تاریخ معاصر
ایران قربانی بزرگ نبرد نخست جهانی
- تاريخ معاصر
- نمایش از شنبه, 06 تیر 1394 10:28
با آغاز جنگ (جنگ اول بینالملل - جنگ جهانی اول)، دولت ایران اعلان بیطرفی کرد؛ اما این بیطرفی از سوی متفقین (روس و انگلیس) و حکومت عثمانی به پشتیبانی دولت آلمان، شکسته شد.
ایران در این جنگ اعلان بیطرفی کرد. اما از آنجا که دولت ایران دارایقدرتی نبود که بتواند بیطرفی را حفظ کند، خاک کشور بدل به صحنهینبردهای سنگین میان نیروهای عثمانی با قوای روس و انگلیس شد.
شهرها و روستاهای کشور زیر سُم ستوران و چکمهی سربازان بیگانه لگدمال شد و دست به دست، گشت. دولت مرکزی که یارای جلوگیری ازدخالت بیگانگان را نداشت، ناچار به اعتراض بسنده میکرد.
سرانجام آلمانها نیز به وسیلهی جاسوسان خود، وارد صحنهی نبردهایایران شده و پیروزیهایی نیز به کف آوردند. دخالت آلمان در صحنههایپیکار بر سر ایران، بهانهی تازهای به دست روسها برای گسترش عملیاتداد. روسیان، نیروهای تازه نفسی از راه بندر انزلی در خاک ایران پیاده کرده وتهران را هدف گرفتند. در این راستا، گروهی از نمایندگان مجلس و رجال کشور، به قم مهاجرت کردند و در آنجا «کمیتهی دفاع ملی» را بنا نهادند. بخش بزرگی از نیروهای ژاندارم نیز که از نظر سطح سواد، تعلیمات وتجهیزات، زبدهترین نیروهاینظامی ایران به شمار میرفت و افسران میهنپرست زیادی را در خود جایداده بود، بدین کمیته پیوست.
گروهی که در قم اجتماع کرده بودند، برای رهایی کشور از سلطهی روس و انگلیس، به گونهای همکاری با آلمان را برگزیده بودند. در آذرماه 1294(دسامبر 1915) نیروهای کمیتهی ملی در قم و همدان، از روسها شکست خورد. به دنبال این پیروزی، روس و انگلیس، برپایهی یک قرارداد محرمانه،موافقت کردند که منطقهی بیطرف قرارداد 1907 ضمیمهی منطقهی نفوذ انگلستان شود و در برابر، روسها مجاز باشند که هر بخش از خاک عثمانی را که اشغال کردند، به خاک خود منضم نمایند.
نبرد ایران، با دخالت اندک و گهگاه ایرانیان از سوی حکومت موقت درکرمانشاه و نیروهای ژاندارم، ادامه داشت. در همین اوان، دولت مرکزی زیرفشار خردکنندهی روس و انگلیس، نیروهای ژاندارم را منحل کرد. بدینسان، در شمال کشور نیروی قزاق به فرماندهی افسران روسی و در جنوب کشور، پلیس جنوب که زیر نظر افسران انگلیس قرار داشت، به نام دولت ایران و بههزینهی ملت ایران، عمل میکردند.
روز سیزدهم فروردین ماه 1296 (2 آوریل 1917)، نیروهای اشغالگر روس و انگلیس، آخرین هستههای مقاومت ایرانیان را درهم شکستند و درکرمانشاه به یکدیگر پیوستند. آنان، نیروهای عثمانی را از بخشهای بزرگی ازایران رانده و کشور را به اشغال خود درآوردند. در این میان، حیطهی نفوذ دولت مرکزی، به درون دروازههای تهران محدود شده بود.
روز پانزدهم مارس 1917 (24 اسفندماه 1259)، با استعفای تزارنیکلای دوم و خودداری برادرش گرانددوک میشل، از پذیرفتن تاج و تخت، امپراتوری روسیه فروپاشید. ایرانیان از فروپاشی نظام جبار روسیه، غرق درسرور و شادمانی شدند.
با انتشار خبر فروپاشی امپراتوری روسیه ، ارتش اشغالگر روسیه در ایران، از همپاشید و به صورت فرار شروع به عقبنشینی کرد. اما در آن لحظههایزودگذر، کسی نمیتوانست تصور کند که حکومت جانشین آن، با خشونت وستمگری بیشتری، هدفها و سیاست تجاوز و توسعهی ارضی تزارها رادنبال خواهد کرد.
دولت ایران، زیر فشار ملیون و افکار عمومی مردم و باتوجه به فروپاشیامپراتوری ستمگر روس، نمایندگانی به عنوان دادخواهی و اعادهی وضعدربارهی سرزمینهای غارت شده وسیلهی امپراتوری روس و عثمانی، به کنفرانس صلح ورسای فرستاد. همزمان، گروههایی از مردم سرزمینهایتجزیه شدهی خوارزم و ماوراءالنهر، نخجوان و...، تومارهایی به کنفرانس مزبور فرستاده و خواستار الحاق به سرزمین مادری، یعنی ایران شدند. حتا مردم بخارا و برخی مناطق دیگر، هیاتهایی برای پیگیری امر وحدت به ورسای گسیل داشتند.
بیانیهی دولت ایران به کنفرانس پاریس
آقای رییس، نمایندگان کنفرانس صلح پاریس: دولت ایران برای موفقیت به این منظور که در کنفرانس دارای نماینده شده و شرکت در عملیات داشتهباشد، به مراتب عالیه عدالتپروری زمامداران کنفرانس صلح مراجعه مینماید.
بیان مقدمه برای تشخیص و مداقهی صحیح در وضعیات ایران لازم است که به طوراختصار وقایعی را که در آن مملکت قبل از حدوث جنگ عالمگیر جریان یافته مجملا بیان گردد.
در آخر قرن هیجدهم، روسیه متعاقب توسعه اراضی و بسط متصرفاتخویش، از طرف قفقازیه همسایهی مملکت ایران گشت و مطابق همانسیاست امپریالیست (جهانگیرانه) عملیات وی معطوف به غصب و استیلای اراضی ایران بود.
در ابتدای قرن 19 روسیه بهانهای برای اعلان جنگ با ایران به دست آورد و مملکت ایران دلیرانه از خود دفاع کرد، لیکن به واسطهی تفوق و کثرت قوهی روسیه، ایران مغلوب شد و قسمتی از اراضی وی را روسیه متنزع ساخت.
دولت روس به این موفقیت قناعت نکرد و پس از چند سال دیگر مجدداً به ایران حمله نمود و باز هم یک قسمت عمده از اراضی ملکی ایران را ربوده و این دفعه، غرامت سنگینی هم مطالبه کرد.
متعاقب این فتح ثانوی روس و معاهده ترکمانچای که توسط قوهی قهریه در سنه 1828 به ایران تحمیل شده بود، سیاست روسیه در مدت یک قرن تمام پیوسته این بود که ایران را ضعیف و مضمحل سازد و کوشش میکرد که یک ملت بیقوه را تحت رقیت و استیلای خود درآورد و برای اجرای اینمنظور، روسیه ممانعت مینمود که ایران ثروت اراضی خود را استخراج و بهکار اندازد و از همین نظر در روابط خود نسبت به ایران و ایرانیان، همواره یکرویهی سخت و تشددآمیزی را انتخاب و اتخاذ کرده بود.
منافعی که بریتانیای کبیر در ایران داشت مستلزم این بود که درمقابل فشارپیش آمدن روسیه، مقاومتی ابراز شود، ولی همین تصادم منافعی که یک قرنتمام بین انگلیس و روس وجود داشت منجر به قرارداد 1907 دولتین گشت که ایران درنتیجهی آن، به دو منطقهی نفوذ یکی متعلق به انگلیس و دیگریمتعلق به روسیه، با یک منطقهی بیطرف در وسط، تقسیم گردید و به موجبهمان قرارداد بود که شمال ایران مختص به روسیه شد.
باوجود تأمین و ضمامت استقلال و تمامیت ایران که در مقدمهی همانقرارداد از طرف دولتین قید شده بود، روسیه خویشتن را مجاز و مختار پنداشت که در منطقهی نفوذ خویش نقشهی حرص و طمعورزی خود راآزادانه طرحریزی نماید و پیوسته درصدد به دست آوردن بهانههایی بود که در نواحی شمالی ایران داخل شده و آن نقاط را به توسط قشون خود اشغالنماید.
مختصر، مدتی قبل از قرارداد 1907 دولتین، «رولوسیون» (خیزش، انقلاب) و نهضت مشروطیت ایران صورت یافته و رژیمآزادی و ترقی را ایرانیان برقرار کرده بودند. متعاقب رولوسیون مزبور، دولت روس اندیشناک شد که نهضت آزادی ایران مبادا در روسیه تأثیر نماید و بیم داشت که درنتیجه آزادی، ایران قدم در جادهی ترقی نهاده و یک چنین طعمهای که سنوات متمادی ربودن آن را در نظر داشت، مبادا از دست طمعورزی اوگرفته شود، خصوصاً که دولت و ملت انگلیس هم نهضت آزادیطلبی ایران را تشویق نموده بودند.
به همین واسطه دولت مزبور از همان قدم اول با مقاصد و عملیاتآزادیطلبان ایران، بنای ضدیت و مخالفت نهاد و پادشاه وقت را وادار کرد که با کمک و مساعده صاحبمنصبان روسی که در استخدام مملکت ایرانبودند، متشبث به کودتا شده و پارلمان را بمباران و ملیون را محبوس و به دارآویخته یا طرد و تبعید نمود.
این اقدامات تعدیکارانه، نتوانستند از نهضتهای طرفداران آزادی جلوگیری نمایند و عناصر آزادی طلب خصوصاً در آذربایجان، از منظور ومقصود خویش مدافعه میکردند.
دولت روس به بهانهی اغتشاشاتی که خود محرک و فراهم کننده آنها بود و به عنوان آن که لازم است اتباع روس مقیم تبریز را محافظت کرده و به آنان آذوقه رساند، قشون به آذربایجان فرستاد. در صورتی که جان و مال اتباع خارجه حتا در دو سه ساله انقلاب پیوسته در ایران محفوظ و محترم بود.
دولت روسیه به همین اندازه هم قناعت نکرد، در همان موقعی که آزادیخواهان بر قوای مرتجعین فائق آمده و موفق شدند که در سنهی 1909(1288خورشیدی ) مجدداً پارلمان را افتتاح نماید، روسها مساعی خود رابرای مرعوب کردن و اضرار آنان، دو مقابل نمودند و به بهانهی تأمین انتظامات و رفاهیت عامه، متدرجاً شهرهای عمدهی ایالات شمالی ایران را اشغال نظامی کرد و اراده و میل خود را به پایتخت تحمیل و از موفقیت و نفوذ خویش در شمال استفاده میکردند و بالاخره به انجام مقاصد سیاسی واقتصادی خود موفق شدند.
روسها به تمام وسایل متصوره با وعده و وعید و دسیسه و تحریک و تخویف و تهدید و غیره و غیره، پیوسته موانع و مشکلات برای ترقی ملت ایران و اصلاحاتی که دولت در نظر میگرفت ایجاد مینمودند. روسها کینه وعداوت مخصوصی نسبت به رژیم آزادی و بغض بین و لجوجانهای نسبت بهوطنپرستان ایران ابراز میداشتند و در این راه، برای وصول به مقصود خود، از هیچ گونه ظلم و لطمه به حق حاکمیت مملکت و هیچ نوع عملیاتوحشیانه، پروا نداشتند.
ملیون ایرانی، حتا اشخاصی خیلی محترم را دستگیر میکرده و به دارمیآویختند و از مرتجعین حتا ارتجاعیونی که از اشرار خیلی پست بودند، بهحکومت و حکمرانی برقرار میساختند، بقعهی مقدس شهر مشهد را بمباران کردند و در روز محترم عاشورا، رییس مذهبی بزرگ تبریز را به دار آویختند. خلاصه آن که مظالم آنان حدی نداشت.
نمایندگان روسیه در تهران همواره یک نوع فشار سختی به هیات دولت ایران وارد مینمودند و پیوسته، تعهداتی که مخالف استقلال و تمامیتمملکت بود، از دولت طلب میکردند.
برای ذکر یکی از این قسم مظالم، این مطلب کافی است که در موقعی که در سنهی 1911 (میلادی برابر با 1290 خورشیدی) دولت ایران هیأت مستشاران آمریکایی را برای اصلاحات مالیه استخدام نموده بود، دولت روسیه که همواره مخالف هرگونه تجدد و تعالی ایران بود، یک عده قواینظامی به ایران فرستاده و اولتیماتومی به کابینهی تهران داد و به این تهدید که اگر قبول ننماید، پایتخت را اشغال خواهد نمود، تقاضا کرد که مستخدمین آمریکایی را اخراج نموده و ملتزم شود که پس از این بدون آن که قبلا به روسیه مراجعه نکرده و آن دولت تصویب ننماید، حق استخدام مستشارانخارجی را نخواهد داشت و چون که سیاست روسیه پیوسته معطوف بهضعف و اضمحلال ایران بود دولت روس همواره از ایجاد یک قشون کافیبرای تأمین انتظامات و حفظ سرحدات ممانعت نموده و دخالت مأمورانروس را در قضایای داخلی مملکت تقویت میکرد.
درنتیجهی همین رویه بود که ارتجاعیون و عناصر متمرد ایران را عموماً فارت و کنسولگریهای روس حمایت میکردند و حتا آن که کنسولهایروس حق دریافت مالیات را در ایالات ایران به آنان اختصاص داده و درنتیجه دوایر مالیه را متلاشی و از وارد شدن پول به خزانهی مملکت جلوگیری مینمودند.
تمامیت این عملیات و بسیاری از انواع آنها که ذکرش موجب تطویل است، طبعاً احساسات ملت ایران را جریحهدار نموده و خصوصاً آنان رانسبت به ظلمکنندهی خود تهییج میکرد و وضعیات ایران درماه اوت 1914(برابر با 1293) که جنگ اروپا طالع شد، به ترتیبی بود که شرح داده شد.
در آن موقع دولت عثمانی شروع به تجهیزات نظامی نموده بود و وزرایمختار دولتین روس و انگلیس، تمایل خود را که دولت ایران اعلان بیطرفیخود را بدهد به دولت ایران خاطر نشان کردند. نظر به هیجان افکار بر علیهسیاست روسیه و بدون آنکه با یک نوع جنبهی مخالفت کارانه قوی از ملتخود مواجه شود، طبعاً نمیتوانست مسألهی دخالت ایران را در جنگ بههمراهی روسیه مورد دقت قرار دهد و به این سبب با تمایل مزبور وزرایمختار، یعنی اعلان بیطرفی ایران موافقت نمود. ولیکن همین که اعلانبیطرفی ایران به دولت عثمانی ابلاغ شد، صریحاً اعلام نمود تا زمانی کهایالات ایران در تحت اشغال نظامی روسها است، دولت عثمانی نمیتوانداین بیطرفی را جدی و مؤثر بشناسد.
دولت ایران برای برطرف کردن این بهانهی عثمانی چندین مرتبه درمسألهی مزبور با وزرای مختار روس و انگلیس داخل مذاکرات گردید لیکن بامساعدت و همراهی که وزیر مختار انگلیس در ایران در موضوع و در اینمبحث از دولت ایران میکرد، معهذا به علت نیات سوء دربار پطروگراد که پیوسته در نظر داشت استقلال ایران را محو نموده و لااقل نصفی از ایالاتشمالی را تصرف نماید، دولت ایران موفق به قبولاندن تقاضای خود نگردید، به این ترتیب که پیوسته مطلب را به طفره و تعلل گذرانیده و عثمانی نیز مانند روسیه، خود را حاضر برای احترام بیطرفی ایران نشان نمیداد.
بالاخره عثمانیها به روسها تأسی نموده و قوای خود را به حدود ایران سوق داده و بالنتیجه مملکت میدان عملیات طرفین متخاصمین شد. تمامتایالات شمالی و غربی نوبه به نوبه در تحت استیلا و تاخت و تاز قشونهایروس و عثمانی افتاده و فجایع و مظالمی که هر دو طرف در آنجا مرتکب شدهاند از شرح و بیان خارج است. مظالم و شقاوت کاریهایی که روسها وعثمانیها در ایالات فوقالذکر نمودهاند از حد هرگونه تصوری خارج است.
در همه جا غارت و چپاول و خرابی، سوزاندن قراء و قصبات را مرتکبشده، اموال را قهرا دریافت نموده و مردم را مجبور مینمودند که پولهایکاغذی آنان را به نرخ معمول سابق دریافت و درعوض، پول نقد میگرفتند. قشونهای خارجی مزبور مأمورین دولت و محترمین محل را به دارآویخته، عده کثیری از آنان را دستگیر و تبعید نمودند.
معهذا دولت ایران برای حفظ بیطرفی اصرار و کوشش داشت و اینبیطرفی، برای دول متفقه بیشتر نافع بود. زیرا این مسأله را نمیتوان انکارکرد که اغلبی از ممالک متفقه هر یک میلیونها اتباع مسلمان داشته و مسلمانان مزبور با کمال صمیمت برای پیشرفت مقصود آنها جنگ میکردند و بدون کراهت نمیتوانستند مشاهده نمایند که یک مملکت بزرگ مسلمان در یک جنگ که دولت عثمانی آنرا جهاد و جنگ مقدس نامیده است،بیطرف باقی مانده است.
حفظ این بیطرفی، فوقالعاده شایان تقدیر بود، چه عثمانی در ایران جدا مشغول تبلیغات و پروپاگاند و برای این مقصود وسایل مؤثری در دست داشت و حضور رؤسای روحانیون شیعه در بینالنهرین که در آن وقت درتصرف عثمانیها بود، یکی از این وسایل بود.
این مطلب را نیز نباید فراموش کرد که عمال دول اروپای مرکزی نیز درکمال مهارت از نفرت و عداوتی که روسیه در میان اهالی ایران برعلیه خود تولید نموده بود، استفاده کرده و از همان رو، ایرانیان را به مسلح شدن و بیشاز پیش حاضر گشتن برای همراهی با عثمانی مهیا میکردند. همان عمال، عناصر غوغا طلب ایران را به کار گرفته و به آنان اسلحه داده و موجبات ازدیاد انقلاب مملکت را فراهم میساختند.
ایران تمامی نتایج مشئومهی جنگی را که میخواست از آن احتراز نماید، از قبیل مظالم وارده به اهالی، خونریزی، هتک نوامیس، خرابی بلدان، قحط وغلاء و امراض مسریه را تحمل نموده اما با تمام این وقایع دولت ایران به قولیکه داده بود صادق ماند و با وجود آن که احساسات خصومت کارانهیایرانیها نسبت به روسها در کار بود، باوجود این که پیوسته روسیه بیطرفیایران را بیشتر نقض میکرد و باوجود وعدههای فریبنده که دول اروپای مرکزی میدادند و در همان حال تمام وسایل تهییج و تحریک در دست آنان میبود ومیتوانستند از آنها استفاده نمایند، معهذا دولت ایران تمام مساعی وممکنات خود را به کار برد و از توسعهی جنبش ترکها و از اینکه بتوانند ایرانرا مرکز و محور عملیات جنگی برعلیه ممالک مجاور بنمایند، ممانعت بهعمل آورد.
خلاصه
ـ دولت ایران برطبق تمایلات دول متفقه سیاست بیطرفی را اتخاذ نموده و تا آخرین قدم با وفا و صمیمیت به آن عمل نموده و تمام مساعی ممکنهی خود را برای حفظ و محترم داشتن آن به کار برد و سیاست بیطرفیایران به منفعت دول متفقه بود.
به علاوه، رویهی بیطرفی خیرخواهانه را پیوسته نسبت به آنان مجری وملحوظ داشت و حتا آن که در اواخر سنهی 1915 میلادی (اوایل زمستان1294 خورشیدی) دولت ایران لایحهی یک فقره معاهده اتحاد را نیز بهمتفقین پیشنهاد و تقدیم نمود.
2ـ بیطرفی ایران از جانب طرفین متحاربین مراعات و محترم نگردید وهمواره هر دو طرف آن را نقض کردند.
3ـ بر اثر نقض بیطرفی ایران، مملکت میدان یک جنگ شدیدی گشت ودرنتیجه، تمام اثرات و نتایج آن، تمام مظالم و شنایع آن و تمام خسارات وارده از آن را تحمل نمود.
4ـ دولت ایران به توسط اظهارات صریحه با پروتستهای دول متفقهبرعلیه نقض حقوق بشریت که از طرف آلمان ارتکاب به آن میگشت، خصوصاً در جنگ تحتالبحری موافقت و اشتراک نمود.
نتیجه:
به علل و موجباتی که در فوق ذکر شد، ایران حقوقیرا تحصیل نموده کهنمیتوان انکار و تردید کرد و نبایستی ایران را در همان ردیفی که سایر ممالکبیطرف را قرار دادهاند، قرار داد.
به علاوه، ایران میباید امیدوار باشد که از پارهی ممالکی که در ردیفمحاربین محسوب شدهاند، در صورتی که صدمه و لطمه از جنگ به آنهاوارد نگشته و هیچ نوع تلفاتی نداده، هیچ قسم شدائدی تحمل نکردهاند،هیچ شکل فداکاری ننموده و معهذا بیشتر طرف مراعات و عنوان از طرفدول متحارب هستند، فقط به همین فقره که اعلان جنگ به طرف مقابل دادهیا آن که به طور ساده، روابط دیپلماسی خویش را با متحدین اروپای مرکزیقطع نمودهاند، بیشتر مساعدت و معاضدت نمایند. به علاوه، بعضی از دولمعظمه قبلا این مطلب را به سمع دولت ایران رسانیدهاند که با تقاضای دولتایران که کرسی و مقامی که در کنفرانس صلح در کنار دول متفقه داشته باشد، همراهی و مساعدت خواهند کرد.
بنابراین ایران انتظار دارد به این وعده عمل شود و امیدوار است کهدورهی جدیدی از عدالت برای وی شروع شده و به وی اجازت دهد بهطوری که مشتاق است، در طریق اصلاحات و ترقی قدم نهاده و چون غیر ازعدل و انصاف چیزی نمیخواهد، تقاضای او پذیرفته شود.
خسارت وارده در جنگ به ایران توسط ارتش عثمانی
(از ادعانامهی تاریخی ملت ایران به انجمن صلح ورسای)
پس از انعقاد آتشبس، قوای خارجی از خاک ایران خارج شد. دولتایران تحقیقاتی را در مناطق ویران آغاز نمود تا حتیالامکان میزان تخریب وتاراج مردم و دولت ایران را که به وسیله قوای دشمن انجام شده بود ارزیابی نماید. در این تحقیقات، شکایات اهالی بدبخت که این خرابیها و غارتها را تحمل کرده بودند، جمعآوری گردید. نتایج این تحقیقات محلی که دقیقاً قابل رؤیت است، به وسیلهی شهادت مردم قابل اعتماد، تأیید شد و در کمیسیونی از کارمندان وزارت خارجه، داخله و مالیه، و عدهای از شخصیتهای مهم پایتخت، در تهران ثبت شد.
بدین ترتیب خرابیهایی را که فقط ترکها به بار آورده بودند، 000/000/ 63 تومان ارزیابی شد. پرسشنامههای جمعآوری شده، بهوسیلهی محققین، که به دهها هزار رسیده، در دست کمیسیون مرکزی درتهران است. نمایندگی ایران در پاریس، اسناد و رسیدهایی در دست دارد کهثابت میکند افسران ترک در خاک ایران به زور از مردم بیگناه در مناطقاشغالی پول میگرفتند. ذیلا صورت خسارات وارده از سوی ترکها به ایالتمورد تهاجم ارائه میشود.
جمع مطالبات | ||
لیره ترک | 587035 | خدمت اجباری نظامی |
لیره ترک | 1816002 | مصادره |
لیره ترک | 2841179 | غیره |
لیره ترک | 5244216 | جمع: |
مبلع مورد قبول کمیسیون در کلیهی موارد، به لیره ترک 854/470/2 میباشد.
خسارات وارده به مردم ایران | خسارات وارده به دولت ایران | ||
27000000 تومان | تومان | 28850 | آذربایجان |
2000000 تومان | تومان | 16222 | همدان |
ـــ | تومان | 113748 | لرستان |
28000000 تومان | تومان | 1777250 | کرمانشان |
4493000 تومان | ـــ | ارومیه | |
61493000 تومان | تومان | 2036070 | جمع |
در این صورت البته نمیتوان بیحرمتی به مردم، نابودی ناشی ازمحرومیت زیاد و زجر و بیماری را که از نتایج عملیات نظامی بود و منجر بهنابودی صدها هزارتن و اعدام بیش از پنج هزار تن به وسیلهی نیروهای ترکشد، محاسبه نمود.
ترکها فقط به تخریب و وارد کردن خسارت به ایرانیان مقیم ایران راضینبودند بلکه حتی ایرانیان مقیم ترکیه را اذیت کرده و صدماتی به آنان واردساختهاند که توسط کمیسیونی از ایرانیان مقیم قسطنطنیه محاسبه گردیده است. این کمیسیون به جمعآوری شکایات تقریباً هزار نفر، که به جبر و زوربه قشون ترک برده شدهاند یا مورد تعدی و آزار قرار گرفتهاند، پرداختهاند. اما همه شکایات را نپذیرفته زیرا که هدف آن، اجرای عدالت بود. تنها شکایاتیرا که حقیقی بودند پذیرفتند که در مجموع به دو و نیم میلیون لیره ترکمیرسد. این صورتی است که کمیسیون ارائه داده است:
در اثر اشغال ایران از سوی متفقین و نیز نیروهای حکومت عثمانی و عمال آلمان، کمابیش نیمی از جمعیت کشور در اثر عملیات مستقیم جنگی، قتل و نفی بلد، کوچ اجباری، بیماری و نیز قحطی حاصل از اشغال کشور و از آن زیانبارتر، مصادره و غارت خواروبار، دامها و نیز کشتار بیحد گلههای شکار از سوی نیروهای اشغالگر، نابود شد. زیان های مالی وارده بر مردم و دولت ایران بسیار زیاد و شاید غیر قابل برآورد باشد.
بننبشت: