تاریخ تجزیه
چکیده تاریخ تجزیه ایران - بخش سوم - دکتر هوشنگ طالع
- تاريخ تجزيه
- نمایش از یکشنبه, 14 آذر 1389 09:01
- بازدید: 6896
برگرفته از تارنمای کاربرد
چکیده تاریخ تجزیه ایران بخش سوم
چکیدهیتاریختجزیهایران
مؤلف:دکترهوشنگطالع
ناشر:سمرقند
بخشسوم
تجزیهیسرتاسرقفقاز
دولت ایران با وجود تحمل شکست برابر روسها، پذیرش عهدنامهی گلستان و نامردمیهایی که ازبیگانگان در اتحادهای نظامی دیده بود، اتکاء به نفس را از دست نداده و احساس میکرد هنوز به آن اندازهنیرومند است که بتواند شکستهاراجبرانکند.
از این روی، فتحعلی شاه در اردیبهشت ماه 1193 خورشیدی (مه 1814)، میرزا ابوالحسنخانشیرازی را به بهانهی مبادلهی اسناد قرارداد گلستان با هدیههای گران به سنپترزبورگ فرستاد. میرزاابوالحسنخان شیرازی وظیفه داشت که تزار را به استرداد سرزمینهای اشغالی وادار کند. سفارت وی،مصادف شد با سفر تزار روسیه، همراه ارتش متحدین به پاریس و اقامت چندماهه در آن شهر. از این روی،میرزا ابوالحسنخان، مجبور شد چند ماهی در انتظار تزار بماند. تزار پس از بازگشت در بیستم دسامبر 1814(29 آذرماه 1193 خورشیدی) در حالی که هنوز غرق در پیروزی و غرور بود، سفیر ایران را به حضور پذیرفت.تزار با بیاعتنایی تقاضای میرزا ابولحسنخان را در مورد استرداد سرزمینهای اشغالی رد کرده، اما ویمأیوس نشد و گفتگو را با مقامهای روس، پی گرفت.
چند ماه بعد یعنی در ماه مارس 1815 (اواخر اسفند 1193 خورشیدی) ناپلئون از جزیرهی الب گریختو به پاریس بازگشت، در این فرایند، تزار و مقامهای روس، لحن سخن گفتن را با سفیر ایران تغییر دادند وحتا تزار، زبانی قول داد که بخشی از سرزمینهای اشغالی ایران در قفقاز را پس دهد.
اما، یکصد روز بعد، یعنی روز 18 ژوئن 1815 (27 خردادماه 1194 خورشیدی)، ناپلئون در دشت واترلو(Waterloo) شکست خورد و تسلیم گردید. در این فرآیند، طرز سخن گفتن روسها نیز عوض شد. از اینروی، ناگزیر میزراابوالحسنخان با دست خالی به تهران بازگشت.
دولت روسیه در ژوئن 1817 (خرداد 1196 خورشیدی)، ژنرال یرمولوف (Alexander Yermolov)،فرمانده کل نیروهای روسیه در قفقاز را به تهران فرستاد و پیشنهاد اتحاد علیه عثمانی را نمود. تزار در پی آنبود تا در اثر شکست عثمانی در جنگ، بخشی از سرزمینهای حکومت مزبور نصیب ایران شود و در نتیجهایرانیان سرزمین قفقاز را فراموش کنند. اما، فتحعلی شاه که به شدت از روسها متنفر بود، این پیشنهاد رانپذیرفت. افزون بر آن، سفیر روسیه تقاضا کرد تا به نیروهای آن دولت اجازه داده شود که با گذر از خاک ایران،ازبکان >خیوه< را سرکوب کنند. همچنین آنان رخصت یابند تا در شهر رشت نمایندگی بازرگانی برپا کرده ومعلمین روسی ارتش ایران را تعلیم دهند. در پاسخ، فتحعلی شاه مسألهی استرداد مناطق اشغالی قفقاز راپیش کشید و گفت، تا وقتی اراضی مزبور پس داده نشوند، با هیچ یک از تقاضاها موافقت نخواهد کرد. بدینسانژنرال یرمولف بدون اخذ نتیجه، تهران را ترک کرد.
با رفتن ژنرال یرمولوف، دولت ایران، محبعلیخان ساوجی (ساوهای) را به سفارت نزد سلطان عثمانیفرستاد. محبعلیخان مأمور بود مفاد پیشنهاد روسها و پاسخ ایران را به آگاهی سلطان عثمانی رسانیده وپیشنهاد کند که در صورت تجاوز دولت روس به هر یک از دو کشور، به اتفاق علیه روسها وارد جنگ شوند. اماسلطان عثمانی، سخت گرفتار شورش سپاهیان «ینی چری» بود و در نتیجه نتوانست خواستهی دربار ایران رامورد بررسی قرار دهد.
ژنرال یرمولف که در سفارت خود با ناکامی روبرو شده بود، با گزارشهای دروغ و پراکندن شایعات ناصواب،بیش از پیش دشمنی دربار روسیه را علیه ایران برانگیخت. در این فرآیند، در شانزدهم ژانویه 1818 (26 دیماه 1196 خورشیدی)، تزار روس بیانیهای خطاب به مردم قفقاز صادر کرد و اعلام نمود که عهدنامهی گلستانامنیت مرزهای امپراتوری را در این منطقه تأمین نموده و یک پیمان قطعی به شمار میرود.
دولت ایران، برای دفع فتنهی روسها به دنبال متحدانی میگشت. از این روی فتحعلیشاه، میرزاابوالحسنخان شیرازی را به کشورهای اروپایی فرستاد تا با برشمردن جنایات روسیه، حقانیت ایران را بهاثبات رساند. وی نزدیک به نه ماه، یعنی از پاییز سال 1197 خورشیدی تا پایان بهار سال بعد (پاییز 1818 تانیمهی اول سال 1819 میلادی)، با سلطان عثمانی، امپراتور اتریش، امپراتور فرانسه، نایبالسلطنه بریتانیادیدار کرد و از بیداد روسها سخن گفت. اما، بیشتر کشورهای اروپایی در «اتحاد مقدس» با روسیه متحدبودند و در این فرآیند، گوشی برای شنیدن سخن «حق» وجود نداشت.
هنگام امضای قرارداد گلستان، روسها به عمد از تعیین قطعی مرزهای ایالت تالش طفره رفتند. نمایندگاندولت انگلیس نیز که واسطهی پیمان مزبور بودند، با این موضوع موافقت داشتند. همین امر موجب جنگهایدوم ایران روس و تحمیل «ننگنامهی» ترکمانچای به دولت ایران گردید.
در دسامبر 1817 (آذرماه 1196 خورشیدی)، ژنرال یرمولف، فرمانده کل نیروهای روس در قفقاز،نمایندهای برای حل اختلافهای مرزی به تهران فرستاد. در این راستا، یک گروه کاری برای حل اختلافهاتشکیل گردید. اما در اثر نخوت و لجاجت روسها، گروه کاری مزبور راه به جایی نبرد. پس از بازگشت نمایندهییرمولف، عباسمیرزا، نمایندهای نزد یرمولف فرستاد و از وی خواست تا چند نقطهی مرزی را که مورد اختلافبود، به صورت دوستانه به ایران واگذار کند. اما یرمولف، نمایندهی عباسمیرزا را به حضور نپذیرفت و او رادست خالی روانهی تبریز کرد.
از این تاریخ، تا آغاز جنگهای دوم ایران و روس، نامههای زیادی میان عباسمیرزا و ژنرال یرمولف رد وبدل شد. اما تلاشهای مزبور سرانجامی نداشت.
در این میان، با توجه به درگیریهای ایران و عثمانی (1200-1202 خورشیدی / 1821-23 میلادی)،ژنرال یرمولف بر گستاخی خود افزود و چند تکه از خاک ایران را در «بالغلو» و «گوگ چای» متصرف شد. از اینروی، عباسمیرزا، فتحعلیخان رشتی حاکم تبریز را به تفلیس فرستاد تا با ژنرال یرمولف دربارهی تجاوز اخیرو تعیین قطعی مرزهای دو کشور گفتگو کند. فتحعلیخان در هشتم فروردین ماه 1204 خورشیدی (28مارس 1825)، موافقتنامهای با یرمولف امضا کرد. اما از آن جا که موافقتنامهی مزبور، مغایر با منافع ایران بود،عباسمیرزا آن را نپذیرفت. با رد موافقتنامهی مزبور، یرمولف بخشهای دیگری از منطقهی «گوگ چای» رامتصرف شد.
فتحعلی شاه در آبان ماه 1204 خورشیدی (نوامبر 1825)، میرزاصادقخان مروزی را مأمور کرد که درمعیت سفیر روسیه در ایران به تفلیس رفته و پیرامون مسایل جاری و افزایش مداخلات روسها، با ژنرالیرمولف گفتگو کند. اما ورود میرزاصادقخان مروزی (مروی) به تفلیس، با درگذشت آلکساندر اول امپراتورروس (اول دسامبر 1825 میلادی / 10 آذرماه 1204 خورشیدی) همزمان گردید. از این روی، وی نتوانستگفتگوهای لازم را به عمل آورد و ناچار به تهران بازگشت.
در اواخر سال 1204 خورشیدی (مارس 1826)، دولت روسیه، پرنس منچیکف (Menchikov) را بهعنوان سفیر فوقالعاده به تهران فرستاد تا نشستن نیکلای اول به تخت سلطنت کشور مزبور را، به آگاهی دولتایران برساند.
هنگام ورود وی به تهران، سیزده سال از اشغال بخشهای بزرگی از قفقاز و تحمیل قرارداد گلستان بهایران میگذشت. در این میان، روسها، پی در پی بر اعمال وحشیانهی خود میافزودند. مردم سرزمینهایاشغالی که از جور و ستم روسیان به جان آمده بودند، دسته دسته برای دادخواهی راهی تبریز و تهرانمیشدند. سردارانی که ریشه در قفقاز داشتند، برای آزادی سرزمینهای پدری از یوغ بیگانه، بیتابی کرده و برفشار به دربار برای بازگرداندن قفقاز میافزودند. از سوی دیگر، افزون بر جریحهدار شدن احساسات ملی ،احساسات مذهبی ایرانیان نیز در اثر شنیدن رفتار روسها با مردم مسلمان قفقاز، برانگیخته شده بود. در اینمیان، خشونت رفتار و گفتار «منچیکف»، فرستادهی روسیان در برخورد با بلند پایگان ایران، باعث شعلهورشدن دوبارهی آتش جنگ گردید.
روز چهارم تیرماه 1205 خورشیدی (25 ژوئن 1826 میلادی)، ارتش ولیعهد، منطقهی اشغالی تالش وشهر لنکران را آزاد کرد. همزمان به اشغال مناطق گوگچای و بالغلو پایان داده شد و قلعهی شیشه به محاصرهدرآمد. مردم شهر گنجه که برای چنین روزی لحظه شماری میکردند، با قیام همگانی، پادگان روسیان رااشغال و گنجه را آزاد کردند. خیزش مردمی، به همهی نقاط قفقاز دامن کشید. داغستانیها، روسها را بیرونکردند و گرجیان نیز روسها را از تفلیس راندند. بدین سان، در زمانی کمتر از سه هفته، همهی مناطق اشغالیآزاد و روسها کمابیش به پشت مرزهای خود عقب رانده شدند.
فتحعلی شاه که در موقعیت خوبی قرار گرفته بود، برای بهرهبرداری از این پیروزی در پی آن برآمد که باروسها آشتی کرده و آنها را به پذیرش رسمی مرزهای ایران در قفقاز، وادار کند. از این روی، میرزاداودخانارمنی را به عنوان سفیر فوقالعاده، به سنپترزبورگ فرستاد. اما، ژنرال یرمولف، از عبور میرزاداودخان، بهخاک روسیه جلوگیری کرد. در نتیجه، وی مجبور شد از راه عثمانی و لهستان به سوی محل مأموریت خودروانه شود. داودخان در اسلامبول از سفیر امپراتوری اتریش درخواست میانجیگری کرد. میرزا داودخانارمنی، وسیلهی سفیر مزبورنامهای برای مترنیخ (Metternich)صدراعظم اتریش فرستاد، اما پاسخیدریافت نکرد. از این روی، داودخان که در ضمن حاملنامهی عباسمیرزا به برادر تزار و نایبالسلطنه روسیههم بود، ناچار عازم لهستان شد. اما روسها که خود را برای جنگ آماده میکردند، از ورود میرزاداودخان بهخاک روسیه، جلوگیری کردند.
روسیان، از تأخیر عباسمیرزا در تصرف قلعهی شیشه، بهره جسته و با تجهیز یک نیروی پنجاه هزارنفری، دوباره به قفقاز یورش آوردند. بنا به دلایلی که هنوز از سوی تاریخنگاران روشن نشده است، در اینمرحله عباسمیرزا، دلبستگی به جنگ از خود نشان نمیداد و به جای آن که با تصرف قلعهی شیشه کهنیرومندترین دژ جنگی قفقاز بود، ارتش ایران را از یورش احتمالی روسها در امان دارد و همزمان با ایجاداستحکامات و تجهیز هر چه بیشتر عشایر و حفظ روحیهی خیزش و قیام در میان مردم قفقاز، آمادگی رزمی رابرای رویارویی با تجاوز روسیان افزایش دهد، دست روی دست گذارد تا روسها با تجدید قوا، دوباره قفقاز راتصرف کنند. روسها، دربند و گنجه را اشغال کردند و مدافعین قلعهی شیشه هم که از رسیدن نیروهای روسیهجان تازهای یافته بودند، به نیروهای ولیعهد یورش آورده و تلفات سنگینی بر آن وارد کردند.
فتحعلی شاه که از شکست ناگهانی ارتش ولیعهد سخت مضطرب شده بود، میرزامحمدعلی خان شیرازیرا روانهی قفقاز کرد. در همین زمان، یک ستون پنج هزار نفری از سپاهیان روس از رود ارس گذشته و به سویتبریز به حرکت درآمدند. اما، در اولین برخورد با نیروهای عشایر، به سختی شکست خورده و در زمستان سال1205 خورشیدی (ژانویه 1827)، به شمال رود ارس عقب نشستند.
از سوی دیگر، گفتگوهای میرزامحمدعلی خان شیرازی با یرمولوف و ژنرال دبیچ (Debytch)نمایندهیویژهی تزار، در اثر زیادهخواهی روسها به جایی نرسید و در نتیجه سفیر ایران ناچار از بازگشت شد.
در آغاز بهار سال 1206 خورشیدی (1827 میلادی)، تزار روسیه یرمولوف را برکنار و فرماندهیجبهههای قفقاز را به ژنرال پاسکوویچ (Paskovich) واگذار کرد و نیروهای کمکی زیادی هم در اختیار ویقرار داد. پاسکوویچ در اولین اقدام خود، شهر ایروان را محاصره کرد. برابر این اقدام روسها، عباس میرزا درخردادماه 1206 خورشیدی (ژوئیه 1827)، در رأس یک سپاه 25 هزار نفری، آمادهی جنگ شد. اما، چنانچه گفته شد، عباسمیرزا دیگر دل به جنگ نمیداد و مایل بود که هر چه زودتر به این جنگها پایان دهد.
ارتش ایران در نزدیکی سه کلیسا (ایچمیادزین) و نیز در حوالی شهر نخجوان، سپاهیان روس را در همکوبیدند. اما عباسمیرزا، مایل به بهرهگیری کامل از فرآیند این پیروزیها نبود و نخواست از موقعیت استفادهکرده و قوای پاسکوویچ را به طور کامل متلاشی کند.
روسها که از شکست حتمی رهایی یافته بودند، با تجدید قوا دست به پاتک زده و در 22 مهرماه 1206خورشیدی (15 اکتبر 1827)، پس از هشت روز جنگ خونین، ایروان را اشغال کردند. سپس روسها، بدوناینکه با مقاومتی روبرو شوند با یک نیروی اندک از رود ارس گذشتند. نه روز بعد از سقوط ایروان (اول آبان ماه1206 / 24 اکتبر 1827)، میرفتاح، مجتهد تبریز که با روسها روابط پنهانی برقرار کرده بود، سردار سپاهیانروس را به اشغال تبریز دعوت کرد. مریدان میرفتاح مجتهد، در نبود عباسمیرزا در تبریز، پس از زد و خورد بامحافظان تبریز، سرانجام بر دروازهی گجیل دستیافته، آن را شکسته و با استقبال از روسیان، به آنان امکاندادند تا شهر تبریز را اشغال کنند. در حالی که >در آن روزها، تبریز بیست هزار خانوار جمعیت داشت و هشتهزار نظامی و تفنگچی و بیش از 120 عراده توپ و قورخانهی آن، سرشار از مهمات بود...»
یک هفته بعد، پاسکوویچ وارد تبریز شد «و اختیار نواحی اشغال شده به دست میرفتاح مجتهد افتاد». میرفتاح مجتهد در خیانت تا آن جا پیش رفت که در سرکوب شورش تبریز، روسیان را راهبری کرد و فهرستنام قیامکنندگان را به پاسکوویچ داد. در این فرآیند، عدهای توقیف و گروهی تبعید و اعدام شدند. >به تشویقمیرفتاح، حکمرانان مراغه، اهر، اردبیل و خوی نیز کلید آن شهرها را برای فرمانده روس فرستادند.«در دوران اشغال تبریز از سوی روسیان، میرفتاح مجتهد از هیچ جنایتی فروگذار نکرد و حتا فتوای قتل و غارت وتجاوز به ناموس مسلمانان را نیز صادر کرد. وی در برابر تظلم مردم، گفته بود: >صالدات ]سربازان روس [بهجای فرزندان مناند، چگونه به اذیت عزوبت ایشان راضی شوم».
بعد از تحمیل ننگنامهی ترکمانچای به ملت و دولت ایران، آن خائن نیز همراه پاسکوویچ، تبریز را ترککرد و خود را از انتقام مردم رهاند. اما، بسیاری از مریدان وی به سزای خیانت رسیدند.
«حسرت از دست رفتن قفقاز تا صدسال بعد هم بر جای بود. تا یکی دو نسل پیش، مادرها در آذربایجاناین لالایی را به آواز حزین به گوش کودکان خود زمزمه میکردند و کودکان در کوچهها آن را با هم میخواندند:
کوشک بالابان، آراز را باخارآرازین سویی، دیدمدن آخار»
عباسمیرزا، نمایندگانی نزد پاسکوویچ فرستاد و تقاضای متارکهی جنگ کرد. در گفتگوهایی که به عملآمد، روسها شرط ترک مخاصمه را واگذاری همهی سرزمینهای آن سوی ارس ونیز پرداخت پانزده کرورغرامت قرار دادند.
فتحعلی شاه که از تغییر حالت ولیعهد و شرایط روسها، سخت برآشفته بود، بدون آگاهی عباسمیرزا دستورجمعآوری سپاه داد و در زمستان سال 1206 خورشیدی (1828 میلادی) با وجود شرایط سخت جوی بهسوی قزوین حرکت کرد.
در این لحظه، بار دیگر انگلیسها وارد صحنه شدند. وزیرمختار کشور مزبور، میدانست که در صورتحضور فتحعلیشاهدر رأس ارتش ایران در صحنههای جنگ، پیروزی ازآن ایرانیان خواهد بود. از این روی،سخت به تکاپو افتادند. دولت انگلستان در پی آن بود که ایران را تضعیف کند تا نتواند خطر جدی برایهندوستان به حساب آید و همچنین در اثر شکست از روسها، تنها به دولت بریتانیا متکی گردد. انگلیسها، بادستان و نیرنگ، تطمیع و تهدید اطرافیان فتحعلی شاه و بیمیلی ولیعهد به ادامهی جنگ، وی را از میان راهمجبور به بازگشت کرده و ننگنامهی ترکمانچای را بر ایران تحمیل کردند.
بدین سان، روز اول اسفندماه 1206 خورشیدی (5 شعبان 1243 قمری ـ 21 فوریه 1828 میلادی)، درقریهی ترکمانچای قرارداد صلح بسته شد. باعث شگفتی و افسوس است که بنابه شواهد تاریخی، عباسمیرزادر انعقاد قرارداد و واگذاری همهی سرزمین قفقاز به روسها، عجله داشت و تنها بر سر میزان غرامت، بهچانهزنی پرداخت. در حالی که حتا در آن شرایط نیز امکان بازپسگیری بخشهایی از قفقاز، در برابر قبولقطعی عهدنامهی گلستان وجود داشت.
بر پایهی قرارداد مزبور، ایالتهای ایروان، نخجوان و بخش دیگری از تالش به روسها واگذار گردید. ازسوی دیگر قضاوت کنسولی (کاپیتولاسیون) بر ایران تحمیل شد. و حاکمیت و مالکیت ایران بر دریایمازندران، کم رنگتر شد.
در نتیجه، افزون بر پرداخت ده کرور غرامت جنگ، رود ارس مرز دو کشور قرار گرفت. در برابر، دولتروسیه حقوق عباسمیرزا و فرزندان او را نسبت به تاج و تخت ایران به رسمیت شناخت؟
پینوشتهایبخشسوم:
1ـ میرزاابوالحسن خان شیرازی، با دو زنجیر فیل و هدیههای بسیار گران بها از سوی فتحعلی شاه بهسنپترزبورگ گسیل شد. منظور اصلی فتحعلی شاه، از گسیل سفیر و هدیههای گرانبها این بود که تزار روسیه راراضی کند تا سرزمیناشغالیدرقفقازراپسبدهد.
2ـنیروهایمتفقین
3ـ ناپلئون پس از شکست برابر متفقین که منجر به اشغال پاریس شد، روز ششم آوریل 1814 (17 فروردین ماه1193 خورشیدی)، استعفا کرد. متفقین، جزیرهی الب را برای اقامت وی با حفظ عنوان امپراتور در نظر گرفتند. وی درماه مارس 1815 (اسفند ماه 1193) به پاریس بازگشت و دوباره قدرت را در دست گرفت. دورهی دوم حکومت وی باشکست در نبرد واترلو (18 ژوئن 1815 / 27 خردادماه 1194 خورشیدی)، به پایان رفت. وی پس از یک صد روزحکومت، در 24 ژوئن 1815 (دوم تیرماه 1194 خورشیدی) استعفا کرد و به جزیرهی سنت هلن که زیر سیطرهی انگلیسبود، تبعید شد.
4ـ اتحاد مقدس، در سال 1815 میلادی (1194 خورشیدی) به پیشگامی آلکساندر اول امپراتور روسیه، میانکشور مزبور و امپراتوری اتریش و پادشاهی پروس شکل گرفت. رفته رفته کمابیش تمامی نظامهای پادشاهی در اروپابه این پیمانپیوستند.
5ـ تاریخ خوی ـ دکتر محمدامین ریاحی ـ سازمان چاپ و انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ـ ویرایشدوم ـ تهران 1378ـص327
6ـهمانمنبعـهمانصفحه
7ـهمانمنبعـهمانصفحه
8ـ تاریخ نو ـ جهانگیر میرزای قاجار ـ به اهتمام عباس اقبال ـ تهران -1327 ص 93 و تاریخ و جغرافیدارالسلطنه تبریز ـ تهرانکتابخانهاقبال-1323قمری-ص250تا256
9ـتاریخخویـص328
کوشکبالابان،مشرفبهارساست
آبارسازدیدگانممیچکد1
باید گفته شود که در اثر جدایی قفقاز از ایران، ادبیاتی در این سرزمین و قفقاز پدیدار شد که از آن به عنوان شعر وادبیات «حسرت و هجران» نام میبرند. هنوز نیز شاعران میهن ما و به ویژه در خطهی آذربایجان، یاد و خاطرهی>جدایی< را در شعر خود زنده نگاه داشتهاند. در این زمینه نقش شاعر بزرگ ملی ما «شهریار»، بسیار برجستهوگویاست.
10ـ«کرور»برابراستباپانصدهزار
عهدنامهیترکمنچای
چون اعلیحضرت شاهنشاه ایران و اعلیحضرت قوی شوکت معظم نامدار و صاحب اختیار کل ممالکروسیه بالسویه و از صمیم قلب مایل هستند که بر صدمات محاربه که مخالف میل طرفین است نهایتی داده و مجدداً روابط قدیمی حسن همجواری و مودت را مابین مملکتین به وسیله صلحی که فی حد ذاته متضمناساس امتداد و دافع مبانی اختلافات و برودت آتیه بوده باشد بر پایه و بنائی محکم استوار دارند لهذا وزرایمختار خود را که برای این امر سودمند مأمور هستند از این قرار معین داشتند:
از طرف اعلیحضرت امپراطور کل روسیه ژان پسکوویچ آجودان جنرال و سرتیپ پیاده نظام، فرماندهاردوی قفقازیه، کفیل امور غیرنظامی گرجستان و حاجی ترخان و قفقازیه رییس قوه بحریه دریای خزر، داراینشان الکساندر نوسکی مکلل بالماس و نشان سنت آن از درجه اول مکلل بالماس و سنت ولادیمیر از درجهاول و سنت ژرژ از درجه دوم و دو شمشیر مرصع و دیگری طلا که روی آن این طور نوشته شده (برای شجاعت)و دارای نشان عقاب قرمز از درجه اول و نشان هلال عثمانی و غیره و الکساندر ابروسکف کنسیه دتا وپیشخدمت اعلیحضرت امپراتور دارای نشان سنولادیمیر از درجه سوم و سناستانیسلاس از درجه دوم وسنژان بیتالمقدس
از طرف اعلیحضرت شاهنشاه ایران حضرت اشرف شاهزاده عباسمیرزا.
وزرای مختار طرفین پس از آنکه در ترکمانچای اجلاس کرده و اختیارنامههای خود را مبادله و آنرا موافققاعده و مرتب به ترتیبات شایسته یافتند فصول ذیل را منعقد و برقرار داشتند:
فصل اول ـ از امروز به بعد مابین اعلیحضرت شاهنشاه ایران و اعلیحضرت امپراطور روسیه و نیز مابینممالک و وراث و اخلاف و اتباع اعلیحضرتین صلح و وداد و مودت کامله علیالدوام برقرار خواهد بود.
فصل دوم ـ چون مخاصمه طرفین معظمین که به سعادت امروز به اختتام رسید تعهدات عهدنامه گلستان را باطل میدارد لهذا اعلیحضرت شاهنشاه ایران و اعلیحضرت امپراطور کل روسیه چنین صلاح دیدند که بهجای عهدنامه مزبور مواد و شرایط ذیل را که مبنی بر ازدیاد و استحکام روابط آتیه مودت و صلح مابین روسیهو ایران است برقرار نمایند.
فصل سوم ـ اعلیحضرت شاهنشاه ایران از طرف خود و اخلاف و وراث خود خانات ایروان را که در دوطرف رود ارس واقع است و نیز خانات نخجوان را به ملکیت مطلقه به دولت روس واگذار میکند علیهذااعلیحضرت شاهنشاه ایران متعهد میشوند که دفاتر و اسنادی که راجع به حکومت و اداره خانات فوقالذکراست منتها شش ماه از امضای این عهدنامه به مأمورین روس تسلیم نمایند.
فصل چهارم ـ دولتین معظمتین متعاهدتین قبول نمودند که خط سرحدی مابین دولتین از این قرارترسیم شود :
این خط از نقطه سرحد دولت عثمانی که به خط مستقیم نزدیکترین راه به قله کوه آغری کوچک استشروع شده به قله مزبوره رسیده و از آنجا به سرچشمهی رود قراسوی سفلی که از دامنه جنوبی آغری کوچکجاری است فرود میآیند پس از آن خط سرحدی طول مجرای این رود را الی محل التقای آن با رود ارس کهمحاذی شرور است طی نموده و از اینجا مجرای رود ارس را متابعت کرده و به قلعه عباسآباد میرسد ازاستحکامات خارجی این قلعه که در ساحل راست ارس است خطی که طول آن نیم آقاچ یعنی سه ورست و نیمروسی بوده باشد به تمام جهات کشیده خواهد شد و تمام اراضی که در حدود این خط واقع میشود منحصر بهدولت روس بوده و در ظرف دو ماه از تاریخ امروز به طور دقیق تخطیط خواهد شد از محلی که طرف شرقی اینخط متصل به رود ارس میشود خط سرحدی مجرای رود مزبور را الی گداریدی بلوک متابعت میکند و خاکایران از این نقطه اخیر الی سه آقاچ یعنی بیست و یک ورست در طول مجرای ارس امتداد مییابد بعد ازوصول به این محل خط سرحدی جلگه مغان را به طور مستقیم گذشته به محلی از مجرای بالها رود خواهدآمد که در سه آقاچی یعنی بیست و یک ورست پایینتر از ملتقای دو رود آدینه بازار و ساری قمیش واقع استپس از آن خط سرحدی از ساحل چپ بالها رود الی ملتقای دو رود مزبور آدینه بازار و ساری قمیش صعودکرده و از آنجا در ساحل راست رودخانه آدینه بازار شرقی الی سرچشمه آن ممتد و از سرچشمه مزبور الی قلهتپههای جگیر میرسد به طوری که تمام آبهائی که جریانشان به طرف ایران است تعلق به دولت علیه خواهدگرفت.
چون در اینجا حدود دولتین به واسطه تیزه کوهها محدود میشود لهذا مقرر است که دامنه این کوهها که بهسمت دریای خزر تمایل دارد متعلق به دولت روس بوده و دامنه آن طرف کوهها اختصاص به ایران خواهدداشت.
از تیزه تپههای جگیر خط سرحدی کوههایی را که فاصل بین طالش و ارشق است متابعت نموده و به قلهکمر قوئی میرسد و قللی که فاصل دامنه دو طرف کوههای مزبور است در اینجا تحدید حدود مینماید بههمان قسم که در باب مسافت مابین سرچشمه آدینه بازار و قلههای جگیر ذکر شد. پس از آن خط سرحد از قلهکمر قوئی تیزه کوههایی که بلوک زوند را از ارشق جدا مینماید متابعت نموده و به محلی که حدود بلوک ولکیجاست میرسد و ترتیبی که در باب جریان آب ذکر شده است مراعات خواهد شد و از این قرار بلوک زوند بهاستثنای قسمتی که در آن طرف قله کوههای مزبور است متعلق به روسیه خواهد بود. از محلی که حدود بلوکولکیج است خط سرحد بینالدولتین قلل کوه کلوپوتی و قلل سلسله عمده کوههایی که از بلوک ولکیج میگذردمتابعت نموده و به سرچشمه شمالی رودخانه موسوم به آستارا میرسد و اینجا هم مسأله جریان آب چنانچهدر فوق ذکر شده است مرعی میباشد. از آنجا خط سرحدی مجرای آستارا را الیمصب آن در دریای خزر طینموده و حدود خاک دولتین را به اتمام میرساند.
فصل پنجم ـ اعلیحضرت شاهنشاه ایران محض اثبات دوستی خالصانه که نسبت به اعلیحضرت امپراطورکل روسیه دارند به موجب همین فصل از طرف خود و از طرف وراث و اخلاف خود واضحاً و علناً تصدیقمینماید که ممالک و جزایری که مابین خط تحدیدی فصل اخیر و تیزه جبال قفقاز و دریای خزر است وهمچنین اهالی بدوی و غیره این نواحی متعلق به دولت روسیه میباشد.
فصل ششم ـ محض تلافی مصارف کثیره که از جنگ بینالدولتین برای مملکت روسیه حاصل شده و درعوض خسارات و ضررهایی که بدین جهت به اتباع روس رسیده است اعلیحضرت شاهنشاه ایران متعهدمیشوند که وجه خسارتی تأدیه کرده مصارف و ضررهای مزبور را جبران نمایند.
طرفین معظمین معاهدین این وجه خسارت را به ده کرور تومان رایج یا بیست میلیون منات نقره معینکرده و مقرر میدارند که ترتیب اقساط و تضمین تأدیه آن در قرارداد مخصوصی مرتب شود اعتبار و استحکامقرارداد مزبور به حدی خواهد بود که کانه لفظ به لفظ در همین عهدنامه درج شده باشد.
فصل هفتم ـ چون اعلیحضرت شاهنشاه ایران چنین صلاح دیدند که حضرت اشرف عباسمیرزا همایونفرزند خود را وارث و ولیعهد فرمایند لهذا اعلیحضرت امپراطور کل روسیه محض اینکه نیات دوستانه خود رامکشوف و میلی را که در مساعدت به استحکام این نوع وراثت دارند مشهود خاطر اعلیحضرت شاهنشاه ایراننمایند متعهد میشوند که از امروز شخص عباسمیرزا را وارث و ولیعهد دولت شناخته و ایشان را از حینجلوس به تخت سلطنت سلطان حقه این مملکت بدانند.
فصل هشتم ـ سفاین تجارتی روس مثل سابق حق خواهند داشت که به طور آزاد در دریای خزر و امتدادسواحل آن سیر کرده و به کنارههای آن فرود آیند و در موقع شکست و غرق در ایران معاونت و امداد خواهندیافت و سفاین تجارتی ایران هم حق خواهند داشت که به قرار سابق در بحر خزر سیر نموده و به سواحل روسبروند و در صورت غرق و شکست هم به آنها کمک و امداد خواهد شد.
اما در باب کشتیهای جنگی چون آنهایی که بیرق نظامی روس دارند از قدیمالایام بالانفراد حق سیر دربحر خزر را داشتهاند حال هم بدین سبب این امتیاز منحصر به همان کشتیها خواهد بود به طوری که غیر ازدولت روس دولت دیگری حق نخواهد داشت که سفاین جنگی در دریای خزر داشته باشد.
فصل نهم ـ چون منظور اعلیحضرت شاهنشاه ایران و اعلیحضرت امپراطور کل روسیه این است که دراستحکام روابطی که به سعادت و میمنت مجدداً مابین دولتین استقرار یافته است سعی و کوشش نمایند مقررمیدارند که سفراء کبار و وزراء مختار و شارژدافرهایی که خواه برای انجام مأموریت موقتی و خواه به جهتاقامت دایمی به دربار یکدیگر فرستاده میشوند و به فراخور مقام خود موافقشان و حیثیت طرفین و مطابقمودت و اتحاد بینالدولتین و نیز برحسب عادات مملکتی مورد اعزاز و احترام شوند علیهذا در باب تشریفاتیکه باید از طرفین ملحوظ و منظور شود دستورالعملی مخصوص مقرر خواهد شد.
فصل دهم ـ چون اعلیحضرت شاهنشاه ایران و امپراطور کل روسیه استقرار و توسعه روابط تجارتی،مابین دو دولت را از نخستین فواید اعاده صلح میدانند چنین صلاح دیدند که ترتیباتی که راجع به حفظ تجارت و امنیت اتباع دولتین است در یک مقاولهنامهای علیحده به طور مرضی الطرفین نگارش یابد و اینمقاولهنامه که مابین وزرای مختار طرفین انعقاد و به این عهدنامه انضمام خواهد یافت مثل این است که جزومتمم همین عهدنامه صلح بوده باشد.
اعلیحضرت پادشاه ایران به دولت روس حق میدهد که کمافیالسابق هر جا که به جهت منافع تجارتیلازم باشد به آنجا قنسول و وکیل تجارتی بفرستد و متعهد میشوند که این قونسول و وکلای تجارتی را که منتبع هر یک زیاده از ده نفر نخواهد بود از حمایت و احترامات و امتیازاتی که لازمه سمت رسمیت آنها استبهرهمند سازد و اعلیحضرت امپراطور روسیه هم وعده میدهد که رفتار بمثل را درباره قونسول و وکلایتجارتی اعلیحضرت شاهنشاهی منظور دارد.
در صورت شکایت حقه دولت ایران از یکی از مأمورین یا قونسولهای روس وزیر مختار یا شارژدافری کهدر دربار دولت علیه ایران اقامت و به این اشخاص ریاست بلافاصله دارد مشارالیه را از مأموریت خود خلعکرده و موقتاً کفایت کار او را به هر کس صلاح داند برگذار خواهد کرد.
فصل یازدهم ـ پس از حصول صلح به امور و دعاوی اتباع طرفین که به واسطه وقوع جنگ در عهده تعویقمانده بود مراجعه شده و از روی عدالت قطع و فصل خواهد شد و مطالباتی که اتباع طرفین از یکدیگر یا ازخزانه جانبین دارند بالتمام عاجلا تأدیه خواهد شد.
فصل دوازدهم ـ طرفین معظمین معاهدین نظر به منافع اتباع خود متفقالرأی شدند که برای اشخاصیکه در دو طرف رود ارس دارای اموال غیرمنقوله هستند مهلتی سه ساله قرار دهند که مومیالیهم بتوانند آنرابه طور دلخواه به مبایعه و معاوضه برسانند ولی اعلیحضرت امپراطور کل روسیه تا حدی که این شرط راجع بهخود اوست حسینخان سردار سابق ایروان و برادرش حسنخان و کریمخان حاکم سابق نخجوان را از انتفاعمدلول شرط مزبوره مستثنی میدارد.
فصل سیزدهم ـ تمام اسراء جنگی را که طرفین در هنگام محاربه اخیره و یا قبل از آن دستگیر کردهاند وهمچنین اتباع دولتین که در اوقات سایره اسیراً گرفتار شده باشند در ظرف چهار ماه مسترد خواهند شد.
بعد از آنکه به این اشخاص ارزاق و اشیاء لازمه داده شد، مومیالیهم را به طرف عباسآباد حرکت داده و درآنجا به کمیسرهایی که از طرفین برای استرداد و تهیه اعزام به اوطان ایشان مأمور شدهاند، تسلیم خواهندکرد. درباره اسراء جنگی و اتباع دولتین که به اسیری گرفتار شده و به سبب بعد مکان آنها و یا به علت دیگریدر ظرف مدت فوق مسترد نشدهاند طرفین معاهدین همین ترتیبات را مرعی و مجری خواهند داشت.
دولتین ایران و روس مخصوصاً این حق را برای خود قرار میدهند که ای وقت کان این قبیل اشخاص رامطالبه نمایند و ملتزم میشوند که هر وقت خود اسراء اظهار کرده یا از طرفین مطالبه شدند مومیالیهم رامسترد سازند.
فصل چهاردهم ـ دولتین معظمتین معاهدتین اخراج فراریها و ترانس فوژهایی را2 که قبل از جنگ یادر مدت آن به تحت اطاعت و حکومت طرفین آمده باشند مطالبه نخواهند کرد.
ولی چون مناسبات خفیه بعضی از ترانس فوژها با تابعین و هموطنان سابق موجب حصول نتایج مضرهمیشود لهذا محض دفع جلوگیری این نتایج دولت علیه ایران متعهد میشود که در متصرفات خود که مابینحدود ذیل واقع است حضور و توقف اشخاصی که الحال یا بعدها به اسمه مشخص خواهد شد روا ندارد ومقصود از حدود از یک طرف رود ارس و از طرف دیگر خطی است که به واسطه رود جهریق و دریاچه ارومی ورود جقتور و رود قزلاوزن الی مصب آن در دریای خزر ترسیم میشود.
اعلیحضرت امپراطور کل روسیه نیز وعده میدهد که در خانات قراباغ و نخجوان و در قسمت خاناتایروان که در سمت راست ارس واقع است ترانس فوژهای ایرانی را نگذارد توطن و سکنا نمایند ولیکن مقرراست که این ماده صورت لزوم نخواهد یافت مگر درباره اشخاصی که طرف رجوع عامه یا دارای بعضی مقاماتدیگر هستند از قبیل خوانین و بیکها و روسای روحانی یعنی ملاها که اعمال شخصی و تحریک و مناسباتخفیهایشان باعث سوء اثر درباره هموطنان و تابعین قدیم آنها میشود و اما در خصوص نفوس عامه مملکتینمقرر است که اتباع دولتین که به ممالک یکدیگر رفته یا در آتیه بروند آزاد هستند که در هر جایی که آن دولتیعنی دولتی که این اشخاص در حیطه حکومت و اقتدار آن درآمدهاند صلاحداندتوطنوسکنینمایند.
فصل پانزدهم ـ چون قصد سلیم و نیت خیریت عمیم اعلیحضرت شاهنشاه ایران این است که ممالکخود را مرفهالحال و اتباع دولت علیه را از تشیید مصائب و صدمات حاصله این جنگ که به سلم و سعادت ختمشده است مصون و محفوظ دارد لهذا دربارهی تمام اهالی و کارگزاران آذربایجان عفوی کامل و رحتمی شاملمبذول میدارند به طوری که هیچیک از این اشخاص چه به جهت عقاید و نیات و چه از حیث رفتار و کرداریکه در موقع جنگ یا در مدت تصرف ایالت مزبوره از ایشان به ظهور رسیده مورد تعرض و اذیت واقع نخواهدشد و علاوه بر این از امروز مهلتی یکساله به آنها داده میشود تا اینکه به طور آزاد از ممالک ایران با کسانخود به ممالک روسیه بروند و اموال منقوله خود را به خارج حمل نموده و به فروش برسانند بدون اینکه دولتعلیه ایران یا کارگزاران محلی اندک ممانعتی نموده و از اموال و اشیایی که فروخته یا به خارج حمل میشودحقوق و مرسومی دریافت یا تکلیفی در مورد آن بگذارند اما در باب اموال غیرمنقوله به مومیالیهم پنج سالهمهلت داده میشود که اموال مزبوره را به فروش برسانند یا به طور دلخواه انتقال و انتزاع نمایند.
کسانی که در این مدت یکساله مجرم به جنحه و جنایت (کریم) و مستوجب سیاست معموله دیوانخانهشوند از این عفومستثنیخواهندبود.
فصل شانزدهم ـ وزرای مختار طرفین به مجرد امضای این عهدنامه صلح عاجلا به تمام نقاط اعلام وحکام لازمه خواهند فرستادکهمخاصمهرابلاتأخیرترکنمایند.
این عهدنامه که به نسختین و به یک مدلول نوشته شده و به امضا و مهر وزرای مختار طرفین رسیده استبه تصویب و تصدیق نامجات معتبره که دارای امضای ایشان امپراطور کل روسیه خواهد رسید و تصدیقنامجات معتبره که دارای امضای ایشان بوده باشد در ظرف چهارماه و در صورت امکان زودتر به توسط وزرایمختار طرفین مبادله خواهد شد.
به تاریخ دهم ماه فیورال سال خجسته فال سنه 1828 مطابق پنجم شعبان 1243 هجری[اول اسفند ماه1206 خورشیدیبرابربا21فوریه1828میلادی]درترکمانچایتحریرشد.
در مورد قراردادهای الحاقی به قرارداد ترکمانچای، به پیوستهای شماره 13 و 14 مراجعه فرمایید.
مأخذ:تزارهاوتزارها
پیوستشمارهسیزده:
معاهده
دربابکروراتوتخلیهسرحدات
فصل اول ـ نظر بماحصل فصل چهارم عهدنامه عمده امروزه اعلیحضرت پادشاه ممالک ایران تعهد میکند که از تاریخ اختتام عهدنامه مزبورهدر مدت دو ماه همه حصه طالش را که بالاستحقاق متعلق به دولت روسیه است و سرحد آن به صحت و درستی به موجب فصل چهارم عهدنامهعمده معین شده است و به علت افعال خصمانه صادره قبل از جنگ که این عهدنامه به سعادت به انتها میرساند به تصرف عسکر ایران درآمده استاز قشون خود تخلیه کرده به مأمورین روس که به همین جهت به آن مکانها فرستاده خواهد شد تسلیم نمایند تا زمان تفویض ولایت مذکوره بهوکلای روسیه دولت ایران به دقت متوجه خواهد شد که هیچگونه ظلمی و تعدی به اهالی آن ولایت و اموال ایشان معمول نباشد و حکام ولایت ازهرگونه خلاف ضابطه و نظام که درین مدت آنجا اتفاق بیفتد از طرف دولت مؤاخذ خواهند بود.
فصل دویم ـ نظربماحصل فصل ششم عهدنامه عمده امروزه که به موجب آن اعلیحضرت پادشاه ممالک ایران به صراحه متعهد شده است که بهاعلیحضرت امپراطور کل ممالک روسیه به عوض خسارت ده کرور تومان رایج که عبارت است از بیست میلیون مناط سفید روسی بدهد مابیندولتین علیتین معاهدتین مقرر گشته است که سه کرور تومان از آن در مدت هشت روز که بلافاصله بعد از اختتام این عهدنامه مذکوره انقضاءمیباید به وکلای مختار روسیه یا به گماشتگان ایشان داده میشود و دو کرور تومان نیز پانزده روز دیرتر وصول یابد و سه کرور هم در غره شهر اپریلسنه 1828 مسیحی [11آوریل میلادی] که عبارت است از بیست و ششم شهر رمضان 1243 هجری 22] فروردین 1207 خورشیدی[ ایصالگردد و دو کرور باقی هم که تتمه ده کرور تومان است که دولت ایران به دولت روسیه متعهد ایصال گشته در غره شهر میسنه 1830 مسیحیه کهعبارت است از بیست و دوم جدی سنه 1245[ 12 مه 1830 میلادی / 22اردیبهشت1209خورشیدی].
فصل سیم ـ به نیت آنکه به اعلیحضرت امپراطور کل ممالک روسیه جهت ایصال صحیح و کامل وجه سارت مذکوره رهنی بدهند مابیندولتین علیتین معاهدتین قرارداد شده است که تا ایصال کامل هشت کرور تومان تمامی ولایات آذربایجان در تصرف بیواسطه عساکر روسیه ماندهاداره و انتظام آن بالانحصار برای منافع روسیه باشد به نوعی که حکومت مستعاری که الحال در تبریز وضع شده است در اجرای تسلط و رفتار خودکه به رعایت و حفظ ضابطه و آسایش درونی متعلق و به امضای وسایل مخصوصه جهت تدارک ضروریات عساکری که باید علیسبیلالعاریه درولایت مذکوره مقیم باشد مربوط است امتداد یابد اگر خدا ناکرده مبلغ مزبور فوق که هشت کرور تومان است تا روز پانزدهم ماه اگوست 1828 کهعبارت است از پانزدهم شهر صفرالمظفر 1244 هجری[ 26آگوست 1828 میلادی / 4 شهریور 1207 خورشیدی] به تمامه تسلیم نشود معلومبوده و خواهد بود که تمام ولایت آذربایجان از ایران انفصال دایمی خواهد یافت و اعلیحضرت امپراطور کل ممالک روسیه مطلقاً استحقاق خواهدداشت که آن را یا ضمیمه ممالک خود سازد یا در زیر حمایت بیواسطه و بالانفراد خود خاننشینهای خود سرکه انتقال آنها به ارث باشد در آنمعین کنند و در باب مبلغهایی که بر طبق این قرارداد در آن وقت به دولت روس وصول یافته باشد ایضاً معلوم است که همه بیمطالبه و استردادبرای نفع او میماند. اما در این صورت دولت ایران نزد دولت روس بالمره از تعهدات نقدیهبریالذمه خواهد بود لکن مقرر است که همین کهاعلیحضرت پادشاه ممالک ایران دو کرور از این سه کروری که بعد از پنج کرور تومان وجه خسارت مشروطه میبایست داده شود تسلیم کرده شودهمه آذربایجان انتهای مرتبه در مدت یک ماه از عساکر روسیه تخلیه خواهد شد و به اختیار ایرانیان واگذار خواهد گردید. اما قلعه و ولایت خویمانند رهن ایصال کرور سیم از کرورات مذکوره که باید بالتمام در پانزدهم ماه اگوست میلادی سنه 1828 مسیحیه [4 شهریور 1207 خورشیدی] برسد در اقتدار عساکر روسیه خواهد ماند جنرالی که لشکر روسیه در اختیار او خواهد بود در باب تخلیه ورد همه یا جزو آذربایجان موافق آنکهاعلیحضرت پادشاه ممالک ایران به دولت امپراطوریه روسیه در موعد معهود همه هشت کرور یا همین هفت کرور تومان را داده باشد پیش از وقتدستورالعمل لازمه در دست خواهد داشت و حکومت مستعار تبریز در آن وقت اختیاری را که دارد از خود سلب کرده وکلای ایران که برای این کاراز طرف اعلیحضرت پادشاه ممالک ایران مأمور خواهند بود فوراً به تصرف آن خواهند پرداخت لکن بدون اینکه ضابطه و آسایش خلق مشوش تواندشد و در شرایط و تعهداتی که در عهدنامه عمده مصالحهالحال و در این فصول زایده مقرر گشته است تغییری حاصل نتواند کرد.
فصل چهارم ـ عساکر روسیه که بنابر فصل سابق چند وقت آذربایجان را در تصرف خواهند داشت چون اختیار تام و تمام که موافق صوابدیدفرمانفرمای عساکر روسیه در هر جای این مملکت اقامت نماید لهذا قرار داده شد که عساکر ایران که هنوز در بعضی اماکن آذربایجان منتشرندبلافاصله بیرون روند و خود را به ولایات داخله ایران بکشند.
فصل پنجم ـ برای رفع اموری که موجب اختلال ضابطه و نظام عسکریه میشود و حفظ آن مابین عساکر جانبین در مدت تصرف چند وقتهولایات که در فصل سابق قرار داده شده به غایت لازم است مقرر شد که درین مدت اقامت همه فراری لشکر روس که به جانب ایرانیان بگذرد باید کهبه واسطه رؤسای ایران گرفته شده فیالفور به نزدیکترین رؤسای عساکر روس تسلیم شود و همچنین همه فراری لشکر ایران که به جانب روسیهبگذرد بلافاصله گرفته شده به نزدیکترینحاکمایرانتسلیمشود.
فصل ششم ـ همان ساعت بعد از مبادله تصدیق نامها از جانبین به مباشرها برای تشخیص خط سرحدی که به واسطه فصل چهارم عهدنامهعمده امروزه شرط شده نامزد خواهد شد و کذالک برای ترتیب نقشه صحیح از آنکه یک نسخه به مهر مباشرین رسیده به تصحیح فرمانفرمایگرجستان و نسخه دیگر در کمال مشابهت به تصحیح نواب مستطاب نایبالسلطنه عباسمیرزا عرض خواهد شد و بعد از آن این نقشه مبادله شدهمستوئق و در مستقبل دستآویزسندخواهدبود.
این فصول جداگانه که برای تکمیل عهدنامه عمده امروزه تشخیص یافته و مشتمل بر دو نسخه است همانقدر قوه و اعتبار خواهد داشت کهگویا لفظ به لفظ در آنجا مندرج است در هر حال ما وکلای مختار اعلیحضرت امپراطور کل ممالک روسیه و اعلیحضرت پادشاه ممالک ایران آنهارا دستخط گذاشته مهر کردیم تحریراً در قریه ترکمانچای به تاریخ دهم شهر فیورال 1828 مسیحیه [21 فوریه 1828 میلادی] که عبارت است ازپنجم شهر شعبان 1243 هجری [اول اسفندماه1206خورشیدی].
مأخذ:اسنادیازروابطایرانبامنطقهیقفقاز
پیوستشمارهچهارده:
معاهده
دربابتجارت
فصل اول ـ چون دولتین علیتین معاهدتین تمنا دارند که اتباع خود را از جمله منافع و فوایدی که ازآزادی و رخصت تجارت حاصل میشود بهرهمند دارند لهذا به این تفصیل قرارداد کردند که رعایا و اتباع روس که تذکره معارفه در دست داشتهباشند در همه ممالک ایران میتوانند تجارت کرده و کذالک به مملکتهای مجاور دولتهای مذکوره میتوانند رفت و به همین نسبت اهالی ایرانامتعه خود را از دریای خزر یا از راه خشکی سرحد دولتین روس و ایران به مملکت روس میتوانند برد و معاوضه و بیع نموده و خرید کرده متاعدیگر بیرون برده و از هر گونه حقوق و امتیازاتی که در ممالک اعلیحضرت امپراطوری به اتباع دولتهای کاملهالوداد اروپا داده میشود بهرهمندخواهند شد در حالتی که یکی از اتباع دولت روس در مملکت ایران وفات یابد اموال منتقله او چون متعلق به رعیت دولت دوست است بدون قصوربه اقوام یا شرکای او تسلیم خواهد شد که به اختیار تمام به نحوی که شایسته دانند معامله نمایند و در صورتی که اقوام و شرکای او موجود نباشنداختیار ضبط و کفالت همین اموال به وکیل یا کارگزار یا کنسولهای روسیه واگذار میشود بدون اینکه هیچ ممانعت از جانب حکام ولایت ظاهرشود.
فصل دویم ـ حجج و بروات و ضمانت نامها و دیگر عهدها که برای امور تجارت خود ما بین اهالی جانبین مکتوباً میگذرد نزد کونسول روسیه وحاکم ولایت و در جاییکه کونسول نباشد تنها نزد حاکم ولایت ثبت میشود تا اینکه هنگام منازعه بینالطرفین برای قطع دعوی بر طبق عدالتتحقیقات لازمه توانند کرد. اگر یکی از طرفین خواهد که بدون اینکه به نحو مذکور فوق تمسکات محرزه و مصدقه که لایق قبول هر محکمهعدالتست در دست داشته باشد از دیگری ادعائی نماید و جز اقامه شهود دلیلی دیگر نیارد این قبیل ادعاها مادامی که مدعی علیه خود تصدیق بهحقیقت آن ننماید مقبول نخواهد شد و همه معاملات منعقده که به صورت مذکوره مابین اهالی جانبین واقع شده باشد با دقت تمام مرعی و ملحوظشده هرگونه مجانبت که در انجام آن به ظهور رسد و باعث ضرر یکی از طرفین گردد مورث تلافی خسارت تناسبه از طرف دیگر خواهد شد و درصورتی که یکی از تجار روس و ایران مفلس و ورشکست شود حق به ارباب طلب از امتعه و اموال او داده میشود اما اگر از وکیل و کارگزار یا کنسولاستعلام نمایند که مفلس مذکور مال ممکن التصرف که به کار استرضای همان ارباب طلب بیاید در ولایت روسیه گذاشته است یا نه برای تحقیقکردن این مطلب از مساعی جمیله خود مضایقه نخواهند کرد. این قراردادها که در این فصل معین گشته و همچنین درباره اهالی ایران که در ولایتروس موافق قوانین ملکیه تجارت میکنند مرعی خواهد شد.
فصل سیم ـ برای اینکه به تجارت تبعه جانبین منافعی را که علت غائی شروط سابقالذکر گشتهاند محقق و مستحکم نمایند قرارداد شد که ازهرگونه متاعی که به توسط تبعه روس به ایران آورده یا از این مملکت بیرون برده شود و کذلک از امتعه محصوله ایران که به توسط تبعه آن دولت ازدریای خزر یا از راه خشکی سرحد دولتین روس و ایران به ولایت روس برده شود و همچنین از امتعه روس که رعایای ایران با همان راهها بیرونمیبردند کما فیالسابق در وقت داخل شدن و بیرون رفتن هر دو یک دفعه پنج از صد گمرک گرفته میشود و بعد از آن هیچگونه گمرک دیگر ازایشان مطالبه نخواهد شد و اگر دولت روس لازم داند که قانون تازه در گمرک و تعرفههای مجدد قرارداد کند متعهد میشود که درین حالت نیزگمرک مزبور را که پنج از صد است اضافه ننماید.
فصل چهارم ـ اگر دو دولت روس یا ایران با دولت دیگر در جنگ باشد تبعه جانبین ممنوع نخواهند شد از اینکه با امتعه خود از خاک دولتینعلیتین معاهدتین عبور کرده به ممالک دولت مزبوره بروند.
فصل پنجم ـ چون موافق عاداتی که در ایران موجود است برای اهالی بیگانه مشکل است که خانه و انبار و مکان مخصوصی برای وضع امتعهخود به اجاره پیدا کنند لهذا به تبعه روس در ایران اذن داده میشود که خانه برای سکنی و انبار و مکان برای وضع امتعه تجارت هم اجاره نمایند وهم به ملکیت تحصیل کنند و متعلقان دولت ایران به آن خانها و انبارها و مکانها عنفاً و غصباً داخل نمیتوانند شد لکن در وقت ضرورت از وکیلیا کارگزار و یا کنسول روسیه استرخاص میتوانند نمود که ایشان صاحب منصب یا ترجمانی تعیین کنند که در وقت ملاحظه خانه یا امتعه حضورداشته باشد.
فصل ششم ـ چون وکیل و کارگزار دولت امپراطوری و صاحبمنصبان مأموره با ایشان و کنسولها و ترجمانها در ایران امتعه که به کار ملبوسایشان بیاید و اکثر اشیاء ضروریه معیشت برای ابتیاع پیدا نمیکنند لهذا میتوانند بدون باج و خراج هرگونه امتعه و اشیاء که خاصه مصارف ایشانتعیین شده باشد بیاورند و کذلک این امتیازات به تمامه درباره وکیل و کارگزار و کونسول دولت ایران که مقیم دربار دولت روس باشند مرعی وملحوظ خواهد شد و کسانی که از اهل ایران برای خدمت ایلچی یا وکیل و کونسولها و حامیان تجارت روس لازم است مادامی که نزد ایشان باشندمانند تبعه روس از حمایت ایشان بهرهمند خواهند بود ولکن اگر شخصی از آنها مرتکب جرمی شود که موافق قوانین ملکیه مستحق تنبیه باشد درآن صورت وزیر دولت ایران یا حاکم در جایی که آنها نباشد بزرگ ولایت مجرم را بیواسطه از ایلچی یا وکیل یا کونسول در نزد هر کدام که باشدمطالبه میکند تا اجرای عدالت شود و اگر این مطالبه مبنی باشد بر دلایلی که جرم و تقصیر متهم را ثابت کند ایلچی یا کونسول یا وکیل در دادن اومضایقه نخواهند کرد.
فصل هفتم ـ همه ادعا و امور متنازع فیها که مابین تبعه روسیه باشد بالانحصار به ملاحظه و قطع و فصل وکیل یا کونسولهای اعلیحضرتامپراطوری بر طبق قوانین و عادت دولت روسیه مرجوع میشود و همچنین است منازعات و ادعاهائی که مابین تبعه روس و ایران واقع شود بهدیوان حاکم شرع و یا حاکم عرف ولایت معروض و محول میگردد و ملحوظ و طی نمیشود مگر در حضور ترجمان وکیل یا کونسولها چون اینگونهادعاهائی که یک دفعه موافق قانون طی شده باشد دوباره استعلام نمیتواند شد. هرگاه اوضاع نوعی باشد که اقتضای تحقیق و ملاحظه ثانی کندبدون اینکه وکیل یا کارگزار یا کنسول روسیه را سابق از آن اخبار شود ملاحظه نمیتواند شد و درین حالت آن امر استعلام و محکوم علیه نمیتواندگردید مگر در دفترخانه اعظم پادشاهی که در تبریز یا طهران باشد. کذلک در حضور یک نفر ترجمان وکیل یا کونسول روسیه.
فصل هشتم ـ کار قتل و امثال آن از گناههای بزرگ که در میان خود رعایای روس واقع شود تحقیق و قطع و فصل آن مطلق در اختیار ایلچی یاوکیل و یا کونسول روسیه خواهد بود. بر وفق قوانین شرعیه که به ایشان در باب اهل ملت خود داده شده است. اگر یکی از تبعه روسیه به دعویجرمی مستلزم السیاسه با دیگران متهم باشد به هیچوجه او را تعاقب و اذیت نباید کرد مگر در صورتی که شراکت او به جرم ثابت و مدلل شود ودرین حالت نیز مانند حالتی که یکی از تبعه روسیه به نفسه به جرمی متهم میشد حکام ولایت نمیتوانند که به تشخیص حکم جرم بپردازند مگردر حضور گماشته از طرف وکیل یا کونسولهای روسیه. اگر در اماکن صدور جرم از وکیل و کونسولها کسی نباشد حکام ولایت مجرم را به جایی کهکونسول یا صاحب منصبی از دایره وکالت روسیه در آنجا باشد روانه میکند و استشهادنامه که در باب برائت و شغل ذمه متهم به واسطه حاکم ومفتی آن مکان از روی صداقت مرتب و به مهر ایشان رسیده باشد و به این کیفیت به محلی که حکم جرم خواهد شد فرستاده شود اینگونه استشهادنامهها سند معتبر و مقبول ادعا خواهد بود مگر اینکه متهم عدم صحت آن را علانیه ثابت نماید و در صورتی که متهم چنانچه باید ملزم گشته فتویصریح حاصل شود مجرم را به وکیل یا کونسول روسیه تسلیم میسازند که برای اجرای سیاست که در قوانین مقرراستبهمملکتروسیهبفرستند.
فصل نهم ـ دولتین علیتین معاهدتین اهتمام تمام در باب رعایت و اجرای شروط این معاهده خواهند داشت حکام ولایت و دیوان بیگیان وسایر رؤسای طرفین بیم از مؤاخذه شدیده داشته و در هیچ حالت تخلف و تجاوز نخواهند کرد در حالتی که تکرار تخلف چنانچه باید محقق شودموجب معزولی ایشان خواهد بود. خلاصه ما وکلای مختار اعلیحضرت امپراطور کل ممالک روسیه و اعلیحضرت پادشاه ممالک ایران که در ذیلدستخط نوشتهایم شروطی را که درین معاهده مندرج است و از نتایج فصل دهم عهدنامه عمده است که همان روز در ترکمانچای اختتام یافته استو چنان اعتبار و قوه خواهد داشت که گویا لفظ به لفظ در خود عهدنامه مرقوم و مصدق گشته است منتظم و مقرر داشتیم لهذا این معاهده جداگانهکه مشتمل بر دو نسخه است به توسط ما دستخط گذاشته به مهر ما رسید و مبادله شد، تحریراً فی قریه ترکمانچای به تاریخ 10 شهر فیورال 1828مسیحیه [21 فوریه 1828 میلادی] 5 شهر شعبان 1243 [اول اسفندماه1206خورشیدی].
مأخذ:قرارهاوقراردادها