نگاه روز
خواب خوش پنبهدانه
- نگاه روز
- نمایش از شنبه, 04 خرداد 1392 09:39
- بازدید: 7178
برگرفته از ماهنامه خواندنی شماره 75، فروردین و اردیبهشت 1392، صفحه 8 تا 9
دکتر هوشنگ طالع
در حالی که کشور را به «تعطیلات دراز» یا «خواب بهاری» سوق میدادند و کوشش بر آن بود که مردم را به مسافرت (دور اول، دوم، سوم) و تعطیلات تشویق کنند، رخدادهای شگرفی در پیرامون سرزمین ما رخ داد که از سوی دستگاه دیپلماسی ایران و دولت یا بدون واکنش ماند و یا واکنش لازم نشان داده نشد.
باراک اوباما رییسجمهور ایالات متحدهٔ آمریکا در سفر به اسرائیل «صهیونیسم» را مورد پذیرش و ستایش قرار داد. بدینسان، سرزمینهای واقع در میان رودخانههای نیل در آفریقا و فرات در آسیا را از آن اسرائیل شناخت.
مناهیم بگین نخستوزیر وقت اسرائیل در دیدار با جیمی کارتر رییسجمهور وقت آمریکا، متن تورات را (البته با خوانش یا قرائت خود) برای وی فرو خواند و مدعی شد که «یهوه» خدای یهود سرزمینهای میانرود نیل تا فرات را به بندگان خود وعده داده است؛ اما در برابر این ادعا، جیمی کارتر واکنش مورد انتظار بگین را از خود نشان نداد. سرانجام پس از گذشت بیش از چهار دهه، باراک اوباما، برپای این خواستهٔ صهیونیستها صحه گذارد.
همزمان ترکیه نیز به جنگ زرگری خود با اسرائیل پایان داد و به ظاهر با واسطهگری باراک اوباما، روابط دیپلماتیک را با اسرائیل از سر گرفت. با این اقدام و با توجه به وعدهٔ اوباما به سران حکومت اسرائیل، ترکها نیز در این میان، به خود جرات دادند که رویاهای شیرین خواب خوش «پنبهدانه» را بر زبان رانند.
به دنبال فروپاشی امپراتوری عثمانی پس از نبرد نخست جهانی، ترکها از اسلامگرایی و رویای امپراتوری دست برداشتند و به «پان ترکیسم» روی آوردند. از دوران کمال پاشا (معروف به آتاترک) که اجداد یهودیاش از اسپانیا گریخته و در بندر سالونیک یونان پناه گرفته بودند، پس از دستیابی به حکومت با حمایت اتحاد شوروی و فرانسه اندیشهٔ پان ترکیسم را جانشین اسلامگرایی و امپراتوری عثمانی کرد. پان ترکیسم یک اندیشهٔ انتزاعی و ذهنی (سوبژکتیو) بود و هست که تنها در ذهن اندیشهورزان و باورمندان بدان وجود دارد و دارای واقعیت نیست. هرگز چنین اتحادی وجود نداشته است و انجام آن بدون جنگ و خونریزی و کشورگشایی که از توان حکومتهای ناتوان ترکیه بیرون بود، امکانپذیر نمیبود. از اینرو، در حرکت تازه حاکمان ترکیه دوباره به دامن رویای زنده کردن امپراتوری عثمانی افتادند.
به اصطلاح مغز متفکر حکومت ترکیه، داود اوغلو وزیر امور خارجهٔ این کشور است. در آغاز به قدرت رسیدن حکومت حزب عدالت و توسعه، نظریهٔ به صفر رسانیدن اختلاف با همسایگان را مطرح کرد که با تظاهر به اسلامگرایی و فریب دستگاه دیپلماسی ایران، توانست تا حد زیادی موفق شود؛ اما موفقیت این سیاست دوامی نداشت و امروز، حکومت ترکیه با همهٔ همسایگان خود در اختلاف است و حتا در سوریه در حال جنگ اعلام نشده علیه دولت این کشور میباشد.
با شکست این سیاست و رویکرد نوین آمریکا – اسرائیل در منطقه، حکومت ترکیه نیز سیاست بازگشت به بازسازی امپراتوری عثمانی را اعلام کرد. البته از یاد نبریم که امپراتوری عثمانی، خونریزترین و متجاوزترین موجودیت سیاسی است که جهان به یاد دارد. عثمانیها در درازای بیش از 450 سال، بیش از چنگیز و تیمور و هیتلر و استالین انسان کشتند. آنها میلیونها انسان را به بردگی کشاندند و سرزمینهایشان را به بند اسارت کشاندند. از سوی دیگر، این امپراتوری تا آخرین لحظهٔ حیات در حال تجاوز به سرزمینهای ایرانینشین، تجزیهٔ آنها و قتل و کشتار و به بردگی کشاندن ایرانیان بود. با وجود ضربات سخت شاهعباس و نادرشاه به عثمانی و شکست در نبردهای دوران فتحعلیشاه از ایران؛ اما چنانکه گفته شد تا آخرین لحظهٔ حیات دست از تجاوز به سرزمینهای ایرانینشین و قتل و غارت ایرانیتباران برنداشت.
حکومت کنونی ترکیه، از آغاز، نشانههایی از تمایل به سیاست «عثمانیگری» از خود نشان میداد؛ اما سرانجام در میانه اسفندماه 1391، احمد داود اوغلو وزیر امور خارجهٔ این کشور آشکارا از تجدید حیات امپراتوری عثمانی سخن به میان آورد. و در دو روز پیاپی (3 و 4 مارس 2013/ 13 و 14 اسفندماه 1391)
گرچه این سخنان، جز بازتاب عقدههای سرکوب شده چیز دیگری نیست و تنها رویاهای خواب خوش «پنبهدانه» است، اما خود خصلت تجاوزکارانه و جنگطلبانهٔ حکومت ترکیه را نشان میدهد که باید با واکنش لازم کشورهای منطقه روبهرو گردد. در این میان دستگاه دیپلماسی ایران و دولت ایران به عنوان نیرومندترین واحد منطقهٔ مورد رویای حکومت ترکیه، نهتنها از خود واکنش شایسته را نشان نداد؛ بلکه اجازه داده و میدهد که گاز ایران به سوی آن کشور جریان پیدا کند و آن کشور با صادرات میلیاردها دلار کالاهای بنجل و وارداتی از ویتنام، بنگلادش، پاکستان و... و جذب چندصدهزار جهانگرد از کشور و دستیابی به امکانات اقتصادی و مالی هنگفت، اینگونه گستاخانه از تغییر نقشهٔ خاورمیانه سخن به میان آورد. در عرف دیپلماتیک، حکومت ترکیه از سیاست «من به تو گفتم» پیروی میکند، سکوت برابر این ژاژخواییها میتواند در آینده هزینههای سنگینی برای کشور داشته باشد.
با خود بزرگ بینی حاکمان ترکیه اعلام داشتند: «زمان آن رسیده است که ترکیه وظیفهٔ برقراری نظم نوینی برای این سرزمینها [سرزمین اشغالی عثمانی] و انضمام دوبارهٔ آنها را فراهم کند (تابناک 21 اسفند 1391 – کد خبر 308110).
داود اوغلو در ادامه به خیال خود برای فریفتن افکار جهانیان یا به گفتهٔ بهتر «فریفتن خود»، میافزاید: «ما بدون وارد شدن به جنگ، سارایوو را به دمشق و بنغازی را به ارزروم و باتومی، متصل خواهیم کرد. (همان).
او در ادامهٔ رویای شیرین خواب خوش «پنبهدانه» میگوید: «قرن گذشته برای ما یک پرانتز بود. ما این پرانتز را خواهیم بست. ما این کار را بدون جنگ و یا دشمن خواندن کسی و بدون تجاوز به هیچ مرزی انجام میدهیم و بار دیگر سارایو را به دمشق و بنغازی را به ارزروم و باتومی متصل میکنیم. این هسته و محور قدرت ماست. (همان)
وی میافزاید:
«شاید اینها از دید شما [مردم آزاده و واقعبین جهان] کشورهای متفاوتی باشند؛ اما یمن و اسکوپیه 110 سال پیش، جزیی از یک کشور واحد بودند. ارزروم و بنغازی نیز همینطور. وقتی ما اینطور میگوییم آن را نوعثمانیگرایی میخوانند. کسانی که کل اروپا را متحد کردند، نو رومی خوانده نشدند؛ اما کسی که میخواهد جغرافیای خاورمیانه را یکپارچه کند، نوعثمانی خوانده میشود. این مایه افتخار ماست... (همان)
دیدگاهها
خوراکخوان (آراساس) دیدگاههای این محتوا