جهان ایرانی
تشدید پروژه حمله به تمامیت ارضی ایران با محوریت دولت باکو
- جهان ايراني
- نمایش از یکشنبه, 29 فروردين 1389 07:31
- بازدید: 9261
برگرفته از تابناک
دولت باکو در جدیدترین رشته اقدامات ضد ایرانی خود در این روزها، اکران عمومی فیلم 300 را در حال اجرا دارد و همزمان به این بهانه بر تبلیغات ضد ایرانی خود نیز افزوده است.
به گزارش «تابناک»، همزمان با تهدیدات موجود علیه ایران و حضور مشکوک دولتمردان اسرائیلی در نزدیکی مرزهای کشورمان، نمایش این فیلم ضد ایرانی که تاریخ کهن ایران را وارونه جلوه میدهد و همزمان اقدامات و تبلیغات تجزیه طلبانه دولت باکو علیه ایران هشیاری و واکنش مناسبتر دولت ایران را میطلبد.
بر پایه گزارشهای رسیده، به تازگی دولت باکو تحت آموزههای سران رژیم صهیونیستی و آمریکا با افزایش تبلیغات ضد ایرانی خود، گروههای تجزیهطلب ایرانی را تشویق میکند با بزرگنمایی تنوع زبانی ایرانیان ـ که به آن اختلافات زبانی تعبیر میکنند ـ بذر کینه و دشمنی را بین ملت بزرگ ایران پراکنده نمایند تا به اهداف شوم خود جامه عمل بپوشانند.
تکثر قومی و زبانی در منطقه شمالی ارس که با رنگهای مختلف نشان داده شده
بر پایه دکترین ضد ایرانی دولت باکو که توسط ایراندوستان آن سوی ارس فاش شده، نیات پلید دشمنان ایران زمین از دامن زدن به اختلافات زبانی و گویشی موجود در ایران ـ که مسأله جدیدی نیست و قرنها ملت یکپارچه ایران بدون هیچ مشکلی با آن کنار آمده اند) فراموش کردن پیشینه تاریخی جایگاه آذربایجان در ایران است، همانگونه که دولت شوروی پیشین سالها تلاش کرد با تحریف تاریخ پیوستگی مردم قفقاز با ایران و پشت پا زدن به هویت ملی ایرانی این مردم، قفقاز را از هر گونه علقه بازگشت به سرزمین مادری ایران جلوگیری کند.
بنا بر این دکترین افشا شده، استراتژی گام به گام و خزنده دشمنان ایران که هم اکنون روی میز استراتژیستهای سیا و موساد قرار دارد و به وسیله عوامل آنان به ویژه دولت باکو در جوار مرزهای ایران دنبال میشود، مراحل زیر ترسیم شده است:
1ـ دامن زدن به تنوع زبانی ایرانیان و تعبیر آن به اختلافات زبانی در پوشش به اصطلاح هویت طلبی و دفاع از زبان آذری ـ و همزمان توهین و فحاشی همه جانبه به هر آنچه به هویت ایرانی و زبان ملی فارسی مربوط است ـ
2ـ مطالبه گام به گام فدرالیسم سیاسی
3ـ مطالبه فدرالیسم قومی
4ـ جدایی آذربایجان تاریخی از ایران
5ـ الحاق آذربایجان (واقعی) به جمهوری به اصطلاح آذربایجان(اران و شروان تاریخی)
6- الحاق آذربایجان متحد به ترکیه
7- دستیابی به هدف غایی پانترکیستها یعنی ایجاد توران بزرگ
بنا بر آموزههای تحریف شده ضد ایرانیان آن سوی ارس که پیشینه تاریخی جدایی هفده شهر قفقاز از ایران و پیوستگیهای تاریخی انکارناپذیر قفقاز با ایران را تعمدا از یاد بردهاند، چون به زعم آنان مردم آذربایجان به زبان ترکی آذری صحبت میکنند، پس از نظر نژادی هیچ ارتباطی با دیگر مردم ایران ندارند، غیر ایرانی و از نژاد چنگیز و تیمور بوده و ملتی مستقل هستند!
بر پایه این گزارش، این در حالی است که دولت باکو همواره حقوق چندمیلیون اقلیت تالشی، کرد، لزگی، آوار و... در این جمهوری را نادیده میگیرد و جمعیت 1.5 میلیون نفری تالشی زبان را به طور رسمی تنها 50000 نفر اعلام میکند!
با این نگرش وارونه است که این به اصطلاح هویت طلبان تجزیه طلب به خود حق میدهند نشانهای ضد دینی مغولی «بوزگورد» (گرگ خاکستری) را در سطح گسترده به کار گیرند و همزمان از هر گونه توهین و بی احترامی به هر آن چه مربوط به ایران، نژاد آریایی، تمدن کهن ایران، زبان ملی فارسی، شخصیتهای تاریخی ایران زمین از جمله کوروش هخامنشی ـ که بنا بر تفسیر علامه طباطبایی همان ذوالقرنین قرآن مجید است) فرو گذار نکنند و در این میان، با کمال تأسف، به تازگی حتی از توهین به شاهنامه فردوسی و تحریف نام خلیج فارس نیز فروگذار نمیکنند و نمایش عمومی و تبلیغات فراوان دولت باکو برای فیلم 300 نیز در همین راستا قابل ارزیابی است.
بی تردید، زبانها و گویشهای رنگارنگ موجود در ایران واقعیتی انکارناپذیر است که لازم است بیش از پیش مورد توجه قرار گیرد. در هزاران سال تاریخ گرانسنگ این مرز و بوم، زبانها و گویشهای گوناگون موجود در آن چه آریایی همچون فارسی، کردی، مازندرانی، بلوچی، لری، گیلکی، تالشی و... و چه غیر آریایی چون ترکی آذری و عربی چونان اجزایی پر ارزش همه با هم به یک هویت به نام ملیت ایرانی در هزاران سال شکل و دوام و بقا دادهاند و به هیچ روی قابل چشم پوشی نیستند.
در این میان، زبان زیبا و شیوای آذری یا ترکی آذربایجانی بوده که نامآورانی جهانی چون شهریار را از میان ملت ایران برانگیخته و موسیقی زیبای عاشیقلار را پرورانده است؛ اما نباید اجازه داده شود که حق بهکارگیری این زبان دستاویزی برای جبههگیری و کینهپراکنی دشمنان یکپارچگی ایران علیه هویت ملی، زبان فارسی و یکپارچگی سرزمینی ایران قرار گیرد.
فراموش نکنیم که به رغم تبلیغات تجزیه طلبان، قومیتی به نام فارس در ایران وجود خارجی و مکان جغرافیایی ویژه ندارد که بخواهد به زعم تجزیهطلبان حق دیگر هم میهنان را ضایع کند (البته تنها استانی به نام فارس در ایران وجود دارد که به نسبت وسعت ایران ازمساحت محدودی برخوردار است)؛ بنابراین زبان فارسی تنها به عنوان زبان اتحاد ملی پیوند دهنده اقوام گوناگون ایرانی از یزدی و مازندرانی و خراسانی و بوشهری و کرمانی و بلوچ و اصفهانی گرفته تا کرد و آذری و بختیاری و لر و گیلکی و عرب به شمار میرود که نه در دوران معاصر بلکه از قرنها پیشتر و حتی دوران سلسلههای حکومتی ترک تبار ایران از جمله غزنویان، صفویان، افشاریه و قاجاریه زبان رسمی، ملی و پیوند دهنده اقوام و هویت ملت ایران به شمار میرفته است.
این گزارش میافزاید، با ژرفنگری در نیات دشمنان ایران در انگشت گذاشتن به تنوع زبانی در ایران میتوان به خوبی به اهداف تجزیه طلبان که همانا دامن زدن به مبحث فدرالیسم سیاسی در ایران (در مقابل فدرالیسم اقتصادی که امر توسعه بخشی است) در راستای «یوگسلاویزه» کردن ایران است پی برد، فراموش نکرده ایم که تجربه سیستم حکومتی فدرال در یوگسلاوی، چکسلواکی، شوروی سابق و اتیوپی به فروپاشی این کشورها و جنگهای پردامنه خونین قومی به ویژه در قفقاز، یوگسلاوی و اتیوپی انجامیده که تشکیل کشورهای مستقل پانزدهگانه در شوروی، جدایی و تشکیل شش کشور جداگانه در یوگسلاوی سابق که بعدها کوزوو نیز به آن اضافه شد و نیز جدایی اریتره ازاتیوپی مثالهایی از این دست است.
مرز کشی و ملت سازی جعلی در دل ملت بزرگ و یکپارچه ایران به بهانه تنوع زبانی موجود، برنامههای پرهزینه و بلند مدت ایجاد خاورمیانه جدید توسط دولت آمریکا و مؤسساتی چون «آمریکن اینتر پرایز» و حمایتهای بی پروای سیاستمداران آمریکایی همچون «مایکل لدین» از تجزیه طلبان ایرانی، اعلام رسمی سران اسرائیل که گفتهاند چند ایران کوچک برای ما بهتر از یک ایران بزرگ است، نقشههای فاش شده ایران تجزیه شده تهیه شده توسط "برنارد لوییس" انگلیسی، نقشههای منتشر شده جدایی آذربایجان و کردستان و خوزستان و بلوچستان ایران توسط «رالف پیترز»، اقدامات اطلاعاتی و امنیتی پشت پرده اسرائیل و آمریکا در جوار مرزهای شمال غربی ایران، افزایش حمایتها و تبلیغات پردامنه افرادی غیر مذهبی و غیر ملی همچون اکبر گنجی که پس از زیر سوال بردن مهدویت از جداسازی قومی و فدرالیسم سیاسی در ایران حمایت میکند و...همه و همه تأییدی است بر زنگ خطری که برای تمامیت ارضی ایران به صدا درآمده است.
هشیار باشیم که مزدورانی چون محمدعلی چهرهگانی ـ که نام خود را هم به چهره قانلی! تغییر داده ـ در جمهوری آذربایجان با حمایتهای مالی غرب و اسرائیل و ترکیه، آشکارا خواستار تجزیه ایران هستند و نیز آشکارا میگویند: «فدرالیسم پله ما هست به تجزیه ایران و استقلال آذربایجان»، عملرد کنونی هویت طلبان آلتایی مغولی زبان محور، به مثابه نیروی در انتظار یا(Stand-By) است.
و آنگاه که طرح تجزیه ایران عملیاتی شود، از سطح «زبان محوری» به سطح حق تعیین سرنوشت و در پایان «استقلالخواهی» و پروژه ایجاد ایران کوچک یا ایرانستان تغییر مییابد. به اصطلاح (Change-Over)
ذکر این نیز لازم است که در نقشه تجزیه ایران توسط «برنارد لوییس» عینا نام «ایرانستان» برای ایران پس از تجزیه به کار رفته است.
قابل توجه این که سران تاریخ فراموش کرده باکو، از آغاز شکلگیری و تغییر نام اران به جمهوری آذربایجان (غیر تاریخی) به تمامیت ارضی آذربایجان واقعی در ایران چشم دوختهاند. از ياد نمیبریم سخنان حيدر علی اف را که گفته بود: «من وقتی میگويم ايران، آذربايجان جنوبی (!) {منظور آذربایجان واقعی} را در نظر میگيرم»!
بنابراین با توجه به پیامدهای تهدیدآمیزی که این گونه اقدامات و جوسازیهای دشمنان، علیه تمامیت ارضی و منافع استراتژیک بلند مدت ایران زمین دارد، هشیاری مردم با شرف و غیور آذربایجان، دستاندرکاران، مسئولان و نمایندگان ملت ایران، بیش از پیش مورد انتظار است.