نگاه روز
به انگیزهٔ سالگرد 21 آذر 1325 - روز نجات آذربایجان، روز همبستگی ملی؛ روز جانبازی مردم تبریز و روز «گریز اهریمن»
- نگاه روز
- نمایش از سه شنبه, 01 دی 1394 18:32
برگرفته از ماهنامه خواندنی شماره 89، سال چهاردهم، آذر و دی 1394، سخن نخست
ویدا صارمی نوری
ساربانا، باربگشا از اشتران شهر تبریز است و مهد دلیران
روز بیست و یکم آذر 1325، درست یک سال پس از برپایی فرقهٔ دموکرات آذربایجان زیر حمایت سرنیزههای سربازان اشغالگر روس و خیزش پرهیمنهٔ مردم تبریز به یک سال جدایی آذربایجان از ایران پایان داد.
دستنشاندگان بیگانه در حالی که هنوز روز بیستم آذر 1325 شعار میدادند «مرگ هست، بازگشت نیست»؛ اما قیام دلیرانهٔ مردم تبریز که از حمایت همهٔ مردم ایران و نیز نیروهای مسلح ایران برخوردار بود، به مزدوران و عوامل بیگانه نشان دادند که هم «مرگ هست و هم بازگشت».
روسیان برای نجات مخلوق ناقصالخلقه خود، در حالیکه نیروهای ارتش از قافلانکوه گذشته و به سوی تبریز روان بودند، بر آن شدند که آقای محمد بیریا را به جای سید جعفر پیشهوری بنشانند تا شاید بتوانند «مخلوق ناقصالخلقهٔ» خود را از خشم مردم ایران و به ویژه خشم مردم آذربایجان برهانند.
از این رو، با ابلاغ دستور از مسکو سرهنگ قلیاوف کنسول اتحاد شوروی در تبریز و یا فرمانروای واقعی فرقهٔ دموکرات، سید جعفر پیشهوری در حضور اعضای کمیتهٔ مرکزی فرقهٔ دموکرات که در ایوان ساختمان این فرقه گردآمده بودند، ضمن سخنان کوتاهی از مقام خود کنارهگیری کرد و محمد بیریا را به عنوان رهبر فرقهٔ دموکرات معرفی نمود.
آقای دکتر نصرتالله جهان شاهلو از اعضای گروه معروف به 53 نفر، از فعالان حزب توده و معاون پیشهوری در اینباره مینویسد: *
«آقای پیشهوری و من از در شمالی ساختمان فرقه بیرون شدیم و با قرار قبلی به کنسولگری شوروی نزد آقای سرهنگ قلیاوف رفتیم.
آقای قلیاوف در اتاق کوچکی ما را پذیرفت. آقای پیشهوری که از روش ناجوانمردانهٔ روسیان سخت برآشفته بود، به سرهنگ قلیاوف پرخاش کرد و گفت: شما ما را آوردید میان میدان و اکنون که سودتان اقتضا نمیکند، ناجوانمردانه ما را رها کردید. از ما گذشته است؛ اما مردمی را که به گفتههای ما سازمان یافتند و فداکاری کردند، همه را زیر تیغ دادهاید. به من بگویید پاسخگوی این همه نابسامانیها کیست؟
آقای سرهنگ قلیاوف که از جسارت آقای پیشهوری سخت برآشفته بود، زبانش تپق زد و یک جمله بیش نگفت:
سنی گتیرن، سنی دییر گت
کسی که تو را آورد، به تو میگوید برو )
سخن کوتاهِ سرهنگ قلی اوف کنسول اتحاد شوروی در تبریز به سید باقر پیشهوری رهبر فرقهٔ دموکرات آذربایجان، ماهیتِ این فرقهٔ ساخته و پرداختهٔ مسکو را در دوران اشغال آذربایجان از سوی ارتش سرخ به خوبی نشان میدهد و سخنان وی نیز این سخن پیشهوری که شما ما را آوردید میان میدان و اکنون که سودتان اقتضا نمیکند، ناجوانمردانه ما را رها کردید...، دیگر جای هیچگونه «اما و اگر» در مساله ماهیت فرقهٔ دموکرات آذربایجان باقی نمیگذارد. اما پرسش اینجاست که بی مهری چند سالهٔ دولت نسبت به این رخداد بزرگ ملی، چراست و برای چیست؟
چنان که گفته شد: روز 21 آذر 1325، پیش از آن که پای ارتش به تبریز برسد، مردم تبریز با خیزش شکوهمند خود، بساط فرقه را چنان در هم پیچیدند که با ورود ارتش به تبریز، نشانی از فرقه و «فرقهچیها» بر جای نبود.
چرا دولت، نام خیابان 21 آذر را به 16 آذر دگرگون کرد. درست است که میبایست مبارزهٔ هماندیشان شهید ما در رخداد 16 آذر 1332 ( چند ماه پس از استقرار حکومت کودتا و به سقوط کشاندن دولت ملی دکتر محمد مصدق ) گرامی داشته میشد و پایداری دلیرانهٔ دانشجویان هماندیش شهید دانشجو ارج گذاشته میشد. برای این کار شایسته، خیابان خاوری دانشگاه تهران به نام 16 آذر نام گذاری میشد؛ نه این که با زدودن نام 21 آذر از خیابان باختری دانشگاه، این کار انجام میگردید.
21 آذر 1325، نماد، همبستگی ملی ایرانیان، نماد طرد بیگانگان، نماد ایستادگی و جانبازی مردم آذربایجان و به ویژه مردم تبریز در دوران حکومت یکسالهٔ سیاه فرقهٔ دموکرات بر آذربایجان و سرانجام نماد «نجات آذربایجان» و نماد «گریز اهریمن» است.
* ما و بیگانگان ـ خاطرات سیاسی دکتر نصرت الله جهانشاهلو افشار ـ انتشارات سمرقند ـ چاپ سوم 1393 ـ ر 186