فروزش 2
سخن نخست - فصلنامۀ فروزش شماره دوم
- فروزش 2
- نمایش از چهارشنبه, 30 شهریور 1390 20:00
- بازدید: 5911
برگرفته از فصلنامۀ فروزش شماره دوم بهار 1388 - رويه 2
بهنام خداوند جان و خرد کزین برتر اندیشه برنگذرد
دومین شماره از فصلنامهی فروزش را در آغاز سالی نو و پس از نوروزی دیگر، پیشکش دوستداران ایران و تاریخ و فرهنگش میکنیم؛ نوروزی که تنها جشنِ ما نیست، بلکه - همانگونه که سال به سال توجه جهانیان به آن افزون میشود - جشنِ همهی انسانهاست و فراتر از سرور و شادیِ انسان برای گذراندن سالی پرفراز و فرود، جشن یگانهگیاش با طبیعت است. اما این عید ایرانیان و ایرانیتباران و این جشن بزرگ جهانی، هنوز در فهرست میراث معنوی بشر به ثبت نرسیده است. این امر به خودی خود کاستیای نیست – که این جشنِ هزاران ساله، در زادگاه فراخش، توفانهای سنگینی از دشمنیها را از سر گذرانده - بلکه واهمه از آن است که جبرانِ بیمهریها بر پایههای درستی انجام نپذیرد.
در اینباره، خبری سال گذشته بر خروجی خبرگزاری سازمان میراث فرهنگی رفت که نگرانی گروهی از ایراندوستان را در پی داشت؛ کشورهای تاجیکستان و افغانستان به دلیل عدم عضویت در کنوانسیون میراث معنوی، توسط یونسکو از این پرونده کنار گذاشته شدند. میدانیم که مردمان این دو سرزمین در طی سالهای مهیبی از خفقان و بدرفتاری با نمادهای فرهنگی کهنِ مشترکمان، همواره نوروز را پاس داشته و در برهههایی از تاریخ برای نگاهداشت آن، چه جانفشانیها که نکردند و میدانیم که کشورهایی همچون هند و ترکیه به این پرونده پیوستهاند؛ هندی که در آنجا این جشن، جشنی تاریخی نیست و تنها به کوششِ شماری ایرانیتبار برگزار میشود و ترکیهای که تا هنگامهای نه چندان دور، از مخالفان برگزاری این جشن بزرگ برای ایرانیتبارانِ سرزمینِ خود بود. البته حضور این کشورها مایهی دلگرمی است چرا که این مژده را در پی دارد که از این پس، ایرانیتباران آن سرزمینها از آزادی بیشتری برای پاسداشتِ سنتهای نیاکانی برخوردار خواهند بود. بر همین پایه، انتظار میرود نمایندهی ایران نیز کمالِ کوشش را در یاری به نمایندگان افغانستان و تاجیکستان بنماید و روا ندارد این جشن بزرگ، بیحضور آنان به ثبت برسد. همچنین ترغیبِ کشورهایی همچون عراق و برخی دولتشهرهای جنوبِ خلیج فارس و کشورهای منطقهی قفقاز - که خویشاوندان ما و فرزندانِ همین آبشخور فرهنگی هستند - برای پیوستن به این پرونده نیز میتواند در راستای نگاهِ اصولی ما به این مهمترین جشنِ فرهنگِ درخشانِ ایرانی قلمداد شود.
از سویی دیگر، پرسش دیگری نیز برای گروهی از دوستداران این گسترهی فرهنگی پیش آمده است: تا چهاندازه دولتهای همهی این کشورها به فرهنگی که زایندهی سنتهای ارزشمندی همچون نوروز است، پایبند هستند و تنها بهخاطر مفتخر شدن به پیشینهای شکوهمند، به این جریان دل نبستهاند؟ به سخن دیگر تا چه میزان باورمندی آنان به جریان فرهنگی نوروز، از سرِ شوق است و در صورت قرار گرفتن در این جریان، تلاش نخواهند کرد تا به قلبِ اجزای تشکیلدهندهی آن (از چهارشنبهسوری تا سیزدهبهدر) تا فرهنگ ایرانی پدیدآورندهی آن، بپردازند؟ آرزوی ما این است که انگیزهی این کشورها در پیوستن به این پروندهی بسیار مهم برای ایرانیان، فراتر از علاقهای سطحی باشد تا آنگاه بتوان به درونمایهی راستین این عیدِ بزرگ، که همانا «راستی» و «یگانهگی» است، رسید. آیا امکان دارد و سودمند است که برای حضور کشورها در چنین پروندهای، شرطهایی گذاشت؟ برای نمونه، میتوان توجه و تلاش آنان برای بازخیزی زبان فارسی را ترغیب کرد تا پیوند دوبارهی این گستره - چونان دورانی که در اوج دانش و فرهنگ بود - استوارتر گردد؛ یا پیشنهاد دگرگونسازی روزشمارِ کاری این کشورها از میلادی به هجری خورشیدی را داشت، چرا که قریب بهاتفاق آنان دارای باشندگانی مسلمان هستند (همانطور که آگاهید روزشمار هجری خورشیدی اکنون تنها در دو کشور ایران و افغانستان رسمیت دارد و تقویم کاری دیگر کشورهای حوزهی نوروز بر پایهی زایشِ مسیح است و نه تقویمی که بزرگانی چون خیام بهجهت تعیین دقیقِ زمانِ نوروز، به زنده کردنش همّت گماشتند)؛ یا حتا آنها را به پذیرش مجموعهای از آیینهای ایرانی – همچون جشنهای تیرگان، مهرگان، اسفندگان، شبِ چلّه (یلدا) و... - در کنار پذیرش نوروز فراخواند؟
همچنین بهنظر میرسد برای کاستن از موضوعهای تفرقهزایی که تنها خوشایند ایرانستیزان است و برای آن که در ثبتِ جهانی سنتها، آیینها، دستآوردهای مادّی نیاکانمان و همچنین چهرههای برجستهی تاریخ کهن و تحوّلسازِ فرهنگ و هنر و ادبیات و... ایرانزمین، دچار کشمکشهای ناضرور و بیهوده با دیگر وارثان فرهنگ و تمدن ایرانی نشویم و در نتیجه از انجام کارهای بزرگتر غافل نمانیم، ایران میتواند با همکاری کشورهایی که در آنها نوروز، جشنی ملی به شمار میآید نسبت به ثبتِ حوزهی فرهنگی جشن نوروز به عنوان پدیدهای تاریخی و دارای هویّت و سرگذشتی مشترک اقدام نماید تا آنگاه ثبت دیگر شاخصهای فرهنگی در قالب این گسترهی پهناور صورت گیرد. شاید این حرکت، نقطهشروعی سازنده برای بازگرداندن فرزندان به گِرد آتشِ هزاران سالهی خانوادهی بزرگ ایرانیان شود.
تارنمایی1 پیشنهاد داده است که: از آنجایی که بیشتر کشورهای هموندِ (عضو) «سازمان همکاریهای اقتصادی» (اکو)، جشن نوروز را همانند ایرانیان، باشکوه و طولانی بر پا میدارند، چه خوب است نام اکو - که کوتاهشدهی واژگانی انگلیسی است – کنار گذاشته شود و نام «سازمان کشورهای نوروزی» جایگزین آن شود؛ نامی که شرقی، منطقهای و ایرانی است و همهی مردم این کشورها دل در گرو این نام دارند.
1- www.parsenews.com