زیست بوم
سوء مدیریت فزاینده و بحرانهای روز افزون محیط زیستی
- زيست بوم
- نمایش از یکشنبه, 11 بهمن 1394 10:10
برگرفته از روزنامه قانون، شماره ۴۶۳، سه شنبه ۵ اسفندماه 1393
دکتر میر مهرداد میرسنجری
آغاز سخن
بعد از سالها، محیط زیست دیگر از نامی شیک و به قول برخی لوکس، به متن دغدغههای مردم و مسئولان تغییر جایگاه داده است. با توجه به این که بحرانهایمحیطزیستی در ابعاد گوناگون خود زندگی ایرانیان را بیشاز پیش تحت تاثیر خود گرفته، افزون برخوزستان، به تدریج لرستان و حتی سیستان و بلوچستان نیز در چند هفته اخیر درگیر بلاهای محیط زیستی شدهاند. بلایی که طی 10سال گذشته با تغییرات طبیعی و انسانساخت اقلیمی و گرم شدن هوا و گستردگی سوء مدیریت محیط زیستی، حیات جامعه ایران را به چالش کشیده است. در این میان نهاد مسئول حفاظت محیط زیست نه تنها هیچ اقدام عملی بلندمدت و راهبردی برای رفع مشکلات روبه افزایش محیطزیستی کشور به عمل نمیآورد بلکه با برنامههای غیر علمی مقطعی و تبلیغاتی نظیر ارائه بسته رفع مشکل ریزگردها(!) و برگزاری نمایشگاه بینالمللی و برپایی مناظرههای تبلیغاتی بیاثر در آن تنها از زیر بار مسئولیت نظارتی و بازدارنده خود بر وزارتخانههای تاثیر گذار بر محیط زیست و سرمایهسالاران سودجو شانه خالی میکند.
سد سازی خارجی و سوء مدیریت داخلی، تهدید سلامت مردم ایران
به باور بسیاری از متخصصان یکی از علل اصلی خشک شدن تالاب ها و به دنبال آن، بلند شدن گرد و غبار در منطقه ناشی از اجرای پروژه عظیم آناتولی در ترکیه است. پروژهای عظیم که بر اساس آن بیش از 22 سد و 19 طرح برقابی در حوضه آبریز دجله و فرات در ترکیه ایجاد میشود.
علاوه بر عوامل خارجی، نباید از نقش سوء مدیریت نهادهای داخلی متولی حفاظت محیط زیست ایران غافل بود. سهلانگاریهای صورت گرفته در سازمان محیطزیست، وزارت جهاد کشاورزی و به ویژه سدسازیهای داخلی توسط وزارت نیرو و خشک کردن اکثر تالابهای ایران برای سوء مصرف کشاورزی و صنعتی دلایل غیرقابل دفاع اضمحلال محیط زیست ایران کهن مظلوم هستند.
در این میان نقش سوء وزارت نفت در نابودی تالاب بزرگ هویزه باید مورد توجه قرار گیرد. تالاب بزرگ هویزه (به عربی، هورالعظیم یا هورالهویزه) بزرگترین تالاب استان خوزستان و یکی از بزرگترین تالابهای داخلی ایران است که حدود یک سوم این تالاب در ایران و مابقی آن در کشور عراق است. در سالهای اخیر به ویژه با توجه به فعالیت وزارت نفت که این میدان را به سومین میدان بزرگ نفتی جهان بعد از میدان نفتی غوار در عربستان و میدان نفتی بورقان در کویت تبدیل کرده است، امروزه بیش از ۶۷ درصد این تالاب از بین رفته که نابودی بخش عراقی آن به سیاستهای خشک کردن تالاب توسط صدام حسین مربوط است.
وزارت نفت 59حلقه چاه در منطقه حفر کرده که برای حفر تمامی این چاهها اقدام به خشک کردن محیط اطراف چاه به وسیله ریختن خاک و جلوگیری از ورود آب کردهاند.
در همین حال اطلاعات دریافتی موید این است که با کمال تاسف خشک کردن تالاب بزرگ هویزه (هورالعظیم) تحت نظارت سازمان متولی «حفاظت» محیط زیست صورت پذیرفته است!
از دیگر سو، ریزگردهای آلوده به مواد شیمیایی و رادیو اکتیو ناشی از جنگ عراق پیامدهای ناگواری را برای مردم خوزستان به طور خاص و سایر ملت مظلوم ایران به همراه خواهد داشت.
در داخل مرزهای عراق، آمریکا در جنگ خود علیه عراق بارها در کانونهای فعلی ریزگرد از اورانیوم ضعیف شده علیه رژیم صدام حسین استفاده کرده است.
از دیگر سو، ریزگردهای برخاسته از تالاب بزرگ هویزه، فکه، چزابه و دیگر مناطق عملیاتی در زمان جنگ ایران و عراق میتواند آسیبهای جبرانناپذیری بر سلامت مردم وارد کند چراکه صدام در زمان جنگ 8ساله
با ایران بارها از مواد شیمیایی در این سرزمینها استفاده کرده است. بنابراین، امروزه ریزگردهای بلند شده از این مناطق خطرات و بیماریهای فراوانی برای مردم خوزستان به همراه دارند.
نگارنده در بازدید خود از مناطق جنگی جنوب بدون واسطه مشاهده کردهام که در بسیاری از این مناطق به دلیل وجود مواد شیمیایی در خاک هنوز پس از گذشت ربع قرن از پایان جنگ تحمیلی هیچ گونه گیاهی قابلیت رشد را پیدا نکرده است و حتی تماس مستقیم پوست با این خاکهای آلوده برای سلامتی انسان خطرناک است.
فرجام سخن
امروزه رفع بحرانهای محیط زیستی کشور از حیطه توان و اختیار سازمانی ضعیف و ناتوان فراتر رفته و مدیریت کلان ملی را میطلبد. در حالی که در کوتاه مدت، فعالیت عملی دستگاه دیپلماسی و ورود به موضوع پدیده گرد و غبار ضروری به نظر میرسد، ترکیه باید مجاب به تامین حقابه تالابهای پایین دستی فرات شود و از سوی دیگر رایزنی با سوریه و عراق برای بازنگری در فعالیت سد اسد و سد قادسیه روی فرات که همگی از اصلیترین دلایل مشکلات ریزگردهای ایران بودهاند در کوتاه مدت بسیار ضروری و راهگشاست.
از دیگر سو در مقیاس بلند مدت سازمان حفاظت محیط زیست (که لازم است برای ضرورت پاسخگویی به نمایندگان ملت به وزارت ارتقا یابد)، وزارت صنایع، وزارت نیرو ، وزارت متولی کشاورزی، وزارت نفت، وزارت صنایع و ... باید پاسخگوی عملکرد خود به نسلهای آینده باشند که هر یک چند درصد از مسئولیت نابودی محیط زیست ایران را میپذیرند؟ و در نهایت آیا برای نسلهای آینده ایران نیز حق برخورداری از محیط زیست سالم وجود خواهد داشت؟