شنبه, 03ام آذر

شما اینجا هستید: رویه نخست یادگارهای فرهنگی و طبیعی زیست بوم پرونده: روز ملی حفاظت از یوزپلنگ آسیایی، هفت ساله شد

زیست بوم

پرونده: روز ملی حفاظت از یوزپلنگ آسیایی، هفت ساله شد

نامگذاری روز ملی حفاظت از یوزپلنگ آسیایی، هفت ساله شد. ایده‌ای که اولین بار توسط انجمن یوزپلنگ ایرانی در سال ۱۳۸۶ مطرح شد و با همکاری سازمان‌های مردمی دیگر توسعه داده شد. از آن سال تاکنون هر سال این روز به اشکال مختلف اعم از برگزاری جشنواره٬ همایش و پویش اینترنتی گرامی داشته شده است. در تمام این دوران نیز٬ سازمان‌های مردمی برگزارکنندگان کلیدی این برنامه بوده‌اند و مقدمات و اجرای مراحل برگزاری را آنها به سرانجام رسانده‌اند.

نمشي , adidas bold age leggings girls dance studio - تسوق تشكيلة اديداس اوريجينالز للأطفال مع تخفيضات 25 - 75% أونلاين في السعودية | Jordan 22 OG Chicago PE - nike victory elite 2 for cheap sale price - 002 - 317141

خبرگزاری میراث فرهنگی  ـ نامگذاری روز ملی حفاظت از یوزپلنگ آسیایی، هفت ساله شد. ایده‌ای که اولین بار توسط انجمن یوزپلنگ ایرانی در سال 1386 مطرح شد و با همکاری سازمان‌های مردمی دیگر توسعه داده شد. از آن سال تاکنون هر سال این روز به اشکال مختلف اعم از برگزاری جشنواره٬ همایش و پویش اینترنتی گرامی داشته شده است. در تمام این دوران نیز٬ سازمان‌های مردمی برگزارکنندگان کلیدی این برنامه بوده‌اند و مقدمات و اجرای مراحل برگزاری را آنها به سرانجام رسانده‌اند.
 
در این هفت سال اما٬ حضور سازمان حفاظت محیط زیست در جشنواره قابل تامل است. حضوری که در سال‌های ابتدایی کمرنگ و رفته رفته فعال‌تر شد. با این حال٬ پروژه بین‌المللی حفاظت از یوزپلنگ آسیایی (پروژه مشترک سازمان حفاظت محیط زیست و سازمان ملل متحد) همواره حضوری مناسب داشته است.
 
با مرور سوابق حفاظت از یوزپلنگ آسیایی در ایران٬ نقش سازمان‌های مردمی بسیار پررنگ به چشم می‌خورد. در بسیاری عرصه‌های حفاظت اعم از پژوهش و آموزش عمومی، این سازمان‌های مردمی بودند که امکانات و توان محدود سازمان حفاظت محیط زیست را در انجام وظایفش درقبال یوزپلنگ تقویت کرده‌اند. حالا کمتر کسی در ایران است که نداند یوزپلنگ میراث طبیعی ما است. اگر تا چند سال قبل سوال این بود که «مگر در ایران یوزپلنگ زندگی می‌کند؟»، حالا سوال این است که «مگر در ایران یوزپلنگی هم باقی مانده؟»
 
همواره این سوال مطرح می‌شود که آیا این سازمان‌های مردمی بودند که به نحو مطلوبی نام یوزپلنگ را در جامعه مطرح کردند یا آنکه یوزپلنگ و وضعیتش٬ سازمان‌های مردمی را تشویق به حضور و فعالیت تخصصی کرد؟ پاسخ به این سوال٬ در عین پیچیدگی٬ مهم به نظر می‌رسد؛ چرا که در برنامه‌ریزی‌ها برای به مشارکت طلبیدن افراد جامعه بسیار تعیین کننده است.
 
سازمان‌های مردمی فعال در حوزه‌های محیط زیست (همانند بسیاری از کشورها) قدمتی طولانی در ایران ندارند و نخستین سازمان‌ها از اواخر دهه 1360 و اوایل دهه 1370 در حوزه‌های عمومی محیط زیست متولد شدند. اولین‌ها «جبهه سبز ایران» و «جمعیت زنان مبارزه با آلودگی محیط زیست» که شخصیتی عمومی و مبتنی بر آموزش و تغییر نگرش جامعه نسبت به عناصر حیات داشتند. پس از آنها٬ سازمان‌ها رفته رفته به سمت تخصصی شدن رفتند. «انجمن حمایت از حیوانات» را می‌توان اولین سازمان مردمی نسبتا تخصصی محیط زیستی در ایران (دستکم بعد از انقلاب) شناخت. این انجمن تخصص خود را «حیوانات»، به عنوان بخشی از محیط زیست اعلام کرد.
 
آغاز دهه 1380 مصادف با شکل‌گیری اولین انجمن‌های تخصصی محیط زیستی با موضوع حیات وحش بود. انجمن یوزپلنگ ایرانی٬ در این سال شکل گرفت که خود انشعابی تخصصی از انجمن حمایت از حیوانات بود. این انجمن در ابتدا٬ تخصص خود را تنها مختص به یوزپلنگ آسیایی دانست که بعدها این تخصص را به گوشتخواران بزرگ مانند پ‍لنگ٬ گرگ٬ خرس قهوه‌ای و کفتار گسترش داد. اما این انجمن تنها انجمن تخصصی متولد شده در این دهه نبود. «انجمن طرح سرزمین»٬ «کانون محیطبان»٬ «انجمن بوم پژوهان» نیز از مهمترین و تاثیرگذارترین متولدان این دهه بودند. برای هر سه تشکل و سایر تشکل‌های شکل گرفته نیز٬ یوزپلنگ موضوعی کلیدی و اساسی بود.
 
شاید علت این تخصص گرایی را بتوان به افزایش تعداد فارغ‌التحصیلان رشته مهندسی محیط زیست و رشته‌های مشابه آن مرتبط دانست. تا پیش از دهه 1380 تنها بازار کار برای فارغ التحصیلان رشته مهندسی محیط زیست٬ شرکت‌هایی بودند که در حوزه محیط زیست انسانی فعالیت می‌کردند. این شرکت‌ها عمدتا به کنترل آلودگی‌ها و تهیه اسناد ارزیابی محیط زیستی مشغول بودند. در چنین فضایی٬ جایی برای جوانان علاقه‌مند به محیط زیست طبیعی و حیات وحش نبود. از طرفی، شرایط نسبتا باز مشارکت مدنی در دولت اصلاحات نیز این اجازه را به آنها داده بود تا روال ثبت سازمان‌های مردمی را به راحتی طی کنند و با ایجاد انجمن‌های تخصصی٬ فعالیت در حوزه محیط زیست طبیعی را با عناوینی چون پژوهشگر و کنشگر به عنوان حرفه خود انتخاب کنند. آنها توانستند حلقه گم‌شده فعالیت مدنی برای حفاظت از میراث طبیعی را بازیابند و امروز با مروری بر فعالیت‌های معاونت محیط طبیعی سازمان حفاظت محیط زیست، دریافتن تاثیر غیرقابل انکار این سازمان‌ها بر روند پژوهش‌های این حوزه، کار مشکلی نیست.
 
اما از سویی دیگر٬ بررسی اخبار منتشر شده توسط رسانه‌ها در حوزه محیط زیست از ابتدای شکل‌گیری سازمان‌های مردمی در اوایل دهه 1370 تا کنون این نکته را آشکار می‌کند که از دهه 1380 به این سو٬ اخبار حیات‌وحش شانس بیشتری برای انتشار داشته‌اند.
 
انتشار ماهنامه تخصصی «دنیای وحش» در سال 1380 (که به دلیل مشکلات مالی تنها پنج شماره دوام آورد)٬ انتشار ویژه‌نامه یوزپلنگ به مناسبت مرگ «ماریتا» (یوزپلنگ تنهای پارک پردیسان) در دی‌ماه 1382 و همزمان با بحبوحه اخبار زلزله مصیبت‌بار بم نمونه‌هایی از این خوش‌اقبالی‌ها (و یا شاید تغییر نگرش‌ها) بودند.
 
اگرچه فضای رسانه در دوران هشت ساله دولت مهرورزی فضایی شدیداْ سیاسی بود اما در همین فضا بود که صفحات تخصصی محیط زیست٬ خود را به مطبوعات قبولاندند و رفته‌رفته روزنامه‌ها و خبرگزاری‌ها حداقل یک خبرنگار در حوزه محیط زیست در اختیار گرفتند. فوران انتشار اطلاعات در حوزه حیات وحش اما مربوط به سال‌های 1388 و 1389 بود، زمانی که روابط عمومی سازمان حفاظت محیط زیست دست روزنامه‌نگاران و خبرنگاران را برای دسترسی به اطلاعات بازگذاشت. از طرفی٬ همین فعالان جوان (که دیگر به جرگه کارشناسان حیات وحش پیوسته‌اند) در پروژه‌های بین‌المللی سازمان محیط زیست از جمله پروژه حفاظت از یوزپلنگ آسیایی فعال بودند؛ فعالیتی که از چند سال قبل از آن آغاز شده بود. در این دوره دو ساله، هر هفته اخبار زیادی در حوزه حیات وحش منتشر می‌شد که ماجرای تبادل ببر و پلنگ بین ایران و روسیه، انتقال آهوهای ایرانی به قطر و مرگ یوزپلنگ‌ها در جاده، نقطه اوج اطلاع رسانی تخصصی درحوزه حیات وحش بود.
 
چنین شرایطی فضا را برای توسعه ایده‌ای چون نامگذاری یک روز به عنوان روز یوزپلنگ فراهم کرد و با فعالیت همین سازمان‌های مردمی٬ این ایده توسعه یافت.
 
حال بازهم به سوال اول بازگردیم: سازمان‌های مردمی یا یوزپلنگ؛ کدام‌یک بر دیگری تاثیر گذاشت؟
 
به نظر می‌رسد جواب این سوال٬ گزینه «هر دو» باشد! جذابیت گونه‌ای مانند یوزپلنگ و از طرفی علاقه فارغ‌التحصیلان جوان به حیات وحش و سهولت فعالیت‌ آنها در اواخر دهه 1370 و اوایل دهه 1380 در کنار هم با عث شد تا هم سازمان‌های مردمی با فعالیت در زمینه حفاظت یوز‍پلنگ توسعه یابند و هم یوزپلنگ با فعالیت آنها بیشتر به جامعه شناسانده شد. پتانسیلی که به نظر می‌رسد در مورد گونه‌های دیگر حیات وحش همچون پلنگ، خرس قهوه‌ای، درنای سیبری و... نیز وجود دارد. واکنش اعتراضی نسبتا گسترده به واقعه کشتار خرس‌های قهوه‌ای در استان اصفهان، اعتراض به شکار پلنگ و توجه عمومی به «امید» تنها بازمانده از جمعیت غربی درنای سیبری نشان از این ظرفیت دارد؛ ظرفیتی که نیازمند اندکی فضای باز برای مشارکت است.
 
تجربه‌های موفق حفاظت در سراسر جهان نشان داده که علاقه قلبی افراد جامعه نسبت به یک گونه، راه را برای حفاظت آن گونه هموار می‌کند و این علاقه، تنها با آموزش از درون جامعه (نه آموزش از سوی دولت‌ها) به دست می‌آید. افراد جامعه هستند که به یکدیگر اعتماد دارند و از طریق این اعتماد، آموزش عمومی موثر امکان پذیر می‌شود. یوزپلنگ یکی از این نمونه‌ها در ایران است که البته، هنوز در نیمه راه است...
 
حمیدرضا میرزاده

نوشتن دیدگاه


تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

در همین زمینه