یکشنبه, 02ام دی

شما اینجا هستید: رویه نخست یادگارهای فرهنگی و طبیعی زیست بوم پلنگ ایرانی - بخش ششم

زیست بوم

پلنگ ایرانی - بخش ششم

برگرفته از روزنامه اطلاعات

پلنگ و انسان

مشاهده پلنگ در طبیعت خیلی به ندرت رخ می‌دهد. این جانور مرموز و مخفی کار اجازه مشاهده شدن را به کمتر کسی می‌دهد. بارها مشاهده شده که پلنگ به فاصله چند لحظه زودتر متوجه حضور انسان شده و آنجا را ترک کرده است. رفتار پلنگ در مواجهه با انسان نیز بی مثال است. در حالی که تقریباً تمامی جانوران به محض برخورد با انسان، فرار می‌کنند، پلنگ وقار و آرامش خود را کاملاً حفظ می‌کند. بدون آن که نشانی از اضطراب در خود نشان دهد، خیلی آرام به سمت نزدیک‌ترین پناه که معمولاً خط الرأس کوه است می‌رود. ولی وقتی پشت کوه رسید و از دید انسان دور شد، به سرعت فرار می‌کند. شاید غرور این جانور پرابهت اجازه نمی‌دهد به انسان که مهمترین دشمن آن است، پشت کند و با فرار از خود ضعف نشان دهد. ‏

در دو مورد، حمله پلنگ در سال‌های اخیر به انسان توسط رسانه‌ها پوشش خبری گسترده‌ای داشت. در مورد نخست، پلنگی در روستای گرمی اردبیل نشان داده شد که شیشه‌های خانه‌ای را شکسته و به درون خانه‌ای رفته و چند نفر را زخمی کرده بود. بعید است که واقعیت به همین صورت بوده باشد. در اسفند 1387 نیز پلنگی در نزدیکی دامغان که در نزدیکی روستایی گیر افتاده بود، چند نفر را مورد حمله قرار داد. نتایج آزمایش‌هاری روی بافت مغز هر دوی آنها منفی بود. تمامی مواردی که پلنگ‌ها به انسان حمله کرده اند، فقط جراحت‌ها و خراش‌هایی در دست و پاها رخ داده و هیچ گاه جانور به گردن و صورت افراد حمله نکرده است، زیرا نمی‌خواسته آنها را بکشد. بیشتر مواقع، این جانور در گوشه‌ای گیر افتاده، توله‌هایش مورد تهدید بوده یا سر لاشه شکارش بوده که در این حالت‌ها بیش از مواقع عادی عصبی است. به جرأت می‌توان گفت هیچ گاه پلنگ به انسان حمله نمی‌کند، بلکه در مواجهه با انسان از خود دفاع می‌کند.‏

‏عوامل تهدید

شکار غیرمجاز پلنگ و طعمه‌هایش عمده‌ترین عامل تهدید بقای پلنگ در ایران به شمار می‌رود. همین امر باعث می‌شود که پلنگ‌ها برای تأمین غذای خود چاره‌ای جز نزدیکی به روستاها و آغل‌ها نداشته باشند. در این حال، مردم روستایی نیز خسارت وارد شده به دلیل حمله به گاو و گوسفند خود را برنتافته و در برخی موارد با مسموم کردن لاشه و قرار دادن در مسیر پلنگ، اقدام به از بین بردن این گربه سان ارزشمند می‌کنند در صورتی که پلنگی که عادت به شکار دام اهلی آنها می‌کند، در قالب گشت دوره‌ای در قلمرو خود ممکن است آن منطقه را ترک کرده باشد و پلنگ‌های دیگری که به این منطقه می‌آیند با خوردن این لاشه از پا در می‌آیند. در این حالت، مشکل آنها حل نشده و پلنگ‌های دیگری نیز از پا در آمده اند. ‏

تخریب زیستگاه‌‌ها و نا امنی در آنها نیز باعث ترک آن منطقه توسط پلنگ می‌شود. در سال‌های اخیر نیز گسترش بی رویه شبکه جاده‌های کشور نیز به بلایی برای جان پلنگ‌های ایران بدل شده است و تنها در 2 سال، حداقل 5 پلنگ به دلیل برخورد با خودروهای عبوری کشته شده اند. همه این عوامل باعث شده است که جمعیت پلنگ ایرانی روز به روز کاهش یابد، به طوری که در بسیاری از مناطق دچار کاهش چشمگیر شده است و همین موضوع باعث نگرانی کارشناسان و علاقمندان شده است.‏

در سال‌های اخیر، لاشه‌های متعددی از پلنگ‌ها که مورد بررسی قرار گرفته‌اند آثاری از تیغ تشی در دستان آنها مشاهده شد. پلنگ‌ها شکارگران متبحری در شکار این جانور نیستند و هنگام تلاش برای شکار آن، ممکن است دستانشان به شدت صدمه ببیند. به نظر می‌رسد یکی از علل رفتن سراغ تشی، عدم دسترسی به طعمه‌های مورد علاقه شان است. باقی ماندن تیغ تشی باعث عفونت و عدم توانایی پلنگ می‌شود و با توجه به تراکم پایین طعمه‌های طبیعی در بیشتر مناطق کشور، چاره‌ای جز آمدن به سمت گله دام‌های اهلی ندارد و البته چوپانان نیز به دنبال دفاع از گله شان آنها را از پا  در می‌آورند. ‏

 

برخي از لاشه‌هايي که مورد بررسي قرار گرفتند، آثاري از شليک گلوله در گذشته در بدنشان وجود داشت.

در تيرماه 1388، پلنگي با شليک گلوله مأمورين انتظامي در نزديکي ياسوج از پا درآمد. در بررسي سر آن بقاياي تيرهاي ساچمه درون فک آن مشاهده شد، يعني اين نخستين بار نيست که به اين جانور حمله شده است! همين مورد درباره پلنگي از استان گلستان نيز مشاهده شده است. وجود نداشتن طعمه‌هاي طبيعي در زيستگاه‌هاي طبيعي پلنگ‌ها باعث شده است که پلنگ‌ها به نزديکي روستاها و آغل‌ها بيايند تا بتوانند با شکار گاو، گوسفند، بز و حتي سگ شکم خود را سير کنند. ولي متأسفانه نه فقط عموم مردم، بلکه حتي برخي از کارشناسان نيز گمان مي‌کنند که جمعيت پلنگ در کشور رو به افزايش است و حتي گاهي اوقات نظريه صدور پروانه شکار مطرح مي‌شود.

حال آن که اين اندک پلنگ‌هايي که در نزديکي روستاها به کرات ديده مي‌شوند، به آن معنا نيستند که در ارتفاعات پلنگ‌هاي ديگري هم وجود دارند، بلکه در ارتفاعات چيزي براي خوردن وجود ندارد که آنها را ناچار به آمدن به پايين دست مي‌کند. باز کردن معده پلنگ‌هاي متعدد در سال‌هاي اخير نيز مبين همين مسأله است. در سال 1386، پلنگي در حاشيه شهرستان برازجان کشته شد. معده اين جانور کاملاً خالي و اثرات گرسنگي در آن کاملاً مشهود بود. همچنين پلنگ ديگري در بالادست روستاي «باش کلاته» منطقه «قرخود» در حوزه شهرستان مانه و سملقان در سال 1386 در نزديکي گله گوسفند اهلي کشته شد. معده اين جانور نيز کاملاً خالي بود. در گردنه آهوان سمنان نيز پلنگ نري با خودرو تصادف کرد، آن پلنگ نيز شکمي کاملاً خالي داشت. در واقع، گرسنگي و نبود طعمه پلنگ‌ها را ناچار به تردد زياد در سرتاسر قلمرو و آمدن به نزديکي سکونتگاه‌هاي انساني با اميد يافتن اندک غذايي مي‌کند. پلنگ براساس قوانين سازمان حفاظت محيط زيست در زمره گونه‌هاي در خطر انقراض است. زيرگونه پلنگ ايراني در طبقه‎ EN ‎قرار دارد. حفاظت از آن، به ويژه در خارج مناطق حفاظت شده که جمعيت طعمه‌هاي طبيعي آن به شدت کاهش يافته نيازمند برنامه‌ريزي جدي است. شکار پلنگ‌هاي جوان توسط دامداران يکي از رايج‌ترين عوامل مرگ و مير پلنگ‌ها در ايران است.‏

سال پلنگ

براساس تقويم شمسي، سال 1389 در ايران سال پلنگ نام داشت.

اين سال فرصت مناسبي براي کارشناسان و علاقمندان بود تا بتوانند با تنوير افکار عمومي و آموزش جوامع محلي، گامي در جهت شناساندن اين گربه‌سان زيبا بردارند. مردم ايران بايد بدانند که ايران آخرين ميزبان پلنگ ايراني در آسيا است و اگر اميدي به بقاي اين جانور در طبيعت قاره کهن باشد، نه در افغانستان و پاکستان، نه در ترکمنستان و قفقاز، بلکه در ايران بايد اين اميد را جستجو کرد. مردم محلي بايد آگاه شوند که در صورت بروز تلفات به واسطه شکار پلنگ، خودسرانه اقدام به کشتن پلنگ‌ها نکنند. آنها بايد بدانند که حمله پلنگ بيشتر زماني رخ مي‌دهد که گله بدون محافظ در طبيعت براي چرا رها شده است، طبيعتي که در واقع خانه پلنگ است و ما به خانه آن وارد شده‌ايم. همچنين بايد بدانيم که زياد ديده شدن پلنگ در يک منطقه، دلايل فراواني دارد که بعيدترين آن افزايش جمعيت پلنگ است.

مشاهده زياد پلنگ‌ها بيشتر مشاهده مکرر يک يا چند فرد اندک است و هيچ‌گاه بر اين اساس، دستور تير براي آنها ندهيم، چرا که اصولاً در هر منطقه پلنگ تراکم پاييني دارد.

مسئولين و تصميم‌گيرندگان نيز بايد درک درستي از مفهوم زيستگاه‌ها و پيوستگي آنها بيابند. شکارگر بزرگي چون پلنگ براي بقاي خود به عرصه‌هاي زيستگاهي وسيع نياز دارد، بنابراين احداث جاده‌ها و توسعه اماکن انساني بدون در نظر گرفتن ملاحظات زيست‌محيطي، آسيب جدي نه فقط به پلنگ، بلکه به حيات وحش وارد مي‌کند. هميشه راهي براي همزيستي طرح‌هاي صنعتي و توسعه‌اي با حفاظت از حيات وحش وجود دارد، به شرط آن که تعمق بيشتري شود.‏

با وجود آن که امروزه پلنگ ايراني در کنار يوزپلنگ آسيايي شناخته شده‌ترين گربه‌سانان و حتي پستانداران کشور به شمار مي‌روند، ولي پلنگ مانند يوزپلنگ آسيايي که سال‌ها است مورد توجه جدي مجامع ملي و بين‌المللي است، نيازمند حفاظت مؤثرتر است تا در آينده‌اي نه چندان دور به سرنوشت يوزپلنگ آسيايي دچار نشود.‏

نوشتن دیدگاه


تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

در همین زمینه