تاریخ تجزیه
چکیده تاریخ تجزیه ایران - بخش هفتم - دکتر هوشنگ طالع
- تاريخ تجزيه
- نمایش از چهارشنبه, 17 آذر 1389 07:56
- بازدید: 6421
برگرفته از تارنمای کاربرد
در این یکصد و پنجاهسال، روس و انگلیس به قدری بهایران صدمه رسانیدهاند که قلم ازشرح آن عاجز است.
هرگاه منصفانه در تاریخیکصد و پنجاه سالهی ایران نظرشود، صدمات و تعدیاتانگلیسها به مراتب به ظلم و ستمروسها، میچربد.
در اغلب این تهدیدات وتجاوزات روسها بر ایران،محرک اصلی همان دولت ...انگلستان است.
شادروان محمود محمود ـ تاریخ روابط سیاسی ایران و انگلیس در قرن نوزدهم ـچاپ اول ـ آبان ماه 1338 خورشیدی
نامکتاب:چکیدهیتاریختجزیهایران
مؤلف:دکترهوشنگطالع
ناشر:سمرقند
بخشهفتم
گذرازاستبدادصغیروتوطئهیدرراستایتجزیهیکاملایران
شوربختی بیشتر، هنگامی به ایرانیان روی نمود که در بیست و هشتم دی ماه 1285 خورشیدی (19ژانویه 1907 میلادی)، محمدعلی میرزا به جای مظفرالدین شاه به تخت نشست. محمدعلی شاه که بامشروطیت مخالف بود، نمایندگان مجلس شورای ملی را به آیین تاجگذاری دعوت نکرد و بدون توجه به احوالمشروطیت، باب مراوده و گفتگو را با سفارت خانههای روس وانگلیس برای گرفتن قرضهی جدید گشود.
مجلس شورای ملی، به شدت با این اقدام خودسرانهی محمدعلی شاه مخالفت کرده، وی را وادار کرد کههیات وزیران را به مجلس معرفی کند. روز 29 اسفندماه همان سال، نخستین دولت زمان مشروطیت (بدوننخستوزیر)، به مجلس معرفی شد. محمدعلی شاه در پی آن بود که میرزاعلی اصغرامین السلطان (اتابک) رااز اروپا احضار و او را که نماد مخالفت با آزادی و مشروطیت بود به نخستوزیری برگمارد.
بدینسان، ملت ایران که زیر فشار گاز انبری دولتهای روسیه و انگلستان دچار تجزیه و پراکندگی و دراین فرآیند، فقر و تنگدستی شده بود، ناچار شد که با خودکامگیهای محمدعلی شاه نیز به مبارزه برخیزد.محمدعلی شاه از اتابک که مورد تنفر شدید مردم بود، دعوت کرد که به کشور باز گردد. وی در اردیبهشت1286 خورشیدی (مه 1907 میلادی) زیر حفاظت شدید قزاقهای روس وارد بندر انزلی شد و در خردادماههمان سال، دولت خود را به مجلس معرفی کرد. روز هشتم شهریور ماه 1286 خورشیدی (31 اوت 1907میلادی)، یک تن از مجاهدان تبریزی، وی را برابر مجلس شورایملیبهضربگلولهازپایدرآورد.
به دنبال این واقعه، رابطهی شاه با مجلس تیرهتر شد. مجلس، ناصرالملک قرهگوزلو را به نخستوزیریبرگزید. وی دولت خود را روز 3 آبان ماه 1286 خورشیدی (26 اکتبر 1907) به مجلس معرفی کرد. اقدامهایقانونی نخستوزیر جدید در راستای حذف بخشی از بودجهی اضافی وزارت دربار و نیز برنامههایی برای خارجکردن عملی ارتش از اختیار شاه و قراردادن آن زیر نظر وزیر جنگ، باعث برانگیخته شدن خشم بیشترمحمدعلی شاه شد. محمدعلی شاه، دستور داد نخستوزیر را بازداشت کرده و وی را به اروپا تبعید نمایند.مجلس نیز نظامالسلطنه مافی را به نخستوزیری برگزید.
از سوی دیگر، چند ماه بعد هنگامی که محمدعلی شاه روانهی مجلس بود، بمبی به سوی کالسکهی ویپرتاب شد و در نتیجه، تنش میان محمدعلی شاه و مشروطیت جوان ایران افزایش یافت. افزون بر آن، دولتروسیه که یک دولت استبدادی کامل بود، به هیچ وجه نمیتوانست وجود یک حکومت مردم سالار را درهمسایگی خود تحمل کند. از این روی، دولت مزبور محمدعلی شاه را به مخالفت با مشروطه و برافکندنهنداد (نظم) مردم سالاری در ایران تشویق میکرد.
خشم روسها هنگامی بیشتر شدت گرفت که مجلس شورای ملی با اکثریت قریب به اتفاق، لایحهیاستقراض از دولتهای روسیه و انگلستان را رد کرد. از این روی، روسها بر آن شدند تا وسیلهی محمدعلیشاه به عمر مشروطهی جوان ایران، پایان دهند. روز دوم تیرماه 1287 خورشیدی (23 ژوئن 1908 میلادی)،کلنللیاخوف فرمانده دیویزیون قزاق، به فرمان محمدعلی شاه، مجلس شورای ملی را به توپ بست. در اینفرآیند، عدهای از آزادی خواهان کشته شدند، گروهی از رهبران مشروطیت در “باغ شاه” به دست عمالاستبداد، به شهادت رسیدند، گروهی به سیاهچالهاانداختهشدندوگروهینیزراهتبعیدپیشگرفتند.
قیام آزادی خواهان و مردم سالاران تبریز، تنها نوری بودی که در آن روزها، ظلمتکدهی ایران راروشنایی میبخشید. مردم تبریز، با دلیری بیمانند برابر محمدعلی شاه و ارتش استبداد، پایداری کردند.مقاومت دلیرانهی مردم تبریز، نه ماه به درازا کشید. سرانجام، چون محمدعلی شاه نتوانست پایمردی مردمتبریز به پیشوایی ستارخان و باقرخان را درهم شکند، روسیان به بهانهی حفظ جان اتباع خود، نیرو به تبریزفرستادند. روز ششم اردیبهشت ماه 1288 خورشیدی (26 آوریل 1909 میلادی)، ارتش روسیه از رود ارسگذشت و چند روز بعد، تبریز را اشغال کرد.
در میانههای اردیبهشت ماه، سردار اسعد و صمصام بختیاری برای درهم شکستن قدرت استبداد، باگروهی از سواران ایل بختیاری، اصفهان را در اختیار گرفته و آماده حرکت به سوی تهران شدند. در رشت نیزمردم به هواخواهی مشروطیت قیام کردند. در این فرآیند، حاکم مستبد گیلان کشته شد و رشت به دستمجاهدین مشروطیت افتاد. محمدعلی شاه، محمدولی خان سپهدار رشتی را که تا آن زمان سرگرم جنگ باآزادی خواهان تبریز بود، مأمور سرکوب مشروطهطلبان گیلان کرد. اما، سپهدار که از خواب غفلت بیدار شدهبود، با نیروهایش به مجاهدان پیوست و همراه آنانبرایدرهمکوبیدنبساطاستبداد،عازمتهرانشد.
در این گیرودار، نمایندگان سیاسی روس و انگلیس وارد معرکه شدند و برای نجات تخت و تاج محمدعلیشاه به تکاپو افتادند. هر دو میدانستند که در صورت پیروزی مشروطه خواهان، اجرای طرح تقسیم ایران(قرارداد 1907)، با دشواری روبرو خواهد شد. آنها محمدعلی شاه را راضی کردند تا در برابر نجات سلطنتخود، امتیازاتی به آزادی خواهان بدهد. محمدعلیشاه،سرانجامتسلیمنظرسفیرانروسوانگلیسشد.
اما، مشروطه خواهان که در راه تهران بودند، زیر بار مصالحه نرفتند. وزیرمختار روس به مجاهدان اخطارکرد که در صورت ادامهی پیشروی، با قوهی قهریه مانع از ورود آنان به تهران خواهد شد. اما، مجاهدان بهپیشروی ادامه دادند. سردار اسعد، برابر اخطار سفارت خانههای روس و انگلیس مبنی بر انصراف از تصرفتهران، پاسخ داد که فشار افکار عمومی مرا وادار به نجات کشور و برانداختن استبداد کرده است و به هیچ وجهاز تصمیم خود عدول نخواهم کرد.
مجاهدین رشت روز بیست و هفتم اردیبهشت ماه و مجاهدان اصفهان تا میانههای خرداد به اطرافتهران رسیدند. دولت روسیه، با توجه به پیشروی مشروطه خواهان، دست به تراکم نیرو در باکو زد و در اوایلتیرماه این نیرو به بندر انزلی رسید. ورود قوای روس به انزلی باعث شد که مجاهدان به سرعت عمل خودبیافزایند. از این روی روز 22 تیرماه1288 خورشیدی (13 ژوئیه 1909)، تهران را آماج حملات خودقراردادند. نبرد، تنها سه روز به درازا کشید و روز 25 تیرماه (16 ژوئیه)، کلنللیاخوف فرمانده بریگاد قزاقتسلیم گردید و محمدعلی شاه از ترس مجازات به سفارت روس پناهنده شد و خود را زیر حمایت امپراتوریروس قرارداد. همان شب، شورای سران مشروطه، محمدعلی شاه را از سلطنتخلعوفرزندویاحمدشاهرابهسلطنتبرگزید.
روسها پس از این ناکامی، دولت ایران را زیر فشار قرار دادند تا برای شاه مخلوع مقرری تعیین کند.سرانجام دولت، به شرطی که وی اقدامی علیه مشروطیت نکند، این امر را پذیرفت. به دنبال این موافقتنامه،روسها به تدریج قوای خود را از ایران بیرون بردند و محمدعلی شاه نیز به شهر باکو رفت و مورد استقبالنمایندهی ویژهی تزار روسیه قرار گرفت.
30 سال پس از تجزیهی مکران و بلوچستان وسیلهی دولت بریتانیا و 26 سال بعد از تحمیل قرارداد آخالاز سوی امپراتوری روسیه که به جدایی سرزمینهای خوارزم و فرارود انجامید، دو قدرت مزبور، در پیتجزیهی کامل ایران برآمدند.دراینراستا،هریکمنافعویژهیخودراجستجومیکردند:
روسیان، در پی اجرای مرحلهی دیگری از منشور پتر در مورد ایران و رسیدن به آبهای گرم خلیجفارسبودند. آنها در سه مرحله، سرزمین بزرگ ایرانیان را تجزیه کرده و در این فرآیند سرتاسر قفقاز و همهیسرزمینهای خوارزم و فرارود رااشغالکردهبودند.
انگلستان با تصرف کامل هند و اعلام کشور مزبور به عنوان “مستعمره”، در پی حفظ و در امان نگاه داشتنآن از دستبرد قدرتهای دیگر بود. در این راستا، انگلستان موفق شده بود که با لشگرکشی به ایران و تحمیلجدایی میان ایران و افغانستان و نیز تجزیهی بخشهایی از مکران و بلوچستان و سیستان، میان کشور ایران وهندوستان منطقهی حایل پهناوری به وجود آورد. انگلیسها به همین حد هم بسنده نکرده بودند. آنها بالشگرکشی به درون افغانستان و تحمیل قرارداد گندمک (5 خرداد 1258 خورشیدی / 26 مه 1879میلادی)، سرزمین مزبور را تحتالحمایهی خود قرار داده بودند. در این مرحله، انگلستان در پی آن بود که باتجزیهی ایران به دو بخش شمالی و جنوبی و ایجاد یک منطقهی حایل میان دو بخش، مانع دیگری برابرروسها برای رسیدن به هندوستان و نیز مانعی برای رسیدن آنان به خلیجفارسایجادکند.
از سوی دیگر، سر برآوردن قدرت امپراتوری آلمان و نفوذ روزافزون دولت مزبور در منطقهی بالکان وقلمرو عثمانی، دو دولت استعمارگر روس و انگلیس را سخت به هراس واداشته بود. افزون بر آن، شکستسخت روسها برابر ژاپن، دولت مزبور را ناچار کرده بود تا به اختلافهای خود با انگلستان در آسیا پایان دهد.روسها در پی آن بودند که در این فرآیند، علاوه بر این که مرزهای آسیایی خود را از نظر دولت بریتانیا تثبیتکنند، منافع نوینی نیز به دست آورند. از این روی، دولت روسیه پذیرفت که اختلافهای خود را با انگلستان درآسیا، حل کند. البته در این میان، دولت فرانسه هم که از نیرومندی آلمان سخت به هراس افتاده بود، درنزدیک کردن دو دولت مزبور (به زیان کشورهای منطقه و به ویژه ایران)،نقشبهسزاییداشت.
روز سی و یکم اوت 1907 میلادی (نهم شهریور ماه 1286 خورشیدی) سه قرارداد میان نمایندگانانگلستان و روسیه در سن پترزبورگ به امضاء رسید. بر پایهی قرارداد نخست، سرزمین افغانستان در حوزهینفوذ انگلستان قرار گرفت. طبق قرارداد دوم، سرزمین تبت جزو حوزهی نفوذ روسیه شناخته شد. سرانجام برپایهی قرارداد سوم، ایران به سه بخشتقسیمگردید:
1ـ بخش شمالی، یعنی از خط فرضی میان قصر شیرین، اصفهان، یزد، خواف و مرز افغانستان (نقطهیتقاطع دو خط سرحدیروسوافغانستان)،منطقهینفوذروسیهشناختهشد.
2ـ بخش جنوبی، یعنی از خط فرضی که از مرز افغانستان و بیرجند و کرمان به بندرعباس میپیوست وبرای دفاع از هندوستان دارای اهمیت حیاتی بود، در منطقهی نفوذ انگلستان قرار گرفت.
3ـ بخش مرکزی، در حیطهی نفوذ دولت ایران قرار گرفت. در حقیقت، بخش مرکزی، حد فاصلی بود میانمناطق نفوذ دو دولت روسیه و انگلستان، به منظور جلوگیری از برخورد احتمالی آنان در این بخش از جهان.
روز 24 سپتامبر 1907 (اول مهرماه 1286 خورشیدی) سفارت انگلیس در تهران طی یادداشتی به طوررسمی دولت ایران را از قرارداد “تقسیم ایران”، آگاه کرد. بر اثر این خبر، مردم ایران به پا خاستند. نمایندگاندورهی اول مجلس شورای ملی، به شدت با قرارداد مزبور مخالفت کردند و روزنامهها مقالههای بسیاری در ردآن انتشار دادند.
چند روز بعد، مشیرالدوله پیرنیا وزیر امور خارجه، اطلاعیهی سفارت خانههای روس و انگلیس را بهآگاهی مجلس شورایملیرسانید.
روز 12 مهرماه 1286 خورشیدی (پنج اکتبر 1907 میلادی) مجلس شورای ملی به اتفاق آراء آن را مردود و بیاعتبار اعلام کرد.
از این روی، روز دهم آبانماه 1286 خورشیدی (2 نوامبر 1907) دولت ایران ضمن یادداشتی بهدولتهای بریتانیا و روسیه اعلام کرد که چون قرارداد میان آن دو دولت بسته شده است، مربوط به آندولتهاست و دولت ایران نظر به استقلال تامهای که دارد، تمام حقوق و آزادی عمل خود را محفوظ داشته وخود را از هر نفوذ و اثری که قرارداد میتواند دربارهی ایران داشته باشد، مطلقاً مصون و آزاد میداند. از اینروی، “وزارت خارجه ایران مراقب بود که حتا در جواب مراسلاتی که از طرف آنها ]روسها و انگلیسها[رسیده و اسمی از قرارداد بردهاند، جملهی ناپسندی که دلالت برشناساییآنباشدننویسندومدرکندهند...”
سرانجام پس از خلع محمدعلی شاه، در بیست و سوم آبان ماه 1288 خورشیدی (15 نوامبر 1909میلادی)، دومین دورهی مجلس شورای ملی به طور رسمی آغاز به کار کرد. در این میان، از مهمترین مسایلیکه حکومت ملی را نگران میکرد، اشغال برخی از شهرهای شمالی کشور وسیلهی روسها بود. روسها کهحاضر نبودند شهرهای مزبور را تخلیه کنند، پارهای افراد شرور و ماجراجو را تحریک میکردند که به عنوانتبعه و تحتالحمایهی دولت روسیه، دست به اغتشاش بزنند تا سپاهیان روس بتوانند به بهانهی حفظ منافع وجان اتباع خود، مناطق مزبور را در اشغال نگاه دارند.
با شرمساری بسیار باید گفت که در این دوران تاریک، تعدادی از اعیان، اشراف، مالکان و بازرگانان برایکسب منافع نامشروع، ننگ تابعیت دولتهای روس و انگلیس را پذیرفته و زیر حمایت آن دو دولت قرار گرفتهبودند. از این روی، دولتهای مزبور به بهانهی حفظ منافع اتباع خود و یا بهانههای دیگر، بیش از پیش بردامنهی دخالتهای خود در امور ایرانافزودهبودند.
با وجودی که روسها در اتفاق مثلث، همپیمان دولتهای انگلستان و فرانسه بودند، اما در سال 1289خورشیدی (1910 میلادی)، نیکلای دوم امپراتور روس، یک بازدید رسمی از آلمان به عمل آورد. در اینمسافرت، وی گفتگوهایی با قیصر ویلهلم اول، امپراتور آلمان انجام داد که یک سال بعد منجر به بستن قرارداد”پتسدام”، شد. از این روی، روسها که از پشتیبانی آلمان نیز برخوردار شده بودند، بر خودسری و دخالت درامور ایران افزودند. دولت انگلستان نیز از ترس نزدیکی بیشتر روسها به آلمان، از نشان دادن هرگونه واکنشیخودداری میکرد. با توجه به این مسایل، روسها در پی آن برآمدند که دوباره محمدعلی شاه را به قدرتبرسانند، تا شاید بدینوسیله و با پشت گرمی آلمانها، بتوانند منطقهی نفوذ انگلستان را نیز از آن خود کرده وبر پایهی وصیت پتر، به آبهای گرم خلیجفارس، دست یابند.
روز 27 خرداد 1290 خورشیدی (18 ژوئن 1911 میلادی)، محمدعلی شاه مخلوع، به همراهی عدهایاز افسران روسی از مرز ایران گذشت و وارد ترکمن صحرا شد. وی پس از چند تاخت و تاز، از نیروهای آزادیخواهان شکست خوردودر13شهریورماه(5سپتامبر)،دوبارهبهروسیهگریخت.
روز 27 امردادماه 1290 خورشیدی (19 اوت 1911 میلادی)، قرارداد پتسدام میان امپراتوری روسیه وامپراتوری آلمان به امضاء رسید. بر پایهی این قرارداد، دولت آلمان حقوق روسیه را طبق معاهدهی 1907 بربخشهای شمالی ایران به رسمیت شناخت و در مقابل روسیه متعهد شد که با امتیاز احداث راهآهن خانقین ـخرمشهر که بخشی از آن بر پایهی همان قرارداد از منطقهی نفوذ آنان میگذشت، مخالفت نکند.
دولت ایران، پس از سازش روسیه با آلمان، بیش از پیش، خود را تنها احساس میکرد و به دنبال متحدینیبود. از سوی دیگر با توجه به بیسروسامانی و آشفتگی اوضاع مالی، قضایی، امنیتی و... راهحل را در استخداممستشارانی از کشورهای بیطرف یافت. از این روی مورگان شوستر (Morgan Shuster)آمریکایی رابرای ادارهی خزانهداری و کلنل پالمرسون (H. Palmarson) و تعدادی افسر سوئدی را برای ایجاد وادارهی تشکیلات ژاندارمری و آدولف پرنی (Adolph Perny)فرانسوی را برای ادارهی دستگاه قضاییکشور استخدام کرد.
دولت روسیه که هرگونه اصلاحات را در ایران مغایر با منشور پتر میدانست، سخت از این مسأله برآشفتو به دنبال استقرار پنجهزار سرباز داخل خاک ایران، روز نوزدهم آبان ماه 1290 خورشیدی (11 نوامبر 1911میلادی)، ضربالاجل 48 ساعتهای مبنی بر اخراج شوستر تسلیم دولت ایران کرد. دولت روسیه برایاثربخشی بیشتر این اخطار، نیروهای خود را به سوی قزوین به حرکت درآورد.
مردم ایران برابر این لجام گسیختگی روسها، بار دیگر به پا خاستند. در شهرهای ایران، به ویژه تبریز،تهران و رشت، تظاهرات گستردهای علیه زورگوییهای روسیه برپا شد. مجلس شورای ملی در آن شرایطهراسانگیز که نیروهای خونخوار روس دروازههای تهران را تهدید میکرد، با شجاعت و رشادت بیمانند،ضربالاجل روسها را رد کرد. دولت از ترس سقوط تهران به دست روسها، مجلس را منحل کرد و در دومدی ماه 1290 خورشیدی (24 دسامبر 1911 میلادی)، اولتیمالتوم روسیه را پذیرفت و شوستر را اخراج کرد.
روسها که از ضعف دولت جریتر شده بودند، به تعدی و تجاوز افزودند. روسیان، روز عاشورای همانسال، روحانی بزرگ تبریز، شادروان “ثقهالاسلام” را به همراه تنی چند از آزادیخواهان، به دار آویختند و برایایجاد رعب بیشتر، روز دهم فروردین ماه 1291 خورشیدی (30 مارس 1912 میلادی)، بارگاه حضرت رضا(ع) را به توپ بستند.
انگلستان نیز از فرصت طلایی که روسها ایجاد کرده بودند، بهره جست و در اواخر سال 1290خورشیدی (اوایل سال 1912 میلادی)، با آوردن نیروهایی از هند، به طور عملی منطقهی مورد نظر خود رااشغال نظامی کرد. بدین سان، دو قدرت اهریمنی روس و انگلیس، بقایای ایران را نیز میان خود تقسیم نمودهو ایران را به طور کامل تجزیه کردند. در این میان، تنها شبحی در تهران، به نام دولت ایران خودنمایی میکرد.
پینوشتهای بخش هفتم
ـ این روز، مصادف بود با روز امضای قرارداد 1907، یعنی تقسیم ایران به سه منطقهی نفوذ میان دولتهایانگلستان و روسیه
ـ تاریخ روابط خارجی ایران ـ ص 335
ـ تزار و تزارها - ص 14
ـ تاریخ روابط خارجی ایران ـ ص 320
ـ رقابت روسیه و انگلیس در ایران ـ محمدعلی منشور گرکانی ـ انتشارات عطایی ـ چاپ نخست ـ تهران-1368 ص 40 و 41
ـ در کنار شادروان ثقهالاسلام، روسها اشخاص زیر را نیز به دار کشیدند:
شیخ سلیم ـ ضیاء العلما ـ میرزا صادق خان (صادق الملک) ـ آقا محمد ابراهیم قفقایچی ـ حاج محمد قلی خان(دائی ضیاء العلما) ـ حسن (پسر نوجوان علی مسیو) ـ قدیر (پسر علی مسیو).
قرارداد 1907
میلادی برابر با 9 شهریور 1286 خورشیدی [31 اوت]
اعلیحضرت پادشاه بریتانیای کبیر و ایرلند و کلیه ممالک بریتانیا واقعه در ماوراء دریاها و امپراطورهندوستان از طرفی و اعلیحضرت امپراطور کل ممالک روسیه از طرف دیگر نظر به میل صمیمی که در حلمسایل مختلف راجع به منافع قاره آسیا دارند مصمم به عقد قراردادهایی شدهاند که به وسیله آن از هر علتیکه موجب سوء تفاهم مابین انگلیس و روس راجع به مسایل مذکوره باشد جلوگیری نمایند و برای انجام اینمقصود، نمایندگان خود را به طریق ذیل معین میکنند:
از طرف اعلیحضرت پادشاه انگلیس و ایرلند: “سرآرتور نیکلسن” سفیر فوقالعاده و مختار در درباراعلیحضرت امپراطور کل ممالک روسیه.
از طرف اعلیحضرت تزار: آقای الکساندر ایزولسکی وزیرامور خارجه.
نمایندگان فوقالذکر پس از رد و بدل اعتبار نامههای خود، رسیدگی و تصدیق صحت آنها، قرارهای ذیلرا گذاشتند:
دربارهی ایران:
از آنجایی که دولتین بریتانیای کبیر و روسیه در برابر یکدیگر متعهد شدهاند که تمامیت و استقلال ایران رامحترم شمرده و صمیمانه مایل به حفظ نظم در تمام قلمرو این مملکت و نمو صلحجویانه آن و همچنین طالباستقرار دائمی منافع تجارتی و صنعتی سایر ملل میباشند و نظر به اینکه هر یک از دو دولت از لحاظ ترتیباتجغرافیایی و اقتصادی ذینفع در استقرار صلح و امنیت در بعضی از ایالات متصله و یا همسایهی سرحد روسیهاز طرفی و مجاور سرحدات افغانستان و بلوچستان از طرف دیگر میباشند و نظر به اینکه میخواهند ازهرگونه موجبات اختلال و کشمکش که ممکن است در منافع طرفین در ایالات مذکوره ایران بروز نمایداجتناب کنند، به مقررات ذیل موافقت نمودند:
ماده اول ـ دولت بریتانیای کبیر تعهد میکنند که در ماوراء خطی که از قصر شیرین به اصفهان و یزد وخواف ممتد شده به یک قطعه در سرحد ایران که در محل تقاطع دو خط سرحدی روس و افغان منتهیمیشود تقاضای هیچگونه امتیاز سیاسی و تجارتی از قبیل امتیاز راهآهن ـ بانک ـ تلگراف ـ طرق ـ حمل و نقل ـبیمه و غیره برای خود و یا تبعه دولت ثالثی ننماید و با درخواست این قبیل امتیازات از طرف دولت روسیه درمنطقه فوقالذکر مستقیماً یا غیرمستقیم مخالفتی ابراز ننماید. بدیهی است که امکنه فوقالذکر در جزءمنطقهای است که دولت بریتانیای کبیر خودداری از تقاضای امتیازات فوق خواهد نمود.
ماده دوم ـ دولت روسیه به نوبه خود تعهد میکند که در منطقه واقعه در آن طرف خطی که از سرحدافغانستان از قاذیک (مشرق بیرجند) و بیرجند و کرمان ممتد شده و به بندرعباس منتهی میشود تقاضایهیچگونه امتیاز سیاسی و تجارتی از قبیل امتیاز راهآهن ـ بانک ـ تلگراف ـ راه شوسه ـ حمل و نقل ـ بیمه و غیرهبرای خود و اتباع خود و یا تبعه دولت ثالثی ننماید و با درخواست این قبیل امتیازات از طرف دولت انگلیس درمنطقه فوقالذکر مستقیماً مخالفتی ابراز ننماید بدیهی است که امکنه فوقالذکر در جزء منطقهای است کهدولت روسیه خودداری از تقاضای امتیازات فوق خواهد نمود.
ماده سوم ـ دولت روسیه از طرف خود متعهد میشود که پیش از موافقت نظر با دولت انگلیس، هیچگونهمخالفتی با تفویض هرگونه امتیازات به یکی از تبعه بریتانیا در نواحی ایران واقعه در بین دو خط مذکور در ماده1 و 2 ننماید. دولت انگلیس نیز نظیر تعهد فوق را در خصوص تفویض هرگونه امتیازی در نواحی مذکوره ایرانبه اتباع روسیه بر عهده میگیرد. کلیه امتیازاتی که در موقع انعقاد این عهدنامه در مناطق مذکوره در ماده 1 و2 وجود دارد به حال خود باقی خواهد ماند.
ماده چهارم ـ توضیح آنکه کلیه عواید گمرکی ایران به استثنای عواید گمرکی فارس و خلیجفارس کهوثیقه برای تأدیه منافع و استهلاک قروض شاه ایران به بانک استقراضی روس که تا تاریخ امضای این معاهده بهعمل آمده است میباشد برای اجرای منظور فوق اختصاص خواهد داشت همچنین عواید گمرکی فارس وخلیجفارس به انضمام عواید صید ماهی آن قسمت بحر خزر که متعلق به ایران است و عواید حاصله از پست وتلگراف کمافیالسابق برای تأدیه و استهلاک قروض شاه ایران در مقابل بانک شاهنشاهی انگلیس که تا تاریخامضای این معاهده به عمل آمده است اختصاص خواهد داشت.
ماده پنجم ـ در مواردی که مرتباً تأدیه منافع و یا قسط استهلاک قروض که دولت ایران در مقابل بانکاستقراضی روس و بانک شاهنشاهی انگلیس تا تاریخ امضای این معاهده بر عهده دارد صورت نگیرد و هرگاهبرای دولت روسیه لازم شود که نظارتی در موضوع منافع عایداتی که وظیفهی تأدیه منافع قرض دولت ایراندر مقابل بانک استقراضی است و در جزو منطقه مذکور در ماده 2 میباشد برقرار نماید و یا دولت بریتانیایکبیر خواسته باشد که نظارتی در موضوع منابع عایداتی که وثیقهی تأدیه منافع قروض ایران در مقابل بانکشاهنشاهی است و در منطقه مذکوره در ماده 1 معاهده واقع باشد بنماید، دولتین انگلیس و روس تعهدمیکنند که قبلا به طور دوستانه تبادل نظری به عمل آورده و متفقاً وسایلی را که برای انجام نظارت مذکورهلازم است اتخاذ نمایند و از هرگونه مداخلهای که موافق با اصول مندرجه در این معاهده نباشد اجتنابورزند...3
مذاکرات روز شنبه 12 مهر 1286 (پنج اکتبر 1907)
مجلس شورای ملی
رییس : این قرارنامه و مراسلهای است که از سفارت انگلیس برای وزارت امور خارجه رسیده و ایشان آنقرارنامه را با مراسله فرستادهاند به مجلس قرائت شود و در این قرارنامه بین دولتین روس و انگلیس آنچه راجعبه ایران است نوشتهاند:
جناب مستطاب اجل اکرم افخم را با کمال احترام تصدیعافزا میشود:
برحسب دستورالعملی که از دولت متبوعه دوستار رسیده شرف دارم که صورت ترتیب منعقده فیمابیندولتین روس و انگلیس مورخه 31 اوت 1907 8] شهریور 1286 خورشیدی [را تا اندازهای که راجع بهدولت علیه ایران است لفاً ایفاد میدارم. محض تسهیل قرائت نوشته مزبور، ترجمه غیرمستند آن را بهنسخهی فرانسه الحاق داشت. محض احتراز از هرگونه اشتباه نیز باید اظهار بدارم که مسلم است نسخهیفرانسه سندیت خواهد داشت. صورت این قرارداد رسماً به دول معظمه ایفاد خواهد شد و به زودی انتشارخواهد یافت. در این موقع احترامات فائقه را تجدید مینماید.امضای سفیر
24 سپتامبر 1907 ]اول مهرماه 1286 خورشیدی[
قرارداد در مجلس خوانده شد. آقای مستشارالدوله راجع به آن صحبت کرد وثوقالدوله نیز صحبت کرد وبالاخره وکیلالرعایا اظهار کرد که این قراردادی است بین خودشان و ما میتوانیم با کمال استقلال هر امتیازیکه مقرون به صواب بدانیم به سایر دول بدهیم. آقای میرزا فضلعلی آقا گفت، دیگران هر چه میکنند از برایخود میکنند. چیزی که بر ما لازم است همین است که دقت کرده خود را حفظ کنیم.
بدینسان، مجلس شورای ملی در جلسهی روز 12 مهرماه 1286 (5 اکتبر 1907)، قرارداد را رد کرده وآن را از نظر ملت ایران کان لم یکن اعلام نمود.
قرارداد 1907
(بخش مربوط به افغانستان)
ماده اول
دولت پادشاهی بریتانیا اعلام میدارد که قصد تغییر وضع سیاسی افغانستان را ندارد.
دولت پادشاهی بریتانیا متعهد میشود علاوه بر آنکه نفوذ خود را در افغانستان فقط در جهت صلحجویانه به کار برد، شخصاً نیز در افغانستان از دست زدن به اقدامات تهدیدآمیز نسبت به روسیه خوددارینموده و افغانستان را نیز به این امر تشویق نکند.
دولت امپراتوری روسیه نیز از جانب خود اعلام میدارد که افغانستان را به عنوان منطقهی خارج از قلمرونفوذ خود شناخته و متعهد میشود که روابط سیاسی خود را از طریق دولت پادشاهی بریتانیا با افغانستانبرقرار کند.
او همچنین متعهد میگردد که هیچگونه نمایندگان و مأمورانی به افغانستان اعزام ننماید.
ماده دوم
دولت پادشاهی بریتانیا که با امضاء معاهدهی کابل مورخ 21 مارس 1905 ]اول فروردین 1284خورشیدی [با امیر عبدالرحمن فقید به توافق رسیده بود اعلام میدارد که کلیه موافقتنامهها و تعهداتمربوط به این معاهده را محترم شمرده و هیچگونه قصد مداخله در امور داخلی افغانستان را ندارد.
دولت بریتانیا تعهد میکند که برخلاف قرارداد مذکور قسمتی از خاک افغانستان را ضمیمه یا اشغال نکندو هم چنین دخالت در اداره امور داخلی این کشور ننماید به شرط اجرای تعهداتی که امیر افغان در برابر دولتپادشاهی بریتانیا در قرارداد مذکور فوق انجام آنها را به عهده گرفته است.
ماده سوم
مقامات روس و افغان که در مرز ایالات مرزی به خصوص به این منظور تعیین شدهاند میتوانند روابطمستقیم متقابل برای تنظیم مسایل محلی از نظر غیرسیاسی برقرار کنند.
ماده چهارم
دولتین بریتانیا و روسیه اعلام میکنند که نسبت به افغانستان اصل تساوی ملاحظات مربوط به امورتجاری را رعایت نمایند و موافقت دارند که کلیه تسهیلات مربوط به امور تجارت و تجار انگلیسی، و انگلیسی ـهندی، طبق همان ملاحظاتی که در مورد تجار روسی به عمل خواهد آمد اعمال شود و چنانچه گسترشتجارت لزوم مأمورین تجاری را ایجاب نماید دو دولت دربارهی اقدامات لازم با توجه به حقوق خودمختاریامیر افغانستان توافق خواهند نمود.
ماده پنجم
این موافقتنامه فقط از تاریخی قابل اجرا خواهد بود که دولت بریتانیا موافقت امیر افغانستان را در موردمقررهی فوق رسماً به دولت روس اعلام نماید.
. مأخذ: رقابت روس وانگلیس درایران وافغانستان ـ نویسنده: دکتر پیرکارلو ترنزیو. برگردان: عباس آذرین