تیرههای ایرانی
روایت هویت در آذربایجان
- تيرههای ايرانی
- نمایش از یکشنبه, 24 شهریور 1392 05:15
- بازدید: 5435
برگرفته از روزنامه بهار، شماره 187، پنجشنبه 10 مرداد 1392، رویه 8 (تاریخ)
سالار سیفالدینی
آذربایجان در تاریخ معاصر با دو روایت متفاوت از هویت جمعی روبهرو بوده است. روایت نخست روایت نخبگان معاصر آن بود که هویت اجتماعی این حوزه را در چارچوب هویت ملی تعریف میکردند. روایت دوم که از قفقاز و عثمانی وارد ایران شده بود سعی میکرد هویت جمعی آذربایجان را در پیوستگی با ناحیه ترکنشین قفقاز تعریف کند. محمدامین رسولزاده چهره سرشناس این گفتار بود که تا برآمدن فرقه دموکرات، اهمیتی در جامعه پیدا نکرد.
کتاب احمد کسروی با نام آذریزبان باستان بهعنوان نخستین اثر پژوهشی زبانشناسی در پاسخ به بخشی از این ادعاها در سال 1304 منتشر شد و تا سال 1376 که کتابی تحت عنوان تاریخ دیرین ترکان ایران منتشر شد، از سوی روشنفکران جامعه آذری به عنوان پارادایم بلامنازع تلقی میشد.
اما آنچه در اینجا اهمیت دارد صورتمسئله هویت در آذربایجان است. بهاین معنی که برخلاف آنچه گفتمان قومیت مدعی آن است، صورت مشکله هویت در آذربایجان اختلاف میان ترک- فارس نیست بلکه اختلاف در خوانش هویت میان خود نخبگان آذری است. گفتمان نخست محصول و برآمده از تاریخ است که از سوی اندیشمندان آذری تولید شده و دومی برساختهای جدید است که بهقول فردیک بارث (انسانشناس نروژی) تمایل ندارد با استفاده از ویژگیهای واقعی به تعریف هویتی خود بپردازد بلکه از طریق مقایسه خود با «دگر» و نفی هرچه غیریت واجد آن است سعی در تعریف آنچه هویت مینامد، دارد. این گفتمان بیش از آنکه پشتوانه تاریخی داشته باشد محصول و دستمایه سیاست است؛ سیاستی که شوروی در دوران لنین و استالین، هدایت آن را در دست داشت و بعد از فروپاشی شوروی و موج جهانیسازی، ایالات متحده به استفاده از آن روی آورد.
اما سیدجواد طباطبایی و آنچه وی در گفتوگو با یکی از مجلات مطرح کرد، بازتولید گفتمانی است که از عهد عباس میرزا در تبریز تولید شده و نشانههای قوی از آن را در تاریخ معاصر شاهدیم. اگر در کوچه و بازار تبریز بگردیم بارها به گزارههایی مشابه و البته سادهتر از آنچه طباطبایی اظهار داشت برمیخوریم. ولی پیش از هر چیز خواهیم دید که از قضا همین کوچه و بازار تمایلی به بازکردن بحث در این مورد ندارد. سبب نیز در پیچیدگی مفهوم قومیت است که زمینه را برای سوءتفاهمها مهیا میکند. از همین روست که بیشتر روشنفکران آذری - که در سطح ملی بسیارند- از صحبت در اینباره گریزانند. همانطور که ماکس وبر قومیت را آزاردهندهترین مفهوم سیاسی مینامد توده مردم نیز بدون توجه به این مفهوم عارضی زندگی اجتماعی خود را ادامه میدهند و سعی میکنند از هرچه رو به سوی تفرق دارد، دوری کنند.
مقبرةالشعرای تبریز خوابگاه ابدی بیش از 400 شاعر پارسیزبان است که نمایشگر بینظیری از مرکزیت این شهر در ترویج ادب فارسی است. یکی از مهمترین تواریخ محلی کشورمان «سفینه تبریز» است که در قرون میانه به فارسی، عربی و آذری پهلوی در بیش از هزار صفحه تاریخ، جغرافیا و علوم منطقه را روایت میکند و هیچ نشانی از تعلق غیرایرانی در آن دیده نمیشود.
فارسنامه ابن بلخی ورقه هویت و نسبنامه تاریخی ایرانیان است که هرگاه در آن نامی از آذربایجان برده شده به تختگاه و مرکز تحولات اسطورهای و افسانهای ایرانزمین بوده است. سوای از همه اینها سرمایه اجتماعی موجود در آذربایجان بینظیر است. وطنخواهترین مردم کشور در این منطقه بودهاند، در اعصار مختلف از جمله مشروطه، قیام شیخمحمد خیابانی، نهضت ملی شدن نفت، دفاع مقدس، دفاع از خلیجفارس و... نشان دادهاند که تا چه میزان به تمامیت ایران علاقه دارند.
در تحلیل نهایی خاورمیانه عرصه مناسبی برای سوءاستفاده از این پدیده است زیرا تقریبا در هر نقطه که جایگاه سیاست ملی با سیاستورزی قومی تغییر کرده است، اختلاف، منازعه، چالش و کشمکش به جای دوستی، توسعه و دموکراسی نشسته است.