شنبه, 01ام دی

شما اینجا هستید: رویه نخست یادگارهای فرهنگی و طبیعی زیست بوم وقتی فوتبال ایران در برزیل به یوزپلنگ‌ مدد می‌رساند!

زیست بوم

وقتی فوتبال ایران در برزیل به یوزپلنگ‌ مدد می‌رساند!

برگرفته از تارنمای خبرآنلاین

محمد درویش

فقط هفتاد قلاده از تیزپاترین موجود زنده جهان در روی کره‌ی زمین همچنان می‌خرامد و آن هم در بخشی از کره‌ی زمین که نامش ایران است. آیا قدر این موهبت و امتیاز بی‌مانند را می‌دانیم؟ و آیا می‌توانیم از فرصت حضور جوانان تیزپای خود در آوردگاه برزیل در جام جهانی 2014 فوتبال، به نفع این مزیت استثنایی سود جوییم؟ نوشتار پیش رو به همین بهانه به رشته تحریر درآمده و امیدوارم که مورد عنایت و حمایت دوستداران این آب و خاک قرار گیرد ...

adidas born original women costume for sale - تسوق تشكيلة اديداس اوريجينالز للرجال مع تخفيضات 25 , نمشي - 75% أونلاين في السعودية | KITH 1996 air streak max Low Release Date , BabylinoShops , nike jordan retro 2 black

19 سال پیش، در نهم شهریور سال ۱۳۷۳- زمانی که خشکسالی امان زیستمندان یزد را بریده بود - یک مادر ایرانی - یک یوزپلنگ ماده - به همراه سه فرزندش برای خوردن آب، خود را به آبشخوری در نزدیکی شهر بافق رساندند، اما آن زیستمندان استثنایی وطن، هرگز طعم شیرین آب را مزه نکردند و به جای نوشیدن آن ماده‌ی حیاتی و گوارا، مورد حمله چند فرد غیربومی با چوب و سنگ قرار گرفتند. در این ماجرا دو فرزند جان خود را از دست دادند، مادر هم ظاهراً زخمی شد و از مهلکه گریخت، اما دیگر کسی هرگز ردی از او نیافت. فقط ماند یکی از فرزندان که توسط محیط بانی مهربان از دست آدم‌خوارها (بخوان: یوزخوارها!) نجات یافت، نامش را ماریتا نهاد و تا زمان مرگش در سال 1382 در پارک پردیسان تهران در اسارت و تنهایی به زندگی غریبانه‌ی خود ادامه داد ...

این ماجرای دردناک، سبب شد تا گروهی از هموطنان عزیز ما، پیشنهاد نامگذاری نهم شهریور به نام روز ملّی یوز را طرح کنند. آرزویی که سرانجام در شهریور 1386 عینیت یافت و اینک هفتمین سال پیاپی است که این مناسبت یگانه در ایران گرامی داشته می‌شود. اما چرا؟
    چرا باید در کشوری که میلیون‌ها نفر از مردمانش در سخت‌ترین شرایط معیشتی به سر می‌برند، دل‌مان برای آب خوردن و خرامیدن یوز در وطن بسوزد و از تصور این که ممکن است روزی فرزندان این دیار دیگر شاهد حضور یوزها در ایران زمین نباشند، اندوهگین شویم؟
    مگر در این 50، 60 سالی که ببر مازندران را از دست داده‌ایم، برایمان اتفاقی افتاده است؟ مگر حالا که دیگر از شیر یال کوتاه ارژن در ایران‌زمین خبری نیست، حال‌مان بد شده است؟ خب، یوز هم برود به همانجا که پیش‌تر دو گربه سان دیگر وطن رفته‌اند و تمام!

 

یادمان باشد که در زمانی نه چندان دور، شمار یوزپلنگ‌های موجود در جهان به بیش از یکصدهزار قلاده در متجاوز از ۴۴ کشور جهان می‌رسید؛ آنگاه این تعداد به حدود ۱۵ هزار قلاده در ۲۷ کشور جهان تقلیل یافت و اینک در خارج از قاره آفریقا، فقط یک کشور دیگر در جهان باقیمانده که هنوز شاهد خرامیدن یوز در سرزمینش است: ایران! آیا قدر این موهبت، قدر این امتیاز بی‌رقیب را می‌دانیم؟
    یوزپلنگ آسیایی، تیزپاترین موجود زنده زمین، نماد زیبایی، کشسانی، مقاومت، شکوه و چالاکی طبیعت جهان، امروز فقط در ایران حضور دارد و می‌خرامد؛ نگذاریم تا این آخرین پناهگاه زیباترین گربه‌سان جهان، به آرامستان ابدی‌ و تاریخی‌اش بدل شود. روزگاری در این کشور بیش از 400 قلاده یوز زندگی می‌کرد، اما اینک شمارشان به زحمت به عدد هفتاد قلاده کاهش یافته است و این یعنی: در خطر انقراضی قطعی واقع شده‌اند.
    ما باید بدانیم که اگر حال یوز خوب باشد، یعنی حال طمعه‌های یوز، علفخوارانی چون آهو و جبیر و قوچ و میش و ... هم خوب است و اگر حال آهوها و میش‌ها خوب باشد، یعنی چمن‌زارها و مراتعی آباد هنوز در این سرزمین وجود دارد و وجود مراتعی آباد، خود نشانه‌ای از کیفیت درخور منابع آب و خاک این سرزمین خواهد بود؛ شناسه‌ای که مهم‌ترین دلیل ماندگاری کیفیت زیست در سرزمین برای انسان‌هایی است که ایرانی خطاب می‌شوند و آب و خاک‌شان را بسیار دوست دارند.
    به قول استاد وهاب‌زاده عزیز، این برای نخستین بار است که در کشور ما یک روز ملی برای حفاظت از یک گونه‌ی غیر انسان، آنهم با حس مسئولیت و خودانگیخته از جانب مردم و نه دولت، بزرگ داشته می‌شود. باید
قدر این حرکت و هم‌افزایی ملّی را بدانیم و مناسبتش را سزاوارانه حرمت نهیم. به همین مناسبت به همت انجمن یوز ایران، جشنواره‌ای به مدت دو روز از فردا - هفتم شهریور 1392 - در محل باغ وحش تهران برگزار می‌شود؛ جشنواره‌ای که با حضور در آن، بی‌شک کودکان ایرانی، درخواهند یافت چرا باید قدر فرصت حضور یوز در ایران را بدانیم و با کمک به ماندگاری‌اش، کسب و کار بیابان‌سازها را از رونق بیاندازیم.

می‌ماند یک پیشنهاد!
    سال آینده، جام جهانی فوتبال در برزیل برگزار خواهد شد؛ کشوری که تصمیم گرفته تا نماد این مسابقات را
آرمادیلو انتخاب کند، گونه‌ای در حال انقراض در آمازون. روشی که پیش‌ترها هم در جهان سابقه داشته و چینی‌ها هم سمبل المپیک خود را با خرس پاندا پیوند زنده بودند. چندی پیش، آرش نورآقایی عزیز، یکی از پیشکسوتان و فعالان حوزه‌ی میراث فرهنگی و بوم‌گردی کشور به نگارنده پیشنهاد کرد که بیاییم از فرصت حضور جوانان تیزپا و هوشمند ایرانی در جام جهانی 2014 برزیل استفاده کرده و با نقش بستن، نشان یوز ایرانی بر پشت پیراهن و دیگر وسایل این بازیکنان در آوردگاهی بین‌المللی که بیش از هر میدان دیگری در معرض دید جامعه‌ی جهانی قرار می‌گیرد، بکوشیم تا توجه به نجات و ماندگاری یوز در سرزمین ایران را دوچندان سازیم.
    امیدوارم، مسئولین فدراسیون فوتبال و وزارت خارجه و سازمان حفاظت محیط زیست، بتوانند در این فرصت اندک باقیمانده، تمهیداتی برای تحقق عینی این پیشنهاد سازنده ارایه دهند و بدین‌ترتیب، پیوندی بایسته بین شمار عظیم ورزش‌دوستان ایرانی با علاقه‌مندان به زیست‌بوم وطن برقرار کرده و مهم‌تر آن که به جهانیان نشان دهیم که در ایران مردم بافرهنگ و طبیعت‌دوستی زیست می‌کنند که قدر حضور تیزپاترین جاندار زمین را در موطن‌شان سخت می‌دانند و حرمت می‌نهند.
    انشاالله

 

-آیا یوزپلنگ‌ها دارند از ایران می‌روند ...

- آیا برای نجات یوز هنوز فرصت باقی است؟

- وقتی آن ببر در راجستان می‌تواند، چرا این یوز در میاندشت نتواند؟

نوشتن دیدگاه


تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

در همین زمینه