دیدهبان مازندران
پذیرش سهم کمتر از 50درصد، در حکم تجزیهی ایران است
- ديده بان مازندران
- نمایش از یکشنبه, 27 تیر 1389 09:37
- بازدید: 4951
گفتوگوگر: آرتمیس
رژیم حقوقی در یای مازندران و سهم ایران از این دریا كه زمانی كاسپین می خواندندش ،درست از همان روزی كه اتحاد جماهیر شوروی سقوط و كشورهایی چند جایگزین آن شدند،به محل بحث و جدل دولت های این كشورها تبدیل شده است به نحوی كه در این مدت دول مركزی این كشورها با تاكید بر منافع ملی خود،خواهان سهم بیشتر كشور متبوع خود از این دریا شده اند. اما موضوع رژیم حقوقی دریای مازندران و سهم ما از این دریای غنی چندی است كه با فراز و نشیبهایی روبرو شده است تا حدی كه دو روز پیش منوچهر متكی وزیر امور خارجه ایران ،ارائه برخی تحلیل ها مبنی بر اینكه سهم ایران از دریای خزرزمانی 50 درصد بوده است را نادرست خواند و اظهار داشت:«سهم ایران از این دریا هیچ گاه 50 درصد نبوده و این رقم منطقی نیست و هیچ قراردادی هم درباره آن وجود ندارد.»
این اظهارات به نحوی صریح ترین اظهار نظر یك مقام ایرانی در نفی قراردادهای متقن گذشته در اثبات سهم 50 درصدی ایران از دریای مازندران بوده است.برای بررسی قرارداد مودت (1921) و تجارت و بحر پیمایی (1940) میان ایران و شوروی و تاكید این قرارداد بر سهم 50 درصدی ایران از دریای مازندران، به سراغ دكتر هوشنگ طالع پژوهشگر فرهنگ و تاریخ معاصر ایران و نویسنده ی چندین كتاب با محوریت تجزیه ایران رفتیم و در یك گفتگوی چالشی نظرات وی را در این حوزه جویا شدیم كه متن آن را در زیر میخوانید:
جناب آقای دكتر!به عنوان مطلع به كوتاهی در خصوص پیشینهی تاریخی دریای مازندران یا همان كاسپین، از آغاز نام گذاری بدین نام تا به امروز برایمان بگویید.
میدانیم که تمام جهانیان دریای شمالی ایران را به نام یکی از کهنترین اقوام ایرانی، یعنی «کاسپیها» که در زمان باستان ساکن کرانههای این دریا بودند، «دریای کاسپین» مینامند. این را نیز میدانیم که در طول سدههای بسیار تا به امروز، نام «مازندران» بر این دریا، بیش از هر نام دیگری به گوش فرزندان این سرزمین خوش آهنگ بوده است.
پس از ظهور اسلام، مورخان و جغرافینگاران مسلمان که به شرح احوال تاریخی اقوام ساحلنشین دریای شمالی ایران پرداختند، در بیان موضع و موقعیت جغرافیایی سرزمین قلمرو هر قوم، ناچار اسامی بومی هر بخش از آب های کرانهای دریا را که از نام محل و قوم مردم ساحلنشین همان بخش برگرفته بودند، در آثار خود آوردند. همان گونه که امروزه ما به همان شیوه، اسامی محلی و بومی مصطلح میان ساحلنشینان در یک محدوده ساحلی را برای آب های کرانهی آن بخش بهکار میبریم. برای مثال میگویم: دریای انزلی، دریای چمخاله، دریای رامسر و ... از اینرو در عصر اسلامی و در میان مسلمانان نامهای چندی مانند : مازندران، تبرستان، آبسکون، گرگان (هیرکانیای باستان)، گیلان، دیلم، قزوین (کاسپین) و نیز خزر و غیر آن از برای این دریا پیدا شد. چنان که گفته شد این نامها در آثار این نویسندگان تنها معرف حوزهی محدودی از آبهای کرانهای بود و گاه قلمرو حضور و یا اقتدار قومی را در طول ساحل مورد نظر میرسانید.
موقعیت طبیعی دریای مازندران به چه نحوی است و اینكه این دریا در چه طول و عرض جغرافیایی قرار گرفته است؟
دریای مازندران (کاسپیان)، میان طولهای 46 درجه و 38 دقیقه و 54 درجه 34 درجه شرقی و عرض 36 درجه و 34 دقیقه و 47 درجه و 33 دقیقه شمالی و در شمال مرکزی ایران واقع است. این دریا از سوی باختر به جمهوریهای آذربایجان (اران) و فدراسیون روسیه، از شمال به فدراسیون روسیه و جمهوری قزاقستان، از خاور به جمهوری قزاقستان و ترکمنستان و از جنوب به ایران محدود است.
درازای این دریا (از جنوب به شمال) حدود 1200 کیلومتر و پهنای آن در پهنترین نقطه (در شمال) 554 کیلومتر و باریکترین ناحیهی آن (میان شبهجزیره آبشوران و دماغهی کواولی) ، 202 کیلومتر است. بدینسان، میانگین پهنای دریای مازندران، حدود 300 کیلومتر برآورد میشود.
ژرفای این دریا در شمال بسیار کم است. به طوری که ژرفای چهار پنجم این بخش از دریای مازندران، کمتر از 10 متر است. این دریا در بخش میانی، 170 تا 790 متر عمق دارد. بخشهای ژرف این دریا در قسمت جنوبی قرار دارد و عمق آن میان 960 نا 980 متر است. میانگین گودی این دریا 180 متر و سطح آن با توجه به افزایش و کاهش، متغییز است.
اگر بخواهیم از منظری تاریخی به دریای مازندران نگاه كنیم،بیان نمایید كه مشخصا از چه زمانی ، پای روس ها به این دریا باز شد و پیش از ظهور پتر دریای مازندران از چه موقعیتی برخوردار بود؟
در سال 1551 میلادی (930 خورشیدی)، ایوان واسیلیویچ (1584-1533 م 963- 913خورشیدی) معروف به «ایوان مخوف»، حکمران مسکو، با پیروزی بر خان قازان، خاننشین مزبور را برانداخت و دو سال بعد، بندر آستاراگان (استاراخان، هشترخان ) را0گشود. در نتیجه، برای نخستین بار، پای روسیان به دریای مازندران باز شد.
اما پیش از ظهور «پتر» در صحنه سیاسی روسیه (1752-1682 میلادی / 11041- 1041-خورشیدی) همیشه دریای مازندران، یک دریای ایرانی بود. بیشترین بخش کنارههای این دریا، در قلمرو دولت ایران قرار داشت. مهمتر این که در این بخش، ایران با مدعی یا مدعیانی روبرو نبود. ایران تا پیش از تاجگذاری پتر، هرگز از سوی دریای مازندران مورد تهدید جدی قرار نگرفته بود.
پادشاهی پتر در روسیه، با دوران حکومت سلطان حسین صفوی (1101-1073 خورشیدی / 1723-1694 میلادی) در ایران، همزمان بود. پتر با تنظیم نوعی راهبرد ‹ تجاوز و توسعه› در پی یورش به سرزمینهای همسایه و گسترش ارضی برآمد. استراتژی مزبور به منشور یا «وصیتنامه» پتر مشهور گشت. پتر، پس از چند تاخت و تاز در قلمرو عثمانی، متوجه ایران شد. اما، ایران که بارها توانسته بود نیرومندترین امپراتوری جهان یعنی عثمانی را شکست دهد، برای پتر بسیار مهیب مینمود. پتر، به دنبال گسیل دو فرستاده به دربار اصفهان و به دست آوردن اطلاعات لازم پیرامون اوضاع نابسامان ایران و یک بررسی همهجانبه که بیش از هشت سال به درازا کشید، در ماه مه 1723 میلادی (اردیبهشت ماه 1102 ) ، فرمان تهاجم به سوی سرزمینهای ایران را صادر کرد. روسها به سرعت دست اندرکار شدند و از راه ولگا خود را به دریای مازندران رسانیده و داغستان را متصرف شدند. سپس متوجه گیلان شده و شهر رشت را اشغال کردند. نیروهای محلی در گیلان به مقابله برخاستند، اما شکست خوردند. روس ها که از این پیروزی جریتر شده بودند، بادکوبه را نیز تسخیر کردند.
بدینسان، برای اولین بار کشور ایران از سوی دریای مازندران مورد تهدید و هجوم قرار گرفت و در نتیجه، حاکمیت بلامعارض ایران در این دریا، به مخاطره افتاد.
گرچه جانشینان پتر با یک اخطار سادهی «نادر» نیروهای خود را از گیلان و قفقاز خارج کردند اما آنان همچنان به دنبال فرصت برای اجرای منشور پتر بودند. با قتل آقامحمدخان قاجار، در قلعه شیشه (شوشی) در دهم خرداد ماه 1176 (31 مه 1797 ) ، آخرین مانع در برابر تجاوز و گسترش ارضی روس ها از میان رفت.
به دنبال سیزده سال نبرد و شكست ایران و تحمیل دو قرارداد گلستان (1813م / 1192خ )و تركمنچای (1828م/1206خ) ، حاكمیت ایران بر دریای مازندران دچار خدشهی كلی شد.
فروپاشی امپراتوری تزارها چه تاثیری در تحولات مربوط به دریای مازندران داشته است؟
در شانزدهم مارس 1917 میلادی (25 اسفند ماه 1295 خورشیدی)، با کنارهگیری نیکلای دوم تزار روس و خودداری «گرانددوک میشل» برادر وی از قبول تاج و تخت، امپراتوری روسیه از هم پاشید. ایرانیان از فروپاشی حکومت جبار و ستمگر روسیه غرق در سرور و شادمانی شدند.با فروپاشی امپراتوری تزاری، قراردادهای تحمیلی از سوی حکومت مزبور، به خودی خود ملغیالاثر گردیدند. حکومت بلشویکی که جانشین رژیم تزاری شده بود، خوب میدانست که به دلیل رفع ید غاصب، میبایست مورد غضب به صاحب اصلی آن بازگشت داده شود.
از اینرو، بلشویکها در پی آن بودند که با اعمال فشار بر حکومت ناتوان ایران، ارثیهی خونین تزارها را به خود منتقل کنند. به دنبال اشغال شهر رشت از سوی بلشویکها، دولت ایران به جامعهی ملل شکایت برد. جامعه ملل در 16 ژوئن 1920 /خرداد ماه 1299 ) به شکایت ایران رسیدگی کرد. در طرح این دعوا، از آنجا که شکایت «بیزوری از زورمندی» بود، تصمیم روشنی اتخاذ نشد.
در بیست و سوم آذر ماه 1300 / 13 دسامبر 1921 )، مجلس شورای ملی، زیر فشار شدید روسها که بخشهایی از شمال ایران را تصرف کرده بودند اجازهی امضا و مبادلهی اسناد عهدنامه مودت میان ایران و جمهوری شوروی روسیه را صادر کرد.
برپایهی این عهدنامه، آنچه را که حکومت تزاری برپایهی تحمیل قراردادهای «گلستان و ترکمانچای» و «آخال» از ایران تجزیه کرده بود، به حکومت بلشویکی منتقل گردید. اما حقوق ایران در دریای مازندران تا حدود زیادی ترمیم شد و ایران حقوق برابر با اتحاد شوروی در دریای مازندران به دست آورد.
در این میان، نظری کوتاه به بخش نخست فصل اول عهدنامهی مودت میان دولتین ایران و جمهوری شوروی روسیه، بازگو کنندهی بسیاری از حقایق تاریخی است :
دولت شوروی روسیه مطابق بیانیهی خود راجع به مبانی سیاست روسیه نسبت به ملت ایران مندرج در مراسلات 14 یانوار (ژانویه) 1918 و 26 ایوان (ژوئن) 1919، یک مرتبه دیگر رسما اعلان مینماید که از سیاست جابرانهای که دولت های مستعمراتی روسیه که به ارادهی کارگران و دهاتین این مملکت سرنگون شدند نسبت به ایران تعقیب مینمودند قطعا صرفنظر مینماید... دولت شوروی روسیه تمام معاهدات و مقاولات و قراردادها راكه دولت تزاری روسیه با ایران منعقد نمود ، و حقوق ملت ایران را تضییع مینمود، ملغی واز درجهی لعتبار ساقط شده اعلان مینماید.
در فصل یلزدهم مكان عهد نامه كه اشاره به مسایل دریای مازندران دارد، میخوانیم :
نظر به این كه مطابق اصول بیان شده در فصل اول ابن عهدنامه ، عهدنامهی منعقده در 10 فوریه 1828 مابین ایزان و روسبه در تركمانچای نیز كه فصل 8 آن حق داشتن بحریه را در دریای مازندران از ایران سلب نموده بود ، از درجه اعتبار ساقط است . معهذا طرفین متعاهدین رضایت میدهندكه ا ز زمان امضای این معاهده، هر دو بالسویه حق كشتیرانی آزادرا در زیر بیرقهای خوددربحرخزر داشته باشد.
روز پنجم فروردین ماه 1319(25مارس 1940) ، قرارداد بازرگانی و بحرپیمایی میان دولت ایزان و اتحاد شوروی بسته شد. در این قرارداد به حق بهرهگیری یكسان و انحصاری دو دولت، از دریای مازندران ، چه از نظر كشتیرانی(ماده13) و چه از نظر استفاده از منابع طبیعی( بند 4 ماده12) ، به گونه روشن و غیر قابل تعبیر اشاره شده است :
طرفین متعاهدین بر طبق اصولی كه در عهدنامهب مورخ 6 فوریه 1921 بین ایران و جمهوری متحد سوسیالیستی، شوروی روسیه اعلام گردیده است. موافقت دارند كه در تمام دریای خزر كشتیهایی جز كشتیهای متعلق به ایران یا انحاد شوروی سوسیالیستی و یا متعلق به اتباع و بنگاههای بازرگانی و حمل و نقل كشوری یكی از طرفین متعاهدین كه در زیر پرچم ایران یا زیر پرچم اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی سیر مینمایند، نمیتواند وجود داشته باشد.
بند 4 ماده 12 مقرر می دارد:
هر یك از طرفین متعاهدین ماهی كیری را در سواحل خود در حد10 میل دریایی به كشتیهای خود اختصاص داده و این حق رابرای خود محفوظ میدارند ...
فروپاشی اتحاد شوروی و تقسیم آن به چندین كشور،تاثیرات متعددی بر موقعیت رژیم حقوقی دریای مازندران برجای گذارده است.كمی در این خصوص برایمان بگویید؟
روز سیام آذر ماه 1370 (21 دسامبر 1991)، اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی فرو پاشید و در این فرآیند پرچم داس و چکش از فراز کرملین فرود آورده شد.
با فروپاشی نظام اتحاد شوروی، دگرگونی ژرفی در مناطق قفقاز و آسیای میانه پدیدار گردید. در اثر فروپاشی مزبور، سه جمهوری در منطقه ی قفقاز و پنج جمهوری بر پهنهی آسیای میانه ایجاد شدند. این جمهوریها بر سرزمینهایی شکل گرفتند که موضوع قراردادهای گلستان، ترکمانچای و آخال بودند. در این میان، سه جمهوری از جمهوریهای یاد شده، یعنی جمهوریهای آذربایجان (اران)، قزاقستان و ترکمنستان، دارای مرز آبی در دریای مازندراناند. برابر این رخداد عظیم تاریخی که بیشک از مهمترین رویدادهای سدهی بیستم به شمار می رود و رابطهی گسست ناپذیر با تاریخ و منافع حیاتی ملت ایران دارد. حکومت جمهوری اسلامی میبایست پیآمدهای فروپاشی نظام شوروی را در پرتو قراردادهای یاد شده مورد تجزیه و تحلیل قرار میداد و موضع دقیق خود را در راستای حفظ منافع ملت ایران، اعلام میکرد.
اما برخلاف اصول برخاسته از حفظ منافع ملی، وزارت امور خارجه ی جمهوری اسلامی، برابر فرآیند فروپاشی نظام شوروی و تغییرات عمدهی جغرافیایی و سیاست جغرافیایی (ژئوپلتیک) منطقه، نه تنها واکنش دقیق و صریحی نشان نداد بلکه با اعلام نظرهای گوناگون از سوی مقامهای مختلف، بر سردرگمی سیاست خارجی کشور در این زمینه افزوده شد.
رژیم حقوقی دریای مازندران بر چه اصولی بنا شده است و قرارداد مودت میان ایران و شوروی حاوی چه اصول و بند هایی بوده است؟آیا این قرارداد نمی تواند نافی ادعاهایی باشد كه این روزها در نفی سهم 50 درصدی ایران از دریای مازندران مطرح می شود؟
در حال حاضر، رژیم حقویق دریای مازندران (کاسپیان) برپایهی قرارداد مودت (1921) و بازرگانی و بحرپیمایی (1940)، میان دولت ایران و اتحاد شوروی استوار است.
چنان که اشاره شد، برپایهی فصل یازدهم قرارداد 1921 و نیز بند 4 ماده 12 قرارداد بازرگانی و بحرپیمایی 1940، ایران و اتحاد جماهیر شوروی از نظر کشتیرانی و بهرهبرداری از منابع آبزیان دریای مازندران دارای حق برابر و مساویاند. مهم آن که سفیر کبیر دولت اتحاد شوروی در تهران که قرارداد 1940 را از سوی دولت خود امضا کرده است، در روز امضای قرارداد (5 فروردین 1319 - 25 مارس 1940) در نامهای به وزیر امور خارجهی ایران، با روشنی کامل از دریای مازندران به عنوان دریای ایران و شوروی نام میبرد.
وی به وزیر امور خارجه ایران مینویسد :
«... با نهایت توقیر مراتب زیر را به استحضار آن جناب میرساند : ... نظر به اینکه دریای خزر که طرفین متعاهدین آن را دریای ایران و شوروی میدانند ...»
در پاسخ، وزیر خارجهی ایران، به «ماتوی فیلیموتو» سفیرکبیر دولت اتحاد شوروی مینویسد :
«... با کمال توقیر وصول نامه مورخ 25 مارس 1940 آن جناب را که به مضمون ذیل است تایید مینمایم ... دریای خزر که طرفین متعاهدین آن را دریای ایران و شوروی میدانند ...»
ماده 13 قرارداد بازرگانی و بحرپیمایی میان ایران و شوروی، تصریح میکند :
...طرفین متعاهدین بر طبق اصولی که در عهدنامهی مورخ 6 فوریه 1921 بین ایران و جمهوری متحده سوسیالیستی شوروی روسیه اعلام گردیده است، موافقت دارند که در تمام دریای خزر کشتی هایی جز کشتیهای متعلق به ایران یا اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی و یا متعلق به اتباع و بنگاههای بازرگانی و حمل و نقل کشوری یکی از طرفین متعاهدین که زیر پرچم ایران یا پرچم اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی سیر مینمایند، نمیتواند وجود داشته باشد ...»
بدینسان، مفاد قراردادهای 1921 و 1940 و نیز نامههای پیوست قرارداد 1940، روشن میسازند که :
1. دریای مازندران یک دریای بسته است.
2. این دریا در ید مالکیت و حاکمیت متساوی دو دولت ایران و شوروی قرار دارد.
3. از آنجا که تحدید حدودی در دریای مزبور میان ایران و شوروی به عمل نیامده است، مالکیت و حاکمیت دو دولت بر این دریا به گونه مشاع است.
برای تاکید بر این امر که دریای مازندران یک دریای بسته است، تبصره ماده دوم قانون راجعبه اکتشافات و بهرهبرداری از منابع طبیعی فلات قارهی ایران مصوب بیست و هشتم خرداد ماه 1334، تصریح شده است : «... در مورد بحر خزر مبنای عمل طبق اصول حقوق بینالمللی مربوط به دریای بسته بوده و میباشد ...»
به نظر می رسد عدم نیاز فوری ایران به منابع نفتی دریای مازندران علتی بر عدم پیگیری حقوق مطلق ایران از سهم 50 درصدی خود
در دریای مازندران باشد.به نظز شما تقابل های آینده كه به احتمال زیاد بر سر انرژی خواهد بود،تاثیری بر معادلات رژیم حقوقی دریای مازندران خواهد داشت؟
برخلاف سدهی بیستم که جغرافیای برخورد برپایهی جهانبینی (ایدئولوژی) قرار داشت، در سدهی بیست و یکم جغرافیای برخورد برپایهی منابع قرار دارد. اهمیت منابع، گسترهی برخورد را تعیین میکند. در این میان، مهمترین عاملی که مرزهای جغرافیایی نوین برخورد را در جهان تعیین میکند، نفت و گاز است. قطع این مواد، دارای پیآمدهای مرگبار برای کاربران آن و به ویژه جهان صنعتی غرب است. از اینرو، تضمین جریان آزاد آن مسالهی مهم و امری حیاتی است.
با در نظر گرفتن این نکته که مصرف جهانی انرژی سالانه، كمابیش 3 در صد افزایش مییابد، رقابت برای دست یابی به ذخیره های عظیم انرژی در سالهای آینده شدیدتر خواهد شد. شورای امنیت ملی آمریکا در گزارش سالانهی خود پیرامون سیاست امنیتی در سال 1999 میلادی (1378 خورشیدی) نوشت : «برای آمریکا اطمینان از دستیابی به نفت وارداتی همچنان حیاتی خواهد بود.»
بنابراین ما باید توجه خود را به ثبات در مناطق تولیدی کلیدی ادامه داده تا اطمینان یابیم که دسترسی و جریان آزاد این منابع تضمین گردیده است.
جغرافیای نوین برخورد كه با جغرافیای نفت، همخوانی کامل دارد، مناطق زیر را در بر میگیرد : خلیجفارس، دریای مازندران، آسیای میانه، دریای چین. با هر اندازه دانش کم، درمییابیم که ایران در دل جغرافیای نفت قرار دارد. حضور در این پهنه، نمایانگر اهمیت کشورها و سرزمینهاست و از سوی دیگر قرار گرفتن در مرکز تنشها و کشمکشهاست. بدینسان، ایران بار دیگر در موقعیت «دل جهان» قرار گرفته است. زیرا نقطهی ثقل جغرافیای نفت، از نظر استقرار، سرزمینی، ایران است. ایران، در شمال خلیجفارس، جنوب دریای مازندران و غرب آسیای میانه قرار دارد. مناطق یاد شده و دریای چین (با اهمیت کمتر و شاید مدعیان بیشتر)، پهنهی اصلی جغرافیای نفت را تشکیل میدهد.
آیا عظمت زمان و موقع ایران را درک میکنیم و توان آن را داریم که به درستی ایران را در جایگاه «دل جهان» قرار دهیم؟ با هزار افسوس باید گفت که قراین و نشانهها، خلاف این امر را نشان میدهند.
كوتاه سخن، حقوق تاریخی و قانونی ملت ایران برپایهی قراردادهای موجود میان ایران و اتحاد شوروی، روشن و مسجل و مسلم است.
هیچکس و هیچ مقام نمیتواند و اجازه ندارد که از سوی ملت ایران قراردادی را امضا کند که کوچکترین خدشه بر منافع و مصالح ملت ایران در دریای مازندران وارد کند.
از آنجا که تحدید حدود میان ایران و اتحاد شوروی در دریای مازندران به عمل نیامده است، پذیرش سهم کمتر از 50 در صد، در حکم تجزیهی ایران است.