تاریخ دوره اسلامی
خدای نامه یا سیرتالملوک
- تاريخ دوره اسلامي
- نمایش از یکشنبه, 26 خرداد 1398 21:29
برگرفته از مجله خواندنی شماره 66، سال نهم، شماره 66، اردیبهشت و خرداد 1390، رویه 49
به دنبال فروپاشی شاهنشاهی ساسانیان، رفتهرفته کار برگردان بننبشتها [منابع و مآخذ] ایرانیان که به زبان فارسی میانه (پهلوی) به زبان عربی آغاز شد:(1)
عموم مترجمین این آثار، ایرانی بودند... بزرگترین و مشهورترین این مترجمان، ابنمقفع بود که در 142 یا 143 [قمری/ خورشیدی]، کشته شد. وی ترجمهای از خداینامه را که سیرت پادشاهان قدیم ایران بود، کرد. ترجمهای که پس از وی به سیرتالملوک معروف شد... ترجمهای که او کرد، مثل اصل پهلوی کتاب، گم شده است. کتابهای دیگری درهمین موضوع و مربوط به تاریخ و داستانهای پهلوانی ایران قبل از اسلام نیز ترجمه شده بود که فهرست از آنها در کتاب «الفهرست» و کتابهای مسعودی و ابنقتیبه و غیر هم داده شده است و تمام آنها از دست رفته است.
حمزهی اصفهانی (سدهی چهارم هجری)، از بننبشتها (منابعی) که از آنها، برای سالشماری تاریخ ایران بهره برده است، اینگونه نام میبرد:(2)
سیرملوکالفرس به نقل از ابنمقفع
سیرملوکالفرس به نقل از محمدبن جهم برمکی
تاریخ ملوکالفرس، برگرفته از خزانهی مامون
سیرملوکالفرس، به نقل از زاویه ابن شاهویه اصفهانی.
سیرملوکالفرس، به نقل از محمدبن بهرامبن مطیار اصفهانی.
تاریخ ملوک نبی ساسان، به نقل از هشامبن قاسم اصفهانی.
تاریخ ملوک نبیساسان، به تصحیح بهرامبن مردانشاه موبد کورهی شاپور در فارس.(3)
گرچه حمزهی اصفهانی، به ظاهر به سه دسته کتاب یعنی «سیرالملوکالفرس»، «تاریخ ملوکالفرس» و «تاریخ ملوک نبیساسان» اشاره دارد؛ اما همگی آنها، همان خداینامه یا خداینامهها هستند.
همچنین حمزهی اصفهانی از گفتهی بهرام مردانشاه موبد کورهی شاپور در فارس، نقل میکند:
گردآوردم بیش از بیست نسخه از کتاب موسوم به خداینامه تا اصلاح کنم تواریخ ملوک فرس را از زمان کیومرث پدر بشر تا پایان روزگار ایشان و انتقالی ملک به تازیان.
مسعودی در ذکر طبقات ملوک ایران، میگوید:(4)
به سال سیصد و سوم[قمری] در شهر استخر فارس، به نزد یکی از بزرگزادگان ایران کتابی بزرگ دیدم که از علوم و اخبار ملوک و بناها و تدبیرهای ایرانیان، مطالب فراوان داشت که چیزی از آن را در کتب دیگر، چون خداینامه و آییننامه و غیره ندیده بودم. تصویر بیست و هفت تن از ملوک ایران از خاندان ساسانی – بیست و پنج مرد و دو زن – در آن بود و هر یک را به روز مرگ، پیر بوده یا جوان، با زیور و تاج و ریش و چهره تصویر کرده بودند، با قید اینکه اینان، چهارصد و سی و سه سال و یکماه و هفت روز، پادشاهی کردهاند و چنان بوده که وقتی یکی از شاهان به مردی، تصویر او را کشیده، به خزینه میسپردند تا زندگان از وصف مردگان، بیخبر نمانند.
صورت پادشاهانی که به جنگ بودند، ایستاده و پادشاهی که به کاری میپرداخت، نشسته بود، با ذکر سرگذشت هر پادشاه و رفتار وی با خواص یاران و عوام رعیت و حادثهها و اتفاقات مهم که به دوران پادشاهی وی پدید آمده بود...
نخستین پادشاه، اردشیر بود که در زمینهی سرخ درخشان و لباسش به رنگ آبی آسمانی و تاجش، سبز و طلایی بود و نیزهای به دست داشت و ایستاده بود و آخرشان یزدگرد پسر شهریار پسر خسرو پرویز بود که در زمینهی سبز مزین، با لباس مزین آسمانی با تاج قرمز، ایستاده و نیزه به دست در حالی که به شمشیر تکیه کرده بود، با رنگ شگفت که نظیر آن، یافت نمیشود و با طلا و نقرهی محلول و مس حکاکی شده، صفحه به رنگ و ونیزی بود، با ساختن عجیب که از فرط نیکویی و دقت ساخت، ندانستم کاغذ است یا پوست.
این کتاب که مسعودی در سال 303 ق (294 خ) در نزد بزرگزادهای در شهر استخر فارس دیده، باید همان کتابی باشد که حمزهی اصفهانی نیز آن را میشناخت و از آن به نام کتاب «صور ملوک نبی ساسان»، یاد میکند. حمزهی اصفهانی با بهرهگیری از این کتاب به وصف پادشاهان ساسانی و رنگ تنپوش آنان و...، سخن گفته است. این شیوهی آراستن کتابها با تصویرها، مورد بهرهگیری «مانی» در کتاب دینی خود «ارژنگ» یا «ارتنگ» شد که میبایست این نام، ویژهی کتابهای تصویردار میبوده.
شیوهی ارتنگ کردن در دوران پس از ساسانیان، به میان شاهنامهها راه یافت و با کشیدن تصویرهایی در شاهنامهها و سپس دیگر کتابها، این قرارداد (سنت) عصر ساسانی که بدون هر گونه دودلی، میبایست از قرارداد بسیار کهنتری سرچشمه گرفته باشد که اسناد آن امروزه در دست ما نیست، پی گرفته شد و از اینجا، به جاهای دیگر رفت.
پینوشتها:
1- نشریه انجمن فرهنگ ایران باستان – مجتبی مینوی – شماره یک – سال هشتم – فروردینماه 1349 ، رویههای 31-1
2- حمزهی اصفهانی – فصل اول/ آثار نیاکان و گفتههای معاصران – بیژن غیبی – انتشارات نمودار – آلمان 1377 یزدگردی ، ر 46
3- همان
4- التنبیه و الاشراف – ابوالحسن علیبن حسین مسعودی – ترجمه ابوالقاسم پاینده – بنگاه ترجمه و نشر کتاب – تهران 1349 ، رر 100-99