یادمان
وظیفهی ما در برابر آنانی باعث نابودی میراث شدند چیست؟
- يادمان
- زیر مجموعه: ديدهبان یادگارهای فرهنگی و طبيعی ایران
- چهارشنبه, 18 دی 1392 03:06
- آخرین به روز رسانی در چهارشنبه, 18 دی 1392 03:06
- نمایش از چهارشنبه, 18 دی 1392 03:06
- علیرضا افشاری
- بازدید: 4402
علیرضا افشاری
دبیر دیدهبان یادگارهای فرهنگی و طبیعی ایران
این نوشتار را چندی پیش به درخواست خبرگزاری ایلنا برای پروندهای که قصد داشتند برای صدمین روز ریاستجمهوری دکتر روحانی کار کنند نوشتم، که آن پرونده منتشر نشد.
هر چند دکتر محمدعلی نجفی گزینهی دوستداران میراث فرهنگی و صنایع دستی و گردشگری برای تصدی این سازمان نبود، اما نگاهی به روزهای سپریشده نشان از حُسن انتخاب رییسجمهور در گماردن فردی آگاه و نزدیک به خود بر این سمت دارد.
نخستین نکتهای که در نگاه به کارنامهی حدوداً سهماههی سازمان به چشم میآید دقت نظر دکتر نجفی در گزینش افرادی آگاه به امور و دارای تجربه برای معاونتها و دیگر جایگاههای اصلی سازمان است. برخی دوستانِ فعال در این حوزه خرده گرفتهاند که دوباره ارکان سازمان در اختیار نیروهایی که سالها پیش متصدی امور بودند و شاید خود متولی برخی نارساییها و کمبودها در آن سازمان به شمار میروند قرار گرفته است، در حالی که به باور من، در نهادهایی که دچار زلزلهای ــ مانند آنچه بر سر سازمان رفت ــ شدهاند بهترین کار در گام نخست بهره بردن از افراد باتجربه در آن ساختار و نه به کار گرفتن نیروهای خوشفکر و جوان و نوآور است. شاید اگر در طی دورهی نخست ریاستجمهوریِ دکتر روحانی وضعیت سازمان به ثباتی شایسته رسید و دوباره مردم ایشان را به ریاستجمهوری برگزیدند آنگاه بتوان برآورده کردن چنین توقعی را منطقی دانست.
نمیدانم در حالی که دولت خود با معضل کمبود سرمایه دست به گریبان است تا چه اندازه توقع پشتیبانی مالی بیشتر از سازمان منطقی باشد، اما به نظرم اگر در اینباره اندیشه شود حتماً میتوان راههایی مناسب برای یاری رساندن بیشتر به آن یافت و این مسألهای است که با هویت ما ــ مهمترین داشتهی ما در جهانی که میکوشند هویتی خاص را به اسم جهانیسازی در آن نهادینه کنند ــ در پیوند است.
از سوی دیگر، برخی توقعاتی که از سازمان میرود عمدتاً نیازمند زمینهسازی فرهنگی است. مثلاً آن نمایندهی مجلسی که به درستی خواهان وزارتخانه شدن سازمان است تاکنون برای بهبود کتابهای درسی و آشناسازی نسل آیندهی کشور با تاریخ و فرهنگ کشورمان و یادمانها و میراث فرهنگی آن چه گامی برداشته است؟ چند بار نمایندهی رسانهی پرقدرتی همچون صدا و سیما جهتِ بیتوجهی کامل به بخش مهمی از تاریخِ پیوسته و طولانیِ کشورمان به مجلس فراخوانده شده است؟ تا چه اندازه نسبت به سخنان قومگرایانهی برخی مقامات ــ که بیشتر به نظر میرسد ناشی از ناآگاهی باشد ــ واکنش نشان داده شده است؟ اصلاً خود آنان، که نمایندگان مردم هستند، کوشیدهاند بر آگاهی خود در این باره بیفزایند؟ و آیا بهویژه آنان میکوشند در گزینش مدیران استانی سازمان با کارشناسان رایزنی کنند تا مبادا با اعمال نظر نادرستِ افراد ذینفوذ وضعیت میراث بدتر از آن نشود که هست؟!
اما در حوزهی فعالیتِ سازمانهای مردمنهاد، که من نیز در این حوزه مشغول هستم، باید بگویم در دو نشستی که به همراه گروهی از دبیران سمنها با دکتر حجت، پیش و پس از انتخاب ایشان به معاونت میراث فرهنگی سازمان، داشتهام او را از هر نظر آگاه بر مسایلی دانستم که قصد طرح کردنش را داشتم و تنها میتوانم امیدوار باشم که دیگران نیز او را پشتیبانی کنند تا اندکی از خرابیهایی که بر میراث فرهنگیمان رفته جبران شود؛ کاری که نیاز به بردباری و پایش همیشگی دارد.
دوست دارم نوشتهام را با طرح پرسشی به پایان ببرم که وظیفهی ما دوستداران میراث فرهنگی و همچنین مدیران کنونی سازمان در برابر آنانی که با سوءمدیریتشان و یا شاید تعمدشان باعث نابودی بسیاری از این میراث گرانبها و مستندات مرتبط شدند، چیست؟ چگونه میتوان شرایطی را ایجاد کرد تا دوباره فرد ناآگاهی به خود جرأت ندهد با در دست گرفتن مدیریتهایی چنین حساس باعث نابودی پیشینهی تاریخی و فرهنگی ملتی شود و اصولاً این سازمان به جایگاهی که در شأنش است برسد و مدیران آن کاملاً تخصصی و از دل نهادهای تخصصی مرتبطش گزینش شوند؟
به گمانم به محاکمه کشاندن چنان مدیرانی که حتی شعار دادنهای ناسنجیدهشان در دفاع از مکتب ماندگار ایرانی هم واکنشهای دیگران را برانگیخت و به آسیب زدن به میراث انجامید، کمترین کاری است که میتوانیم انجام دهیم؛ موردی که بخش مستندسازیاش باید در خود سازمان و از درون آن انجام شود.