد.
با جدایی‌ افغانستان‌ و به‌ویژه‌ امارت‌ هرات‌ از ایران‌، راه‌ “مرو” و در این‌ فرآیند، راه‌ دیگر مناطق‌ خوارزم‌ وفرارود به‌ روی‌ دولت‌ بسته‌ شد. راه‌ مستقیم‌ به‌ مرو، راهی‌ بود که‌ از بیابان‌های‌ بی‌آب‌ و علف‌ گذر می‌کرد و برای‌حرکت‌ نیروهای‌ سازمان‌یافته‌ی‌ نظامی‌ مناسب‌ نبود. راه‌ اصلی‌ به‌ مرو و سمرقند و بخارا و... چنان‌که‌ گفته‌ شد،از هرات‌ می‌گذشت‌. از سوی‌ دیگر، قاجارها، جلگه‌ی‌ مرو را سرزمین‌ موروثی‌ خود می‌دانستند و پادشاهان‌قاجار آن‌ را ملک‌ اجدادی‌ خود به‌ حساب‌ می‌آوردند.
هم‌زمان‌ با جدایی‌ افغانستان‌، ترکمان‌ها نیز به‌ تحریک‌ و اغوای‌ روسیه‌، علیه‌ دولت‌ مرکزی‌ علم‌ طغیان‌برافراشتند. در این‌ راستا، میان‌ سال‌های‌ 1236 تا 1239 خورشیدی‌ (1857-1860 میلادی‌)، درگیری‌هایی‌بر سر ایالت‌ مرو با شورشیان‌ ترکمان‌ رخ‌ داد. با وجود پیروزی‌های‌ اولیه‌، در نبرد نهایی‌ نیروهای‌ دولت‌ مرکزی‌شکست‌ خورد و در نتیجه‌ی‌ از دست‌ رفتن‌ “مرو”، راه‌ دسترسی‌ به‌ امارت‌ بخارا به‌ کلی‌ به‌ روی‌ نیروهای‌ دولت‌بسته‌ شد. از این‌ تاریخ‌، روس‌ها که‌ دیگر مانعی‌ برابر خود نمی‌دیدند، دست‌ به‌ لشگرکشی‌ به‌ خوارزم‌ و فرارودزدند.

امپراتوری‌ روسیه‌، پس‌ از شکست‌ در جنگ‌های‌ کریمه‌ و پذیرش‌ عهدنامه‌ی‌ پاریس‌، نیک‌ دریافته‌ بودکه‌ دولت‌های‌ اروپا، اجازه‌ نخواهند داد که‌ کشور مزبور اقدام‌ به‌ توسعه‌ی‌ ارضی‌ در این‌ قاره‌ نماید. از این‌ روی‌،در پی‌ اجرای‌ بخش‌ دیگری‌ از منشور پتر برآمد. در بند نهم‌ منشور مزبور آمده‌ است‌: “... کلید هندوستان‌ هم‌سرزمین‌ ترکستان‌ است‌. تا می‌توانید باید به‌ سوی‌ بیابان‌های‌ قرقیزستان‌ و خیوه‌ و بخارا پیش‌ روید...”

دو سال‌ پس‌ از پذیرش‌ عهدنامه‌ی‌ پاریس‌ از سوی‌ دولت‌ ایران‌ و هم‌زمان‌ با قیام‌ مردم‌ هند علیه‌ استبدادانگلیس‌، روس‌ها درصدد دست‌اندازی‌ به‌ سرزمین‌های‌ خوارزم‌ و فرارود برآمدند. دولت‌ روسیه‌ در سال‌ 1858میلادی‌ (1237 خورشیدی‌)، ژنرال‌ اگناتیوف‌ (Ignatiov) را مأمور تصرف‌ نواحی‌ مزبور کرد. وی‌ در همان‌سال‌، یک‌ هیأت‌ علمی‌ به‌ ریاست‌ خانیکوف‌ (Khanikov) که‌ بعدها شهرتی‌ به‌ هم‌ رساند، مأمور انجام‌پژوهش‌های‌ جغرافیایی‌ در نواحی‌ شمال‌ خاوری‌ ایران‌ نمود. بدین‌ سان‌، روس‌ها توانستند پیش‌ از آغازتهاجم‌ به‌ سرزمین‌های‌ خوارزم‌ و فرارود، آگاهی‌های‌ گران‌بهایی‌ درباره‌ی‌ اوضاع‌ و احوال‌ مناطق‌ مزبور،نیروهای‌ نظامی‌، جمعیت‌ منطقه‌، وضع‌ زندگی‌ و...، به‌ دست‌ آورند.

روس‌ها پس‌ از دریافت‌ اطلاعات‌ جمع‌آوری‌ شده‌ وسیله‌ی‌ خانیکوف‌، در سال‌ 1860 میلادی‌ (1239خورشیدی‌)، تهاجم‌ نظامی‌ به‌ فرارود و خوارزم‌ را آغاز کردند. روس‌ها در یک‌ نبرد خونین‌، نیروهای‌ امارت‌خوقند را درهم‌ شکسته‌ و به‌ کرانه‌ی‌ سیردریا (سیحون‌)، رسیدند. سرانجام‌ در ماه‌ اکتبر 1864 (مهر ماه‌ 1243خورشیدی‌)، آخرین‌ پایداری‌ سپاهیان‌ امارت‌ خوقند در نبرد “چم‌کند”، در هم‌ شکسته‌ شد.

در سال‌ 1865 (1244 خورشیدی‌)، روس‌ها تاشکند را اشغال‌ کردند. در سال‌ 1866 میلادی‌ (1245خورشیدی‌)، ارتش‌ روس‌ توانست‌ که‌ سپاهیان‌ امیر بخارا را درهم‌ شکسته‌ و در سال‌ 1868 میلادی‌ (1247خورشیدی‌)، سمرقند را تصرف‌ کند. بدین‌ سان‌، آخرین‌ پایداری‌ منظم‌ امارت‌ بخارا نیز درهم‌ شکسته‌ شد.

به‌ دنبال‌ این‌ پیروزی‌ها، دولت‌ روسیه‌ در سال‌ 1872 میلادی‌ (1251 خورشیدی‌)، اقدام‌های‌ جدی‌ برای‌اشغال‌ امارت‌ خیوه‌ را آغاز کرد. در همین‌ سال‌، روس‌ها روی‌ به‌ کاشغر آوردند.
در این‌ میان‌، به‌ دنبال‌ تجزیه‌های‌ خونبار و شکست‌های‌ خفت‌ بار، از دولت‌ ایران‌، تنها شبحی‌ باقی‌ مانده‌بود. در این‌ فرآیند دولت‌ ایران‌، برابر تجزیه‌ی‌ سرزمین‌های‌ “ایران‌ویچ‌” تنها به‌ سخنان‌ اعتراض‌ گونه‌ای‌بسنده‌ کرد. دولت‌ انگلستان‌ نیز گرفتار شورش‌ هند و پی‌آمدهای‌ آن‌ بود. در نتیجه‌، دولت‌ ایران‌ نمی‌توانست‌،روی‌ حمایت‌ دولت‌ مزبور حساب‌ کند.
در ژوئن‌ سال‌ 1857 میلادی‌ (تیرماه‌ 1236 خورشیدی‌)، سپاهیان‌ هندی‌ که‌ در خدمت‌ فرماندار کل‌ هندبودند، دست‌ به‌ شورش‌ زده‌ و پس‌ از گشودن‌ شهر دهلی‌، بهادر شاه‌ دوم‌ که‌ از سوی‌ فرماندار کل‌ در قصر خودزندانی‌ بود، آزاد کرده‌ و وی‌ را امپراتور هند اعلام‌ کردند.

در این‌ زمان‌، بزرگان‌ افغانستان‌ نیز که‌ به‌ شدت‌ از سلطه‌ی‌ انگلستان‌ خشمگین‌ بودند، “دوست‌ محمدخان‌”امیر کشور مزبور را زیر فشار قرار دادند که‌ به‌ یاری‌ مردم‌ هند بشتابد. اما دوست‌ محمدخان‌ نپذیرفت‌ و درمقابل‌ پافشاری‌ بزرگان‌ و روحانیون‌ افغانستان‌ گفت‌: “...من‌ باید به‌ انگلیسی‌ها بچسبم‌ تا مرا در مقابل‌ قاجارهای‌لعنتی‌ حفظ کنند. من‌ با انگلیسی‌ها قرارداد بسته‌ام‌ و تا زمان‌ مرگم‌ به‌ آن‌ وفادار خواهم‌ بود”.

اما، انگلستان‌ به‌ زودی‌ موفق‌ شد که‌ شورش‌ هند را فرو نشاند. ارتش‌ انگلیس‌ پس‌ از فتح‌ دهلی‌، دست‌ به‌قتل‌عام‌ فجیع‌ و گسترده‌ای‌ زد. بهادرشاه‌ نیز دستگیر و از کشور تبعید شد. به‌ دنبال‌ این‌ واقعه‌ در دوم‌ اوت‌1858 میلادی‌ (11 مرداد ماه‌ 1237 خورشیدی‌)، شرکت‌ هند شرقی‌ همه‌ی‌ حقوق‌ خود را به‌ دولت‌ انگلستان‌واگذاشت‌ و چند سال‌ بعد، کشور مزبور به‌ عنوان‌ مستعمره‌ی‌ رسمی‌ بریتانیا اعلام‌ گردید.

دولت‌ انگلستان‌، پس‌ از ایجاد آرامش‌ در هندوستان‌، در پی‌ آن‌ برآمد، تا برای‌ مصون‌ نگاه‌ داشتن‌ سرزمین‌مزبور، از عبور روس‌ها از آموی‌دریا (جیحون‌)، جلوگیری‌ کند. سرانجام‌ در فوریه‌ 1873 (اسفند ماه‌ 1251خورشیدی‌)، وزیران‌ خارجه‌ی‌ دو کشور در این‌ زمینه‌ به‌ توافق‌ رسیدند. اما برخلاف‌ مفاد تفاهم‌، روس‌ها ازآموی‌ دریا گذشتند.
دولت‌ انگلستان‌ ناچار دست‌ نیاز به‌ سوی‌ دولت‌ ایران‌ دراز کرد. دولت‌ ایران‌ اظهار داشت‌ که‌ هرگاه‌انگلستان‌ صددرصد از ایران‌ حمایت‌ نماید، آماده‌ است‌ که‌ نیرو به‌ خوارزم‌ و فرارود گسیل‌ دارد. اما، دولت‌ مزبورحاضر به‌ قبول‌ تعهداتی‌ در این‌ زمینه‌ نشد.
بدین‌ سان‌، دولت‌ روس‌ بدون‌ برخورد با مقاومت‌ از سوی‌ دولت‌ ایران‌، به‌ دامنه‌ی‌ تصرفات‌ خود در خوارزم‌و فرارود افزود. روز دهم‌ اسفندماه‌ 1259 خورشیدی‌ (28 فوریه‌ 1881 میلادی‌)، شهر مرو به‌ دست‌ ارتش‌تزاری‌ سقوط کرد. دولت‌ ایران‌، پیش‌ از آن‌ دو قشون‌ به‌ مرو روانه‌ کرده‌ بود. اما، در اثر اختلاف‌ میان‌ فرماندهان‌قشون‌ مزبور، در حوالی‌ قوچان‌ کار به‌ ستیز و زد و خورد کشید. در این‌ فرآیند، آنان‌ مأموریت‌ خود را رها کرده‌ ومرو نیز چنان‌که‌ گفته‌ شد سقوط کرد. بدین‌سان‌، سرتاسر خوارزم‌ و فرارود به‌ دست‌ روس‌ها افتاد.

دولت‌ روسیه‌، ایران‌ را برای‌ پذیرش‌ وضع‌ جدید در خوارزم‌ و فرارود، زیر فشار قرار داد. دولت‌ ایران‌ که‌ دراثر مداخلات‌ سیاسی‌ و لشگرکشی‌های‌ نظامی‌ دو قدرت‌ بزرگ‌ جهان‌، یعنی‌ امپراتوری‌ روس‌ و انگلیس‌ به‌شدت‌ ناتوان‌ گشته‌ بود، به‌ قبول‌ قرارداد آخال‌ تن‌ در داد. بر پایه‌ی‌ قرارداد مزبور که‌ روز 23 آذر ماه‌ 1260خورشیدی‌ (14 دسامبر 1881 میلادی‌) میان‌ میرزاسعیدخان‌ مؤتمن‌ الممالک‌ وزیر امور خارجه‌ ایران‌ و ایوان‌زینوویف‌ (Ivan Zinoviev) وزیرمختار دولت‌ روسیه‌ در تهران‌ به‌ امضاء رسید، دولت‌ ایران‌ از همه‌ی‌ دعاوی‌خود نسبت‌ به‌ مناطق‌ خوارزم‌ و فرارود صرف‌نظر کرد و رود اترک‌ را به‌ عنوان‌ مرز میان‌ دو دولت‌ پذیرفت‌.

“بعد از قرارداد ترکمان‌ چای‌، پیمان‌ آخال‌ ضربه‌ی‌ مهلک‌ دیگری‌ به‌ تمامیت‌ ارضی‌ ایران‌ به‌ شمار می‌رفت‌،زیرا به‌ موجب‌ آن‌ خانات‌ ترکستان‌ و ماوراءالنهر که‌... تابع‌ پادشاهان‌ ایران‌ بودند، برای‌ همیشه‌ از قلمرو ملی‌میهن‌ ما منتزع‌ گردید...”
دولت‌ روسیه‌ که‌ از اواخر قرن‌ هیجدهم‌ شروع‌ به‌ اجرای‌ وصیت‌نامه‌ی‌ پتر در مورد دست‌یابی‌ به‌ آب‌های‌گرم‌ خلیج‌فارس‌ کرده‌ بود، پس‌ از آن‌ که‌ در نتیجه‌ی‌ دو دوره‌ جنگ‌ با ایران‌، سراسر قفقاز را تصرف‌ کرد، با انعقادپیمان‌ آخال‌ توانست‌ دومین‌ مرحله‌ از برنامه‌ی‌ توسعه‌ی‌ ارضی‌ خود را بدون‌ اشکال‌ زیاد عملی‌ سازد...”
 
 
پی‌نوشت‌های‌ بخش‌ ششم‌
 
1ـ خان‌های‌ خیوه‌، خود را از بازماندگان‌ خوارزم‌شاهیان‌ و از فرزندان‌ جلال‌الدین‌ خوارزمشاه‌ می‌دانستند.
2ـ امارت‌های‌ مزبور، همگی‌ بخشی‌ از شاهنشاهی‌ ایران‌ و یا در اصطلاح‌ دربار وقت‌ ایران‌، جزئی‌ از “ممالک‌محروسه‌ ایران‌” بودند.
3ـ دولت‌ روس‌ در سال‌ 1853 میلادی‌ (1231 خورشیدی‌)، برپایه‌ی‌ وصیت‌ پتر برای‌ سلطه‌ بر تنگه‌های‌ بسفور وداردانل‌، اقدام‌ به‌ لشگرکشی‌ به‌ “ملداوی‌” و “والاشی‌” کرد. به‌ دنبال‌ آن‌، دولت‌های‌ بریتانیا و فرانسه‌ به‌ پشتیبانی‌عثمانی‌ به‌ دولت‌ روسیه‌ اعلان‌ جنگ‌ دادند. دو کشور مزبور، نیروی‌ زیادی‌ در شبه‌جزیره‌ی‌ کریمه‌ (قرم‌) پیاده‌ کرده‌ وسرانجام‌ پس‌ از یک‌ سال‌ محاصره‌، بندر سواستوپل‌، بندر نظامی‌ مهم‌ روسیه‌ در دریای‌ سیاه‌ را تصرف‌ کردند. در این‌فرآیند، روس‌ها تقاضای‌ ترک‌ مخاصمه‌ نمودند و سرانجام‌ در سی‌ام‌ مارس‌ 1856 میلادی‌ (10 فروردین‌ 1235خورشیدی‌)، تن‌ به‌ معاهده‌ی‌ پاریس‌ دادند. برپایه‌ی‌ معاهده‌ی‌ مزبور، روس‌ها از داشتن‌ نیروی‌ دریایی‌ در دریای‌ سیاه‌محروم‌ شدند.
4ـ بررسی‌های‌ خانیکوف‌، دو سال‌ به‌ درازا کشید. نتیجه‌ی‌ بررسی‌های‌ مزبور در دو جلد درباره‌ی‌ ایران‌ و نژادایرانی‌ در سال‌ 1862 میلادی‌ (1241 خورشیدی‌) در پاریس‌ منتشر شد.
5ـ ایران‌ویچ‌، ایران‌ ویژه‌ یا بنگاه‌ ایرانیان‌
6ـ تاریخ‌ روابط خارجی‌ ایران‌ ـ ص‌ 282
7ـ در اول‌ ژانویه‌ 1877 (12 دی‌ ماه‌ 1255 خورشیدی‌)، ملکه‌ ویکتوریا، خود را امپراتور هند اعلام‌ کرد.
8ـ سرحد طبیعی‌ ایران‌ از سمت‌ شرق‌، رود جیحون‌ است‌ که‌ از دریاچه‌ی‌ بلخ‌ (اورال‌) شمال‌ خراسان‌ شروع‌ شده‌،ساحلی‌ جنوب‌ شرقی‌ بحر خزر و تمام‌ صحاری‌ خوارزم‌ قدیم‌ و ریگستان‌ اتک‌ و شهرهای‌: گرسنا و وسکی‌، عشق‌آباد،مرو، تجن‌، خیوه‌، هزار اسب‌. اورگنج‌ و سایر بلوکات‌ و چراگاه‌های‌ اتک‌ و آخال‌ را دربر گرفته‌ و همه‌ جا سواحل‌ غربی‌جیحون‌ را پیموده‌، به‌ ایالت‌ بلخ‌ منتهی‌ و از بلخ‌ برگشته‌ و ولات‌ هرات‌ به‌ خراسان‌ جنوبی‌ اتصال‌ می‌یابد.
تا اوایل‌ سلطنت‌ ناصرالدین‌ شاه‌، دولت‌ ایران‌ در نواحی‌ مزبور، نفوذ داشت‌، خوانین‌ خیوه‌ که‌ خود را جانشین‌خوارزم‌شاهیان‌ می‌دانستند، مطیع‌ و اگر هم‌ گاه‌به‌گاه‌ مخالفتی‌ می‌ورزیدند، از طرف‌ دولت‌ تأدیب‌ می‌شدند...
(محمدتقی‌ بهار- روزنامه‌ ایران‌ ـ چاپ‌ تهران‌ ـ شماره‌ 384 - 28 دلو 1297 خورشیدی‌ 17 فوریه‌ 1919 میلادی‌
9ـ تاریخ‌ روابط خارجی‌ ایران‌- ص‌ 287
10ـ تزارها و تزارها- ص‌13
 
 
 
 
قرارنامه‌ی‌ “آخال‌”
 
این‌ قرارنامه‌ مابین‌ دولتین‌ ایران‌ و روس‌ در باب‌ تعیین‌ حدود در طرف‌ شرقی‌ بحر خزر در طهران‌ به‌ تاریخ‌23 آذرماه‌ 1260 خورشیدی‌ (14 دسامبر 1881 میلادی‌) منعقد و تصدیق‌نامه‌جات‌ در 11-23 فوریه‌ 1882میلادی‌ 22] بهمن‌ تا 4 اسفند 1260 خورشیدی‌ [مبادله‌ گردید.
 
بسم‌ الله‌ الرحمن‌ الرحیم‌
چون‌ اعلیحضرت‌ شاهنشاه‌ ایران‌ و اعلیحضرت‌ امپراطور کل‌ ممالک‌ روسیه‌ لازم‌ دیدند که‌ در طرف‌ شرقی‌بحر خزر سرحد ممالک‌ خود را از روی‌ دقت‌ معین‌ کرده‌ و موجبات‌ آسودگی‌ و امنیت‌ آن‌ جاها را فراهم‌ نمایندچنین‌ صلاح‌ دیدند که‌ روی‌ حصول‌ این‌ مقصود قراردادی‌ منعقد دارند معهذا وزراء مختار خود را از این‌ قرارمعین‌ داشتند.
از طرف‌ اعلیحضرت‌ شاهنشاه‌ ایران‌ سعیدخان‌ مؤتمن‌ الممالک‌ وزیر امور خارجه‌ و از طرف‌ اعلیحضرت‌امپراطور کل‌ ممالک‌ روسیه‌ ایوان‌ زینوویف‌[Ivan Zinvoiv]  وزیرمختار و ایلچی‌ مخصوص‌ در دربار دولت‌علیه‌ وزراء مختار مزبور از این‌که‌ اختیار نام‌های‌ خود را مبادله‌ نموده‌ و آنرا موافق‌ قاعده‌ و مرتب‌ به‌ ترتیبات‌شایسته‌ یافتند در فصول‌ ذیل‌ متفق‌الرأی‌ شدند.
فصل‌ اول‌ ـ در طرف‌ شرقی‌ بحر خزر سرحد بین‌الممالک‌ ایران‌ و روس‌ از قرار تفصیل‌ ذیل‌ خواهد بود ازخلیج‌ حسینقلی‌ الی‌ چات‌ سرحد بین‌الدولتین‌ به‌ مجرای‌ رود اترک‌ است‌ از چات‌ خط سرحدی‌ در سمت‌شمال‌ شرقی‌ قلل‌ سلسله‌ کوه‌های‌ سنکوداغ‌ و ساکریم‌ را متابعت‌ کرده‌ و بعد در سمت‌ شمال‌ به‌ طرف‌ رودچندر متوجه‌ شده‌ و در چقان‌ قلعه‌ به‌ بستر رود مزبور می‌رسد. از این‌ جا در سمت‌ شمال‌ قلل‌ کوه‌هایی‌ که‌فاصل‌ دره‌ چندر و دره‌ سومبار است‌ متوجه‌ شده‌ و در سمت‌ شرقی‌ قلل‌ کوه‌های‌ مزبور را متابعت‌ کرده‌ و بعد به‌طرف‌ بستر رودخانه‌ سومبار حرکت‌ و در ملتقای‌ رود مزبور با نهر آج‌ آقایان‌ فرود می‌آید. از این‌ نقطه‌ اخیر به‌طرف‌ شرقی‌ بستر رود سومبار خط سرحد محسوب‌ می‌شود الی‌ خرابه‌های‌ مسجد دادیانه‌ الی‌ قلل‌ کوه‌ کوپت‌داغ‌ خط سرحدی‌ راهی‌ است‌ که‌ به‌ درون‌ ممتد است‌ پس‌ از آن‌ خط سرحدی‌ در امتداد قلل‌ مزبور به‌ سوی‌جنوب‌ شرقی‌ حرکت‌ می‌کند ولی‌ نرسیده‌ به‌ انتهای‌ تنگه‌ گرماب‌ به‌ طرف‌ جنوب‌ برگشته‌ و از سر کوه‌هایی‌ که‌فاصل‌ دره‌ سومبار و سر چشمه‌ی‌ گرماب‌ است‌ گذشته‌ و بعد متوجه‌ به‌ سوی‌ جنوب‌ شرقی‌ شده‌ از قلل‌ کوه‌های‌میز نو و چوب‌ بست‌ عبور کرده‌ راهی‌ را که‌ در گرماب‌ به‌ رباط می‌رود در محلی‌ ملاقات‌ می‌کند که‌ در یک‌ورستی‌ شمال‌ رباط است‌ چون‌ به‌ این‌ محل‌ رسید خط سرحدی‌ از قلل‌ کوه‌ها الی‌ قلل‌ کوه‌ دالانچه‌ کشیده‌ شده‌پس‌ از آن‌ از شمال‌ قلعه‌ خیرآباد گذشته‌ و در سمت‌ شمال‌ شرقی‌ الی‌ حدود گوک‌گتل‌ ممتد شده‌ و از حدودگوک‌گتل‌ به‌ در بند رود فیروزه‌ متوجه‌ و در بند مزبور را در شمال‌ ده‌ فیروزه‌ تقاطع‌ می‌کند و از این‌جا در سمت‌جنوب‌ شرقی‌ متوجه‌ به‌ قلل‌ کوه‌هایی‌ می‌شود که‌ از طرف‌ جنوب‌ وصل‌ به‌ دره‌ است‌ که‌ راه‌ عشق‌آباد و فیروزه‌ ازآن‌ عبور می‌کند و پس‌ از آن‌که‌ قلل‌ کوه‌های‌ مزبور را الی‌ اقصی‌ نقطه‌ شرقی‌ متابعت‌ نمود خط سرحدی‌ به‌شمالی‌ترین‌ قلعه‌ کوه‌ اسلم‌ گذشته‌ و در سمت‌ جنوب‌ شرقی‌ این‌ کوه‌ها را طی‌ کرده‌ و بعد شمال‌ قریه‌ی‌کلته‌چنار را دور زده‌ به‌ محل‌ اتصال‌ کوه‌های‌ زیرکوه‌ و قزل‌داغ‌ می‌رسد، از این‌جا خط سرحد در سمت‌ جنوب‌شرقی‌ از قلل‌ سلسله‌ زیر کوه‌ کشیده‌ می‌شود تا این‌که‌ بدره‌ رود بابادورماز برسد بعد از وصول‌ به‌ این‌ محل‌ به‌طرف‌ شمال‌ حرکت‌ کرده‌ و در راهی‌ که‌ از کاورس‌ الی‌ لطف‌آباد ممتد است‌ به‌ جلگه‌ می‌رسد به‌ طوری‌ که‌ قلعه‌بابادورماز در شرق‌ این‌ خط واقع‌ شود.

فصل‌ دوم‌ ـ چون‌ در فصل‌ اول‌ این‌ قرارداد نقاط عمده‌ خط سرحدی‌ بین‌ متصرفات‌ ایران‌ و روس‌ معین‌شده‌ است‌ طرفین‌ معاهدین‌ کمیسرهای‌ مخصوص‌ مأمور خواهند نمود که‌ خط سرحد را در محل‌ به‌ طورصحیح‌ ترسیم‌ کرده‌ و علامات‌ را نصب‌ نمایند زمان‌ و محل‌ ملاقات‌ کمیسرهای‌ مزبور را طرفین‌ معاهدین‌بالاتفاق‌ معین‌ خواهند نمود.

فصل‌ سوم‌ ـ چون‌ قلعجات‌ گرماب‌ و قلقلاب‌ واقع‌ در دره‌ی‌ رودی‌ که‌ آبش‌ اراضی‌ ماوراء بحر خزر رامشروب‌ می‌کند در شمال‌ خطی‌ واقع‌ است‌ که‌ به‌ موجب‌ فصل‌ اول‌ سرحد بین‌ متصرفات‌ طرفین‌ است‌ دولت‌ایران‌ متعهد می‌شود که‌ قلاع‌ مزبور را در ظرف‌ یکسال‌ از تاریخ‌ مبادله‌ این‌ قرارنامه‌ تخلیه‌ کند ولی‌ دولت‌ علیه‌حق‌ خواهد داشت‌ که‌ در ظرف‌ مدت‌ مزبوره‌ سکنه‌ گرماب‌ و قلقلاب‌ را به‌ مملکت‌ خود مهاجرت‌ دهد از طرف‌دیگر دولت‌ روس‌ متقبل‌ می‌شود که‌ در نقاط مزبوره‌ استحکامات‌ بنا نکرده‌ و خانواده‌ ترکمنی‌ در آن‌جا سکنا ندهد.

فصل‌ چهارم‌ ـ چون‌ منبع‌ رود فیروزه‌ و منابع‌ بعضی‌ رود وانهاری‌ که‌ ایالت‌ ماوراء بحر خزر متصله‌ به‌ سرحدایران‌ را مشروب‌ می‌کند در خاک‌ ایران‌ واقع‌ شده‌ است‌ دولت‌ علیه‌ متعهد می‌شود که‌ به‌ هیچ‌ وجه‌ نگذارد که‌ ازمنبع‌ الی‌ محل‌ خروج‌ از خاک‌ ایران‌ در امتداد رود وانهار مزبوره‌ قراء جدیدی‌ تأسیس‌ شده‌ و به‌ اراضی‌ که‌بالفعل‌ زراعت‌ می‌شود توسعه‌ داده‌ شود و نیز برای‌ اراضی‌ که‌ فعلا در خاک‌ ایران‌ مزروع‌ است‌ بیش‌ از آن‌مقداری‌ که‌ لازم‌ است‌ نگذارد آب‌ استعمال‌ کنند.
محض‌ این‌که‌ این‌ شرط به‌ طور صحیح‌ اجرا و بدون‌ تعطیل‌ و تعلل‌ رعایت‌ شود دولت‌ ایران‌ متقبل‌ می‌شودکه‌ به‌ قدر لزوم‌ مأمورین‌ صحیح‌ برای‌ این‌ امر معین‌ کند و به‌ کسانی‌ که‌ از مدلول‌ آن‌ تخلف‌ می‌ورزند سیاست‌سخت‌ دهد.

فصل‌ پنجم‌ ـ محض‌ ترقی‌ و پیشرفت‌ مناسبات‌ تجارتی‌ مابین‌ ایالت‌ ماوراء بحر خزر و ایالت‌ خراسان‌طرفین‌ معاهدین‌ متقبل‌ می‌شوند که‌ در باب‌ ساختن‌ راه‌های‌ عرابه‌رو که‌ برای‌ مراودات‌ تجارت‌ بین‌ ایالات‌مذکوره‌ مناسب‌ بوده‌ باشد حتی‌الامکان‌ زودتر فیمابین‌ قراری‌ دهند که‌ مستلزم‌ نفع‌ جانبین‌ باشد.

فصل‌ ششم‌ ـ دولت‌ ایران‌ متعهد می‌شود که‌ در تمام‌ امتداد سرحد استرآباد و خراسان‌ اخراج‌ هر نوع‌اسلحه‌ و آلات‌ جنگی‌ را از مملکت‌ ایران‌ به‌ طور سخت‌ ممنوع‌ دارد و نیز تدبیرات‌ لازمه‌ را به‌ عمل‌ آورده‌ نگذاردکه‌ به‌ تراکمه‌ که‌ در خاک‌ ایران‌ ساکن‌ هستند اسلحه‌ برسد کارگذاران‌ سرحدی‌ دولت‌ علیه‌ درباره‌ اشخاص‌ که‌ ازطرف‌ روسیه‌ مأموریت‌ منع‌ خروج‌ اسلحه‌ از حدود ایران‌ دارند کمال‌ مساعدت‌ و همراهی‌ را منظور خواهندداشت‌.
دولت‌ روس‌ هم‌ متقبل‌ می‌شود که‌ نگذارد اسلحه‌ و آلات‌ جنگی‌ از روسیه‌ به‌ تراکمه‌ که‌ در خاک‌ ایران‌متوقفند برسد.

فصل‌ هفتم‌ ـ محض‌ مراقبت‌ اجرای‌ شرایط این‌ قرارداد و برای‌ مواظبت‌ حرکات‌ و رفتار تراکمه‌ که‌ مجاورایران‌ هستند دولت‌ روس‌ حق‌ خواهد داشت‌ که‌ به‌ نقاط سرحد ایران‌ مأمور معین‌ کند. مأمورین‌ مزبور درمسایلی‌ که‌ راجع‌ به‌ حفظ انتظام‌ و آسودگی‌ صفحات‌ مجاور متصرفات‌ دولتین‌ است‌ واسطه‌ بین‌ کارگذاران‌طرفین‌ خواهد بود.

فصل‌ هشتم‌ ـ تمام‌ تعهدات‌ و شرایط مندرجه‌ عهدنامه‌جات‌ و قرارنامه‌هایی‌ که‌ مابین‌ طرفین‌ معظمین‌منعقد شده‌ است‌ به‌ قوه‌ خود باقی‌ خواهد ماند.

فصل‌ نهم‌ ـ این‌ قرارنامه‌ که‌ به‌ دو نسخه‌ نوشته‌ شد و به‌ امضاء و مهر وزرای‌ مختار طرفین‌ رسیده‌ است‌ به‌تصویب‌ و تصدیق‌ اعلیحضرت‌ شاهنشاه‌ ایران‌ و اعلیحضرت‌ امپراطور روس‌ خواهد رسید و تصدیق‌ نامجات‌ درظرف‌ چهارماه‌ و حتی‌الامکان‌ زودتر در تهران‌ مابین‌ وزراء مختار طرفین‌ مبادله‌ خواهد شد.
در طهران‌ 9 دسامبر مسیحیه‌ 1881 14] دسامبر میلادی‌[ مطابق‌ 22 محرم‌ 1299 23] آذر 1260خورشیدی‌[
امضا:ذی‌نویف‌                  امضا: میرزاسعیدخان

مأخذ: تاریخ‌ روابط سیاسی‌ ایران‌ و انگلیس‌ در قرن‌ نوزدهم‌.

نوشتن دیدگاه


تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

در همین زمینه