یادمان
آیا وضعیت اطلاعرسانی حوزه میراث فرهنگی و گردشگری بهبود مییابد؟
- يادمان
- زیر مجموعه: ديدهبان یادگارهای فرهنگی و طبيعی ایران
- چهارشنبه, 03 مهر 1392 07:53
- آخرین به روز رسانی در چهارشنبه, 03 مهر 1392 07:53
- نمایش از چهارشنبه, 03 مهر 1392 07:53
- بازدید: 4374
تکذیب خبرها، دادن جوابیه، انتشار تحت ضابطه و کنترل اخبار به سلیقهی روابط عمومی، گزینش رسانهها و حذف بخشی، سرنوشتی بود که مسوولان پیشین سازمان میراث فرهنگی و گردشگری برای رسانهها در چند سال گذشته رقم زدند. حالا دورهی بازگشت شخصیتهای فرهنگی به پستهای کلیدی این سازمان رسیده است، ولی یک پرسش و شاید یک نگرانی همچنان وجود دارد که آیا رویکرد اطلاعرسانی در ارتباط با رسانهها تغییر میکند؟
Upcoming 2021 Nike Dunk Release Dates - nike tiempo ii jersey green black friday specials - CopperbridgemediaShops | Nike Dunk Low Pro SB 304292 - 102 White Black Trail End Brown Sneakers – Ietp - nike sb mogan mid 2 white laces for sale in ohio
به گزارش خبرنگار خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، وضعیت انتشار اخبار میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری در گذشته، چندان مطلوب نبود؛ گذشته که میگوییم منظور حدود یک دهه پیش است که هیچ صفحهای مشخصا در رسانهها به میراث فرهنگی و گردشگری اختصاص نداشت. اخبار هم صرفا دربارهی تخریب میراث فرهنگی و سرقت بود و صفحهی «حوادث» جای خوبی برای انتشار چنین اخباری دانسته میشد. گردشگری هم 10 سال پیش، موضوع مطرحی نبود که اصلا صفحهای به آن اختصاص یابد و خبرنگاران دنبال اخبارش باشند؛ اما در مقطعی، این رویکرد تغییر کرد و مسوولان سازمان به تأثیرگذاری رسانهها واقف شدند، تا جایی که یکی از افتخارهایشان توسعهی شبکهی عصبی رسانهها در حوزههای میراث فرهنگی و گردشگری بود.
آن زمان هم بعضا در انتشار اخبار، کنترلهایی صورت میگرفت، مثلا اینکه خبر نخست به یک رسانهی خاص داده شود، ولی محدودیت و بگیر و ببندی در کار نبود.
اما در هشت سال گذشته که البته روند آن در طول این سالها، تدریجی بود، تغییر رویکردی نسبت به حوزهی اطلاعرسانی میراث فرهنگی و گردشگری و برخورد با رسانهها رخ داد، اتفاقی که بار دیگر سبب حذف صفحههای اختصاصی میراث فرهنگی و گردشگری از روزنامهها شد.
در این سالها، روابط عمومی سازمان میراث فرهنگی و گردشگری بیشتر از آنکه به انتشار درست اخبار و شفافسازی در جامعه نسبت به این حوزهها کمک کند، گارد بستهای را در مقابل رسانهها گرفت و اخبار را تحت کنترل و از طریق پایگاه اطلاعرسانی خود منتشر میکرد و ادبیاتش را هم با رسانهها تغییر داد و به تکذیب اخبار، حتی آنهایی که مستند و تأییدشده بودند، پرداخت و در برههای نیز کار را به تهدید، شکایت و دادگاهی کردن رسانهها و خبرنگاران - علاوه بر کارشناسان - کشاند، بهطوری که بعدها برخی رسانهها، گزارشهای آماری از شکایتها، تکذیبیهها و جوابیههای این سازمان که ادبیات خاص و گاه توهینآمیزی هم داشت، منتشر کردند.
سیاست مسوولان سازمان در آن سالها این بود که هرچه آنها میخواهند، فقط از طریق کانال مورد تأییدشان باید منتشر شود، ولو خلاف واقع! برای همین رفتهرفته برخی رسانهها را حذف کردند، بهطوری که این اواخر، جلسههای مسوولان سازمان میراث فرهنگی یا بدون حضور خبرنگاران و یا فقط با حضور دوربینهای رسانههای تصویری برگزار میشد.
در مقطعی هم بهدستور مقامات ارشد این سازمان به همهی کارشناسان، بویژه در حوزهی میراث فرهنگی اعلام شد، در صورت گفتوگو با خبرنگاران، توبیخ یا بهطور کل، اخراج میشوند، نامههایی هم به استانها برای اینکه با کدام رسانه مصاحبه شود یا نشود، فرستاده شد؛ اما قطعا سیاست یک رسانه حرفهیی این نیست که به چنین شرایط و خواستههایی تن دهد تا فقط آنچه مورد پسند مدیران است، منتشر و اخبار از پایگاه اطلاعرسانی سازمان برداشته شود، بلکه رسانهی حرفهیی تلاش میکند کانالهای ارتباطی خود را حتی در فضای محدودشده و آکنده از تهدید پیدا کند، چه بسا رویکرد بیشتر رسانههای حوزهی میراث فرهنگی و گردشگری در این سالها، گویای این مسأله بوده است. این بود که آن تلاشها عملا نتیجه مطلوب را برای آمران و عاملان بههمراه نداشت.
موضعگیری سازمان میراث فرهنگی و گردشگری در چند سال اخیر در مقابل رسانهها به حدی شدید و غیرمنطقی بود که حتی در مواقعی هم که رسانهها میخواستند در کنار سازمان باشند و به آن کمک کنند تا مثلا از تخریب بنایی تاریخی جلوگیری شود یا به ثبت جهانی اثری کمک شود و یا دربارهی سرقت یک اثر تاریخی اطلاعرسانی و جلوی تکرار آن گرفته شود، نگاه سازمان میراث فرهنگی به رسانهها تغییر نمیکرد و همچنان از موضع بالا و بسته با آنها برخورد میکرد و ضمن آنکه مسوولیتی را در مواجهه با چنین رخدادهایی متوجه خود نمیدانست و آن را به شهرداری یا دیوان عدالت اداری محول میکرد، ترجیح میداد در مواجهه با رسانهها سکوت کند و پاسخگو نباشد.
اکنون که مدیران جدید با تفکر فرهنگی به این سازمان قدم گذاشتهاند و به اهمیت نقش رسانهها در حفاظت و بهبود دیدگاه مردم اذعان دارند و بهصراحت آنها را بازوی کمکی خود میدانند، این انتظار وجود دارد که در حوزهی اطلاعرسانی، تغییر مثبتی ایجاد شود و در کنار تعامل واقعی با رسانهها و نه صرفا انتخابی و گزینشی، ادبیات دیگری را در برخورد با رسانههای میراث فرهنگی و گردشگری نیز شاهد باشیم و دیگر این نگرانی وجود نداشته باشد که مبادا قبح ادبیات گذشته ریخته شده باشد و همچنان روی واژههایی چون «خبر کذب محض»، «انتشار تحت کنترل و ضابطهمند اخبار»، و «انتخاب گزینشی رسانهها» تأکید شود.