نگاه روز
اینگونه مشکل تهران حل نمیشود
- نگاه روز
- نمایش از سه شنبه, 23 شهریور 1389 20:01
- بازدید: 4867
مدتی است دربارهی سبکسازی جمعیتی شهر تهران گفتوگو میشود که پیآمد آن هم تلاش دولت برای پراکندهسازی سازمانها و وزارتخانههای دولتی بوده است. اگر از وجه سیاسی این امر – و علت بیتوجهیهای فراوان در گذشته و به ناگهان مطرح شدن آن - بگذریم که حواشی بسیاری دارد، از نظر اجتماعی این موضوع کاملاً بهجاست و شایسته است به آن توجهی ویژه شود چرا به باور من همهی مشکلات عدیدهی شهر تهران – ترافیک، کمآبی و آلودگی هوا و آب و... – به این موضوع بازمیگردد. از این زاویه، یادداشتی نوشتم که در روزنامهی پول – البته با تغییر عنوان پیشنهادی - چاپ شد
حتما این حکایت، یا چیزی مشابهاش، را شنیدهاید که فردی در کنار آبشاری بود و با تلاش بسیار کسانی را که سقوط میکردند از مرگ نجات میداد تا این که کسی به او، که بسیار خسته شده بود، آگاهی داد که دیوانهای در بالای آبشار است و هر که را از آنجا عبور میکند به پایین پرت میکند! پس طبیعی و عاقلانه است که به سراغ ریشة مشکلات برویم و خودمان را با پیآمدهای آن سرگرم نکنیم.
حال این حکایت، همچون بسیاری از مشکلات مملکت، قابل تعمیم به بخشی از بزرگترین مشکلات اَبَرشهر تهران است. مثلاً ترافیک. قطعاً تا هنگامی که روز به روز بر شمار خودروهای داخلی افزوده میشود بدون این که خودرویی کهنه از دور خارج شود یا از شمارِ روزافزون خواستاران خودرو کاسته شود، زوج و فرد کردن تردد خودروها به نظر در درازمدت ناکارآمد میآید. یا این که بزرگراههای جدیدی در تهران ساخته میشود – که شاید در درازمدت با توجه به جمعیتِ کنونی متناسب باشد – اما از سویی دیگر با رشد بالاترِ نرخ جمعیتِ مشغول به کار در این ابرشهر و در نتیجه افزوده شدن بر تعداد خودروها، یادآور همان حکایت بالاست. مشکل بزرگ دیگر کمبود آب در تهران است و هشدارهایی که بزرگان و آگاهان دربارة پایین رفتن سطح آبهای زیرزمینی و آلودگی آن میدهند که این مشکل بزرگ هم بیارتباط به رشد بیرویة جمعیت شهر تهران نیست. آلودگی هراسناکِ هوای تهران هم که به مشکل ترافیک بازمیگرد باز به همان مشکل اصلی، یعنی رشد نا به هنجار جمعیت پایتخت، بازمیگردد.
اکنون چندی است به بهانة وقوع زمینلرزه دولت به موضوع جمعیت تهران و سبکسازی جمعیتِ این کلانشهر عنایتی نموده و به گفتة استاندار تهران، این موضوع در دستور کار دولت قرار گرفته است. اما، با شواهدی که در پی خواهم آورد، به نظر میرسد همچنان ارادهای برای حل درست و قطعی مسأله وجود ندارد. مدتی قبل، پس از سالها، من از بزرگراه کرج گذشتم. تا چند سال پیش منزل ما در کرج قرار داشت و مرتب از آن راه عبور میکردم. این بار که گذشتم به طرز اعجاببرانگیزی مجتمعهای بزرگ مسکونی را دیدم که تازه ساخته شده بودند. کاری به نزدیکیِ نااستانده (غیراستاندارد) آن ساختمانهای بلند به همدیگر و نبودِ فضای تفریحی و سبز در کنارشان ندارم، اما تا پیش از این گمان میکردم که دولت و وزارتخانههای مرتبط و شهرداری تهران از این بدیهیترین و ابتداییترین اصل که همة مشکلات عمدة شهر تهران به افزایشِ جمعیت در آن بازمیگردد آگاه هستند و در نتیجه، در گام نخست و پیشنیازِ هر حرکتی، به اهمیت و لزومِ ندادن مجوز برای ساخت شهرکها و برجها در تهران و پیرامون آن. آن روز، در دنباله مسیر، نزدیک تهران از بزرگراه شهید همت آمدم و دیدنِ آن همه ساختمانهای غولپیکر تازه ساخته شده بر شگفتیام افزود.
چند روز پیش هم گذرم به بالای منطقة سعادتآباد، نزدیک جایی که کوهنوردان آن را به نام چینکلاغ میشناسند و به نظر میرسد به خاطرهها پیوسته باشد، افتاد و دیدن دوبارة همان منظره و شهرکهای بزرگی که در بخشهای مرتفع و بر روی آن ساخته شده بود – در حالی که اصولا میبایست چنین ساختوسازی از منظر محیطزیستی هم به مانع برمیخورد - مرا مطمئن کرد که کوچکترین ارادهای برای بهبود وضعیت تهران وجود ندارد.
میتوان حدس زد که مشابه چنین ساختوسازهایی در شرق و جنوب و دیگر حاشیههای تهران نیز جریان دارد. به این ترتیب، آیا امیدی به سبکسازی جمعیت تهران وجود دارد؟ اگر هم چنین کاری به طور ناکارشناسی - که سامانة دولتی ما در آن خبره است – انجام بشود به نظر ستم بر آنانی میآید که با سختی بسیار، در عین آن که ابزارِ پولدار کردن شمارِ معدودی افراد ویژهخوار شدهاند، توانستهاند در تهران مستقر شوند. اگر کسی هم بیندیشد که چنین حرکتهایی همچون بیشتر زمانها شعار است یا این که برخاسته از اندیشهای سیاسی و تنها به جهتِ رفعِ برخی مشکلات مقطع کنونی جامعه طراحی شده، آیا میتوان بر او خرده گرفت؟
به باور من، حتی اگر هماکنون هم روند شهرکسازی در تهران و شهرهای پیرامونی آن متوقف شود و در عین حال با ایجاد صنایعی مفید و هماهنگ با شرایط شهرستانها تبلیغ برای جذب کارمندان و کارگران متخصص در آن شهرها آغاز شود، شاید بتوان گامی اصولی در این راه برداشت. به ویژه آن که بسیاری از ساکنان تهران از وضعیت نابهسامان و شلوغ و آلودة آن به ستوه آمدهاند و به دنبال یافتن روزنی برای برونرفت از وضعیت کنونیشان هستند. از سوی دیگر، شهرهای بسیاری داریم که تشنة جذب چنین سرمایههایی هستند، از جمله شهرهای جنگزدهمان که حتی هنوز بازسازیشان هم به درستی پایان نیافته است.
برای یک بار هم شده، بکوشیم مشکلات تهران را خردمندانه حل کنیم، چرا که این شهر پایتخت میهنمان و تصویری کوچکشده از تیرههای ایرانی و نخستین نمای کلیت کشورمان برای همة آنانی است که به این سرا میآیند. این که شماری از دولتمردان گاهی مواقع سخن از شلوغی و آلودگی دیگر شهرهای بزرگ جهان پیش میکشند در شأن تاریخ و فرهنگ ایران نیست. باید بتوانیم الگویی در خور و شایسته از داشتههایمان را به دیگران بازبنماییم؛ نه شهری بیهویت، کثیف و شلوغ که از گذشته تنها وارث داعیههای بزرگش است.