سه شنبه, 15ام آبان

شما اینجا هستید: رویه نخست تاریخ تاریخ معاصر آذربایجان و غائله فرقه دموکرات

تاریخ معاصر

آذربایجان و غائله فرقه دموکرات

برگرفته از تارنمای آذرپادگان

 

دکتر رحیم شهرتی‌فر

جنگ جهانی دوم و بحران در آذربایجان


ساعت چهار صبح روز سوم شهریور سال 1320 سفیران انگلیس و شوروی طی یادداشت‌هایی که هر یک جداگانه تسلیم نمودند،‌ اعلام داشتند که «چون دولت ایران در انجام درخواست‌های فوری و مهم دو کشور همسایه که در یادداشت مورخه 25 تیر و 25 مرداد سال 1320 به طور مبسوط و واضح به آن‌ها اشاره شده بود سهل‌انگاری کرده و سیاست مبهمی در این موقع باریک و خطرناک پیش گرفت و اظهارات و تذکرات دوستانه ما را نخواست با حسن نیت تلقی کند و در بیرون کردن عمال آلمانی هیچ‌گونه اقدامی ننموده به این جهت دولت‌های شوروی و انگلیس خود ناگزیر دیدند به نیروهای مسلح خود دستور دهند که از مرزهای ایران عبور نمایند و اینک با کمال تاسف به آقای نخست‌وزیر اطلاع می‌دهیم که واحدهای شوروی و انگلیس طبق دستور ستادهای مربوطه وارد خاک ایران شده مشغول پیش‌روی هستند. سوم شهریور 1320.»
منشی ستاد لشکر تبریز هم جریان اشغال آذربایجان و پیشروی قوای اتحاد جماهیر شوروی را در روز شنبه سوم شهریور همان سال (25 اوت 1941) چنین گزارش کرده است:

«ساعت 30/5 صبح تبریزی‌ها به صدای غرش هواپیمایی که بر فراز شهر پرواز می‌کردند از خواب بیدار شدند. ابتدا مردم به تصور اینکه هواپیماهای خودی هستند، دوباره سر به بستر گذاشته و به خواب فرو رفتند، قبلا در شهر شایع شده بود که هواپیماهای روسی جسته و گریخته در آسمان تبریز دیده شده‌اند و آنها از نقاط مختلف شهر عکسبرداری می‌کنند. ساعت 6 صبح پنج فروند هواپیمای روسی در آسمان تبریز ظاهر شدند. دفاع ضدهوایی تبریز شروع به شلیک کرد که هیچ یک از گلوله‌ها کارساز نبود لحظه‌ای بعد هواپیماهای روسی بمب‌هایی در محلات ششگلان و پل سنگی رها کردند که گرد و خاکی از محل اصابت بمب‌ها برخاست سپس هواپیماها دامنه‌های کوه عون ابن علی را بمباران کردند، مردم در بهت فرو رفته بودند هیچ‌کس نمی‌دانست هواپیماها متعلق به چه کشوری است و برای چه منظوری شهر را بمباران می‌کنند؟»
ساعت دو بعدازظهر یک فروند هواپیمای اکتشافی خودی در آسمان تبریز به پرواز درآمده بود [شیء] لوله مانندی از هواپیما به محوطه هنگ 27 پرتاب کرد شیء را فورا به ستاد لشکر تسلیم کردند. داخل لوله پیام خلبان بود که اطلاع می‌داد روس‌ها می‌آیند... تلفات اولین روز بمباران در حدود چهل نفر اعلام شد.2 اگرچه نیروهای مهاجم شوروی در هجوم به ایران و اشغال شمال کشور با مقاومت شدیدی از طرف ارتش ایران مواجه نشدند و با وجود موقعیت مناسبی که به واسطه حضور مهاجرین آذربایجانی که قبلا در شهرهای قفقاز، مخصوصا در باکو زندگی و کار می‌کرده‌اند و سپس به ایران بازگشته بودند و همچنین به واسطه حضور اقلیت ارامنه طرفدار شوروی‌ها در تبریز داشتند، ولی به استناد گزارش‌های انگلیسی‌ها، باید اذعان داشت که مردم آذربایجان به خصوص اهالی تبریز واکنش خصمانه‌‌ای در مقابل آنها از خود نشان دادند.3
البته تظاهرات و تحرکات اولیه مردم تبریز، هم بر ضد تشکیلات اداری دولتی بود که به واسطه اشغال کشور از همان لحظه‌های اول از هم پاشیده و به شدت تضعیف شده بود و هم بر ضد اشغالگری نیروهای شوروی بود.
اشغال آذربایجان توسط قوای اتحاد جماهیر شوروی و ترک محل خدمت اکثر مقامات محلی، موجب تعطیلی سازمان‌های دولتی و اختلال در نظام عمومی جامعه گردید.
قوای اشغالگر با استفاده از امکانات نظامی و بهره‌گیری از نیروهای مهاجر، ارامنه و افرای که از جمهوری آذربایجان وارد ایران شده بودند و همچنین با همکاری عوامل طرفدار داخلی، به سرعت بر اوضاع منطقه تسلط پیدا کردند و در نتیجه نفوذ و کنترل دولت در آذربایجان به شدت تضعیف گردید و عناصر ناراضی و مخالف محلی نیز از وضعیت و موقعیت پیش آمده نهایت استفاده را برده، قدرتمند شدند.
شوروی جمعا 40 هزار نفر نیرو در خاک ایران وارد کرد که قسمت عمده آنها نیروهای فرهنگی اطلاعاتی و امنیتی بودند. این اشغال تقریبا پنج سال تا حرکت آخرین سرباز شوروی به سوی شوروی و عبور از مرز در خرداد سال 1325 (ماه مه 1946) به درازا کشید. در طی این پنج سال آذربایجان بحرانی‌ترین دوره تاریخ خود را گذرانیده و تبریز در این مدت مرکز این بحران‌ها بود. اوج این بحران‌ها مربوط به پایان جنگ جهانی دوم و تشکیل فرقه دموکرات آذربایجان و حوادث یکساله بین 21 آذر سال 1324 تا 21 آذر سال 1325 می‌شد که در این مقاله به طور مختصر راجع به آن صحبت می‌شود.

آذربایجان در اشغال نیروهای شوروی
اتحاد جماهیر شوروی در زمان اشغال ایران از تمام توان خود برای بهره‌برداری از موقعیتی که در مناطق تحت اشغالش که عمده آن شمال ایران به ویژه آذربایجان بود، کمال استفاده را کرد. در آذربایجان، گذشته از حضور نیروهای نظامی شوروی، عوامل دیگری نیز در تقویت موقعیت روس‌ها کارساز گردید، عواملی مانند گروه‌های ناراضی از دولت مرکزی که علت اصلی نارضایتی آنها به سیاست‌های تبعیض‌آمیز رژیم رضا شاه پهلوی برمی‌گشت. افزون بر آن، حضور جمعیتی از اقلیت‌های دینی چون ارامنه و آشوری‌های مسیحی و تعدادی از ایرانیانی که قبلا در سرزمین‌های تحت سیطره شوروی کار و زندگی کرده بودند و به مهاجرین معروف بودند نیز به مثابه نیروهای وابسته و ستون پنجم با اهداف و سیاست‌های شوروی در آذربایجان همراهی می‌کردند.
در سال‌های تصفیه بزرگ اتحاد جماهیر شوروی که به دلیل روش حکومتی استالین از سال 1936 تا 1938 میلادی صورت گرفت، دولت شوروی بسیاری از ایرانیان ساکن قفقاز و بیشتر ساکن در آذربایجان شوروی را از آن کشور بیرون راند. در میان آنان کسان بسیاری را نیز برای جاسوسی و خرابکاری به ایران روانه ساخت.4 چنین گروه‌هایی در پی هجوم نیروهای شوروی به ایران و گویا و به تشویق قفقازی‌ها جان گرفتند و ناآرامی‌های آذربایجان را رنگ و بویی بخشیدند؛ به طوری که در یکی از گرازش‌های کنسولی تبریز آمده است:5

برای نخستین بار در تبریز در یکی از تظاهرات صحبتی از (جدایی) آذربایجان مطرح شد. روسای محلی ارمنی به ستایش از ارتش شوروی پرداخته در ضمن تنقید از تشکیلات اداری ایران، خواهان استقلال منطقه و الحاق آن به شوروی گردیدند.

یکی دیگر از گروه‌های مهمی که در ناآرامی‌های اولیه آذربایجان نقش داشت، «مهاجرین» بودند. کارگران ایرانی که در مناطق قفقاز مخصوصا در مرکز جمهوری آذربایجان شوروی به کارگری مشغول بودند، با جنبش‌های انقلابی ایران و روسیه ارتباط داشته، از هواداران حزب کمونیست ایران محسوب می‌شدند. برخی از آنها بعدها به هواداری و عضویت حزب توده و فرقه دموکرات آذربایجان درآمدند.

پیشینه توسعه‌طلبی شوروی‌ها
در اینجا لازم است نیم نگاهی به توسعه‌طلبی روس‌ها پس از انقلاب اکتبر 1917 در ایران داشته باشیم. اولین تشکیلات کمونیستی ایران در سال 1917 میلادی در بادکوبه تأسیس شد. این تشکیلات در انقلاب روسیه حضور فعالی داشت و ریشه فعالیت‌های کمونیستی نیز در ایران بدان منتهی می‌شد.6 در دوره رضاشاه تلاش‌های آشکار و پنهان ماموران شوروی برای گسترش مرام کمونیسم، خطر عمد‌ه‌ای برای سلطنت ... محسوب می‌شد؛ از این رو خط مشی قاطع‌تری در برابر این فعالیت‌ها صورت گرفت که کمترین آن، تصویب قانون ممنوعیت فعالیت‌های کمونیستی در خرداد 1310 در مجلس شورای ملی بوده است. پس از آن گروهی از کمونیست‌ها به رهبری دکترتقی ارانی دستگیر شدند که بعدا به گروه «پنجاه و سه نفر» شهرت یافتند.7
از اواسط دهه 1300 شمسی، فعالیت سازمان یافته‌ای آغاز گردید که هدف آن، یکی نمودن آذربایجان ایران با آذربایجان قفقاز بود. بنا به گزارش مامور وزارت خارجه ایران در ایروان، کمیته‌ای که برای مرام فوق فعالیت می‌کرد، عقیده داشت که قومیت و ملیت آذربایجان ایران و آذربایجان قفقاز- آران- به کلی از ملت فارس مجزا می‌باشد می‌بایست «این دو قسمت با هم متحد گشته، یک حکومت جمهوری شوروی تشکیل دهند.»
این کمیته در سال 1305 شمسی در تفلیس، ارمنستان و نخجوان شعباتی دایر و مامورینی را با وجه کافی به تبریز اعزام کرد که از آن جمله «کریم کریم اف را با یک زن یهودیه و مقداری وجه برای تبلیغ به تبریز»8 فرستاد. فعالیت‌های کمونیستی نیمه اول سلطنت پهلوی اول در آذربایجان در ارتباط با این کمیته و شبکه قابل ارزیابی است.9

انتخابات دوره چهاردهم مجلس شورای ملی در آذربایجان
فرمان برگزاری انتخابات دوره چهاردهم در آخر خرداد ماه سال 1322 صادر شد. در این زمان سهیلی برای بار دوم به نخست‌وزیری رسید و اعلام نمود:10

من به این نتیجه رسیده‌ام که باید انتخابات کاملا آزاد باشد تا ملت به حق مسلم و قانونی خود برسد و مردم از حق خود استفاده کنند... البته حکومت نظامی ملغی خواهد شد و از آزادی مجامع نیز جلوگیری نمی‌شود...

از انتخابات مجلس چهاردهم، به عنوان طولانی‌‌ترین و رقابتی‌ترین و بنابراین بااهمیت‌ترین انتخابات در تاریخ ایران معاصر یاد شده است.12 این انتخابات در 11 اسفند ماه سال 1322 (دوم مارس سال 1944م) برگزار شد در آن زمان آذربایجان شرایط دیگری داشت. حضور پررنگ نیروهای نظامی شوروی در منطقه و ضعف مفرط دولت در این منطقه میدان وسیعی را برای فعالیت عناصر و گروه‌های وابسته شوروی فراهم ساخته بود. از جمله احزاب فعال در انتخابات، «کمیته ایالتی حزب توده در آذربایجان» بود که با انتشار نامه انتخاباتی و اوراق تبلیغاتی بدون هیچ‌گونه ممانعتی به تبلیغ کاندیداهای خود می‌پرداخت؛ از جمله کاندیداهای مورد حمایت این حزب، سید جعفر پیشه‌وری بود. انتخابات تبریز در روز مقرر (17 اسفند ماه 1322) آغاز شد و هجده روز به درازا کشید. در جریان انتخابات نیروهای شوروی از کاندیداتوری ایپکچیان، ماشین‌چی و پیشه‌وری حمایت کردند.
حزب توده در تبلیغات رسمی خود، با به تعویق افتادن برگزاری انتخابات مخالفت و عقیده داشت مجلس چهاردهم می‌بایستی با حضور نمایندگان آذربایجان افتتاح شود. در مقابل عده‌ای هم عقیده داشتند این انتخابات بعد از عید در سال 1323 برگزار گردد. برابر سندی که از مکاتبات شهربانی آذربایجان با استانداری و از آرشیو مرکز سناد ملی شمال غرب کشور استخراج شده است. معلوم می‌شود که شهربانی آذربایجان به دلیل بروز پاره‌ای مشکلات مملکتی تعویق انتخابات را صحیح ارزیابی نکرده و شاید به همین دلیل هم دولت با تاخیر بیش از حد انتخابات مذکور موافقت نکرده است.13
در جریان برگزاری انتخابات چهاردهم در تبریز، سرلشکر مقدم استاندار وقت آذربایجان، ترتیبی در پیش گرفت تا شعب اخذ رأی همزمان با تعطیلی کارخانجات و محیط‌کاری کارگری تعطیل شوند تا کارگران که عمدتا از کاندیداهای حزب توده حمایت می‌کردند، نتوانند در انتخابات شرکت کنند و نیروهای شوروی در تبریز هم برای استعفای سرلشکر مقدم تلاش و کامیون‌های خود را برای انتقال کارگران به حوزه‌های رأی‌گیری به کار گرفتند.
در شمارش نهایی نه نفر از کاندیداها به نام‌های: 1)سید جعفر پیشه‌وری، 2) رحیم خویی، 3) امیر نصرت اسکندری، 4) صادقی، 5) ثقه‌الاسلامی، 6) سرتیپ‌زاده، 7)مجتهدی، 8) پناهی و 9) ایپکچیان به مجلس راه یافتند. اما پس از حضور آنان در مجلس اعتبارنامه سید جعفر پیشه‌وری و رحیم خویی در جلسه‌‌ای که آکنده از صف‌آرایی موافقین و مخالفین و زد و بندهای پشت پرده بود رد شد.
برای رد اعتبارنامه این دو نفر دلایل قانع‌کننده‌ای ارائه نشد، بلکه با قبول اعتبارنامه دیگر نمایندگان آذربایجانی بر درستی انتخابات تبریز صحه گذاشتند.
رد اعتبارنامه پیشه‌وری در این دوره مجلس، به همراه حوادث بعدی، از جمله موضوع مطرح شدن امتیاز نفت شمال، توافق سه‌جانبه دول متفقین در مورد تخلیه ایران بعد از شش ماه از پایان جنگ، نقطه عطفی برای آغاز وضعیتی جدید در آذربایجان گردید.

تشکیل فرقه دموکرات آذربایجان
همزمان با رد اعتبار و بازگشت پیشه‌وری به تبریز، دستوراتی از سوی استالین برای تأسیس فرقه دموکرات آذربایجان صادر شده بود.14 موضوع مهم آن بود که در آن شرایط سید جعفر پیشه‌وری که هم سابقه فعالیت‌های کمونیستی داشت و هم از زندانیان روزگار رضا شاه بود. برای رهبری و هدایت جریانی که از سال‌های قبل تدارک دیده شده بود، با چنین پیشامدی چهره بسیار مناسبی تشخیص داده شد. در اسناد متعددی که اکنون در دسترس پژوهشگران قرار دارد، با حجم انبوهی از گزارش‌ها مواجه هستیم که بسترسازی‌های فکری و فرهنگی نیروهای اشغالگر روسی را نشان می‌دهد.15 فعالیت‌های فرهنگی گسترده، همانند تشکیل انجمن‌های فرهنگی، اجرای کنسرت موسیقی، نمایش فیلم، انتشار کتاب و روزنامه در تیراژ بالا، پخش برنامه‌های رادیویی، اجرای نمایشنامه‌ها، ... در اقصی نقاط آذربایجان از بدو ورود ارتش سرخ به ایران توسط نیروهای متخصص اطلاعاتی و امنیتی فرهنگی آغاز شده بود.16
جریان تشکیل فرقه دموکرات آذربایجان در اواخر دوره چهاردهم مجلس شورای ملی در تبریز اتفاق افتاد.17 هرچند هسته‌های اولیه‌ای که فرقه دموکرات آذربایجان را تشکیل دادند از نیروهای طرفدار اتحاد جماهیر شوروی و وابستگان به حزب توده ایران بودند. فرقه دموکرات آذربایجان آنگونه که بعضی‌ها فکر می‌کنند صرفا شاخه ایالتی حزب توده ایران و آذربایجان نبود. بلکه اساسا کمیته مرکزی حزب توده قبلا در جریان تشکیل این فرقه قرار نگرفته و به احتمال زیاد وقتی با انحلال کمیته ایالتی حزب توده در آذربایجان و تشکیل فرقه دموکرات مواجه شد. متعجب و بعضا با این جریان مخالفت نمود و اما در سایه حمایت و فشار شوروی مجبور به همراهی با این قضیه شده و به طور ضمنی از تشکیل آن حمایت کرد.18
از نظر پیشه‌وری هم فرقه دموکرات همان کمیته ایالتی حزب توده در آذربایجان نبود. او با صراحت تمام در توصیف اقداماتی که به تشکیل فرقه دموکرات منجر شد، می‌نویسد:19

... در آن موقع در آذربایجان جزب حزب توده تشکیلات سیاسی دیگری وجود نداشت. این سازمان در نتیجه مبارزه چند ساله خود فرسوده و بدنام شده بود. جبهه آزادی که بر اثر زحمات من و شبستری به وجود آمده بود عده‌ای از آزادیخواهان قدیمی و مشروطه‌چی‌ها عضویت آن را داشتند با آنکه آلودگی نداشت، مع هذا فاقد قدرت مبارزه بود. پس از مذاکرات مفصلی که سه روز تمام بین من و شبستری و صادق پادگان ادامه یافت. بالاخره تصمیم گرفتیم فرقه دموکرات آذربایجان را ایجاد کنیم...

با این حال، حزب توده در نتیجه فشار شوروی مجبور به تأیید فعالیت‌های فرقه دموکرات آذربایجان گردید. این حزب که قبلا در جریان اعطای امتیاز نفت شمال به شوروی، برخلاف واضع قبلی‌اش که اعطای هرگونه امتیاز نفتی به بیگانگان را نفی می‌کرد، تغییر موضع داده بود، با تأیید فرقه دموکرات آذربایجان هیچ تردیدی برای تحت نفوذ شوروی بودن حزب توده ایران باقی نگذاشت.
در کتاب دکتر «جمیل حسنلی» براساس اسناد جریان پشت پرده فرقه دموکرات براساس اسناد محرمانه به خوبی ترسیم شده است، در حالی که در اخبار درج شده در «نشریه آذربایجان»، نشریه رسمی فرقه دموکرات، هیچ رد و نشانه‌ای از نقش روس‌ها یافت نمی‌شود.20
داستان تشکیل فرقه دموکرات آذربایجان که در شماره اول دوره دوم روزنامه آذربایجان در تاریخ چهارشنبه 14 شهریور سال 1324 هجری شمسی در تبریز منتشر گردید، چنین درج شده است:21

فرقه میزایشه باشلادی، دوشنبه گونی فرقه مزن مرامنامه سی انتشار تاپدی... که ترجمه آن چنین است: «در روز دوشنبه مرامنامه قرقه ما (دموکرات) انتشار یافت و دعوت ما از طرف مردم با استقبال وسیع و گسترده مواجه شد...

در اجرای نقشه دقیق طراحی شده در مسکو روز 22 شهریور ساعت 17 موسسین فرقه دموکرات آذربایجان در منزل آقای نظام‌الدوله رفیعی واقع در ششگلان تبریز حاضر و پس از مذاکرات زیاد درخصوص وظایف فوری و فوتی کمیته تشکیلات مرکزی و تهیه وسایل تشکیل کنگره حزب به انتخاب کمیته تشکیلات مرکزی حزب مبادرت کرده، در نتیجه نه نفر از موسسین، با رأی مخفی به کمیته تشکیلات موقتی انتخاب گردیدند.»22
روزنامه آذربایجان در شماره 5 خرداد، در دوازدهمین روز تشکیل فرقه دموکرات، از درخواست الحاق سازمان 60 هزار نفری تشکیلات ایالتی حزب توده به فرقه دموکرات آذربایجان خبر داد. این اقدام توده‌ای‌ها موفقیت بزرگی برای حرکت جدید پیشه‌وری و دوستان وی در آذربایجان محسوب می‌شد، ضمن اینکه از همین تاریخ روزنامه آذربایجان که به صورت دو هفته یکبار منتشر می‌شد، وارد انتشار روزانه خود گردید.
روز جمعه 30 شهریور ماه سال 1324 اتحادیه کارگران آذربایجان که توسط محمد بی‌ریا (باقرزاده) رهبری می‌شد در سالن شیر و خورشید تبریز با حضور طرفداران خود نشستی برگزار کرده، طرفداری خود را از تشکیل فرقه دموکرات آذربایجان اعلام نمود.
نخستین جلسه کنگره فرقه دموکرات آذربایجان به دستور روس‌ها روز سه‌شنبه 10 مهرماه 1324 در سالن دبیرستان فردوسی تبریز با حضور بیش از 106 نفر تشکیل یافت. در این کنگره، اشخاص متعددی از شهرها و روستاهای مختلف آذربایجان حضور داشتند. در این جلسه پیشه‌وری با تشریح اهداف فرقه و قسمت‌های مختلف مرامنامه فرقه که در 48 ماده تنظیم شده بود تصویب آن را از کنگره درخواست نمود. اولین کنگره فرقه دموکرات آذربایجان بعد از سه روز جلسه، سخنرانی و بحث با قبول تمامی بی‌قید و شرط مواد مرامنامه پیشنهادی را تصویب و روز پنجشنبه 12 مهر سال 1324 پایان یافت.
مرامنامه فرقه دموکرات آذربایجان که در شماره 24، مورخه چهارشنبه 18 مهر 1324 روزنامه آذربایجان درج و منتشر گردید، شامل یک مقدمه و مسائل عمومی سیاسی، مسائل مربوط به اقتصاد و تجارت، کشاورزی، معارف و آموزش، بهداشت عمومی، ادبیات و هنر و مطبوعات، مسئله ملی و مسائل مربوط به محاکم قضایی و در نهایت درخصوص ارتش بود. مطالب مربوط به موضوعات مذکور در 10 بند تنظیم یافته بود.23
همزمان با اقدامات سیاسی که توسط عوامل اطلاعاتی شوروی چون ابراهیم اوف، نوروزاف و دیگران در جریان بود، شوروی‌ها برای همراهی عشایر شاهسون به ارعاب و تهدید سران عشایر پرداختند تا فرقه دموکرات هیچ معارض ایران‌گرایی نداشته باشد. نقش عشایر ایران دوست شاهسون در مبارزات ضد بیگانه، خود فصل درخشانی از تاریخ آذربایجان است که در منابع دیگر به آن پرداخته شده است.24 اتحاد جماهیر شوروی برای انجام پرده آخر نقشه، به تسلیح گسترده فرقه دموکرات پرداخت.
همزمان با پیوستن حزب توده آذربایجان به فرقه در مهر ماه سال 1324، «تقاضانامه‌ای درباره فرستادن سلاح» از طرف رئیس اطلاعات مقیم آذربایجان با باقراوف ارسال شد. طبق اسناد کتاب دکتر «حسنلی» پخش سلاح در میان اهالی چنین برنامه‌ریزی شده بود: «تبریز و اطراف آن 2000 قبضه؛ اسکو و اطراف آن 1000 قبضه؛ ارونق،‌ صوفیان، شبستر،‌ شرفخانه و خامنه 1000 قبضه؛ مهرانرود و حومه 1000 قبضه؛ میانه، گرمرود 1000 قبضه؛ سراب و روستاهای اطراف 1000 قبضه؛ اردبیل،‌ مشکین‌شهر، خلخال، گرمی، نمین، پیله‌سوار و آستارا 2000 قبضه؛ مراغه و اطراف آن 1500 قبضه؛ ملک کندی و میاندوآب 500 قبضه؛ مرند، جلفا و علمدار 1000 قبضه؛ ماکو و اطراف آن 1000 قبضه؛ خوی و سلماس 1000 قبضه؛ رضائیه و اطراف آن 1000 قبضه و اهر و ارسباران 2000 قبضه.»25
اولین گزارش‌هایی که از توزیع سلاح توسط عوامل شوروی در آذربایجان وجود دارد، به شب 24 آبان 1324 بازمی‌گردد. طبق گزارش فرمانده ژاندارمری سراب، مقامات شوروی دو کامیون اسلحه را در آق داغ حدود سراب، به اعضای فرقه تحویل دادند. در همان روز، یکصد نفر مسلح فرقه نیز در منطقه مشاهده شد. در محال دیزمار، عجبشیر و مراغه هم سلاح‌هایی توزیع شد. در مراغه نیروهای شوروی از اعضای مسلح فرقه در مقابل نیروهای دولتی حمایت علنی و صریحی داشته‌اند. همزمان با توزیع سلاح توسط شوروی و مسلح شدن اعضای فرقه سیم‌های تلگراف مناطق نیز قطع گردید. از روز 22/8/1324: 26

 مقامات مربوط به شوری حتی از خروج یک نفر ژاندارم از تبریز جلوگیری و خروج، ‌محتاج پروانه عبور می‌باشد که از دادن آن هم به عناوین مختلف خودداری و به دفع‌الوقت می‌گذرانند به طوری که از مراغه اطلاع داده شد در حدود یک هزار نفر از اطراف خوشه مهر از عمارت اربابی مشیر اسلحه اخذ و آماده حمله به مراغه و بناب هستند...

در گزارش خیلی فوری و محرمانه که از اردبیل به ریاست ژاندارمی کل کشور مخابره شد، اطلاعات دقیق‌تری در مورد ارسال و توزیع سلاح بین اعضای فرقه توسط نیروهای شوروی وجود دارد. در این گزارش آمده بود که در «لیله 25/8/24 از طرف حزب دموکرات تعداد زیادی اسلحه برنو و سلاح خودکار مابین رعایای اطراف اردبیل و خلخال و سراب و میانه و تمام نقاط آذربایجان پخش [شده است] گویا تعداد 40 هزار قبضه تفنگ در آذربایجان تقسیم شده است.» در ادامه این گزارش از چگونگی توزیع اسلحه در گرمرود و میانه، مقاومت دسته ژاندارمری سراب به فرماندهی ستوان یکم فاطمی در مقابل فرقه و کشته شدن وی و همچنین وضعیت اردبیل و خلخال سخن گفته شده است.27 علاوه بر این، گارد ملی مراغه با سلاح‌های اهدایی استالین، توسط فرقه دموکرات ایجاد شد.28 توزیع گسترده سلاح و ظهور گروه‌های مسلح در سطح آذربایجان توسط مقامات مسئول، به تهران گزارش شد. غروب روز 25 آبان جلسه فوق‌العاده هیأت وزیران تشکیل شد و سرلشکر ریاضی، وزیر جنگ، درباره مسلح شدن اهالی آذربایجان و آغاز غائله گزارش داد «در این جلسه تصمیم گرفته شد بعد از مطلع کردن شاه از اوضاع آذربایجان با مقامات سفارت شوروی در تهران مذاکراتی شود»29 تغییر رفتار و دخالت‌های علنی ارتش سرخ در امور آذربایجان از یک سو و خوش‌رقصی‌‌های حزب توده و فرقه دموکرات از سوی دیگر، اسباب خشم و نفرت مردم را فراهم آورده بود.30
در کنار ارسال گسترده اسلحه تحت چتر حفاظتی ارتش سرخ، گروه‌های امنیتی شوروی نیز برای انجام عملیات‌های تروریستی به ایران اعزام شدند. در بخشی از اسناد موجود آمده است که «در میانه انصاری، مالک معروف، در زنجان رهنما، یکی از افراد نزدیک به محمود ذوالفقاری و آقا احمد آقا اللهیاری مالک روستای نفذوز به دست گروه‌های تروریستی اعزامی از شوروی به قتل‌ رسیده‌اند.»31 به نظر می‌رسد ترور بیش از 20 نفر در شهرستان مرند از جمله حجت‌الاسلام رفیعیان کار این تیم تروریستی باشد که قبل از 21 آذر 1324 صورت گرفت.32
برگزاری انتخابات انجمن‌های ایالتی و ولایتی یکی از درخواست‌های جدی فرقه دموکرات آذربایجان بود. به همین دلیل،‌ فرقه دموکرات تصمیم به برگزاری انتخابات مذکور گرفته، انتخابات را از روز ششم آذر در مناطق مختلف آذربایجان برگزار نمود. یکی از اقدامات فرقه دموکرات آذربایجان که چند روز قبل از 21 آذر 1324 یعنی در 14 آذر عملی گردید و شائبه تحریکات وسیع و پردامنه‌داری را به وجود آورد؛ جریان به مسابقه گذاشتن سرود ملی آذربایجان توسط فرقه بود.
اقداماتی از این دست، خبر از تصمیم مهمی برای روزهای منتهی به 21 آذر سال 1324 می‌داد که همان‌طور هم شد. نمایندگان منتخب برای ساعت 5 صبح روز چهارشنبه 21 آذر سال 1324 به تبریز دعوت شدند. آنها در همان روز با تشکیل حکومت ملی آذربایجان به رهبری پیشه‌وری موافقت نمودند. پیشه‌وری هم در بعدازظهر همان روز فهرست کابینه خود را به آن مجلس معرفی نمود. او خود را به عنوان باش وزیر (نخست وزیر) در صدر فهرست هیأت وزیران معرفی کرده بود.
بدین ترتیب حوادث آذربایجان وارد مرحله بحرانی خود شد. روز 24 آذر فرماندهی لشکر سه آذربایجان (سرتیپ درخشانی) تصمیم به تسلیم پادگان به حکومت فرقه و اجتناب از درگیری گرفت. دولت حکیمی (نخست وزیر وقت ایران) تصمیم گرفت یگان‌هایی از ارتش را برای پایان دادن به فعالیت فرقه دموکرات و یا دست کم برای به مهار اوضاع، به تبریز اعزام نماید. اما نیروهای اعزامی در شش کیلومتری شهر قزوین (شریف‌آباد) توسط قوای اشغالگر شوروی متوقف گردیدند. بدین‌ترتیب حمایت علنی اتحاد جماهیر شوروی از فرقه دموکرات آذربایجان معلوم گردید و رهبران و سرکردگان فرقه فرصت لازم را برای اجرای برنامه‌های خود که به طور حتم در هماهنگی کامل با شوروی طراحی می‌شد، پیدا کردند. خبر سقوط آذربایجان و وضعیت پیشامده را روزنامه کیهان در شماره 837 خود چنین آورده است:
«در ظرف سه روز تعطیلی ایام سوگواری حوادث بزرگی در ایران روی داد که ممکن است جریان تاریخ کشور ایران را کاملا تغییر دهد. روز پنجشنبه در حدود دو ساعت پس از ورود آقای بیات (استاندار آذربایجان) به تهران، شهر تبریز سقول کرد و پادگان آن شهر به دموکرات‌ها تسلیم شد. مجلس شورای ملی برای رسیدگی به اوضاع، جلسه محرمانه‌ای تشکیل داد و آقای بیات اوضاع حقیقی آذربایجان را گزارش داد....

افول فرقه دموکرات آذربایجان
حکومت خودمختار آذربایجان، به دلیل دگرگونی‌های بزرگی که در عرصه سیاست جهانی و ارتباط دولت‌های ایران و اتحاد جماهیر شوروی به وجود آمده بود، برای شرایط جدیدی آماده می‌شد. جنگ جهانی دوم با تسلیم ارتش هیتلر در اردیبهشت سال 1324 و درهم شکستن مقاومت ژاپن در 11 شهریور همان سال به پایان رسید. با پایان یافتن این جنگ، قوای متفقین می‌بایست براساس مفاد معاده سه‌جانبه ایرانِ، اتحاد جماهیر شوروی و انگلستان (مصوب بهمن 1320/ ژانویه 1942) ظرف شش ماه پس از پایان جنگ، خاک ایران را ترک می‌نمود. در تهران قوام‌السلطنه بعد از کش و قوس‌های فراوان و با وجود عدم تمایل محمدرضا پهلوی برای حل و فصل مشکلات کشور مخصوصا مشکل به وجود آمده در آذربایجان به نخست وزیری رسید.33 وی سیاست نزدیک شدن به اتحاد جماهیر شوروی را با درایت کامل آغاز کرد. قوام‌السلطنه یک روز بعد از دریافت رأی اعتماد مجلس شورای ملی، در رأس هیأتی عالی‌مرتبه عازم مسکو شد و مذاکرات مفصلی را در باب نفت شمال و تخلیه ایران با روس‌ها مخصوصا با خود استالین انجام داد.
نخست وزیر ایران پس از بازگشت از شوروی، موضع عدم تخلیه ایران توسط قوای اتحاد جماهیر شوروی را به مجامع بین‌المللی کشید و دولت استالین را در شرایط جدیدی قرار داد. شرایط سیاسی و نظامی و اقتصادی پس از پایان جنگ، مقامات شوروی را وادار می‌ساخت که درخصوص مسائل ایران به گونه‌ای عمل نکنند که اسباب تنش با کشورهای دیگر- به ویژه ایالات متحده آمریکا و انگلستان- را فراهم نمایند. آنها به واسطه نماینده خود در سازمان ملل متحد که در جریان رسیدگی به شکایات ایران در شورای امنیت سخن می‌گفت، اعلام داشتند «دولتین شوروی و ایران اختلافات خود را به صورت مسالمت‌آمیز حل خواهند کرد.»
از طرف حکومت اتحاد جماهیر شوروی سفیر جدیدی برای تداوم مذاکرات انجام یافته در مسکو به تهران عزیمت نمود. این سفیر که سادچیکف نام داشت، به سرعت با قوام به توافق رسید. توافقات آنها نقطه آغازینی برای حل سریع مشکل آذربایجان گردید. براساس این توافقات مقرر شد شوروی تخلیه خاک ایران را آغاز کرده، ظرف یک ماه و نیم به پایان برساند. روز جمعه شانزدهم فروردین سال 1325 اعلامیه مشترکی از طرف دولت‌های ایران و شوروی صادر گردید. متن اعلامیه از این قرار بود:
«مذاکراتی که از طرف نخست‌وزیر ایران در مسکو با اولیای دولت اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی آغاز و در تهران پس از ورود سفیر کبیر شوروی ادامه یافت در تاریخ 15 فروردین 1325 مطابق با چهارم آوریل 1944 به نتیجه ذیل رسید و در کلیه مسائل موافقت حاصل گردید.
1- قسمت‌های ارتش سرخ از تاریخ 24 مارس 1946 یعنی یکشنبه چهارم فروردین 1325 در ظرف یک ماه و نیم از ایران خارج شوند؛
2- قرارداد ایجاد شرکت نفت ایران و شوروی و شرایط آن از تاریخ 24 مارس تا انقضا مدت هفت ماه برای تصویب به مجلس پانزدهم پیشنهاد خواهد شد؛
3- راجع به آذربایجان چون امر داخلی ایران است، ترتیب مسالمت‌آمیزی برای اجرای اصلاحات بر طبق قوانین موجود و با روح خیرخواهی نسبت به اهالی آذربایجان بین دولت و اهالی آذربایجان داده خواهد شد.»34
این قرارداد و اسناد دیگر به جا مانده از یادداشت‌هایی که قوام‌السلطنه برای سفارتخانه اتحاد جماهیر شوروی داده و گزارش‌های نمایندگی‌های خارجی از تهران نشان می‌دهد که اتحاد جماهیر شوروی، به سبب توافق بر سر موضوع نفت، نظرات قوام را درباره آذربایجان پذیرفته، حتی برای قبولاندن آنها به فرقه دموکرات پیشقدم شده است. بدین‌ترتیب، زمان افول حکومت ملی و فرقه دموکرات آذربایجان آغاز گردید. هرچند که روزنامه آذربایجان اعلام می‌نمود «ما تمام وسایل لازم برای دفاع از آزادی و موجودیت ملی خود را دارا می‌باشیم و در صورت لزوم از تمام آنها به نحو احسن استفاده خواهیم کرد.»35 اما این فقط ادعایی بیش نبود؛ آنها مجبور بودند در راستای توافق ایران و شوروی حرکت و اگر لازم شد در این مسیر نابود شوند.
شوروی‌ها که در تأسیس و تداوم یافتن فرقه دموکرات هر نوع حمایتی را کرده بودند، اینک این موضوع را یک مسئله داخلی ایران مطرح و حل مسالمت‌آمیز آن را به دولت ایران توصیه می‌کردند. معنای این جملات یعنی حل مسئله آذربایجان به گونه‌ای که حکومت مرکزی ایران می‌خواست و سران فرقه دموکرات نیز چاره‌ای جز قبول شرایط جدید را نداشتند، دولت قوام‌السلطنه برای تسهیل مذاکرات و برای اینکه چهره اصلاح‌طلبی از دولت خود نشان دهد، در دوم اردیبهشت 1325، در بیانیه هفت ماده‌ای که صادر کرد، با پاره‌ای از درخواست‌های اصلاح‌طلبانه دموکرات‌های آذربایجان همراهی اعلام و برای آغاز حل مسالمت‌آمیز قضیه آذربایجان هیأتی را از تبریز برای مذاکره مستقیم به تهران دعوت نمود. هیأت آذربایجان به ریاست شخص پیشه‌وری در هشتم اردیبهشت 1325 وارد تهران گردید. روزنامه آذربایجان در شماره‌های 184 الی 198 خود، اخبار بدرقه و عزیمت این هیأت را توأم با مقالاتی درج نمود.
هیأت اعزامی فرقه دموکرات آذربایجان، پیشنهادات خود را تنظیم و به دولت قوام‌السلطنه ارائه نمود. قبلا هیأت وزیران ایران در دوم اردیبهشت ماه موارد ذیل را به عنوان پایه و اساس مذاکرات اعلام نموده بود:
1- روسای کشاورزی، بازرگانی، پیشه و هنر (وزارت کار) حمل و  نقل محلی به وسیله انجمن‌های ایالتی وی ولایتی انتخاب و مقررات احکام رسمی آنها از طرف دولت در تهران صادر خواهد شد:
2- تعیین استاندار با جلب نظر انجمن ایالتی، با دولت خواهد بود؛
3- زبان رسمی آذربایجان فارسی می‌باشد، اما کارهای دفاتر و ادارات محلی و کارهای دوائر دادگستری به زبان آذربایجان (ترکی) صورت خواهد گرفت. تدریس تا کلاس پنجم ابتدایی نیز به زبان ترکی خواهد بود؛
4- هنگام عایدات و مالیات و اعتبار بودجه کشور، ‌دولت درباره آذربایجان و بهبودی عمران شهرها و اصلاح کارهای فرهنگی و بهداری و غیره را در نظر خواهد گرفت؛
5- فعالیت سازمان‌های دموکراتیک آذربایجان و اتحادیه‌ها و غیره مانند سایر نقاط کشور آزاد است؛
6- نسبت به اهالی و کارکنان دموکراسی برای شرکت آنها در نهضت دموکراتیک گذشته تضییقات به عمل نخواهد آمد؛
7- با افزایش عمده نمایندگان آذربایجان به تناسب جمعیت حقیقی آن ایالت موافقت حاصل است و در بدو تشکیل دوره پانزدهم تقنینیه پیشنهاد لازم در باب به مجلس تقدیم خواهد شد که پس از تصویب کسری عده برای این دوره انتخاب شوند.
مطبوعات طرفدار حزب توده... در مقالات خود، سران فرقه دموکراتیک را راهنمایی و تشویق می‌نمودند که درخواست خود را فراتر از آذربایجان و برای تمام ایران مطرح نماید. آنها به صراحت به پیشه‌وری اعلام می‌کردند روش‌های اصولی و دموکراتیک را که در آذربایجان عمل کرده است، برای تمام ایران و به عنوان یک ایرانی مطرح نماید؛ نه برای منطقه‌ای محدود.36
اما جریان امر نشان داد که حکومت ملی آذربایجان و فرقه دموکراتیک نخواستند یا نتوانستند از چهارچوب درخواست‌های منطقه‌ای که برای آذربایجان می‌خواستند و اهدافی که از قبل طراحی شده بودند، خارج شوند. از این رو درخواست‌های آنان، با وجود تلاش‌های قوام‌ برای رسیدن به توافق، مورد قبول حکومت ایران و به ویژه شخص شاه قرار نگرفت. هیأت آذربایجان بعد از 15 روز بدون رسیدن به نتیجه مشخص به تبریز مراجعت نمود؛ ولی در سایه تدبیر قوام‌السلطنه مذاکرات به کلی مقطوع نشده و قرار شد هیأتی متعاقبا به تبریز گسیل شود.
پیشه‌وری پس از بازگشت به آذربایجان سخنرانی مفصلی را درخصوص علت عدم توافق با حکومت مرکزی ایراد کرد، متن نطق در شماره 199 روزنامه آذربایجان (مورخ 25/2/1327) درج گردید. او با شرح مفصل حوادثی که به تشکیل فرقه دموکرات آذربایجان و اقدامات حکومت ملی آذربایجان منجر گردید، اعلام نمود که نسبت به حسن نیست قوام‌السلطنه خوشبین است. ولی به او پیشنهاد می‌کند دولت ایران باید گام در مسیری بگذارد که فرقه دموکرات آذربایجان طی می‌کند.
روز بیست و یکم خرداد در سال 1325 هیأت ده نفره سیاسی و نظامی به ریاست مظفر فیروز، معاون سیاسی نخست‌وزیر، وارد تبریز شد. این هیأت با سرعت تعجب‌آوری (در ظرف سه روز) مذاکرات را با امضای توافقنامه به نتیجه رساند.37 وضعیت پیش‌ آمده (تخلیه قوای ارتش سرخ و توافق دولت ایران و شوروی و حمایت جامعه بین‌المللی از دولت ایران) موقعیت فرقه دموکرات را در آذربایجان تضعیف می‌نمود؛ ضمن اینکه فشارهای سیاسی، اجتماعی و اقتصادی حکومت ملی آذربایجان را با مشکلات عدیده‌ای مواجه ساخت.

مشکلات فرقه دموکرات آذربایجان در سال 1325
1- شاه و فرماندهی ارتش ایران ضمن خودداری از پذیرش فدائیات دموکرات به عنوان بخشی از ارتش ایران برای مخالفان فرقه دموکرات سلاح و مهمات ارسال می‌نمود. طوایف ذوالفقاری در زنجان، قبایل افشار در میاندوآب و شاهسون‌های حومه اردبیل علیه فرقه دموکرات می‌جنگیدند.
2- شورش‌ها و ناامنی‌های به وجود آ خصوصی، به سرعت زمینه‌های سرمایه‌گذاری در آذربایجان را از دست دادند، بخش خصوصی به دلیل عدم اطمینان از آینده حکومت (به خاطر اعتقادات متمایل به دولت کارگری شوروی و ابهامات موجود در آینده این حکومت) حاضر به هیچ نوع سرمایه‌گذاری اساسی در آذربایجان نبود و تا آنجایی که ممکن بود، سرمایه‌های خود را به خارج از آذربایجان منتقل کردند.
4- وضعیت روستاها از نظر تقسیم اراضی، فرار اربابان از روستاها،‌ خشکسالی و مشکلات چندان تعریفی نداشت و فرقه دموکرات که به حمایت دهقانان دل بسته بود، به تدریج این حمایت‌ها به نارضایتی و مخالفت تبدیل می‌شد.
5- مشکلات اقتصادی به وجود آمده ناشی از محاصره اقتصادی دولت ایران که ارسال هر نوع امکانات عمومی به آذربایجان به سبب عدم امنیت سرباز می‌زد و همچنین قطع شدن مراوده اقتصادی منطقه آذربایجان با نقاط دیگر کشور موجب کمبود مواد غذایی در آذربایجان شد. فرقه دموکرات برای رویارویی با این مشکلات بر قیمت‌ها نظارت کامل را اعمال و 20 درصد سهم دهقانان و 70 درصد سهم زمینداران از محصول را از آنان گرفت و برای قاچاقچیان (صادرکنندگان) غله از آذربایجان مجازات سختی تعیین کرد.
6- برای تشکیل ارتش ملی، قانون نظام وظیفه (دو سال خدمت برای افراد ذکور آذربایجان) تصویب شد. کسانی که از حضور در خدمت سربازی حاضر نمی‌شدند، به عنوان فراریان از خدمت دستگیر و مجازات شدیدی برای آنها تعیین می‌شد. این اقدام نیز برای نارضایتی اهالی تاثیر بسزایی داشت.
7- جمع‌آوری مالیات بر درآمد معوقه، تعدیل نیروی انسانی در کارخانجات صنعتی برای بهره‌وری بیشتر، کاهش حقوق نظامیان، ایجاد انضباط شدید در واحدهای مختلف اداری و صنعتی به دیگر عوامل نارضایتی تبدیل شدند.

عدم مشروطیت ملی- مذهبی
مهم‌ترا ز همه موارد کاستی فرقه دموکرات که شایسته دقت و توجه بیشتری است، فقدان مشروعیت ایرانی و مذهبی آن است. چنانکه در اسناد کتاب دکتر «حسنلی» مشهود است، تشکیل فرقه دموکرات، نه در تبریز بلکه در بادکوبه و مسکو طراحی شده بود. با توجه به سوابق تجاوزات مداوم روس‌ها به ایران از دو قرن گذشته روس‌ها و به تبع آنها اتحاد جماهیر شوروی در نظر مردم ایران متجاوزان اشغالگر تلقی شده‌اند که جز توسعه‌طلبی و قتل و غارت مردم ایران و خاصه در آذربایجان نبوده‌اند. تشکیلاتی که توسط آنان، آن هم با سرکوب و کشتار و قتل عام در بخشی از ایران مسلط شود پرواضح است که نزد مردم از چه تنفر و خصومتی برخوردار خواهد شد.
از سوی دیگر، مرام کمونیستی فرقه دموکرات و هدایت‌گران روسی آن در اولین روزها با باورهای مذهبی مردم و علمای آذربایجان به مقابله و تعارض پرداخت. مخالفت‌های گسترده صورت گرفته با فرقه در اقصی نقاط آذربایجان، در شهرها، روستاها، میان عشایر شاهسون که آن را می‌توان قیام ملی علیه بیگانگان تلقی کرد،38 از عدم مشروعیت مذهبی فرقه دموکرات نشأت گرفته است و فقدان مشروعیت را می‌توان مهم‌ترین کاستی و عامل سقوط فرقه دموکرات دانست.

سرنگونی فرقه دموکرات
قیام‌های مردم آذربایجان در نواحی مختلف علیه فرقه دموکرات و وابستگان شوروی با تحولات سیاسی جهانی همزمان گردید. سیاست دولت قوام‌ در سایه همراهی افکار عمومی بین‌المللی، توافق ظاهری با اتحاد جماهیر شوروی و وقت‌گذرانی و تظاهر به دوستی و حسن نیت و استفاده از اصل غافلگیری برای حل مشکل آذربایجان بود. شوروی‌ها پیشه‌وری و حزب او را به حال خود رها کرده و رفتند. پیشه‌وری در جلب حمایت عمومی مردم ناکام مانده بود و حامی خارجی هم به او خیانت کرده بود. در این صورت راه حرکت ارتش ایران به آذربایجان باز و دیگر مانع بزرگی چون ارتش سرخ در مقابل آن قرار نداشت.
در ایران عده‌ای سیاست قوام‌ را نمی‌پسندیدند و عجله داشتند زودتر بساط فرقه دموکرات از آذربایجان برچیده شود؛ ولی مهارت قوام‌ در این بود که خود را طرفدار عناصر دست چپ معرفی می‌کرد و به عنوان دلسوزی و همدردی با آنها، طرفدار لزوم اصلاحات و مبارزه با فساد شده بود. زمانی که اوضاع را مناسب تشخیص داد، نه تنها پیشه‌وری و همفکران و یاران او را سرکوب کرد، بلکه توفیق یافت که انتخابات مجلس پانزدهم را برگزار نماید.
در حالی که فرقه دموکرات در شرایط سخت داخلی و خارجی قرار داشت، ناگهان در 19 آذر ماه سال 1325 ارتش از سه سو به سمت آذربایجان به حرکت درآمد. واکنش سران فرقه دموکرات در مقابل این حمله دو گونه بود: گروه اول به رهبری دکتر جاوید و علی شبستری بر این باور بودند که نتیجه ایستادگی در برابر ارتش، کشته شدن بیهوده فدائیان کم سلاح خواهد بود. گروه دوم که خود پیشه‌وری و بی‌ریا در رأس آن بودند، مبارزه چریکی فرسایشی و طولانی علیه دولت را پیشنهاد می‌کردند. پس از مذاکرات طولانی نظر شبستری و جاوید که از طرف کنسول شوروی در تبریز تأیید می‌شد مورد قبول واقع گردید. بی‌درنگ فرمان آتش‌بس از طرف سران فرقه دموکرات صادر گردید و بدین ترتیب ارتش ایران در 21 آذر سال 1325، یک سال پس از تأسیس حکومت فرقه، وارد تبریز گردید. براساس گزارش‌های موجود در هفته‌های بعدی بیش از 300 نفر در جریان درگیری‌ها کشته و 30 نفر اعدام و صدها نفر به اتحاد جماهیر شوروی گریختند.39 [البته باید دانست که پیش از ورود ارتش به تبریز، مردم فرقه‌ی دموکرات را متلاشی کرده بودند و تنی چند از سران آن را دستگیر کرده بودند- آذرپادگان]
دکتر جاوید و شبستری به تهران منتقل و پیشه‌وری به شوروی گریخت و بی‌ریا در تبریز تحت حمایت روس‌ها مخفی و بعدا به شوروی منتقل گردید. در مورد تعداد پناهندگان به شوروی آمار متفاوتی از 18 تا 20 هزار نفر نقل شده است که وضعیت آنان داستان مفصلی دارد که به موقع باید به آن پرداخته شود.
همان‌طور که در مفاد توافق قوام- سادچیکف و مذاکرات قوام در مسکو وعده داده شده بود، دولت ایران می‌بایستی مسئله آذربایجان را به صورت مسالمت‌آمیز حل و فصل می‌کرد؛ ولی با صدور فرمان محمدرضا پهلوی این وعده به کلی نادیده گرفته شده. فرمان شاه چنین بود:
«بنابر آنچه بر من مسلم است دسته‌ای از ماجراجویان با ایجاد وحشت و اضطراب می‌خواهند که یکی از نواحی حاصلخیز و ثروتمند ایران را تصاحب کنند و با تهدید و فشار بر حکومت مرکزی تمام متصدیان امور را به قبول درخواست‌های خود وادار نمایند. و اگر این روش ادامه یابد و از آن جلوگیری نشود قطعا سبب آثار سوئی در سراسر کشور خواهند گشت و رشته امور از هم خواهد گسیخت و استقلال کشور را متزلزل خواهد ساخت. لذا بنا به وظیفه مهمی که بر عهده من است با تصویب و به تصدیق گزارشات ستاد، دستور می‌دهم که بلافاصله اقدامات اساسی و فوری برای نجات آذربایجان و سراسر مناطق شمال شروع و ریشه فساد برکنده شود.»
با این دستور شاه عملیات نظامی ارتش ایران برای حرکت به طرف تبریز آغاز گردید. ارتش از سه سمت به طرف آذربایجان حرکت نمود. ستون اول از راه زنجان به طرف میانه و ستون دوم از محور تکاب، شاهین دژ و میاندوآب و ستون سوم از رشت به طرف آستارا، وارد عملیات شد.
فرقه دموکرات آذربایجان و سران حکومت خودمختار که موافقتنامه‌های خود را با دولت مرکزی جدی تلقی می‌کردند، دیگر با حرکت ارتش و درگیری‌های مستقیم و بمباران به خود آمده و دنبال  راه چاره‌ای می‌گشتند. آنها اشتباهات جبران‌ناپذیری مرتکب شده بودند؛ چرا که کورکورانه به دنبال سیاست خارجی افتادند که نتیجه‌ای جز ضرر و زیان نداشت.
برگزاری انتخابات دوره پانزدهم مجلس شورای ملی مستمسک به ظاهر فریبنده‌ای بود که دولت قوام‌السلطنه با تمسک به آن زمینه اعزام ارتش به آذربایجان را توجیه می‌کرد. قوام‌السلطنه در اعلامیه اول آذر سال 1325، برقراری انتظامات در تمام حوزه‌های انتخابیه را بهانه اعزام قوای انتظامی از تهران به استان‌های اعلام کرد. پس از صدور این اعلامیه، دکتر جاوید، استاندار آذربایجان، از نخست وزیر استعلام نمود که آیا دولت در نظر دارد به آذربایجان نیز نیروی نظامی اعزام دارد یا خیر. قوام ضمن تأیید اعزام قوا به آذربایجان اعلام نمود که «هیچ‌گونه نظر و مقصودی جز رعایت قانون انتخابات و آزادی کامل برای انتخاب‌کنندگان در تمام کشور نبوده و نیست.»40
پیشه‌وری در پاره‌‌ای از بیانیه‌های خود در حالی صحبت از مردانگی و شجاعت می‌کرد 41 که دستور عدم مقاومت در مقابل ارتش توسط روس‌ها صادر شده بود و وی و سران فرقه اولین کسانی بودند که از مرز به شوروی عبور کردند. از روز 17 آذر سال 1325 هواپیماهای ارتش، پروازهای اکتشافی روی سنگرهای قافلانکوه را آغاز کردند و در همان روز و روز بعد ارتش شاهنشاهی اعلامیه‌هایی را بر فراز تبریز پخش نمودند. فرماندهان فدائیان فرقه دموکرات به سرعت تمام از میانه عقب‌نشینی کرده و وقتی به تبریز رسیدند. با اوضاع در هم ریخته این شهر در این که بعضی از سران فرقه از جمله پیشه‌وری و دانشیان و پادگان به شوروی گریخته بودند، مواجه گردیدند؛ اما فرقه دموکرات در 19 آذر ماه هم اعلام کرد «قصرهای کسانی را که در کاخ‌های خود نشسته و فرمان برادرکشی صادر می‌کنند بر سرشان ویران خواهیم ساخت».42
دکتر «حسن نظری غازیانی»، از نظامیان فرقه دموکرات، در کتاب خاطرات خود که تحت عنوان «گماشتگی‌های بدفرجام» به چاپ رسیده است جریان رسیدن به تبریز بعد از عقب‌نشینی از میانه و دیدار با دکتر جاوید در محل استانداری را چنین توضیح می‌دهد:
«در آنجا نزد دکتر سلام‌الله جاوید رفتم و پس از احوالپرسی، رو به من کرده و گفت: تو چرا در تبریز مانده‌ای؟ شهر شلوغ و درهم و برهم است. من از ناوی خواسته بودم که عده‌ای را مجهز نماید تا به کمک آنها بتوانم به شهر سر زده و در جاهایی سخنرانی نمایم و از رادیو تبریز مردم را به آرامش دعوت کنم... دکتر جاوید از دست (رفقای رهبری) بسیار خشمگین بود و می‌گفت: می‌بینی این (رهبران احمق) چه پانیکی [سراسیمگی، هراس] راه انداختند. ابتدا قرار بود،‌ سه نفر پیشه‌وری، پادگان غلام یحیی، به شوروی بروند. سپس شدند تمام اعضای کمیته‌ی مرکزی و بعد هم شوروی‌ها، اجازه ورود به همه وزیران کابینه پیشه‌وری را دادند. پس از آن هم، آذر با سرکنسول شوروی در تبریز مذاکره کرد و برای تمام افسرهایی که از تهران آمده بودند، اجازه گذر از مرز را به دست آورد. با فرار آنها، دلهره و ترس به اندازه‌ای رسید که چندین هزار نفر عضو فرقه و فدائی نیز از مرز گذشته و به شوروی پناهنده شدند و حالا معلوم نیست که این فرار، به زودی خاتمه پیدا کند.»43
درست در همان روزی که قوام دستور حمله به آذربایجان را صادر کرد، مسئولین سیاسی شوروی به طور رسمی به پیشه‌وری دستور دادند که نیروهای مسلح آذربایجان نباید در برابر نیروهای دولت مرکزی مقاومت کند و پیشنهاد کردند که فقط عده انگشت‌شماری از سران فرقه به خاک شوروی پناهنده شوند. این دستور در حضور عده‌ای از اعضای کمیته مرکزی فرقه به پیشه‌وری ابلاغ شده و اظهارات دکتر «جاوید» به دکتر «حسن غازیانی» که در سطرهای بالایی نقل شد، موید این موضوع می‌باشد.
روز 19/9/1325 همزمان با صدور فرمان حرکت نیروهای نظامی به آذربایجان، قوام‌السلطنه از دکتر جاوید خواست «اگر از طرف اشخاص مسلح مقاومتی شود، جلوگیری نماید.»44
در روزی که پیشه‌وری ناچار به ترک ایران شده بود، محمد بی‌ریا به سمت دبیر کل کمیته مرکزی فرقه دموکرات انتخاب گردید. او بلافاصله به اتفاق دکتر جاوید جلسه‌ای را در مقابل کمیته مرکزی فرقه دموکرات تشکیل داد و موافقت فرقه را با ورود نیروهای تأمینیه دولتی به آذربایجان اعلام کرد.
فرمان عقب‌نشینی و ترک مخاصمه به طور مرتب از رادیو تبریز پخش می‌گردید. در روز 21/9/1325 محمد بی‌ریا اعلامیه‌ای از طرف کمیته مرکزی فرقه دموکرات آذربایجان صادر و از مردم درخواست نمود خونسردی خود را حفظ کرده، ‌از بروز هرگونه ناامنی جدا جلوگیری نمایند.
همان روز، دکتر جاوید به عنوان استاندار آذربایجان و شبستری به عنوان رئیس انجمن ایالتی آذربایجان تلگراف‌های مشابهی مبنی بر اطاعت از دستور مرکز به شاه و قوام مخابره کردند. محمدرضا پهلوی به تلگراف‌های آنان به طور مستقیم پاسخ نداد، ولی فرمانی به شرح ذیل خطاب به فرماندهان نیروی اعزامی به آذربایجان صادر نمود:45

چون طبق تلگرافات واصله انجمن ایالتی آذربایجان متوجه مضار برادرکشی و مقاومت در مقابل قوای نظامی شده، لذا ماجراجویان را از مبارزه و ایستادگی در مقابل قوای نظامی باز داشته و حاضر به تسلیم گردیدند. کوشش نمایید با هم‌میهنان آذربایجانی با کمال مهربانی و رأفت رفتار نمایید.


نکته آخر
در پایان نیز نکته‌ای را باید یادآوری کرد و آن این است که ارتش شاهنشاهی و محمدرضا پهلوی در آزادسازی آذربایجان کمترین نقشی نداشتند فردوست و سایر مقامات پهلوی اعترافات صریحی دارند که قبل از رسیدن ارتش به آذربایجان و به ویژه تبریز، مردم غیور آذربایجان خود تومار بیگانه‌گرایان را درهم پیچیده بودند. به تعبیر فردوست اگر فرقه دموکرات از حمایت مردم برخوردار بود، در قافلانکوه ارتش شاهنشاهی زمینگیر می‌شد و جریان آزادسازی آذربایجان زمان بسیار زیادی به خود اختصاص می‌داد.
حضور و مداخلات بیگانگان و سپس عوامل وابسته به بیگانه برای تجزیه در آذربایجان موجد نهضتی ملی و فراگیر شد که ابعاد گسترده آن در جریان پایان کار فرقه دموکرات و همچنین پیش‌گامی در نهضت ملی کردن صنعت نفت ایران خود را نشان داد. نقشی که آذربایجان در نهضت ملی نفت به رهبری علما و رجال مذهبی ملی خود ایفا کرد، ادامه نهضت ضدبیگانه‌ای بود که از سال 1320 شروع شده بود.

 

پی‌نوشت‌ها:
1- دکتر رحیم شهرتی‌فر متولد سال 1340 در تبریز،‌ دانش‌آموخته رشته تاریخ گرایش تاریخ ایران بعد از اسلام دوره کارشناسی تاریخ را در دانشگاه تبریز و دوره‌های کارشناسی ارشد و دکتری تاریخ را به ترتیب در دانشگاه آزاد اسلامی واحد شبستر و دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات تهران گذرانده. عنوان پایان‌نامه دوره کارشناسی وی «تاریخ تبریز از 1320 تا 1326» و عنوان رساله دکترای ایشان «نقش قفقازیه در انقلاب مشروطه ایران» می‌باشد. شهرتی‌فر در کنار تحصیل و فعالیت علمی و فرهنگی در مسئولیت‌های مختلف اجتماعی و دولتی نیز فعال بوده است. او بعد از پیروزی انقلاب اسلامی در مناطق مختلف مسئولیت‌های اجرایی داشته است. وی قریب 8 سال در مسئولیت‌های «مدیر کل اداره کل امور اجتماعی و انتخابات» و «مدیر کل اداره کل امور سیاسی و انتظامی» استانداری آذربایجان شرقی خدمت نموده و چهار سال هم فرماندار شهرستان میانه بوده است و در حال حاض مدیر موسسه پژوهشی و مطالعاتی آذربایجان پژوه بوده و با همکاری اساتید و فرهیختگان و پژوهشگران آذربایجان در زمینه مسائل فرهنگی و تاریخی و اجتماعی به فعالیت پژوهشی اشتغال دارد.
2- به نقل از ملازاده، حمید، سیری در کوچه‌های خاطرات، تبریز، انتشارات ارگ، 1373، صص 22-19.
3- گزارش وابسته مطبوعاتی سفارت انگلیس در ایران، اکتبر 1941 (12 مهر 1320) به نقل از «ایران و جنگ سرد و بحران آذربایجان»
4-برای اطلاع بیشتر رک به: نظری غازیانی، محمود، گماشتگی‌های نافرجام، تهران، موسسه رسا، 1376.
5- فاوست، لوئیس، ایران و جنگ سرد (بحران آذربایجان 25-1324) ترجمه بیات، ‌کاوه، تهران، وزارت امور خارجه، 1371، ص 39.
6- رک به: تقی. ا، ابراهیموف، پیدایش حزب کمونیست ایران، ترجمه ر. و رادنیا، تهران، گونش، 1360.
7- اسنادی از روابط ایران و شووی (در دوره رضاشاه 1304-1318 هـ.ش) به کوشش محمود طاهر احمدی، تهران، سازمان اسناد ملی ایران، 1374، مقدمه صفحه بیست و سه و بیست و چهار، در مورد فعالیت‌های کمونیستی در ایران رک به: فعالیت‌های کمونیستی در دوره رضاشاه، به کوشش کاوه بیات، سازمان اسناد ملی ایران، 1370.
8- اسنادی از روابط ایران و شوروی، پیشین، ص 12، سندهای 16 و 17.
9-گزارش بسیار مهم فعالیت‌های کمونیستی در حدود آذربایجان به ویژه اردبیل، نمین و آستارا در سال 1309 از آن جمله است. (فعالیت‌های کمونیستی در دوره رضاشاه، ‌صص 37-25، اسناد شماره 39 الی 42)
10-روزنامه اطلاعات، شماره 5185، مورخ 11/3/1322.
11- برای اطلاع بیشتر رجوع شود به گذشته چراغ راه آینده است، تهران، انتشارات جامی، ص 196.
12-آبراهامیان، یرواند، ایران بین دو انقلاب، ترجمه گل محمدی، فتاجی، احمد، محمد ابراهیم، تهران، نشر نی، ص 228.
13- سازمان اسناد ملی شمال غرب کشور، شماره ردیف 005000307 محل در آرشیو 508، آ، 3، ب،1.
14-رک به: جمیل حسنلی، فراز و فرود فرقه دموکرات آذربایجان، به روایت اسناد محرمانه آرشیوهای اتحاد جماهیر شوروی، ترجمه منصور همامی، تهران، نشر نی، 1383.
15- رک به: سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران، آرشیو اسناد، اسناد غائله آذربایجان.
16-فراز و فرود فرقه دموکرات، پیشین، صص 18-17.
17- پیشه‌وری در 12 شهریور 1324 با انتشار بیانیه‌ای، تأسیس فرقه دموکرات آذربایجان را به طور رسمی اعلام کرد. این بیانیه در همان زمان تحت عنوان «شهریور 12 نجی سی» چاپ و منتشر شد.
18- برای اطلاعات بیشتر رک به خاطرات سیاسی ایرج اسکندری، موسسه مطالعات و پژوهش‌های سیاسی،‌1372، ص 171.
19- خلیل ملکی در خاطراتش به تلاش‌هایی که برای مقابله با فعالیت‌های تبلیغاتی گروه رقیب به عمل آورد اشاره می‌کند. یک نمونه آن عبارت بوده است از جابجایی تصویر استالین در مقر حزب با عکس‌هایی از مشروطه‌طلبان آذربایجانی نظیر ستارخان و باقرخان (نگاه کنید به خاطرات خلیل ملکی)
20- فراز و فرود فرقه دموکرات، پیشین، صص 71-51.
21- روزنامه آذربایجان شماره 4، از دوره دوم، یکشنبه 25 شهریور، 1324، ص1.
22-همان، ص 4.
23-برای مطالعه مفاد مرامنامه به روزنامه آذربایجان شماره 24، مورخه 18 مهر 1324 رجوع شود.
24-رک به: میرنبی عزیززاده، تاریخ دشت مغان؛ تهران، موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران، 1385.
25- حسنلی، ‌پیشین، ص 64.
26-سند شماره 106 از اسناد کتاب «پیدایش فرقه دموکرات به روایت اسناد و خاطرات» تهران، موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران 1386.
27-سند شماره 107 از مجموعه پیشین.
28-سند شماره 108 از مجموعه پیشین.
29-حسنعلی،‌ پیشین، ص 68.
30- سند شماره 109 از مجموعه پیشین.
31- حسنعلی، پیشین، ص 67.
32- حجت‌الاسلام شهید رفیعیان، پدر دکتر اسماعیل رفیعیان از رجال علمی و فرهنگی آذربایجان.
33- قوام‌السلطنه در تاریخ 28/11/1324 از مجلس شورای ملی رای اعتماد گرفت.
34- به نقل از گذشته چراغ راه آینده، ص 397.
35- روزنامه آذربایجان، شماره 17، 22/1/1325.
36- برای اطلاع بیشتر به مقالات روزنامه کیهان، شماره 934 تاریخ 9/2/1325 و روزنامه داد شماره 72 موزرخه 3/2/1325 مراجعه شود.
37- متن موافقتنامه در شماره 226 مورخه 26 خرداد 1347 روزنامه آذربایجان درج شده است.
38- این موضوع شایسته پژوهش جداگانه‌ای است.
39- در مورد میزان تلفات آمار مختلفی گفته شده است که خالی از اغراق نیست.
40- روزنامه «داد« شماره 891، 4/9/1325 (پاسخ نخست‌وزیر به تلگراف استاندار آذربایجان)
41- روزنامه آذربایجان، شماره 366، 19/9/1325.
42- همان، شماره 369، 19/9/1325.
43- نظری، حسن، گماشتگی‌های بدفرجام، پیشین، صص 237-234.
44- روزنامه آذربایجان، ‌شماره 369، مورخ 19/9/1325.
45- به نقل از گذشته چراغ آینده،‌ ص 468.
برگرفته از: نقش آذربایجان در تحکیم هویت ایران- به کوشش رحیم نیکبخت- دانشگاه پیام نور- مرکز نقده- زمستان 1387

نوشتن دیدگاه


تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

در همین زمینه