یکشنبه, 02ام دی

شما اینجا هستید: رویه نخست یادگارهای فرهنگی و طبیعی صنایع دستی صنعت پته‌دوزی در کرمان

صنایع دستی

صنعت پته‌دوزی در کرمان

برگرفته از تارنمای دایرةالمعارف بزرگ اسلامی

دکتر کیانوش کیانی هفت لنگ1
شیوا سیف‌الدینی2

چکیده:

تولید صنایع دستی خانگی در مقابل صنایع کارگاه‌ها و کارخانه‌‌‌ها از عصر گسترش صنعت مورد توجه قرار گرفت. هرچند این تقابل موجب برتری کمی صنایع ماشینی برصنایع دستی گردید لیکن، صنایع دستی به عنوان بازتاب و نماد فرهنگی کشورها، جایگاه خود را همچنان پرارج حفظ کرده‌اند. پته‌دوزی کرمان در این زمره است.

 

کلیدواژه ها:

پته، تاریخچه، طرح‌‌‌ها و نقش‌‌ها،کاربردها، صنایع دستی.


مقدمه:

نقش زنان در اقتصاد و معیشت خانواده، به زمانی باز می‌گردد که انسان‌‌‌، کشاورزی را (و به تبع آن سکونت یکجانشینی) را آموخت . این امر تحولی شگرف در انتقال نقش کشاورز به زن ایفا کرد. مردان به شکار می‌رفتند و زنان به امور تربیت فرند و کشاورزی و انتقال فرهنگ و آموخته‌‌‌‌های خویش می‌پرداختند. زنان برای یافتن دانه‌‌هاو ریشه‌‌‌ها و برگ‌‌‌‌های مناسب خوراک به دشت و دمن و کوه و صحرا می‌رفتند. در نتیجه، آنان در شناسایی گل و گیاه و ریشه‌‌‌‌‌هایی که در درمان امراض نیز به کار رفتند، تبحری ویژه می‌یافتند، امری که حتاً تا روزگار ما قابل تشخیص است. امروزه نیز در روستاها و مناطق عشایری، کمتر پیرزنی را می‌توان یافت که از خواص دارویی گیاهانی چون ریواس، خاکشیر، گل گاوزبان، ترنجبین، شیرخشت و... اطلاع نداشته باشد و آن را در درمان  بیماری ها به کار نبرد.

بدین‌گونه اگر شکار به توانایی و چالاکی مردان و عواملی از این دست مربوط بود. کشت و زرع هم نیازمند تحمل و صبوری سالانه و گاه یک عمر آدمیان بود. از تاریخ کشت درختان دیرمحصول و (خشکبار) توسط انسان اطلاع زیادی در دست نیست، اما گمان بر این است، زمانی که انسان‌‌‌ در فقر غذایی به سر می‌برد و حتی تا این اواخر، گهگاه برخی  می‌خواستند تا تعداد نانخورها 3را کم کنند. طبیعی است که فکر حال و تغذیه فعلی که آموخته پیشینیان بود، بیشتر آنها را به عمل وامی‌داشت تا آینده نامطمئن و نشاخته دور. به همین دلیل گفته‌اند که منشأ تشکیل شهرها و یکجانشینی گورستان‌‌‌‌های مردگانی بود که همواره مورد احترام بوده‌اند.

اینک اگر پیش‌فرض‌‌‌‌های گفته شده را مرور کنیم و به گفتۀ جامعه‌شناسان  را که مردگان بر ما حکومت می‌کنند، بپذیریم؛ از طرفی به نقش اجتماعی زنان در طول تاریخ (بدون وسوسه‌‌‌‌های فمنیستی و بزرگنمایی ها) دقت کنیم  از سوی دیگر با تثبیت تمدن‌‌‌ها (حاصل رابطه متقابل ادراک اجتماعی با اقتصاد ، سیاست و تولید ) تولیدات مادی و معنوی ر و به فزونی نهاد. مراکز تمدنی صادرکننده این تولیدات بودند. در نظریه اشاعه فرهنگی به این امرتوجه  شده است.فرایند تجارت نام تولیدات منطقه و ویژگی‌‌‌‌های آن را نیز به همراه داشت و گاه اهداف کارکردی آنها را نیز در نام‌‌‌ها و اماکن می‌یابیم ؛از جمله راه ابریشم برای تجارت ابریشم از شرق به غرب که طی این مسافت و ابزارها و تکنیک‌‌‌‌های محافظت و امنیت راه‌‌‌ها در آن زمان واقعاً عجیب به نظر می‌رسد و یا سرزمین طلا که چارلی چاپلین در فیلم «جویندگان طلا» به درستی به کالبدشکافی آن در عصر تجارت پرداخته است.

به این صورت تولید وارد عرصه بازار شد. صنایع خانگی و دستی به صنایع کارگاهی تبدیل شدند و معجزه‌ای که در این میان اتفاق افتاد رقابت بر سر تصاحب بازار و کیفیت بود. به این صورت اگر هنرهای دستی را به طور اعم برای کمک به اقتصاد خانواده تعریف کنیم و ضمن آن به نقش زنان در حفظ این هنرهای ظریف پی ببریم، نوعی فرهنگ‌پذیری و جامعه‌پذیری پنهان را نیر در لابلای آن خواهیم یافت. چنانکه در تحلیل محتوای طرح‌‌‌ها و رنگ‌‌ها،چگونگی انتخاب و علت قیمت‌گذاری در مورد پته سفید و سایر رنگ‌‌ها،مواد اولیه به کار رفته (که گاه از غرب (زنجان)، با طی مسافت به شرق ایران (کرمان) برای رنگرزی، همه و همه تعامل‌‌‌‌ میان فرهنگی را موجب می‌شده است. یادگیری‌‌‌ها و انتقال فرهنگ میسر می‌شد و از همین روی منطقه‌ای را به نام تولیداتش می‌شناخته‌اند.  گفته می‌شود که زنان زرتشتی کرمان حق گریستن در ملأ عام برای جوان از دست ر فته یا همسر کشته شده‌شان در جنگ‌‌‌ها را نداشته‌اند، بلکه آنان را احترام نهاده، یادبودی از طبیعت به وام می‌گرفتند تا بغض‌‌‌‌های در گلو مانده خود را در انظار به شکل سروی ترسیم کنند که با قامتی استوار ایستاده است. نمادی که همواره سبز است و میوه‌ خوردنی ندارد؛ بلکه نشانه آزادگی و آزادمردی است و  هنگامی که بغض می‌ترکد از مظلومیت آن «بته جقه ای» پدید می‌آید که در قالیها، گلیم‌‌ها،البسه و حتی ابزارآلات تزئینی به خوبی قابل رؤیت است.

تاریخچۀ پته:

از دیدگاه فروشندگان و دوزندگان: وقتی از تنی چند از فروشندگان و دوزندگان پته سؤال شد که از تاریخچه و پیشینه هنر پته‌دوزی چه می‌دانند، عمدتاً جوابی تقریباً مشابه دادند:

" تاریخ کرمان با مقاومت در برابر تهاجم بیگانگان رقم خورده است، اما زنان و مردان این سرزمین ضمین درگیری با مهاجمان و مارزه با طبیعت سرسخت زندگیشان لحظه‌ای از نوآوری برکنار نماندند. دامن پاک و بی‌آلایش هنر را رها نکرده و در زمینه صنایع دستی شهرتی جهانی دارند. پتۀ آن نیز نمود عینی و روشن دست‌‌‌‌‌هایی  است که سال‌‌‌ها نقش عشق بر پیرهن زربفت هستی زده اند. این هنر ، پیشینه مشخصی ندارد و هریک از پژوهشگران پیدایی آن را به دورانی از تاریخ نسبت می‌دهند.

  در دوران صفویه در کرمان رایج بوده و به اوج خود رسیده است . عده‌ای در پاسخ این هنر را مختص به زمان نادرشاه افشار دانسته‌اند. هرچند معقتد بودند که خیلی قبل پته در کرمان رواج داشته است."

در شناسایی طرح‌‌‌ها و نقش‌‌‌ها و منبع الهام آنها، پاسخ‌‌‌ها عموماً چنین بود:

نمی‌دانستند و در چیستی آن هم نیندشیده بودند. زرتشتیان کرمان در مورد طرح بته جقه، اصل آن را درخت سرو دانسته‌اند و طرح ترنج را  همان میوه‌ای می دانند که زرتشتیان روز عید نوروز در سفره هفت سین استفاده می‌کنند.

ـ در مورد نماد و سمبل هریک از طرح ها:( پاسخ به این سؤال تولیدکننده، فروشنده، خریدار)

اغلب ریشه این طرح را نمی‌دانستند و فقط یکی از استادان دانشکده هنر کرمان در مورد بعضی از طرح‌‌‌ها مانند بته جقه که نمادش درخت سرو است و بته زنبقی و معتقد بود به نوعی می‌تواند همان گل لوتوس یا نیلوفر باشد، در مورد دیگر طرح‌‌ها،اغلب اطلاع چندانی نداشتند. (طرح بته جقه را زرتشتیان سمبل اندوه خود می‌دانستند که نمادی از سرو خمید می‌باشد).

از لحاظ قدمت و سابقه پته قدیمی‌تر است یا قالی کرمان؟

همگی معقتد بودند پته از زمان‌‌‌‌های بسار دور قبل از پیدایش قالی بوده است.

ـ در مورد مرغوبیت پته (از لحاظ رنگ، دوخت و سایر موارد):

ـ پته مرغوب دارای رنگ سفید و نقش پر یعنی محراب و ترنج با نخ ظریف و با سوزن‌‌‌‌های بسیار زیاد و متوالی و کوتاه می‌باشد.

ـ مصارف و کاربردهای پته  در گذشته و حال:

در قدیم، برای جهیزیه دختران همچنین زمان بردن عروس به حمام از بقچه و سوزنی استفاده می‌کردند و لباس داماد را در بقچه می‌گذاشتند و طبقه اشراف برای بردن عروس به حمام از سوزنی استفاده می‌کردند و دیگر مصارف پته مانند پرده، چون کرمان سرزمینی خشک و کویری است و اختلاف درجه دمای شب و روز آن زیاد و شب‌‌‌‌های سرد دارد و در قدیم وسایل گرمازا مثل امروزه نبوده است، از پرده پته برای جلوگیری از سرما استفاده می‌کردند ولی امروزه بیشتر پته‌‌‌ها جنبه تزئینی دارند. مانند سوزنی که برای رومیزی، یا دیگر انواع پته که برای تزئین منزل استفاده می‌شود.

جنس شال (عریض) و نخ پته و رنگ‌‌‌‌های بکار رفته در پته:

 جنس آن در قدیم از کرک بوده و اکنون از پشم است. در قدیم رنگ‌‌‌‌های گیاهی و امروزه از رنگ‌‌‌‌های شیمیایی استفاده می‌شود. 50 سال است که رنگ شیمیایی در رنگرزی شال و نخ پته کاربرد دارد. چند رنگ اصلی در پته‌دوزی شامل سبز، سورمه‌ای، سفید، لاکی، نارنجی، لیموئی و به ندرت از رنگ مشکی استفاده می‌شود.

از دیدگاه مورخان داخلی:

مهدی بهشتی‌پور نویسندۀ کتاب تاریخچه صنعت نساجی ایران با استناد به همین نکته زمان پیدایش نساجی و دوخت را هشت هزار سال پیش فرض کرده است.

در جلد اول دایرۀالمعارف فارسی نیز آمده است که تهمورث بعضی از چهارپایان و مرغان را اهلی کرد، باز وشاهین را برای شکار دست‌آموز ساخت و پشم کردن را از پشت میش و رشتن آن و جامه دوختن را بنیان نهاد. در کتاب تاریخ طبری، تألیف محمدبن جرید طبری، کرباس بافی، ابریشم بافی، رشتن نخ و بافتن پارچه‌‌‌‌های الوان و رودوزی‌‌‌ها به روزگار جمشیدشاه پیشدادی نسبت داده شده است. پذیرفتن فرضیه عمری هفت هزار ساله برای نساجی و دوخت، آن هم براساس روایات و افسانه‌‌‌‌های باستانی چیزی است که مورد تأیید اکثر محققین می‌باشد و در مورد آن اتفاق نظر دارند.

در حالیکه ارزیابی بازیافته‌‌‌‌های باستانی و تعیین طول عمر صنعت نساجی و دوخت براساس این بازیافته‌‌‌ها اظهارنظرهای متفاتی از سوی محققان متأخر عنوان شده به طور مثال گیرشمن صنعت نساجی در ایران را دارای قدمت بیشتر دانسته و نوشته: صنعت بافندگی و تهیه لباس و دوخت در ایران حدود ده هزار سال پیش از میلاد شروع شده، زیرا تهیه پوشاک دوخته و بافته از نخ‌‌‌‌های رشته شده، به شیوه‌ای که بر روی ظروف متعلق به حدود قرن هشتم قبل از میلاد نقش گرفته، گذشت هزاران سال را لازم دارد.

به فرض افسانه پنداشتن روایات و معتبر ندانستن اظهارنظر کارشناسان وسایلی که متعلق به حدود شش هزار سال قبل از میلاد است و در غار کمربند نزدیکی بهشهر به دست آمده، گواه خوبی است برای اینکه مردم آن زمان از فن تبدیل پشم به نخ اطلاع داشته و از این نخ‌‌‌ها در دوخت و دوزها استفاده می‌نمودند. (اسفندیار، 1379، ص 3، 4) گروهی از سوزن‌دوزی‌‌‌ها که نخ و سوزن به تنهایی در نقش‌آفرینی و تزئین روی آن مؤثر نبوده، بلکه محتاج به مواد تزئینی‌ دیگری می‌باشند، مانند پولک‌دوزی، سکه‌دوزی، یراق‌دوزی، مرواریددوزی، منجوق‌دوزی، سنگ‌دوزی، زغره‌دوزی، مرصع‌دوزی، و پیله‌دوزی در ایران سوزن‌دوزی‌‌‌‌های متنوعی رایج بوده که بعضی از آنها در اثر مرور زمان و بی‌توجهی به اشاعه و احیای این هنرها از بین رفته‌اند. در حال حاضر در ایران دست کم 115 رشته سوزن‌دوزی رایج است و بعضی از این رشته‌‌‌ها در در بعضی مناطق ایران در حال زوال کامل می‌باشد.

از دیدگاه مورخان و سفرنامه نویسان خارجی:

شاردن در سفرنامه خود می‌نویسد:

«منسوجاتی که از کرک شتر تهیه می‌گردد و به ویژه در یزد و کرمان واقع در ایالت کرمان بافته می‌شود، ایرانیان پشت شتر را تفتیک و نیز کرک می‌نامند. کرک شتر بسیار لطیف و تقریباً مانند پشم سگ آبی کاملاً نرم و ظریف است. ولی تهیه منسوجات استوار و جسم از آن غیرممکن می‌باشد. در این ولایت منسوجات پشمی ارزان قیمت، پارچه‌‌‌‌های غلکی مخلوط از پشم و نخ ابریشم و پشم نیز به دست می‌آید در سرزمین مغان پارچه‌‌‌‌های پشمی ضخیم و کلفتی می‌بافند. که به درد اشخاص عادی و معمولی می‌خورد.» سرپرسی سایکس در سفرنامه خود شرح نسبتاً کاملی از منسوجات پشمی کرمان می‌دهد. از جمله در مورد شال کرمانی می‌نویسد:

شال کرمانی با کرک یا پشم بافته می‌شود و نقشه و طرح آن نیز مثل نقشه قالی ذهنی باف است این متاع از حیث ظرافت به قالی ترجیح دارد و اکثر به دست اطفال خردسال بافته می شود و اهالی کرمان به واسطه ذوق و شوق فوق‌العاده‌ای که دارند از این کار خسته و مریض و فرسوده نمی‌شوند. اوضاع شال بافی از موقع مأموریت «سرفردریک گلد اسمیت» که نقشه رقت‌آوری از طرز تهیه این متاع کشیده، اندکی رو به بهبودی نهاده است. شال‌‌‌‌های کرمان دارای اشکال و نقوش مختلف و بهتر از همه آنها نقش گل و بوته است. که از طرف حکام به عنوان خلعت برای اشخاص فرستاده می‌شود. شال‌‌‌‌های سفید حاج خلیل خانی «که معمولاً به استانبول حمل می‌گردد و در آنجا یا مردها به کمر می‌بندند و یا زن‌‌‌ها به جای زینت لباس خود به کار می‌برند. نوع دیگر از منسوجات کرمان که بیشتر جنبه هنری دارد پته (فته) دوزی است که زنان سابقاً بر روی شال‌‌‌‌های ساده و پشمی و در حال حاضر بر روی عریض (عریض پارچه‌ای است دستباف پشمی و نسبتاً ضخیم است.) با نخ پشمی سوزن می‌زنند و نقش می‌آفرینند» چند نفری در کرمان به این کار مشغولند و در رقابت با پارچه‌‌‌‌های کارخانه‌ای در حال از میان رفتن است.

ارنست اورسل که در سال 1882 میلادی به ایران مسافرت کرده در سفرنامه خود می‌نویسد: برای دیدن سیمای واقعی و قدیمی تهران به محله آرام و خلوت بازار رفتم در بازارچه بزازان شال‌هایی که به تقلید از روی شال‌‌‌‌های کشمیر با پشم شتر در کرمان می‌بافند. در کنار پارچه‌‌‌‌های زری‌‌‌‌‌دوزی شده اصفهان آویزان بود.

تفاوت بین شال کرمان با شال کشمیری به جز مرغوبیت بافت شال کشمیر مسئله نقش و نگار آنها است. در شال‌‌‌‌های کشمیری بته جقه‌ای به صورت تک تک بافته می‌شده در حالیکه در شال‌‌‌‌های کرمان بته‌‌‌‌های جقه‌ای به وسیله شاخه‌‌‌ها و گلی به یکدیگر متصل‌اند. نوع دیگری شال در یزد و کرمان می‌بافتند که تار و پود و یا تار آنها از نخ بوده و البته از جهت دوام و زیبایی رنگ‌آمیزی به پایه شال‌‌‌‌های پشمی نمی‌رسیده است. به شال‌‌‌‌های ساده در کرمان سلسله می‌گفتند و زنان با سوزن و نخ پشمی نقش‌‌‌‌های مطلوب بر روی آن بوجود می‌آوردند.

مراکز فروش:

 این هنر به وسیله زنان و دختران و به صورت خانگی انجام می‌گیرد وآنان در کلیه محلات کرمان پراکنده می‌باشند . بیشتر پته فروشی‌‌‌ها در بافت قدیمی شهر کرمان هستند، تعیین تعداد دقیق آنها میسر نیست، ولی طبق اظهار واسطه‌‌‌‌های خرید و فروشندگان محصولات و بررسی‌‌‌‌‌هایی  که در سال 1360 به عمل آمده، جمعیت کل پته دوزان استان کرمان را حدود 5000 نفر تخمین زده‌اند که در شهرهای کرمان، رفسنجان، سیرجان، زرند، راوند، بردسیر، زنگی‌آباد، اختیارآباد، حجت‌آباد و روستاهای توابع بخش زرند به صورت پراکنده مشغول به کار هستند.

مراحل تهیه پته (مراحل کارگاهی ـ مراحل خانگی) 4

1ـ مواد اولیه

الف) کرک یا پشم: در ‌ گذشته، (حدود پنجاه سال پیش )نخ لازم جهت بافت زمینه کار پته که آن را عریض می‌گویند از ریسیدن کرک نیز تهیه می‌شده است. امروزه پشم جایگزین آن شده و نخ‌‌‌‌های پشمی نیز از کشورهای کره، ژاپن، استرالیا وارد و در اختیار بافنده‌‌‌ها قرار می‌گیرد.

ب) عریض: پارچه پشمی ضخیمی که مراحل دوخت پته روی آن انجام می‌پذیرد که در گذشته برای دوخت دامن، کت و پالتوهای زنانه نیز مورد استفاده قرار می‌گرفت که به وسیله دستگاه‌‌‌‌های بافندگی دستی به رنگ های، سفید و زرد و قرمز تولید می‌شود. (اسفندیار، 1379، ص100)

عریض در نقاط مختلف کرمان، به نام شال پته، شال زمینه یا پارچه زمینه نیز معروف است. در قدیم عریض را به وسیله ماشین‌‌‌‌های دستی و ابتدایی به نام ماشین‌‌‌‌های «دوپاباف» و «چهارپاباف» تهیه می‌کردند.

امروزه این ماشین‌‌‌ها جای خود را به ماشین‌‌‌‌های مجهز داده‌اند و به ندرت در بعضی از روستاهای کرمان از ماشین‌‌‌‌های چهارپاباف برای بافت «ترمه» استفاده می‌شود.

ج) ریس:

عبارت است از نخ‌‌‌‌های پشمی و کرکی که جهت دوخت خریداری می‌شوند. تهیه این ریس‌‌‌ها در گذشته به وسیله چرخ پشم ریسی که در اصطلاح عامیانه به «چرخو» معروف بود، انجام می‌شد.

هم اکنون عمل بافت این ریس‌‌‌ها در شهرهای اصفهان، یزد، و تهران انجام می‌گیرد و به صورت دوک‌‌‌‌های بزرگ به رنگ سفید به کرمان ارسال می‌شود. در کرمان این ریس‌‌‌ها در کارگاه به وسیله دستگاهی که کلاف پیچ نام دارد به صورت کلاف درآمده و برای رنگرزی آماده می‌شوند. ریس‌‌‌ها در رنگ‌‌‌‌های مختلف به بازار فروش عرضه می‌شوند که اهم آنها عبارتند از: عنابی، مشکی، سبز روشن و تیره، قرمز، آبی تیره (سرمه‌ای).

در قدیم بیشتر از رنگ‌‌‌‌های تیره جهت زیبایی کار استفاده می‌شده است، چراکه طرح‌‌‌‌های پته شلوغ یا هندسی نیست و با رنگ‌‌‌‌های روشن چندان جاذبه نمی یابد. تیره بودن رنگ‌‌ها،نقش‌‌‌ها را مبهم‌تر و قابل قبول‌تر می‌سازد.

از طرفی افرادی که در کار پته مهارت دارند، معتقدند که در قدیم اتاق‌‌‌ها بیشتر به صورت تک تک و جدا از هم ساخته می‌شدند و تحت نفوذ کامل اشعه خورشید قرار داشتند و چون رنگ‌‌‌‌های روشن به سرعت در مقابل نور خورشید جلا و زیبایی خود را از دست داده و رنگ می‌بازند. از رنگ‌‌‌‌های تیره استفاده می‌شد تا این ضایعه کمتر ایجاد شود. این ترکیب رنگ تیره در قالی کرمان نیز مشهود است. فلسفه ورود رنگ‌‌‌‌های روشن به هنر ایرانی پس از استقرار حکومت قاجار در ایران است که ما شاهد تغییرات اساسی در تمام جلوه‌‌‌‌های هنر ایرانی، چه در معماری و چه در زمینه صنعت دست و غیره هستیم.

به ویژه ورود رنگ زرد به جای «حنایی پخته»، به طوری که اکثر کاشیکاری‌‌‌‌های دوره قاجاریه را با بودن این رنگ تشخیص می‌دهند. چنانکه در کاشیکاری‌‌‌‌های معرق مساجد نیز سراغ داریم، اکثر اسلیمی‌‌‌ها به رنگ زرد ترسیم شده‌اند.

هنر پته‌‌‌‌‌دوزی نیز از این تحول در امان نبوده و رنگ‌‌‌‌های روشن به ویژه رنگ زرد را پذیرفته است.

2ـ ابزار پته:

اجزای دستگاه بافت عریض عبارتند از:

1ـ غلتک نخ تار: نخ‌‌‌‌های تار به موازات یکدیگر از روی پله نخ تار عبور می‌کنند و بدین ترتیب جهت آن تغییر پیدا کرده و در سطح افقی قرار می‌گیرد.

2ـ میله‌‌‌‌های تقسیم کننده: تارها را به دو دسته مساوی تقسیم می‌کنند که به تناوب از زیر ورودی میله‌‌‌ها می‌گذرد.

3ـ میله میلک: میله‌‌‌‌های نازکی هستند که در وسط دارای چشمک بوده و نخ و تار از داخل آن عبور می‌کند.

4ـ ورود: چارچوبی است که میلک‌‌‌ها در آن قرار دارند و آنها به وسیله رکاب به پایین یا بالا می‌روند.

5ـ غلتک ورود: ورودها از قسمت فوقانی بر روی غلتک ورود تهیه می‌شوند. اما بعضی از دستگاه‌‌‌‌های بافت سنتی فاقد این وسیله می‌باشند.

6ـ ماکو و ماسوره: نخ پود بر روی ماسوره پیچیده می‌شود و داخل ماکو قرار می‌گیرد. ماکو با رفت و برگشت بر روی پیشانی دفتین و حرکت رفت و برگشت دستگاه بافندگی، رشته‌‌‌‌های پود را به رشته‌‌‌‌های تار می‌پیوندد و به این ترتیب پارچه بافته می‌شود.

7ـ شانه بافندگی: سبب می‌شود نخ‌‌‌ها در عرض هم قرار گیرند.

8ـ دفتین: شانه روی دفتین سوار می‌شود.

9ـ غلتک پارچه: پارچه بافته شده روی غلتک پارچه، پیچیده می‌شود.

3ـ عمل‌آوری مواد اولیه شامل شستشو، رنگرزی:

شستشو توسط مواد گیاهی و نوعی گل مخصوص صورت می‌گرفته است. بعد از انجام این کار هنگامی که پته هنوز خشک نشده است، جهت صاف شدن آن را بر روی نورد سوار می‌کردند که امروزه کمتر مورد استفاده قرار می‌گیرد.

پته با فشار دور نورد پیچیده می‌شده و تقریباً دو روز در همان حال می‌ماند.

امروزه ماشین‌‌‌‌های شستشو و اتوکشی جای شیوه سنتی را گرفته، ولی هنوز هم بعضی به شیوه سنتی مراحل شستشو را انجام می‌دهند.

نحوه دیگر شستشو به این صورت بوده که ابتدا پشم تهیه شده را به منظور تمیز کردن، شانه می‌زدند و جنس شانه از چوب سخت بود. در لابه‌لای این وسیله یک محور چوبی به ارتفاع حدود 60 سانتی قرار می‌گرفت و برای عبور دادن پشم از میان دندانه‌‌‌‌های آن مورد استفاده قرار می‌گرفت تا هرچه سریع‌تر گردد و ناخالصی‌‌‌‌های آن نیز گرفه شود.

پس از این مرحله پشم‌‌‌ها با دست ریسیده می‌شود. در این مرحله ابتدا از تیز آب آهک برای پاکیزه کردن ریس‌‌‌ها از چربی و مواد زائد دیگر استفاده می‌شود.

روش تهیه تیزآب آهک:

در این مرحله سنگ آهک را پس از حرارت دادن کاملاً در آب حل می‌کنند. سپس مدتی آن را در جایی ثابت می‌گذارند تا ته‌نشین شود. این کار معمولاً شب‌‌‌ها انجام می‌گیرد و تا صبح روز بعد عمل ته‌نشینی به خوبی صورت گرفته است. محلول زرد رنگ بالای رسوب همان تیز آب آهک است و از آن برای پاکیزه کردن ریس‌‌‌ها استفاده می‌نمایند.

ـ رنگرزی:

رنگرزی به سه نوع انجام می‌شود. شیوۀ سنتی (گیاهی)، شیوه سنتی (حیوانی) و شیوه شیمیایی مواد رنگی وارداتی که برای رنگرزی پشم مورد استفاده قرار می‌گیرند را می‌توان به طور کلی به دو گروه رنگ‌‌‌‌های طبیعی و رنگ‌‌‌‌های آتیلین5 جوهری تقسیم کرد.

ترکیب رنگ‌‌‌‌های طبیعی که شامل رنگ‌‌‌‌های گیاهی و حیوانی هستند به دلیل گران بودن آنها مقرون به صرفه نیست، ولی از کیفیت بسیار بالایی برخوردارند و چنانچه به طور صحیح استفاده شوند ثابت خواهند بود. در مقابل رنگ‌‌‌‌های آتیلن یا مصنوعی از لحاظ ارزش ارزانند و به کار بردن آنها آسان می‌باشد، ولی این رنگ‌‌‌ها اگر در معرض نور خورشید قرار گیرند، رنگ طبیعی خود را از دست می‌دهند.

به همین دلیل بسیار از نوع نامرغوبی می‌باشند و اگر مواد قلیایی شسته شوند پاک شده یا رنگ می‌بازند. (ادواردز، 1357، ص 35).

ـ مقایسه کیفیت رنگ‌‌‌‌های سنتی و شیمیایی:

رنگ‌‌‌‌های شیمیایی در مقایسه با رنگ‌‌‌‌های گیاهی دارای ثبات نوری و شستشویی کمتر هستند، اما این موضوع خود بسته به شیوه رنگ‌آمیزی و عمل به دستورات رنگرزی است.

اگر روش رنگرزی شیمایی صحیح و با دقت براساس اصول کار انجام گیرد، رنگ‌‌‌‌های شیمیایی هم می‌توانند ثبات رنگ‌‌‌‌های گیاهی را داشته باشند. از این‌رو می‌توان آنها را بی‌دغدغه جایگزین رنگ‌‌‌‌های گیاهی کرد.

در قالی و پته مواد رنگرزی یکسان به کار می‌رود. رنگرزی ریس‌‌‌‌های قالی و پته با استفاده از مواد یکسانی انجام می‌پذیرد. زیرا در هر دو نخ پشمی به کار می‌رود. با این تفاوت که نخ پته ظریف‌تر و نخ قالی خشن‌تر است و پیامد نامطلوب رنگ‌‌‌‌های مصنوعی بر هر دو صنعت قالی و پته تأثیر گذارده و جلوه و دوام هر دو هنر را به مخاطره انداخته است.

چنانچه لرد کرزن می‌نویسد: «زوال هنر بافندگان ایران به علت به کار گرفتن رنگ‌‌‌‌های مصنوعی غربی بوده است که در برابر نور و آب ثبات ندارند.»

علت گرایش قالی بافان و رنگرزان به رنگ‌‌‌‌های مصنوعی بنا به گفته سیسیل ادواردز گران بودن رنگ‌‌‌‌های طبیعی، از جمله روناس بوده است که بعضی اوقات به آسانی نیز به دست نمی آید علاوه بر این کار رنگرزی به رنگرزان محلی واگذار و در مقابل وجه ناچیزی به آنها پرداخت می‌شد، در حالی که یک فرد روستایی می‌توانست با جوشاندن مقدار کمی آتیلین قرمز نخ موردنیاز خود را بر روی اجاق خانه خود رنگ کند.

با طی مراحل یاد شده نقش بر پارچه‌ای دیده می‌شود که اینک زنان باید این نقش‌‌‌ها را با «سوزن دوزی» و ظرافت کاری آن زیبایی بخشند.

دوخت پته و مراحل آن

پس از اتمام مرحلۀ رنگرزی و گرده‌برداری، دوخت پته به وسیله سوزن مخصوص آغاز می‌شود.

1ـ خط‌‌‌‌‌دوزی (ساق دوزی)

اولین مرحله دوخت پته «ساق دوزی» یا به اصلاح بومی «خط دوزی» است اغلب با رنگ مشکی صورت می‌گیرد و در زمینه‌‌‌‌های مشکی از رنگ‌‌‌‌های روشن مانند سفید و یا زرد استفاده می‌شود.

2ـ آب‌‌‌‌‌دوزی یا پتک دوزی

پس از ساق‌‌‌‌‌دوزی داخل نقش با اسلوب ویژه‌ای به وسیله سوزن‌‌‌‌‌دوزی چپر می‌شود. که این عمل را آب‌‌‌‌‌دوزی یا پتک‌‌‌‌‌دوزی نامیده‌اند.

3ـ متن‌‌‌‌‌دوزی یا رودوزی (پردوزی)

در سومین مرحله فواصل خالی بین پتک‌‌‌‌های دراز یا چهارگوش عموماً با رنگ‌‌‌‌های سبز تیره، آبی تیره، سورمه ای، و... دوخته می‌شود و مانند ساق‌‌‌‌‌دوزی بخیه‌هایی به صورت مستقیم که وسط آن گره کوچکی است بر روی پارچه دوخته می‌شود.

4ـ برگ دوزی

آخرین مرحله در دوخت پته برگ‌‌‌‌‌دوزی نام دارد و برای پته‌هایی با رنگ تیره از نخ‌‌‌‌های زرد، سفید، سبز روشن و برای پته‌‌‌‌های با رنگ روشن از رنگ‌‌‌‌های مشکی، سبز تیره، لاکی، سورمه ای، و... استفاده می‌شود. مشکل‌ترین و ظریف‌ترین قسمت کار اینجاست . در پته‌‌‌‌های قدیمی در هر سانتیمتر مربع به طور متوسط 400 نخ سورن خورده‌اند ولی امروزه، حد متوسط آن 100 سوزن در 2 سانتیمترمربع است. (ماهنامه ماه و هنر، شماره 46، 45، 1381، ص 147).

شستشوی پته

مرحله نهایی کار پس از اتمام عمل دوخت  تکمیل انواع دوخت‌‌‌ها روی پته به دلیل کشیدن و محکم نمودن نخ‌‌‌ها عریض آماده شده چروکیده و گاه حالت لوله‌ای به خود می‌گیرد و در گذشته پس از اتمام دوخت، پته را با آب سرد شسته و با شیوه خاصی آن را خشک می‌کردند.

ـ معرفی انواع پته و کاربرد آنها در گذشته و حال

بقچه

بقچه به شکل مربع است و در اندازه‌‌‌‌های مختلف تهیه می‌شود. برای قرار دادن لباس و جهیزیه عروس مورد استفاده قرار می‌گیرد. بقچه اغلب در طرح چهار پته تهیه می‌شود. بدین صورت که چهار بته در چهار گوشه آن و یک ترنج در میان قرار می‌گیرد و در حاشیه به صورت گل‌‌‌‌های ریز در چند ردیف دوخته می‌شود و گاهی چهار دسته گل در چهار طرف به طور قرینه به زیبایی کار می‌افزاید.

بقچه در گذشته متناسب با نامش از آن استفاده می‌شد. مثلاً بقچه برای بردن لباس‌‌‌ها به حمام استفاده می‌شده. امروزه استفاده از بقچه برای اهدای کادویی، بیشتر در مراسم عزاداری و عر وسی دیده می‌شود. و بیشتر به عنوان رومیزی از آن استفاده می‌گردد و در مواردی برای تابلو و تزئین منزل مورد استفاده قرار می‌گیرد.

سوزنی

به شکل مستطیل در اندازه‌‌‌‌های 5/1× متر و 2×1 متر تهیه می‌شود. در قدیم از سوزنی در حمام برای زیرپای عروس استفاده می‌شده است. به این صورت که در گذشته به علت فقدان حمام‌‌‌‌های شخصی در خانه‌‌ها،عروس را با تشریفات خاص و همراه با نقل و شیرینی و دایره و آواز به گرمابه عمومی می‌بردند و پس از بیرون آمدن عروس از حمام، سوزنی را در جای مخصوص پهن کرده و پارچه‌ای از تترون به اندازه سوزنی موردنظر گلدوزی کرده و روی آن جای می‌دادند. سپس پای عروس را خشک می‌کردند و به او اجازه می‌دادند روی سوزنی برود این یکی از رسم‌‌‌‌های مهم قبل از عروسی و جزئی از تشریفات خاص خانواده‌‌‌‌های کرمانی بود ولی اکنون با از میان رفتن این سنت شیرین و جالب، از سوزنی بیشتر به عنوان رومیزی و گاهی زوج‌‌‌‌های جوان در شب عید جهت چیدن سفره هفت‌سین استفاده می‌کنند.

پرده

به شکل مستطیل و به طور معمول به اندازه‌‌‌‌های 280×80 و یا 350×100 سانتیمتر با طرح‌‌‌‌های درختی یا سروی تهیه می‌شود. طرح درختی نقشی است از یک درخت کامل درخت مورد نظر از ساقه شروع شده و به برگ‌‌‌‌های سبز و زیبایی منتهی می‌شود. فواصل شاخ و برگ با استفاده از گل‌‌‌‌های رنگی پر شده که زیبایی و جذابیت کار را دوچندان می‌کند. این طرح به درخت زندگی مشهور است که همانند یک شجره است. دو طرح معروف دیگر که برای پرده مورد استفاده قرار می‌گیرد یکی به سرو طوطی و دیگری به سرو طاووسی معروف است.

از دیگر کاربردهای پته می‌توان به سجاده، جانماز، روتختی، پشتی، سرمه‌دان، کیف پول، روپوش سماور و قوری، کوسن، متکا و بالش، جلد قرآن، جلد ساعت بغلی و روکش کفش، کراوات، روی جالباسی، جلد آیینه کوچک، رولحافی، نیم پشتی، جعبه دستمال کاغذی، زیرلیوانی و انواع لباس‌‌‌ها و یا جانماز عروسان تهیه می‌شده که همه این موارد در ابعاد و اندازه‌‌‌‌های مختلفی تهیه می‌گردد.

اینها نشاندهنده این است که زندگی جدید نیز با پته‌‌‌‌‌دوزی التقاط یافته حتی جای دستمال کاغذی را هم با همان نقش‌‌‌ها عرضه می‌کنند که صرفاً کارکردی زیبایی شناختی دارد و در آنها سمبل‌‌‌ها و نمادها نیستند که حائز ارزشند بلکه حضور پته و صنایع دستی را در زندگی می‌رساند و بیان صریح التقاط فرهنگی است.


نتیجه‌گیری:

می توان اینگونه نتیجه گرفت که پته اگرچه در زمان حال نقش تزئینی را ایفا می‌کند و کارکرد آشکاری ندارد ولی استفاده از آن به عنوان یک طرح سنتی مقبول و معروف همه (ایرانی و خارجی) می‌باشد. این خود می‌تواند نشاندهنده یک کارکرد پنهان باشد.به نظر انسان‌شناسان، هر جیزی چیزی کارکردی دارد و بقای مخفی وجود ندارد. حال اینکه این هنر و طرح‌‌‌‌های آن اگر کارکرد آشکاری برای خویش ندارد، می‌تواند کارکرد پنهانی داشته باشد. اینکه این کارکرد چه می‌تواند باشد ، شاید بحث از تعلقات باشد یا نوعی سنت‌پرستی یا آداب‌پرستی. شاید استفاده از پارچه‌‌‌‌های ترمه و پته در مراسم ازدواج یا مرگ نشاندهنده کارکردی پنهان از موارد بالا باشد.

رواج و گسترش پته در کرمان خود مقوله‌ای است قابل بحث که تمامی تحقیقات گویای این مطلب است که در گذشته هر شهر یا سرزمین بنا به موقعیت جغرافیایی و تجاری خود و با استفاده از مواد اولیه موجود در محله، صنعتی را گسترش می‌داد، که ویژه همان سرزمین بوده است و غیر از مصارف داخلی ، مازاد تولید را به شهرها یا کشورهای دیگر صادر می‌کرده است. تقلید و شبیه‌سازی در صنایع مانند آنچه که امروز دیده می‌شود وجود نداشته است. به همین جهت به عنوان مثال شهر یزد در بافت ترمه و گیوه زبانزد خاص و عام بوده و کرمانشاه در بافت شال‌‌‌‌های کمری و کرمان در دوخت پته و بافت قالی و شال . حتی ناهمگونی صنعت در شهرستان‌‌‌‌های تابع هر استان نیز به وضوح مشهود است. از طرفی محیط خاک گرفته و کویری کرمان، رنگ های  شاد و روشن را می‌طلبید. رنگ‌هایی که به محیط جلوه‌ای تازه بخشد و یکنواختی را زایل گرداند. به همین سبب است که قالی و پته کرمان از تنوع شگفت‌انگیزی در ترکیب رنگ‌‌‌ها و نقش‌‌‌ها برخوردارند. کرمانی‌‌‌ها در دل کویری لم یزرع و خشک، نیاز به باغی پرگل را حس می‌کرده‌اند و به ناچار برای مبارزه با طبیعت که امکان‌پذیر نبود نقش‌‌‌‌های دلخواه را از طبیعت سبز برگرفته و بر قالی و پته پیاده کرده‌اند. مسئله نیاز، هنر و خلاقیت را پیش می‌آورد. خلاقیتی که روز به روز به زیبایی و ظرافت کار می‌افزاید.

 


اجزای دستگاه بافت عریض

 


مراحل تهیه پته (مراحل کارگاهی ـ مراحل خانگی)

 


پانوشت:

[1]. مشاور عالی و رییس پژوهشکده ابوریحان بیرونی وابسته به مرکز دائره‌المعارف بزرگ اسلامی.

[2]. عضو هیأت علمی دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران ـ شرق.

[3]. چنانچه در فرهنگ فارسی عمید «عیال به معنای زن و فرزند، اهل خانه و نانخور مرد باشند» که ظاهراً این معنی برای عیال در مورد توده مردم و عوام‌الناس رواج داشته و اما معنی دیگر و زیر آن تعریف آمده است: «خرامنده خرامان بناز، دارای تکبر و تبختر» که کاملاً نگرش طبقات فرادست جامعه را نسبت به زنان نشان می‌دهد. از سوی دیگر عیالوار چنین تعریف شده است «دارای اهل و عیال، مردی که زن و فرزند و نانخور زیاد داشته باشد.» (عمید، 1364، ص 1461)

[4]. مراحل خانگی کار زنان کرمان می‌باشد.

[5]. آتیلین: مایعی است بی‌رنگ و با بوی نامطبوع که در هوا کدر می‌شود و در آب کم محلول است و آن یکی از تر کیبات بنزین است.

 

فهرست منابع و مأخذ

1ـ اسفندیار، صبا، نگرشی بر روند سوزن دوزی‌‌‌‌های سنتی ایران (از هشت هزار سال قبل از میلاد تا امروز)، انتشارات منتخب صبا، چاپ دوم، 1379).

2ـ ادواردز، سیسیل، «قالی ایران» ترجمه مهین دخت صبا، انتشارات فرهنگسرا، چاپ اول، 1357.

3ـ عمید، حسن «فرهنگ فارسی» جلد اول و دوم، تهران انتشارات امیرکبیر 1364.

4ـ نشریه تخصصی کتاب ماه و هنر، شماره 46 و 45، انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، 1381.

5-تحقیقات میدانی.

نوشتن دیدگاه


تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

در همین زمینه