زیست بوم
بازسازی غیرطبیعی طبیعت
- زيست بوم
- نمایش از یکشنبه, 03 ارديبهشت 1391 05:35
- بازدید: 5475
برگرفته از روزنامه شرق
احمد افقهی
شهرهای بزرگ عموما از رشد بخشها و حتی روستاها تشکیل شدهاند. از پاریس که آوای گرگهای آن سابقه تاریخی دارد تا لندن و تهران و مسکو و تبریز و اصفهان. و همه این شهرها برای گسترش خود در طبیعت بکر اطراف خود پیش رفتهاند. حتی همسالهای ما هم به خاطر دارند که سعادتآباد، زعفرانیه، کاشانک، فلاح و کل جاده ساوه و دهها جای دیگر تهران غیرمسکونی و خارج از شهر به حساب میآمد.
با گسترش شهرها، جدا از ساخت و سازها، مناطقی از طبیعت باقی میماند که به دلایل گوناگون غیرقابل ساخت است؛ بستر و حریم رودخانهها، مسیلها، برخی مناطق کوهستانی یا درهها و مواردی از این دست. طراحی، استفاده و مدیریت اینگونه مناطق در کشورهای مختلف متفاوت است و بررسی آن نکات جالبی را روشن میکند. در اکثر کشورهای غربی اینگونه مناطق بدون تغییر حفظ میشوند و نگهداری آنها در جهت گسترش و بازسازی محیط طبیعی اصلی است؛ هم از نظر پوشش گیاهی و حیات جانوری و هم از نظر استفاده اهالی از آن محیطها، که طبعا محدودیتهایی را به همراه دارد.
در نتیجه شما میتوانید در مرکز اکثر شهرهای اروپایی یا آمریکایی با محیطی بکر و دستنخورده طبیعی مواجه شوید و فراموش کنید که در قلب یک کلانشهر صنعتی قرار گرفتهاید. حتی سنترال پارک نیویورک هم این وضعیت را دارد یا در پاریس، استکهلم، مسکو، برلین و شهرهای دیگر. مدیریت شهری اما در کشور ما وضع متفاوتی دارد. اینگونه مناطق به سرعت اول تخریب و اکثر درختان و پوششهای گیاهی آنها نابود میشود، سپس با ماشینهای سنگین تسطیح شده و پوشش جدیدی ایجاد میشود شامل مقادیر زیادی چمنکاری، گلکاری، درختان سرو و کاج، تعدادی آلاچیق، جادههای آجری، سنگی یا آسفالت پیادهرو. بدیهی است حیات جانوری در همان ابتدای کار کلا محو و نابود شده است. جدا از اینکه برخی از این مناطق نابود میشوند یا تنها باریکهای از آنها باقی میماند. از مسیل فرحزاد گرفته تا ولنجک و دربند و رودخانه که عملا به زبالهدانی تبدیل شدهاند و شهرداری ترجیح میدهد در مناطقی آنها را بپوشاند.
به اعتقاد من اینگونه اقدامات ناشی از تفکری است که گمان میکند انسان یگانه فعال مایشاء کائنات است و باید همه جا را مطابق میل خودش تغییر دهد. این دیدگاه به طبیعت تکلیف میکند که حق داشتن حیات جانوری را ندارد و پوشش گیاهی را هم مطابق میل و اراده خودش برای آن تجویز میکند. ماحصل آن محیطهایی خشک، بیروح و غیرطبیعی است که تولید انبوه شده است و در سطح شهرها دیده میشود.
این تفکر نمیبیند که طبیعت هر منطقه طی صدها و هزارها سال بهترین ترکیب گیاهی و جانوری را پیدا کرده است که از نظر آب و هوا، موقعیت جغرافیایی و اقلیمی کاملا سازگاری پیدا کرده است. درختهای توت و خرمالوی کن و فرحزاد را ریشهکن میکنند و بهجایش گل بنفشه و رز و درخت کاج و پیادهرو آجری میسازند. محیط طبیعی را نابود میکنند تا روباه و شغال، خرگوش و لاکپشت و مار و پرندههای گوناگون و دهها و صدها گونه دیگر مضمحل شود. به جای آن قفس پرندگان میسازند و در آن طوطی نگه میدارند.
در بسیاری شهرهایی که برای حفظ طبیعت ارزش قایل هستند در کنار زندگی مردم سنجابها، غازها، اردکها، روباهها و انواع حشرات و گونههای بسیار متنوع دیگر زندگی میکنند. در شهرهای بزرگ کانادا در جوار مردم گوزنهای محلی و حتی راکونها هم زندگی میکنند. حفظ محیط در شکل طبیعی خود در افزایش آرامش روحی و روانی جوامع انسانی تاثیر جدی و موثر دارد. بودن با حیوانات، همزیستی و دیدن آنها برای مردم و به ویژه کودکان بسیار مفید و سلامتآفرین است. وجود این مناطق حس سرد و بیروح ماشینزدگی را از اذهان دور میکند. موضوع فقط نوع نگرش به طبیعت و پذیرش حق حیات و زندگی برای آن است. مسیر طولانی و مناسب رودخانه کن متاسفانه کلا تخریب و نابود شده است. ماشینها و آدمها در حال ایجاد زمینهای بزرگ چمنکاری و گلکاری هستند تا هرروزه مقادیر زیادی آب در فصل گرما برای آبیاری و نگهداری آن صرف شود و چشماندازی نازیبا و مصنوعی به وجود آید. بهجای آن بهتر نبود این مسیر صدهکتاری را با درختان بومی که با محیط سازگاری کامل دارند، میپوشاندند و حیاتوحش و طبیعت محل را نگهداری میکردند تا هم در دل کلانشهر تهران فضایی طبیعی ایجاد میشد و هزینه نگهداری آن به مراتب کمتر بود و هم مصرف آب کمتری در این شهر بیآب میداشت؟
بدون شک چنین محیطی مامن پرندگان و حیوانات گوناگون میشد که دیدن آنها برای هر بینندهای که از فضای دودزده و آلوده تهران گریخته است، دلنشین و جذاب میتوانست باشد. جدا از اینکه حفظ، احیا و گسترش اینگونه محیطهای طبیعی بخشی از احیای میراثهای طبیعی محیط هم محسوب میشود که خاطرات و منظره دهها و صدها سال گذشته را در ذهن بینندگان زنده نگه میدارد. متاسفانه طبق شنیدهها طرح جامعی برای اینگونه محیطهای طبیعی وجود ندارد و بنا بر میل پیمانکاران طرحهایی پیاده میشود. تاسفبارتر اینکه پیمانکاران کارهایی را انجام میدهند که اجرای آن صرفه اقتصادی بیشتری داشته باشد! جا دارد که شهرداری برای طراحی فضاهای درون و حاشیه شهرها از متخصصان منابع طبیعی، محیط زیست، جانورشناسان و دوستداران محیط زیست بهرهگیری کند؛ از کسانی که این طرحها را نه بر مبنای منافع اقتصادی و کسب سود بلکه به عنوان احیا و نگهداری بخشی از طبیعت نگاه میکنند.