سه شنبه, 15ام آبان

شما اینجا هستید: رویه نخست یادگارهای فرهنگی و طبیعی زیست بوم درد‌نامهٔ مردم منطقهٔ بهرآسمان (بحر آسمان) و فعالان محیط زیست کشور: جلو معدن‌کاوی در بهرآسمان را بگیرید!

زیست بوم

درد‌نامهٔ مردم منطقهٔ بهرآسمان (بحر آسمان) و فعالان محیط زیست کشور: جلو معدن‌کاوی در بهرآسمان را بگیرید!

نزدیک به دو هزار تن از اهالي بهر آسمان بر پای طوماری امضا نهاده‌اند، طوماری که با متنی مشابه در تهران امضای صدها تن فعال محیط زیست و ده‌ها سازمان محیط‌زیستی و کانون کوهنوردی را در پای خود دارد و در انجمن کوهنوردان ایران در دسترس است: طومارِ نجات بهرآسمان (آقای عباس محمدی می‌گوید که در متن‌های قدیمی نام این محل، که می‌بایست نامی ایرانی و قدیمی باشد، به شکل بهرآسمان آمده، نه بحر آسمان). این متن، در دنباله آمده است. گزارش تصویری برخی نامه‌نگاری‌ها هم در پی می‌آید.

 


درد‌نامهٔ مردم منطقهٔ بهرآسمان (بحر آسمان) و فعالان محیط زیست کشور:
جلو معدن‌کاوی در بهرآسمان را بگیرید!

به فاصله‌ی چهل کیلومتری جیرفت، با 50 درجه حرارت، منطقه‌ای خنک و حتی سرد قرار دارد که بهره‌ای از آسمان است؛ بهرآسمان. در دل گرمای جیرفت منطقه‌ی بهرآسمان را برف گرفته، به نحوی که مردم زمستان‌ها منطقه را ترک می‌کنند.

اما اکنون مدت‌هاست که فعالان محیط زیست در این منطقه‌ درگیر حفاظت از منطقه‌ی خود برای جلوگیری از تخریب سودجویان هستند. بهانه‌ی تخریب، پیدا کردن معدن و استخراج است که می‌رود یکی از نادرترین مناطق در دل کویر را به نابودی کشاند؛ منطقه‌ای که طبیعتش طی میلیون‌ها سال شکل گرفته و در صورت تخریب، غیرقابل بازسازی و تجدید است.

در سال 90 عده‌ای آمدند و گفتند برای راه‌سازی آمده‌ایم؛ جلو آن‌ها را گرفتیم. بعد از مدتی عده‌ای دیگر به بهانه‌ی گیاهان دارویی آمدند؛ جلو آن‌ها را هم گرفتیم. بعد، گروهی دیگر در سال 91، برای اکتشافات معدن، آمدند. با پی‌گیری‌ها معلوم شد که از آقای فلاح، مدیرکل حوزه‌ی ریاست سازمان ــ در زمان ریاست آقای محمدی‌زاده ــ مجوز اکتشافات گرفته‌اند. توانستیم دستور توقف موقت معدن را بگیریم. دیدارهای متعددی با مقامات داشتیم: از جمله، آقای کیخا، که جهت توقف کامل عملیات معدن‌کاوی به استانداری کرمان نامه زدند. اما آن گروه و گروه‌هایی دیگر امسال هم آمدند که حضورشان منجر به تنش محلی شد. خانم ابتکار برای آقای جهانگیری نامه زدند، که به‌دلیل زیست‌محیطی نباید در منطقه کار اکتشافی انجام گیرد. جدا از مسائل طبیعی و جانوری، این منطقه سرچشمه‌ی آب‌رسانی به سدهای منطقه و تأمین‌کننده‌ی آب‌های زیرزمینی منطقه‌ی کرمان است. منطقه‌ی بهرآسمان تنها زیست‌گاه حفاظت‌شده‌ی خرس سیاه آسیایی و هم‌چنین پلنگ است. پیران محل تعریف می‌کنند که در گذشته‌ای نه چندان دور جمعیت حیات وحش منطقه بسیار زیاد بوده است.
اما این گروه‌ها مانده‌اند... برای ما روشن نیست که این متجاوزان پشت‌شان به کجا گرم است و چرا برخی مسؤولان دولتی چنین آشکار از آن‌ها و تخریب تنها منطقه‌ی حفاظت‌شده‌ی جنوب کرمان حمایت می‌کنند. تخریب منطقه‌ای با پنچ رودخانه‌ی دائمی و سرچشمه‌های آب در استانی که دچار بحرانی‌ترین وضعیت آب در کشور ــ آن‌هم در این وانفسای خشک‌سالی ــ است برای همه‌ی اهالی و دوستداران محیط زیست تعجب‌آور است. حرص و آز این گروه‌های سودجو و از آن مهم‌تر حمایت‌های برخی مقام‌های دولتی مایه‌ی شگفتی و تأسف است.
جمعیت منطقه حدود پنج هزار خانوار است که در فصل گرم در آنجا زندگی می‌کنند و تولید میوه و دام و لبنیات و محصولات کشاورزی دارند. معادن بسیاری در منطقه و کشور است که شاید بهره‌برداری از آن ها تخریب چندانی برای محیط زیست نداشته باشد، حال چرا روی این منطقه متمرکز شده‌اند سببِ نگرانی است. ما کوهنوردان و دوستداران محیط زیست را دعوت کردیم تا از محل بازدید کنند، شورای تأمین استان ممانعت کرد.
طبق ضوابط سازمان در کوه نشانه نباید حفاری و اکتشاف انجام گیرد، ولی این‌ها مصر هستند که این کار را بکنند. ما مخالفِ هرگونه دخالت و تغییر وضعیت طبیعت منطقه هستیم. در کنار گوش ما تالاب جازموریان خشک شده است و هرگز احیا نخواهد شد. این ها همه فجایعی است که در اثر مداخلات و حرص و آز سودمندان به‌وجود می‌آید.
چه کسی می‌تواند بر چنین محیط‌زیستی ارزش‌گذاری کند؟! بر طبیعت، حیات وحش، جانداران، پوشش گیاهی و بر منطقه‌ای در دل کویر، که نیمی از سال در آن‌چنان سرما و برفی فرو می‌رود که اهالی تاب ماندن در آن را ندارند؟! کدام مرجعی تاکنون توانسته است در این مملکت بر پدیده‌ای زیست محیطی ارزش‌گذاری کند تا بتوان آن را با درآمد یک معدن، احداث یک راه، عبور یک خط لوله و استخراج یک ماده‌ی معدنی مقایسه کرد؟!
آب‌منطقه‌ای کرمان به‌دلیل ایجاد ضایعات جبران‌ناپذیر برای منابع آب منطقه، با این طرح‌ها مخالف است. مسأله، مثل ده‌ها نقطه‌ی دیگر در کشور، تصرف زمین‌ها و تملک آن‌هاست که با توجیهات متفاوت می‌آیند، زمین‌ها را می‌گیرند و بعد تغییر کاربری‌ها شروع می‌شود. همه‌ی متجاوزان به منطقه، مجوز در دست، از تهران می‌آیند. 32 مورد از صنایع و معادن مجوز اکتشاف گرفته‌اند. بسیاری از آن‌ها حتی نمی‌دانند زمینی را که مدعی آن هستند کجا قرار دارد. آیا این رانت‌خواری نیست؟!
محیط زیست مخالف است، آب‌منطقه‌ای مخالف است،... و مهم‌تر از همه مردم مخالفند. هیچ توجیهی برای این تصرفات نیست ولی این‌ها مثل زالو به جان منطقه افتاده‌اند. از در بیرون‌شان می‌کنیم از پنجره وارد می‌شوند. واقعاً این‌ها را چه کسانی حمایت می‌کنند؟! آیا این‌ها و حامیان‌شان هیچ درکی از حفظ مملکت، محیط زیست و طبیعت دارند؟! آیا هیچ می‌اندیشند که قرار است نسل‌های آینده هم در این منطقه و در این کشور زندگی کنند؟!
ما را یاری کنید.

 

نوشتن دیدگاه


تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

در همین زمینه