صنایع دستی
پاپوش واردات برای تولید ملی - "گیوه" سرمایه ایرانی که حمایت نمیشود
- صنايع دستي
- نمایش از یکشنبه, 08 مرداد 1391 11:44
- بازدید: 4939
خبرگزاری مهر: گیوه بافی محصول دست به کار شدن هنر است تا چاره ای برای عبور از صعب العبورترین راه های کوهستانی مناطق کرمانشاه بیاندیشد و در عین حال چرخ تولید ملی را به وسیله صنعتی ممزوج با هنر بچرخاند، صنعتی که آرام آرام اسیر فراموشی در سایه محصولات مدرن عمدتا وارداتی شده است.
به گزارش خبرنگار مهر، یکی از فرصت های مهم در راستای تحقق شعار محوری سال مبنی بر حمایت از تولید ملی و تقویت کار و سرمایه ایرانی، توجه و اهتمام ویژه به صنایع دستی است که در دل روستاها و البته پستوی خانه های آنها با کمترین امکانات، ظرفیت به حرکت در آوردن چرخهای بزرگ اقتصادی را دارند.
یکی از نمونه های خوب و روشن این حیطه، گیوه و گیوه بافی است، صنعتی که انگار محصولات بی کیفیت عمدتا وارداتی والبته تغییرات اساسی در سلایق روز مردم، برای او پاپوش دوخته اند.
عرصه ای که با ورود انواع و اقسام کفشها در رنگها و مدل های مختلف، روز به روز بر این تولید بومی و قدیمی استان کرمانشاه تنگ تر می شود.
گیوه و گیوه بافی که نسل های متمادی سینه به سینه به عنوان یک هنر و میراث فرهنگی به امروز کرمانشاه، منتقل شده و از فراز و نشیب های فراوان عبور کرده است، به نظر می رسد که در دام محصولات چینی و کفش های وارداتی بسیار کم رمق و بی جان نفس می کشد.
گیوه محصولی است که شرایط سخت و صعب العبور راه ها و کوهستان های کرمانشاه را با هنری خاص مغلوب خود کرده است و صد در صد برگرفته از طبیعت است.
کفشی که بسیاری از روستاییان و اهالی منطقه به دلیل راحتی و استحکام خاصی که دارد همواره آن را مورد استفاده و پوشیدن آن را به هر پای افزار دیگری ترجیح میدادند.
صنعتی که بنا به آخرین داده ها در سال های اخیر حدود دو هزار نفر در استان کرمانشاه به آن مشغول هستند و از این تعداد چیزی حدود یک سوم آنها در گارگاه های تولیدی و بقیه به صورت خانگی فعالیت می کنند.
گیوه بافانی که بیشتر آنها صنعت گران کهنسالی هستند که فقط از روی عشق گیوه می بافند و کار زمان بر آنها با سودی که عایدشان می شود چندان ارتباط مستقیمی ندارد.
جوانان این روزهای منطقه نیز علاقه چندانی به خلق پاپوش های سنتی، قابل شستشو، خنک و سبک این دیار ندارند و حاضر نیستند به این حرفه و هنر جان تازه ای ببخشند و شاید مهم ترین دلیل آن هم بازار نامناسب و کم درآمد صنایعی از این دست باشد.
گیوه و البته سایر صنایع دستی منطقه با اینکه بسیار متناسب با خواست و سلیقه و فطرت مردم است و از کیفیت و زیبایی منحصر به فردی برخوردار است اما در مقابله با کالاهای جدید وارداتی و البته بی کیفیت قدرت رقابت ندارد.
مشکلی که به دلیل عدم بازاریابی مناسب و کارشناسی برای این محصولات به وجود آمده است که البته عدم معرفی درست و گسترده قابلیت های این تولیدات ملی مساوی است با تصور این موضوع که اصلا چنین قابلیت هایی وجود ندارند.
کشورهایی مثل چین که محصولات تولیدی آنها ممکن است حتی در داخل مرزهای آنها و برای مردم خودشان چندان جذابیتی نداشته باشد، با بازاریابی مناسب و تبلیغ و تولید بر اساس کمترین قابلیت های محصولاتشان، موفق به خارج کردن استخوان دارترین تولیدات و صنایع کهن مناطقی مثل کرمانشاه شده اند.
"سرداری" گیوه باف 64 ساله کرمانشاهی به خبرنگار مهر گفت: بافت یک جفت گیوه درجه یک به طور متوسط یک هفته طول می کشد و کاری سخت و حوصله بر است، کالایی که قیمت آن نسبت به یک کفش خوشرنگ و لعاب چینی بسیار بالا تر است ولی این قیمت باز هم به زحمتی که می برد نمی ارزد.
وی گفت: واسطه هایی که گیوه را از گیوه بافان خانگی خریداری می کنند مدام از بازار بد و کم مشتری آن نزد بافندگان شکایت می کنند و سود چندانی به آنها نمی پردازند گرچه تقریبا حقیقت ماجرا هم همین است.
رمضان سرداری اضافه کرد: گیوه بافی چهار مرحله دارد و خود گیوه هم چندین نوع است که برای ساخت مرغوب ترین آن می شود گفت که از هیچ مواد مصنوعی استفاده نمی شود و یکی از خصوصیات آن این است که در نهایت راحتی در سخت ترین مناطق هم می شود آن را پوشید.
سرداری افزود: این کفش را می شود چپ و راست هم پوشید و درواقع پای چپ و راست نمی شناسد.
به هر حال عدم برنامه ریزی دقیق و کارشناسی برای معرفی توانمندی های بخش صنایع دستی که می توانند یکی از ارکان مهم تولید ملی محسوب شوند باعث شده است که فرصت های بسیار خوبی در این عرصه روز به روز مهجور تر شوند.
مهجوریتی که نه تنها در بازار های جهانی بلکه در داخل نیز لحظه به لحظه بیشتر و عمیق تر می شود.
هنر و صنایع دستی ایرانی همانطور که گفته شد اصالتا با روح و سلیقه شرقی مردم سازگارند اما به دلیل بی توجهی اسیر زیرکی و بازاریابی مناسب رقبای بی کیفیت خارجی خود شده اند.
صنعت گیوه بافی که هنر، کیفیت و ایرانی بودن را هم زمان در خود جای داده است در تطبیق خود با شرایط فرهنگی داخلی از طرفی، و پیش رفتن با سلیقه های نو و به روز مردم از سوی دیگر، ناتوان بوده و هرچه زمان جلوتر می رود این ناتوانی بیشتر نمایان می شود.
موضوعی که شاید تا دیر نشده است بشود برای آن فکری کرد و در جهت استحکام ارکان تولید ملی راهی رفت که گذشتگان ما قبلا طی کرده اند و ما با سهل انگاری و فراموش کاری به آن ضربه سنگینی وارد کرده ایم.
..................
گزارش از: مسلم معین