سه شنبه, 15ام آبان

شما اینجا هستید: رویه نخست یادگارهای فرهنگی و طبیعی یادمان بیانیه‌ی تحلیلی سازمان‌های مردم‌نهاد برای بازنگری پرونده‌ی سدسازی کشور

یادمان

بیانیه‌ی تحلیلی سازمان‌های مردم‌نهاد برای بازنگری پرونده‌ی سدسازی کشور

بیانیه‌ی تحلیلی سازمان‌های مردم‌نهاد
در اعلام همراهی با مواضع‌گیری زیست‌محیطی کارشناسان و احزاب
و درخواست آنان برای بازنگری پرونده‌ی سدسازی کشور

ما، گروهی از سازمان‌های مردم‌نهاد، به‌عنوان بخشی از نمایندگان ملّت ایران، از احزابی که خواست‌های اضطراری جامعه در زمینه‌ی محیط زیست را جدّی گرفته و آن را در نشست فصلی تابستان خود در خانه‌ی احزاب بازتاب دادند، سپاس‌گزاریم و ضمن اعلام همراهی کامل در آن خواست‌ها، در کنار شرکت‌کنندگان در چهارمین همایش علمی «انجمن موسسه‌ی تحقیقات جنگل‌ها و مراتع» که نگرانی‌های‌شان را در بیانیه‌ای – که به امضای شماری از فعالان فرهنگی و نهادهای مدنی رسید - بازتاب دادند، توجه مسؤولان گرامی و نهادهای تصمیم‌گیر (مجلس شورای اسلامی، مجمع تشخیص مصلحت نظام و وزارت‌خانه‌هایی هم‌چون نیرو، کشور و غیره) را به مورد اساسی «لزوم بازنگری پرونده‌ی سدسازی کشور» جلب می‌کنیم.
هر چند ساخت سد به‌ضرورت و به عنوان آخرین راه‌حل می‌تواند کارساز باشد اما به باور ما، ادامه‌ی ساخت بی‌رویه‌ی سدهای بزرگ مخزنی در کشوری که هنوز نمی‌داند یا نمی‌تواند از آب ذخیره‌شده در پشت 93 سد بزرگ مخزنی خود به درستی و با بازدهی (راندمانی) – دست‌کم - 50 درصدی بهره‌برداری کند، عملی نابخردانه است، آن‌هم در کشوری که صاحب یکی از بالاترین نرخ‌های فرسایش و جابه‌جایی خاک است. آیا نباید نخست اولویت را به اقدامات آبخیزداری و اصلاح مراتع، به ویژه در کوهستان‌ها و دامنه‌های پرشیب داد؟ (به گفته‌ی رییس سازمان جنگل‌ها، مراتع و آبخیزداری کشور: در صورتی که اعتبارات مورد نیاز تأمین شود، این سازمان قادر خواهد بود با اجرایی‌کردن برنامه‌های خود در حوزه‌ی آبخیزداری، آبخوانداری و اصلاح مراتع، بسیار بیش از ظرفیت کنونی بخش سدسازی در مهار و استحصال آب‌های سطحی مؤثر واقع شده و آب مورد نیاز بخش کشاورزی را تأمین سازد. این میزان، ده برابر همه میزان آبی است که وزارت نیرو از طریق سدها در اختیار بخش کشاورزی قرار می‌دهد) .در حالی که نرخ فرسایش در دیم‌زارهای ما به بالای 100 تن در هکتار رسیده است، آیا نباید در گام اول بکوشیم تولید در واحد سطح را ارتقا دهیم؟ چگونه است که وقتی همه می‌دانند راندمان آبیاری در بخش کشاورزی چیزی در حدود 30 درصد است، به جای کمک نرم‌افزاری و سخت‌افزاری به این بخش، ثروت مملکت را در مسیر ذخیره‌سازی آبی به هدر می‌دهیم که نمی‌توانیم به درستی آن را به ماده خشک تبدیل کنیم؟ و چرا با وجود آن‌که قرار بود تا پایان برنامه نخست پنج ساله کشور، بیش از 3 میلیون هکتار از اراضی کشاورزی به سامانه های آبیاری تحت فشار مجهز شود، این رقم تا امروز حتی به 700 هزار هکتار هم نرسیده است، یعنی حتی نیمی از اهداف یک برنامه پنج ساله را در طول 20 سال هم نتوانستیم محقق سازیم.
طی دهه‌های گذشته، مرگ رودخانه‌های کشور – که شریان‌های هستی و حیات آبخیزها، دشت‌ها، سیلاب‌دشت‌ها، و دهانه‌ها هستند - آهنگ سریع‌تری داشته است. سدها به‌شکل چشم‌گیری ‌بوم‌سازگان‌ (اکوسیستم) رودخانه‌ای را با کاهش تراز آب، تغییر زمان‌بندی جریانات، ممانعت از جابه‌جایی گونه‌های مهاجر و یا تغییر دمای آب و سطح اکسیژن، تحت‌تأثیر قرار می‌دهند و باعث می‌شوند ویژگی‌های آب‌شناختی (هیدرولوژی) و کیفیت آب در پایین‌دست و ریخت‌شناسی رودخانه، تغییر کند.
هم‌چنین حقوق و معیشت جوامع متأثر از طرح را با زیر آب بردن غالباً حاصل‌خیزترین زمین‌های کشور و بیکار‌کردن شماری از تولیدکنندگان ارزشمند کشاورزی، تضعیف می‌کنند. هم‌چنین سدها علاوه بر خطر آفرینش زمین‌لرزه، فقط می‌توانند سیل‌های متوسط و کوچک را مهار کنند و در زمان رخداد سیلاب‌های بزرگتر از پیش‌بینی‌ها غالباً به عاملی خطرناک‌تر از سیل بدل می‌شوند و خطر شکستن دارند.
علاوه بر آن هزاران قنات چند صد یا حتی هزارساله‌ی پایدار و بارور نیز با هجوم پیمانکاران و مشاوران سدساز به مرگی ابدی محکوم شدند (سد بار نیشابور باعث شد تا قنات هزار ساله‌یی که تمام اراضی کشاورزی پایین‌دست منطقه را در طول سال‌ها آب‌یاری می‌کرد، خشک شود. مسوولان به بهانه‌ی آبیاری زمین‌های کشاورزی، این سد را احداث کردند تا همان کاری را انجام دهد که سال‌ها توسط قنات مزبور صورت می‌گرفت. اما اکنون حجم قابل ملاحظه‌یی از این آب تبخیر می‌شود). ایرانی از چند هزار سال پیش، تلاش درخشانی در توسعه‌ی پایدار منابع آب و به ویژه به کمک ساخت قنات‌ها، این شاهکارهای مهندسی آب داشته و آن را در جهان از خود به یادگار نهاده است. چگونه است که این مهندسی شکوفای سازنده‌ی بند بهمن در دو هزاره پیش، به درستی و آگاهانه و نه از ناتوانی، در همه‌ی این چند هزار سال، حداکثر چند ده سد کوچک از جمله بلندترین سد جهان تا اوایل قرن بیستم به نام سد کریت طبس و یا سد کهن کبار قم را مفید به فایده تشخیص داده و ساخته است، اما ما در چهار دهه با تقلید کور از کسانی که سدسازی را از خود ما آموختند، بیش از 1000 سد می‌سازیم که بخش بزرگی از آنها قطعاً در چند دهه‌ی آینده باید برچیده شوند؟
هم‌چنین در ایران – به خاطر کهن‌سال بودن تمدّن آن – نباید آسیب‌های طرح‌هایی همانند سدها به میراث فرهنگی و تاریخی را از نظر دور داشت. توجه به این آثار به‌خاطر ارتباط‌شان با موضوعات بسیار مهم و حیاتی‌ای هم‌چون هویّت و وحدت ملی از سویی، و کسب درآمد و اشتغال‌زایی از سوی دیگر، باید از اولویت‌های مسؤولان باشد. نمونه‌ی برجسته‌ی چنین تأثیرات سویی را می‌توان در شدّت گرفتن روند تخریب کهن‌زادبوم‌های موجود در تنگه‌ی بلاغی و دشت پاسارگاد، یعنی یکی از مهم‌ترین سازه‌های یادمانی ایران، به خاطر آبگیری سد سیوند شاهد بود؛ موردی که نهادهای مدنی هم‌چنان بی‌تابانه منتظر تصمیم و عمل عقلایی مسؤولان وزارت نیرو و سازمان میراث فرهنگی هستند.
چنین است که می‌توان دریافت: در بسیاری مواقع، سدها تنها توهم توسعه‌ی منابع آبی را ایجاد می‌کنند. آب تجدیدپذیر کشور سالانه 130-120 میلیارد مترمکعب برآورد می‌شود. تجربه‌ی کشور نشان می‌دهد کاربرد حقیقی این آب با سدسازی و تبخیر سالانه بین 5 تا 10 میلیارد متر مکعب از سطح مخزن سدهای کشور کاهش می‌یابد (سد کرخه که بزرگ‌ترین سد کشور است به تنهایی حداقل 40 میلیون متر مکعب تبخیر در سال دارد). در حالی که مدیریت پایدار آب عبارت است از برنامه‌ریزی کاربرد درست و کارآمد آب تجدیدپذیر و نیز بازگرداندن آن به محیط با کمترین پیامدهای زیست‌محیطی و آلودگی. راهکارهای بدون سدسازی تأمین آب و نیرو با شیوه‌نامه‌های توسعه‌ی پایدار نیز هم‌خوانی دارند. بخش خصوصی به خوبی می‌تواند در این رویکرد به همکاری بپردازد و البته این راهکارها از ساخت هر سدی کم‌هزینه‌ترند.
لازم به اشاره است که اثرات منفی سدها بر محیط زیست فیزیکی، بیولوژیکی و اجتماعی آن‌قدر زیاد است که بسیاری از کشورهای توسعه‌یافته از دهه‌ی 90 به این‌سو دیگر نه تنها سدی نمی‌سازند که مجبور به جمع کردن و برچیدن سدهای خود به قیمت‌های بسیار گزاف شده‌اند تا اثرات منفی سدهای ساخته‌شده را با سختی هر چه تمام‌تر از محیط بزدایند و رودخانه‌ها را احیا کنند؟ (بانک‌ جهانی در پنجاهمین سالگرد تأسیس خود اعلام کرد: 80 درصد سدهایی که نسخه‌ی ساختش توسط این سازمان در طی 50 سال گذشته در جهان و به‌ویژه کشورهای در حال توسعه پیچیده شده، نباید ساخته می‌شدند، زیرا ضررهای زیست‌محیطی آنها بیش از منافع آن بوده‌اند!).
در مجموع تا دهه‌ی اخیر، متداول‌ترین علت برچیدن سدها، هزینه‌های بسیار کمرشکن نگهداری و بهره‌برداری آنها و نگرانی‌های ایمنی و هزینه‌های زیاد تعمیر سدهای ناایمن بوده است، اما امروزه شمار رو به رشدی از برنامه‌های حذف سد، به‌عنوان روشی برای احیای زیست‌بوم دنبال می‌شوند. افزایش آگاهی در سطح جهان نسبت به هزینه‌های هنگفت زیست‌محیطی و اجتماعی سدها، در کنار موفقیت‌های فراوان طرح‌های احیای رودخانه، تلاش‌ برای برچیدن سدها را دامن زده است. برای نمونه در آمریکا پس از گذشت چندین دهه تمرکز انحصاری سیاست‌گذاری روی ساخت سدها، اینک نگاه‌ها به سمت برچیدن برخی سازه‌ها و از جمله سدها تغییر کرده است به‌طوری که تاکنون حدود 500 سد برچیده شده است. تخریب سدها در آمریکا روند پرشتاب و جاافتاده‌ای دارد. در کشورهایی چون فرانسه و کانادا هم به‌دلایلی هم‌چون احیای رودخانه‌ها یا زیستگاه‌های ماهی‌های آزاد، سدها در حال برچیده شدن هستند.
با توجه به مطالب آورده‌شده و این که در ایران تاکنون بیش از 500 سد ساخته‌ شده که حتی برای نمونه یک ارزیابی تطبیقی بر ساخت این سدها انجام نگرفته است و هم‌چنین با عنایت به این که آشکار نیست تاکنون چند درصد از کانال‌های آبیاری پشت همین سدهای ساخته‌شده، به بهره‌برداری رسیده و اگر نرسیده، باید تکمیل آنها - که با روند کنونی به 70 سال زمان نیاز دارد – در الویت قرار گیرد، پس نباید سخن از ساخت سدهای جدید برانیم، مگر این که هدف، چیز دیگری باشد.
ما منتظر واکنش شایسته‌ی نهادهای تصمیم‌گیر هستیم.

انجمن‌های تأییدکننده‌ی بیانیه:
انجمن آهنگ سبز (شهرکرد)، انجمن جوان آوای کاوش (سمیرم)، انجمن دوستداران میراث فرهنگی افراز (تهران)، انجمن دوستداران یادگارهای تاریخی ایزیرتو (بوکان)، انجمن دوستداران میراث فرهنگی ایذه (تاریشا)، انجمن اسپادانا (تهران)، انجمن فرهنگی ایران‌زمین/ افراز (تهران)، انجمن اسین (تبریز)، انجمن دوستداران میراث فرهنگی وگردشگری امرتاد (اصفهان)، انجمن دوستداران میراث فرهنگی بانوان آریا (نطنز)، انجمن اندیشه‌ی جوان (اصفهان)، انجمن اندیشه سبز (اصفهان)، انجمن ایلام‌شناسی ایران (تهران)، انجمن کلوب ایران‌شناسی (تهران)، انجمن پارس‌فرهنگ (الیگودرز)، انجمن دوستداران میراث فرهنگی سپندارمد (تهران)، انجمن تدبیر و توسعه‌ی سبز (اصفهان)، انجمن حامیان سبز جوان (الیگودرز)، انجمن حمایت از حیوانات اصفهان، انجمن حقوق زنان ایران‌بان (قزوین)، انجمن دوستداران شهرستان دزفول، انجمن فرپاد (شیراز)، انجمن فرهنگی سرزمین پارس (مشهد)، انجمن سلیمان صباحی بیدگلی، انجمن دوستداران میراث فرهنگی کاسپین (قزوین)، انجمن فرهنگی کورش بزرگ (تهران)، انجمن کویر سبز (کاشان)، انجمن کهن‌دژ (همدان)، انجمن کیمیاداران جوان (تهران)، انجمن دوستداران میراث فرهنگی گز و برخوار، انجمن دوستداران محیط‌زیست لنجان (اصفهان)، انجمن دوستداران محیط‌زیست نجف‌آباد (اصفهان)، انجمن فرهنگی- ادبی نیستان (تهران)، انجمن مأوای جوان (گرگان)، انجمن موزه داران ایران، انجمن دوستداران میراث فرهنگی و گردشگری ورزنه، انجمن یاران سبز لرستان، انجمن یاوران محیط‌زیست (اصفهان)، تشکل زیست‌محیطی وحدت سبز فرخ‌شهر، تشکل زیست‌محیطی آوای طبیعت شهرکرد، تشکل زیست‌محیطی حافظان طبیعت شهرکرد، تشکل زیست‌محیطی حافظان طبیعت شیدا، جمعیت طلایه‌داران اندیشه‌های نو (فریمان)، جمعیت پیام سبز (اصفهان)، جمعیت سبز دنا (کهگیلویه و بویراحمد)، جمعیت جوانان عصر سبز (یزد)، جمعیت حامیان محیط زیست (لرستان)، جمعیت زنان مبارزه با آلودگی محیط‌زیست (اصفهان)، جمعیت مبارزه با اعتیاد (قزوین)، جمعیت دوستداران طبیعت زاگرس (شیراز)، جمعیت دوستداران میراث فرهنگی یادگار (یزد)، خانه‌ی فرهنگ و هنر باغ آیینه (کرج)، خانه‌ی زنان هودانا (همدان)، خانه‌ی فرآوران ایران (تهران)، کانون اندیشه سپید (تبریز)، کانون بارگاه مهر (اصفهان)، کانون پاسارگاد (گرگان)، کانون پرستوهای آزاد (تهران)، کانون تهران‌شناسی (تهران)، کانون دوستداران شاهنامه (توس)، کانون صدای زمین (اصفهان)، کانون صلح سبز دانشگاه شهرکرد، کانون سیمرغ اندیشه (نجف‌آباد اصفهان)، کانون گسترش فرهنگ ایران بزرگ (اصفهان)، کانون نفس به نفس (تبریز)، کانون هخامنش (گرگان)، موسسه‌ی پارساسفر جنوبی (خوزستان)، موسسه‌ی توفا (شوشتر)، موسسه‌ی جاذبه‌ی تصویر (خوزستان)، موسسه‌ی دانادلان جنوب (شوشتر)، موسسه‌ی کندوکاو (تهران)، موسسه‌ی ندای کرخه (خوزستان)، موسسه‌ی طنین آرتا (تبریز)، موسسه‌ی ندای دانش (تبریز)، موسسه‌ی نوآوران (تبریز)، موسسه‌ی نویدآوران طبیعت (اصفهان)، مؤسسه‌ی غیردولتی مهرآیین (رامهرمز)، موسسه‌ی میزان (تبریز)، فرزندان اهورایی ایران (مشهد) و شبکه‌ی سازمان‌های غیردولتی زیست‌محیطی اصفهان

نوشتن دیدگاه


تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

در همین زمینه