سه شنبه, 15ام آبان

شما اینجا هستید: رویه نخست ایران پژوهی جهان ایرانی قفقاز و سرایندگان شعر پارسی در قفقاز - بخش چهارم

جهان ایرانی

قفقاز و سرایندگان شعر پارسی در قفقاز - بخش چهارم

گردآوری و بررسی: بابک آذرتات (علیخانی)

به نام خداوند جان و خرد کزین برتر اندیشه برنگذرد

قراباغ

نام رسمی آن « ناگور نو کاراباخ » کرسی آن ستپاناکرت و شهر مهم دیگرش شوشی است... قراباغ فعلی جزئی از قراباغ قدیم است که قسمتی از ناحیه آلبانیا یا اران و به آرتساخ موسوم بود. قراباغ ازاوایل قرن 17 میلادی تحت حکومت طایفه جوانشیر بود٬ رؤسای این طایفه پناهو یا ابراهیم خلیل نام داشتند. پناه سوم (فرزند ابراهیم خلیل سوم٬ فرزند پناه دوم فرزند ابراهیم خلیل دوم فرزند پناه آقا فرزند ابراهیم خلیل آقا) پناه آباد « شوشی » را بنا نهاد (1165 ق/1752 م)سکه قدیم پناه آبادی (بعداً پناه آباد٬ پناباد) نخست در این شهر ضرب شد. در زمان پسرش٬ابراهیم خلیل خان جوانشیر (که باید ابراهیم خلیل چهارمش خواند آقا محمد خان قاجار چند بار به قراباغ حمله کرد و شوشی را گرفت و پس از کشته شدن آقا محمد خان (21 ذی الحجه 1211) ابراهیم که گریخته بود٬ بازگشت و به اطاعت سیسیانوف روسی درآمد...
شاعران قراباغ بدین شرحند :
آذر قراباغی
ابراهیم بیگ فرزند علی بیگ حلاج زاده (از مقربان مهدی قلی خان جوانشیر) بسال 1251 (ق)در شوشی تولد یافت.
شعرش این است :
خداوندا هر آنکو سینه دارد
فلک پیوسته بااو کینه دارد
خدایا با فلک کارم مینداز
که با من کینه دیرینه دارد
آغابیگم قراباغی
آغابیگم ملقب به آغاباجی ، همشیره ابوالفتح خان متخلص به « طوطی » و دختر ابراهیم خلیل خان جوانشیر بوده که به همسری فتحعلیشاه قاجار (حک1211_1250 ق). درآمده است.
آغاباجی بسال 1248 (ق) در قم وفات یافت. از اشعار اوست :
خرم آنکو به سر کوی تو جائی دارد
که سر کوی تو خوش آب و هوائی دارد
به سفر رفت و دلم شد جرس ناقه او
رسم این است که هر ناقه درائی دارد
آگاه قراباغی
حاجی عباس فرزند حاجی محرم در « شوشی » زاده شد و بنوشته نواب بسال 1310 (هـ.ق) در حال حیات بوده است و در این تاریخ 65 سال از عمرش گذشته بود.
اوراست :
ای روح روان ، آفت جان ، مردم دیده
وی عهدشکن ، سست وفا ، مهر بریده
بردی ز من ای مهوش عیار ، به نیرنگ
آرام ز دل ، هوش ز سر ، خواب ز دیده...
ابوالقاسم قراباغی
میرزاابوالقاسم فرزند میرزاعلی قاضی است.
باکی قراباغی
مشهدی ایوب فرزند صادق و برادر لوحی در شهر شوشی تولد یافته در تذکره نواب (مولفه 1309 هـ.ق) مسطور است که 25 سال دارد.
از اوست :
گذشت آنکه من و دل اسیر غم بودیم
ز دوده آه جگر هر دو دیده نم بودیم
گذشت آنکه دو مجنون ز درد لیلائی
به زیر بار ملامت شریک هم بودیم...
« باکی » که نامش در ریاض العاشقین « اجاق قلی » قید شده در روز دهم شعبان 1326 وفات یافته است.
ترابی ،خاکی قراباغی
هر دو تخلص میرزاعباس فرزند علیقلی است. او در اواسط سده 13 هجری قمری در شهر شوشی « شیشه » زاده شد
از قصیده 55 بیتی اوست :
سحرگاهی شدم بیدار چون از خواب پر غفلت
چه دیدم صبح روشنتر ز مهر خاوری نسبت
فروزان درهای کوکب اندر دشت مینائی
عروس چرخ آویزان به گردن عقد پر قیمت...
جانی زاده
عبدالله نام داشت و مردی با معرفت و درویش صفت و از نزدیکان جعفر قلی خان « نوا » تخلص بود.
از اوست :
حسنا ، صاحب وجه الحسنا ، سیم تنا
در گلستان وفا تازه گل و یاسمنا
راقم دفتر شاهی به دبستان کمال
مظهر در معانی به نظام سخنا...
جلال قراباغی
میرزا جلال فرزند علی اکبر بسال 1277 در « شوشی » تولد یافت.
از اوست :
مطرب حدیث عشق به آواز دلنشین
در پرده گو ، که مدعیانند در کمین
ساقی برای باده سفالین قدح بساز
کز شیشه جلوه می کند ، این آب آتشین.
جعفر قراباغی
میرزا جعفر فرزند حاجی قاسم در « شیشه » تولد یافت. و بسال 1321 (هـ.ق) در 76 سالگی وفات کرده. از اوست :
بده ساقی به من پیمانه ای چند
به یاد مطرب دردانه ای چند
به پای خم مرا جائی نشان ده
که تا یابم در او مستانه ای چند...
چاکر قراباغی
میرزاحسین فرزند میرزاکریم قراباغی در شهر « شیشه » به سوداگری اشتغال داشته و در اواخر سده سیزدهم هجری در حال حیات بوده است.
شعرش :
وامق و خسرو و فرهاد و ایاز و محمود
عاشق لعل شکربار تو شیرین دهن است...
حبیبی برگشادی
حبیبی از قصبه برگشاد در گوی چای قراباغ است.
از اوست :
مرا تو دیده و از دیده هم عزیزتری
چه دیده یی که بر احوال من نمی نگری.
حسن قراباغی
حسن فرزند علی یوزباشی زاده از بازرگانان قراباغ بود. بسال 1323 (هـ.ق) درگذشت.
از اوست :
تا عکس رخ یار به پیمانه درافتاد
مستانه دلم بر در میخانه درافتاد
تنها نه اسیرش دل دیوانه من شد
بر طره او بس دل فرزانه درافتاد
حسن قراباغی
میرزا حسن فرزند میرزا جعفر اهل شوشی قراباغ و جوانی خوش صورت و سیرت بوده و بسال 1256 وفات یافته است.
از اوست :
شدم دیوانه عشقت بزن ای زلف زنجیری
برای عاشق مسکین بجز این نیست تدبیری
چنان ویرانه شد این دل آبادی نخواهد یافت
مگر وصلت کند جانا بدین ویرانه تعمیری...
خداداد بیگ قراباغی
خداداد فرزند علی بیگ قراباغی از شاعران نیمه دوم سده 13 هجری است.
از اوست :
خوشا آن دل که رسوای تو باشد
سری کو مست صهبای تو باشد
اگر من بیشتری گویند در مصر
بسا یوسف زلیخای تو باشد
داروغه قراباغی
اسماعیل فرزند الله قلی و متخلص به « داروغه »
از اوست :
ندارد هیچکس شیرین سخن یاری که من دارم
به دل از طاق ابرویش غم صد کوهکن دارم...
رحیم بیگ قراباغی
رحیم فرزند اوغورلو بیگ از اهالی شوشی قراباغی است. مردی ثروتمند و دارای دکاکین و حمام و مالک آبادیهائی بود. در سال 1281 وفات یافت. بر در حمامش نوشته بود :
چون رحیم بن اوغوربک جوان شیر گیر
ساخت این حمام تن آسای بی مثل و نظیر
گشت تاریخش ز الفاظ « اوغوربک » عیان
ایمن از آسیبها باد این بنای دلپذیر
سالار قراباغی
میرزا حسین فرزند بزرگتر حاجی یوسف بیک از اعیان و اشراف قراباغ بوده و بسال 1295 وفات یافته است.
از اوست :
یار ترک مهربانی کرد ، یاری را ببین
میل جنگش هست با ما دوستداری را ببین...
سالک قراباغی
میرزا حسن فرزند علی بیک است.و بسال 1312 هـ.ق در گذشت. از اوست :
به ابروی عرق آلوده یی دجار شدم
فغان که کشته شمشیر آبدار شدم
ساغری قراباغی
آخوند ملا زین العابدین فرزند آخوند ملا صادق است.دیوان هزار بیتی ترتیب داده بود.
تخلصش « ساغری » و سال وفاتش برابر با حروف تخلص (ساغری = 1271) است. از اشعار اوست :
ای مرغ دل بگو که گرفتار کیستی
فراید می کنی تو چنین زار کیستی؟
بال و پرت شکسته و غلطیده ای به خون
مجروح تیغ غمزه خونخوار کیستی؟
سعدی قراباغی
ملا سعدی فرزند اوجاق قلی اصلش از قریه جنلوست.
در مدح حسنعلی خان قراباغی گفته :
مور لنگم من از این کوی سلیمان نروم
که برین کوی به صد پای دوان آمده ام...
شاعر قراباغی
الهی گلن آرای سخن گردان زبانم را
قبول خاطر ارباب معنی ده بیانم را...
شاهین قراباغی
مشهدی عبدل متخلص به شاهین فرزند ارشد مشهدی عبدالحسین قراباغی است.در تاریخ 1314 (هـ.ق) فوت کرد.از اوست :
ای شاه شهید را برادر عباس
وی کوکب مسعود منور عباس...
شهید قراباغی
میرزا ابوالحسن قاضی متخلص به شهید فرزند کربلایی کاظم است. و بسال 1301 هجری قمری در گذشت.
از اوست :
به مجنون شوریده گفتا کسی
که من دیده ام روی لیلی بسی
چو مجنون از او نام لیلی شنید
زمانی بلرزید چون برگ بید...
شیدای قراباغی
میرزا یحیی فرزند حسن از شاعران سده 13 هجری قراباغ بود و شیدا تخلص می کرد.
از اوست:
فسرده شد گل عمرم دو هزار دریغ
خبر نیامد از آن شوخ گلعذار دریغ...
صادق قراباغی
میرزا صادق فرزند ایمان خان قراباغ در سده 13 هجری می زیست. گفته اند که او شاهنامه فردوسی را از برداشت و در محافل از حفظ انشاد می کرد.
از اوست :
مگر خاکش ز فردوس برین است که دائم جاوه گاه حورعین است
به تعظیم درش از اوج افلاک فتد هر صبحدم خورشید بر خاک
مگو آثار مسجد غیر این است که خاک هر دو از یک سرزمین است
اگر مسجد اگر بتخانه گر دیر مراد از جمله چون حق است لاغیر
همه گر مؤمن و گر بت پرستیم ز جام شوق یک معشوق مستیم.
صفای قراباغی
میرزا حق وئردی فرزند میرزاعلی قاضی است.
بسال1294 (هـ.ق) در گذشت.
از اوست :
آن مه نکند نگاهم امشب یاران که بود پناهم امشب
صوفی قراباغی
کربلایی محمد فرزند شیری بیک و متخلص به صوفی در سده 13 می زیست.
از اوست :
یار من پرده زرخ هردم به حال انداخته
عاشقان را ز آن سبب در قیا و قال انداخته...
طاهر قراباغی
ابراهیم فرزند عبدل در شهر شوشی ، زاده شد.
از اوست :
هر گه که فکر زلف خم یار می کنم
خود را قرین عقرب جرار می کنم...
طوطی قراباغی
ابوالفتح خان فرزند ابراهیم خلیل، فرزند پنا خان جوانشیر حاکم قراباغ است.بسال 1255 درگذشت.
از اوست :
شبی به خواب که عکس جمال روی تو دیدم
ز کاینات تعلق به هر که بود بریدم...
ظفر قراباغی
از شاعران سده سیزدهم هجری است.
عاصی قراباغی
عبدالله بیک بسال 1256 هجری قمری در شوشی تولد یافت. بسال 1291 وفات یافت.از اشعار اوست :
بت سیمسن تن من ساقی مشکین مویست
باچنین قبله ، صنم خانه آزر چکنم
عبدالعلی قراباغی
حاجی میرزاعبدالعلی فرزند ارشد میرزاعباس ترابی تخلص است وی بسال 1264 (ق) در شهر شیشه زاده شد.
بسال 1309 (هـ.ق) در حالیکه 45 سال داشت به مکه معظمه مشرف شد و پس از بجای آوردن اعمال حج در همانجا داعی حق را لبیک گفت و در گورستان بنی هاشم به خاک سپرده شد.
از اوست :
هزار شکوه از این دهر واژگون بنیاد
که باغم والم و درد و محنت است آباد
علی خلیفه قراباغی
ملاعلی فرزند ملاکلبعلی . بسال 1310 (هـ.ق) به رحمت ایزدی پیوست شعرش این است :
آن سرو که سربلندی عالم از اوست
فخریه مجموع بنی آدم از اوست...
علی قاضی قراباغی
میرزاعلی فرزند میرزاحق وئردی از نزدیکان ابراهیم خلیل جوانشیر بود. و بسال 1255 وفات یافت. درباره دختر 7 ساله بدگل خود که زهره نام داشته گفته است :
گر بدین صورت بماند ، تا ابد زهره ما را نباشد مشتری!
علی قلی قراباغی
علیل قراباغی
عبدالرحیم فرزند ملامحمدباقر فرزند ملااسماعیل فرزند ملاحافظ از خویشاوندان میرزاصدرای قراباغی پدر مولف تذکره ریاض العاشقین است. زادگاه علیل چولوندور از توابع قراباغ بود. ولی به شهر شوشی آمدند. روز پنجشنبه نهم محرم سال 1274 در شروان در گذشت.
از اشعار اوست :
ز نور ذات خداوند قادر معبود
محمد عربی و علی وصی موجود...
فدائی قراباغی
بهرام فرزند اسدبیک ، همشیره زاده « عاصی » و از نوازندگان « ذاکر » است. فدائی تخلص می کرده.
از اشعار اوست :
دلا فسون بتان تبکی فسانه کنی
به یاد صبح رخش ناله شبانه کنی
فرخی قراباغی
فرخ فرزند مشهدی مسیح در سده 13 می زیست ، مولدش شیشه بود و در جوانی وفات یافت.
از اوست :
دل له دردش آشنائی می کند راحتی از جان ، جدائی می کند
فنای قراباغی
میرزا بیک بابا فرزند علی یار فرزند باباست. جدش میرزا بابا طاهرزاده اهل گرمرود سراب بود و در 20 سالگی به شیشه مهاجرت کرد و در خدمت محمدحسن خان جوانشیر به امر منشیگری اشتغال ورزید و فنا در ششه تولد یافت.و بسال 1284 هجری قمری مطابق 1867 در 80 سالگی به عالم بقا شتافت.
از اوست :
زده ام روز ازل شیشه ناموس به سنگ
مکن اندیشه معنی طربی ساز به چنگ...
کریم قراباغی
میرزا کریم فرزند اسدبیک است. بسال 1308 (هـ.ق) در گذشت.
از اوست :
در آن فصلی که خندد گل ، بنالد بلبل بیدل
خلاف مرغ دل کوناله در فصل خزان دارد
کمینه قراباغی
فاطمه دختر فنای قراباغی است.
از اوست :
تا کی ای سرو بی تو به رفتار آیم
کرده یاد لب نوش تو بگفتار آیم...
لوحی قراباغی
نصیر فرزند صادق قراباغی در حدود سال 1270هجری قمری در شوشی تولد یافت.
از اوست :
ز صاحب دانشی پرسید شخصی که بودی نکته سنج و نکته آگاه...
محرر قراباغی
میرزاعلی فرزند حاجی عباس « آگاه » و متخلص به محرر در سده 13 و نیمه 14 می زیست.
از اوست :
گذشتم از سر و جان در ره وفا ای دوست
بیا ، بیا که غلام توام بیا ای دوست
محمد قراباغی
ملامحمدقاضی فرزند ملاسعید در شهر شیشه به تدریس و تعلیم اشتغال داشت.
از اوست :
چسان ز زندگی خویش می نوشیم دست
بجان رسیدم و جانا نیامدی به عیادت
محمود قراباغی
محمود فرزند کاظم بیک وزیر اوف بسال 1254 در شیشه زاده شد. در 15 صفر 1320 هـ.ق در گذشته است.
از اشعار اوست :
ای بر شعاع عارض تو مظهر آفتاب
ز اقتباس نور رخت انور آفتاب...
مختار قراباغی
میرزا مختار فرزند علی اصغر در شیشه تولد یافته.
از اوست :
عروس گل چو بر افکند برقع از رخسار
کشید ناله و افغان هزار بار ، هزار
بزن چغانه مغنی به ساز ساز و سه تار
بنال بلبل بیدل رسید فصل بهار...
مخفی قراباغی
محمد فرزند اسدالله ولی زاده قراباغی است. سلسله نسبش به ملاولی و دادی منتهی است.
از اوست :
دوری دوست بلا ، دوستی دوست بلا
دل بیچاره به هر جا شده ، با اوست بلا
نه همین کاکل زلفین و دو چشمند بلا
خط بلا ، خال بلا ، گوشه ابروست بلا
مخفیا گر ز بلا بر حذری پند شنو
دل مده بربت بدخو ، بت بدخوست بلا
مریض قراباغی
میرزا محرم فرزند حاجی بیک در شهر شوشی تولد یافت. وی بسال 1264 در سن 45 سالگی وفات یافت.
از اشعار اوست :
در فراغت زار و گریانم چو شمع
از غمت پیوسته سوزانم چو شمع
وز غم زلفش مپرس احوال من
کز جفای او پریشانم چو شمع
مشتری قراباغی
محمدآقا فرزند میرزا صدرای مجتهدزاده قراباغی در « شیشه » تولد یافته است.
از اوست :
ای صبا گر سوی گلچهره ما می گذری
گو چرا از دل صد پاره ما بی خبری
ممائی قراباغی
مموبیک فرزند حاجی احمد در شوشی زاده شد. و بسال 1309 هـ.ق در حال حیات بود.
از اوست :
تا به عشق تو سزاوار سر دار شدم
حال از حالت منصور خبردار شدم
تا تجلای جمال تو به دل جلوه نمود
از تجلای تو چون صورت دیوار شدم
روی بر تافتم از مسجد و از دیر و کنشت
در حرمخانه دل محرم اسرار شدم...
ناتوان قراباغی
خورشید خانم متخلص به « ناتوان »دختر مهدیقلی خان و نواده ابراهیم خلیل جوانشیر است. وی بسال 1252 هجری قمری در شوشی زاده شد. و بسال 1315 هجری قمری مطابق 1897 میلادی در شوشی وفات یافت.
از اوست :
گذشت موسم گل رفت نوبهار افسوس
بماند بلبل بیچاره خوار و زار افسوس
شگفته بود گلی در ریاض عز و شرف
ربود ناگه گلچین روزگار افسوس
گلی که

 

نوشتن دیدگاه


تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

در همین زمینه