جمعه, 07ام دی

شما اینجا هستید: رویه نخست تازه‌ها خبر چگونه بر اضطراب امتحان غلبه کنیم؟

خبر

چگونه بر اضطراب امتحان غلبه کنیم؟

برگرفته از روزنامه اطلاعات، شماره  25584، دوشنبه 16 اردیبهشت 1392


طاهره خلیلی کسمایی


مادرش می‌گوید: فرزندم مدرسه را دوست دارد، شاگرد زرنگ و مسئولیت‌پذیری است، همیشه بعد از مدرسه، درس‌هایش را مرور می‌کند، حتی در فرصتی که دارد کتاب‌های غیردرسی می‌خواند. سرکلاس نمره‌هایش 20 است، ولی روز امتحان معده درد می‌گیرد، دستانش یخ می‌زند و بعضی وقت‌ها از اضطراب امتحان گریه می‌کند. روز امتحان آن‌قدر دستپاچه می‌شود که اگر کیفش را کنترل نکنم، حتماً چیزی را جا می‌گذارد و درس‌هایی را که طول سال به خوبی از عهده‌شان برمی‌آید، روز امتحان برایش هیولا می‌شود!

دانشجویی می‌گوید: معمولاً طبق برنامه خودم را برای امتحانات پایان ترم آماده می‌کنم، تا پیش از امتحان همه چیز خوب است، ولی روز امتحان حال خوبی ندارم، تمرکزم کم می‌شود، آن‌قدر آشفته و مضطرب می‌شوم که نمی‌توانم اطلاعاتی را که در ذهنم دارم، جمع و جور کنم. مرتب به خودم می‌گویم، اگر سؤالات سخت باشند و امتحان را خراب کنم، چه کنم؟!

 

اضطراب از کجا می‌آید؟

اضطراب جزء جدایی‌ناپذیر زندگی امروز است و نوعی تحرک‌است که موجود زنده را وادار به زندگی و انطباق با شرایط جدید می‌کند. اگرچه وجود کمی استرس در زندگی طبیعی است، ولی مقدار زیاد آن می‌تواند بر کیفیت زندگی و سلامت انسان تأثیر بگذارد، در واقع اگر انسان پیاپی در معرض شرایط پراضطراب باشد و مکانیسم هشدار دهنده بدن به طور مداوم در حالت آماده‌باش قرار گیرد، یک سری بیماری‌های پنهان شروع به رشد خواهند کرد و به صورت اختلالاتی در قلب، عروق خونی و سیستم ایمنی و عصبی، خود را نشان خواهند داد.

دکتر الهام اسدی ـ روان‌شناس بالینی در گفتگو با گزارشگر روزنامه اطلاعات درباره پدیده اضطراب اظهار می‌دارد: اضطراب یا استرس، همان فشارهای روزانه است که انباشته شده و به شکل مزمن درآمده است.

وی ادامه می‌دهد؛ فرآیند استرس به خودی خود در زندگی روزمره هر انسانی اتفاق می‌افتد، یعنی در واقع اتفاقات پیش‌آمده و موضوع‌های کوچک و بزرگی که مطابق میل ما نیست یا ما را دچار ناکامی و احساس منفی می‌کنند، فشارهایی را به وجود می‌آورند که منجر به اضطراب می‌شوند.

البته اگر این استرس‌ها از طریق روش‌های مناسب تخلیه شوند، تبدیل به اضطراب نمی‌شوند، ولی وقتی روی هم انباشته شوند و ما موقعیت یا روش مناسبی برای بیرون کردن آن‌ها از ذهن و روان خود نداشته باشیم، به صورت اضطراب بروز می‌کند.

این روان‌شناس می‌افزاید: پدیده اضطراب مخصوص افرادی است که در دوران کودکی قوی بار نیامده‌اند و از عزت نفس و اعتماد به نفس کافی برخوردار نیستند.

وقتی شیوه‌های تربیتی والدین به گونه‌ای است که از فرزندان‌شان به شکل افراطی حمایت می‌ کنند و آنان را نازپروده بار می‌آورند و یا این که بار اضافی بر دوش آنان می‌گذارند، در واقع فرصت قوی شدن کافی را به فرزندان‌شان نمی‌دهند و در نتیجه وقتی فرزندان قوی بار نیایند، دچار اضطراب‌های شدیدتر می‌شوند.

 

اضطراب روزهای امتحان

«اضطراب امتحان» نوع خاصی از اضطراب است که غالباً دانش‌آموزان و دانشجویان آن را تجربه می‌کنند. در این وضعیت چون تمرکز دانش‌آموز بر روی مسائل تنش‌زا بیشتر است، منجر به مفید نبودن زحمات و بدی نتایج امتحانات می‌شود.

متخصصان مرکز تکامل شخصیتی دانشگاه میسوری آمریکا 2 دلیل عمده را سبب «اضطراب امتحان» می‌دانند؛ یکی این که فرد برای امتحان مطالعه مناسب و کافی نداشته است و به دلیل عدم آمادگی دچار ترس می‌شود و دلیل دیگر را مربوط به نگاه شخص به این پدیده می‌دانند و معتقدند که اگر فرد منتظر احساس اضطراب باشد، همین احساس را تجربه می‌کند. اما اگر برخوردش به گونه مثبتی تغییر کند، مسائل بهتر پیش می‌روند.

 

علل اضطراب امتحان

دکتر اسدی درباره این که چه عواملی سبب اضطراب دانش‌آموزان و دانشجویان به هنگام امتحان می‌شود، معتقد است: اضطراب به 2دسته تقسیم می‌شود؛ دسته‌ای از اضطراب‌ها خیلی عادی و معمولی هستند و به شکلی برای فرد لازم است، چون به او انگیزه تلاش کردن می‌دهد.

فردی که 30 تا 40درصد فشارهای روانی را در خود احساس نکند، به احتمال زیاد تلاشی هم نمی‌کند که توانمندی‌هایش را به حداکثر برساند. این دسته از اضطراب‌ها مفید و طبیعی است و باید وجود داشته باشد.

اما دسته دیگر، اضطراب 80 تا 90درصدی است که زندگی فرد را مختل می‌کند و باعث آشفتگی ذهن و رفتارهای او می‌شود. این اضطراب غیرمفید است که ما ترجیح می‌دهیم وجود نداشته باشد.

این دکترای روان‌شناسی می‌افزاید: فردی که دچار اضطراب غیرمفید است، می‌تواند با قوی کردن درون، به تدریج آن را کاهش دهد. مسلماً دانش‌آموزی که به توانایی، استعداد و تلاش‌های خود اعتقاد و اعتماد داشته باشد، دچار اضطراب 80 تا 90 درصدی نخواهد شد. ولی دانش‌آموزی که فرضاً پدر و مادر کمال طلبی دارد که همیشه از فرزندشان نمره عالی یا ورقه بی‌‌عیب و نقص می‌خواهند، یا این که پدر و مادر یا معلم سرزنش‌گری داشته باشد، اعتمادش را نسبت به خود و توانمندی‌هایش از دست می‌دهد و نداشتن اعتماد و قدرت‌روانی سبب می‌شود که اضطراب مفید از 40 درصد به میزان 80 درصد بالا رود و باعث شود کارایی‌های ذهنی فرزند به جای بالا رفتن، به میزان زیادی پایین بیاید.

وی درباره تفاوت پدیده اضطراب در دانش‌آموزان می‌گوید: تحقیقات نشان نداده‌اند که در اضطراب بین دانش‌آموزان دختر و پسر تفاوت عمده‌ای وجود داشته باشد.

شاید در کشورها و جوامع مختلف به میزان چنددرصد چنین تفاوتی باشد، ولی پدیده اضطراب به طور کلی مخصوص انسان است و محققان در این پدیده تفاوت جنسیتی پیدا نکرده‌اند.

 

نقش معلمان در کاهش اضطراب دانش‌آموزان

نباید فراموش کرد که همه افراد ممکن است اشتباه کنند. اگر دانش‌آموزان با تلاش فراوان وقت زیادی را وقف آمادگی خود برای امتحانات کرده باشند، باید امکان بروز اشتباه را هم در نظر بگیرند و به اشتباهات به عنوان فرصت‌های یادگیری نگاه کنند.

البته شیوه‌های معلمان نیز برای بالا بردن چنین احساسی در آنان مؤثر است این روانشناس بالینی با توجه به نقش معلمان در طول سال تحصیلی اعتقاد دارد: در مدت 8 یا 9 ماه که دانش‌آموزان به مدرسه می‌روند، معلمان در فرآیند رشد و توانمندی دانش‌آموزان به شدت تأثیرگذارند و می‌توانند اضطراب را در آنان کاهش یا افزایش دهند.

مثلاً وقتی معلمی به جای تأکید بر نقاط ضعف و ناتوانی دانش‌آموز، به نقاط قوت او توجه کند و پیشرفت‌های حتی کوچک او را مورد توجه و تشویق قرار دهد، این حس اعتماد را به او می‌دهد که «من دشـمن تو نیستم و در مقابل تو قرار نگرفتــه‌ام، بلکه همراه تو هستم و ما می‌توانیم با همراهی یکدیگر، رشد و پیشرفت را تجربه کنیم».

با القاء این احساس مثبت، دانش‌آموز دلگرم می‌شود که «من می‌توانم تغییر کنم، قوی‌تر شوم و رشد کنم».

طبعاً هرچه تعداد «می‌توانم‌ها» در ذهن دانش‌آموزان بیشتر شود، احساس قدرتمندی آنان به جایی می‌رسد که می‌توانند تا حد خیلی زیادی با اضطراب‌ها مقابله کنند.

ولی برعکس، اگر معلمی سرزنش‌گر باشد و با دیدن اشتباه خیلی کوچکی در امتحان یا در ورقه دانش‌آموزان، روی آن اشتباه تاکید کند و به آنان بگوید «نباید این اشتباه کوچک را داشته باشید و همه چیز شما باید بی‌عیب و نقص باشد» به عبارت دیگر معلم صرفاً به دنبال کامل‌تر شدن دانش‌آموزان باشد و به پیشرفت آنان توجه نکند، یقیناً استرس دانش‌آموزان بالا می‌رود.

 

والدین و نوع حمایت‌ها

از دکتر اسدی سوال می‌کنیم: آیا رفتار و نحوه نظارت والدین در امور تحصیلی فرزندان می‌تواند سبب اضطراب آنان شود؛ روش‌های درست کدامند؟ وی جواب می‌دهد. به طور کلی انجام دادن تکالیف یکی از کارهای روزمره و سخت دانش آموزان است و لازم است کمک کردن والدین برای انجام تکالیف فرزندان‌شان، متناسب با سن و توانمندی آنان باشد.

به همان نسبت که کودکان از سنین 2 تا 3 سالگی می‌توانند در غذا خوردن مستقل شوند، در سن مشخصی هم توانمندی‌های خاصی پیدا می‌کنند و می‌توانند در انجام تکالیف‌شان هم مستقل باشند، که البته تشخیص زمان آن حائز اهمیت است.

زیرا اگر والدین مستقل شدن فرزندشان را زودتر از زمان مناسب انجام دهند، سبب فشارهای اضافی به او خواهد شد و اگر دیرتر به مستقل شدن او کمک کنند، یقیناً او دچار فشارهای بیشتر می‌شود.

وی در ادامه سخنانش می‌گوید: معمولاً دانش آموزان کلاس اول برای انجام دادن تکالیف‌شان بین 80 تا 90 درصد به همراهی و کمک پدران و مادران نیاز دارند و در کلاس دوم دبستان نیاز به این همراهی 50 درصد است. بنابراین لازم است تکالیف نوشتنی یا ساده‌تر به عهده فرزندان باشد و والدین فقط نظارت کنند که اگر درس برای فرزندان‌شان سخت یا نــامفهوم اســت و یا نیــاز به تمرین بیشتری دارند، به آنان کمک کنند.

از کلاس سوم دبستان دانش‌آموزانی که هوش متوسط و بالایی دارند و دچار اختلال یادگیری مثل کمبود دقت و عدم تمرکز نیستند، به طور صددرصد می‌توانند تکالیف‌شان را به طور مستقل انجام دهند، یعنی خودشان هم بنویسند، هم بخوانند و هم از خودشان سوال کنند و دیگر نیازی نیست که والدین به آنان کمک کنند، اما متأسفانه در نسل جدید به دلیل این که تعداد فرزندان در خانواده‌ها کمتر از گذشته است، مادران وقت بیشتری دارند که صرف فرزندان کنند.

وی ادامه می‌دهد: در میان مراجعان، بسیاری از مادران می‌گویند: «ما سال به سال با فرزندان‌مان به کلاس‌های بالاتر می‌رویم!» ایــن مادران درس‌هــای فرزنــدان را از خــود آنان بهتر بلدند.

این شیوه کمک نوعی حمایت افراطی است که به ناتوان ماندن فرزندان در امور تحصیلی می‌انجامد و همچنین سبب می‌شود که فرزند دانش‌آموز احساس مسئولیت نکند و در مورد وظایف خود بی‌تفاوت باشد و فکر کند انجام همه وظایف و تکالیف او برعهده مادر است و هر وقت مادر لازم دید، نظارت می‌کند و یا از او درس می‌پرسد.

این شیوه‌های والدین باعث می‌شود دانش‌آموزان در لحظه‌ای که باید در کلاس به تنهایی درس را جواب دهند و یا به تنهایی امتحان دهند، دچار اضطراب خیلی بالایی شوند.

 

اضطراب امتحان در دانشجویان

دکتر اسدی با بیان این که پدیده‌ «اضطراب امتحان» در دانشجویان هم وجود دارد، ادامه می‌دهد: هر پدیده‌ای که از دوره کودکی سبب ترس و نگرانی ما می‌شود، به شکلی ذهن را شرطی می‌کند و به صورت عادت تا دوره بزرگسالی در ما باقی می‌ماند، مگر این که در دوره‌ای از زندگی روی آن کار کنیم و ترس‌ها را از ذهن خود خارج سازیم.

اغلب دانشجویانی که در امتحان دچار استرس می‌شوند، در واقع در دوره کودکی و نوجوانی، آن ترس‌ها و نگرانی‌ها را داشته‌اند، حال ممکن است درگذشته خفیف‌تر بوده و دراین سن شدید‌تر شده باشد و یا برعکس، و چون در این مرحله تحصیلی حجم درس‌ها بیشتر و سنگین‌تر شده است، اضطراب آنان نیز افزایش پیدا می‌کند.

وی می‌افزاید: البته اغلب افرادی که دچار اضطراب امتحان می‌شوند، به نوعی نگران نظر و تأیید نشدن از جانب دیگران هستند و مورد تأیید واقع نشدن از بیرون آنان را دچار استرس می‌کند.

این افراد چون دارای اعتماد به نفس کافی نیستند، نمی‌توانند نسبت به نظر و تأیید دیگران بی‌تفاوت باشند، و بنابراین دچار اضطراب می‌شوند، چون فکر می‌کنند اگر نمره پایینی بگیرند، ممکن است کم هوش و ناتوان به نظر آیند و یا با نمره کم سبب نارضایتی استاد شوند که غالباً این افکار باعث ایجاد اضطراب بالا در دانشجویان می‌شود.

 

احساس توانمندی به جای اضطراب

دکتر اسدی با اعتقاد به این که ریشه اغلب بیماری‌های روانی در اضطراب است،‌ می‌گوید: استرس‌های انباشته شده به مرور تبدیل به اضطراب می‌شوند و وقتی این پدیده مزمن شود، به صورت انواع بیماری‌ها مانند افسردگی، وسواس، مشکلات اجتماعی، کمرویی، ناسازگاری، خشونت و پرخاشگری خود را نشان می‌دهد، ولی فرد با تقویت احساس توانمندی می‌تواند بر این مشکل غلبه کند.

وی مــی‌افزاید: احســاس توانمنــدی بــه 2صــورت «توانمندی‌های درونی و روانی» و «توانمندی‌های بیرونی» می‌تواند به کاهش اضطراب کمک کند که البته احساس توانمندی درونی و روانی تا دوره دبستان از طریق والدین در فرزندان شکل می‌گیرد و توانمندی‌های بیرونی مانند تقویت ذهن و حافظه،‌ فعال کردن مغز با تمرین‌های مختلف و یاد دادن روش‌های مناسب برای یادگیری درس می‌تواند 20 تا 30 درصد باعث کاهش اضطراب شود، ولی حدود 70 درصد مربوط به توانمندی‌های درونی و روانی است که اعتماد به نفس و عزت نفس فرد را تقویت می‌کند و در نتیجه با بالا رفتن حس اعتماد به نفس، انگیزه و تلاش دانش آموز بسیار زیاد می‌شود و او به دنبال شیوه‌های جدید برای یادگیری درس‌ها و موفقیت‌های بیشتر می‌رود.

در دوره راهنمایی و دبیرستان نقش خانواده‌ کم‌رنگ‌تر می‌شود. در این مرحله سنی، تمرین روش‌های توانمندی‌ را می‌توان با خود دانش‌آموز انجام داد و چنانچه اضطراب بالایی داشته باشد، باید از روش‌های تنش‌زدایی و آرام‌سازی‌های جسمی و ذهنی استفاده کرد تا در مدت کوتاهی میزان استرس او کاهش یابد.

سپس تمرین‌های عمیق‌تری روی او انجام داد و به او کمک کرد تا از خود انسان قوی‌تری بسازد.

دکتر اسدی درباره «اضطراب امتحان» در دانشجویان می‌گوید: ممکن است عده‌ای از دانشجویان از پایه‌های یادگیری دچار ضعف بوده‌اند، ولی در آنان تشخیص داده نشده است.

گاه‌ در میان مراجعانم دانشجویانی بوده‌اند که از دوره کودکی و نوجوانی، مشکل تمرکز‌ فکری داشته‌اند، ولی در آن دوره تشخیص داده نشده است و بعد در بزرگسالی متوجه چنین مشکلی شده‌اند که در این مورد با کار کردن روی تقویت تمرکز‌شان، استرس‌های شان کاهش پیدا می‌کند و توانمندی‌هایشان افزایش می‌یابد.

***

کنترل و غلبه بر «اضطراب امتحان»، نوعی مهارت است و به تمرین نیاز دارد.

اگر افراد در مواجهه با اضطراب بتوانند آن را کنترل کنند، در کنترل تنش‌ها مهارت پیدا کرده‌اند که این مهارت در مراحل دشوار زندگی، مفید و موثر خواهد بود.

اما اگر مشکل اضطراب آن قدر زیاد و عمیق است که نمی‌توانند آن را برطرف کنند، بهتر است از مشاور کمک بگیرند تا با روش‌های مناسب به نتایج بهتر و مطلوب‌تری برسند و بدانند که مشکل «اضطراب امتحان» حل شدنی است.

نوشتن دیدگاه


تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

در همین زمینه