سه شنبه, 15ام آبان

شما اینجا هستید: رویه نخست کتاب‌شناخت کتاب‌ خالقی مطلق - فردوسی – شاهنامه / نگاهی به کتاب «سخن‌های دیرینه»

کتاب‌

خالقی مطلق - فردوسی – شاهنامه / نگاهی به کتاب «سخن‌های دیرینه»

برگرفته از مجله بخارا شماره 29-30 ، 05/07/1382

مرتضی هاشمی پور


كتاب سخنهاي ديرينهسخن‌های دیرینه
(سی گفتار درباره فردوسی و شاهنامه)
نوشته دکتر جلال خالقی مطلق
به کوشش علی دهباشی
چاپ اول ـ 1381
488 صفحه ـ نشر افکار

 

 

 

 

بعید می دانم کسی با این سخن استاد فقید مجتبی مینوی هم داستان نباشد که: «شاهنامه فردوسی از برای مردم ایران از سه لحاظ مهم است: اول اینکه یکی از آثار هنری ادبی بسیار بزرگست و از طبع و قریحه یکی از شعرای بزرگ قوم ایرانی زاده است و بر اثر همت و پشت کار و فداکاری او و بیست سی سال خون جگر خوردن او بوجود آمده است. دوم اینکه تاریخ داستانی و حکایت نیاکان ملّت ایران را شامل است و در حکم نسب نامه این قوم است. سوم اینکه زبان آن فارسی است و فارسی محکم‌ترین زنجیر علقه و ارتباط طوایفی است که در خاک ایران ساکنند.1»

از سوی دیگر نام استاد دکتر جلال خالقی مطلق با شاهنامه، این حماسه ملی ایران، در آمیخته است به گونه‌ای که به محض شنیدن نام ایشان، شاهنامه به خاطر می‌آید. استاد با فروتنی در سر سخن عنوان کتاب را برگرفته از شاهنامه و به معنی حرفهای کهنه می‌گیرد. در کارنامه دکتر خالقی مطلق، پیشتر و آن هم به همت علی دهباشی، «گل رنجهای کهن» را می‌بینیم. سخن‌های دیرینه ادامه مجموعه پیشین است. در صفحات نخستین پس از معرفی کوتاه استاد خالقی مطلق و برشمردن مجموعه تألیفات و مقالات (به زبانهای مختلف)، نقد، پاسخ به نقد، گفتگو، یادداشت‌های کوتاه، داستان و نمایشنامه، فیلمنامه و شعر.

گفتار نخست «قطعاتی از اسطوره‌های ایرانی در نوشته‌های گریگور ماگیستروس» که ترجمه‌ای از متن آلمانی است و چند یادداشت توسط مترجم بر آن افزوده شده است.

گفتار دوم «یکی دخمه کردش ز سمّ ستور» نگاهی به پایان نبرد رستم و سهراب دارد. رستم پس از کشتن سهراب به فکر ساختن دخمه‌ای برای سهراب می‌افتد و از دستبرد سارقان هراسان است. لذا تصمیم می گیرد که گور فرزند را به جای زر از سم اسب بسازد.

گفتار سوم «درباره عنوان داستان دوازده رخ» است. مؤلف پس از بررسی این داستان به این نتیجه می‌رسد که این داستان از آغاز حداقل دو عنوان داشته است یکی دوازده رخ و دیگری داستان گودرز با پیران.

گفتار چهارم «یکی مهتری بود گردنفراز» نام دارد. این گفتار به بازشناسی شخص سوم از سه شخصی که فردوسی آنها را می‌ستاید اختصاص دارد. استاد خالقی مطلق با نگاهی دقیق و عالمانه نشان می‌دهد که شخص موردنظر فرزند ابومنصور محمد بن عبدالرزاق است.

گفتار پنجم «جوان بود و از گوهر پهلوان» نام دارد. این گفتار مطالعات سپس‌تر درباره گفتار پیشین است و به نوعی تکمله‌ای بر فضل قبل می‌باشد.

گفتار ششم به «تطهیر معنوی با آب در شاهنامه» اختصاص دارد. همانگونه که از عنوان پیداست این گفتار به این نکته می‌پردازد که در شاهنامه آب نه تنها پاک‌کننده اجسام است بلکه هر چیز را که از نظر معنوی ناپاک باشد می‌شوید.

گفتار هفتم «اهمیت شاهنامه فردوسی» را بر می‌شمارد. مؤلف شاهنامه‌شناس تلاش می‌کند که اهمیت شاهنامه را برای «همه» تبیین کند و «نه چند تن اهل فن».

1ـ شاهنامه و میتولوژی 2ـ شاهنامه و تاریخ 3ـ شاهنامه و فرهنگ باستان

4ـ شاهنامه و ادبیات پهلوی 5ـ شاهنامه و فرهنگ ایران اسلامی 6ـ شاهنامه و زبان فارسی 7ـ شاهنامه و ادبیات فارسی 8ـ شاهنامه و هنر شاعری 9ـ شاهنامه و ملیت ایرانی شاخصه‌هایی هستند که به عنوان اهمیت شاهنامه معرفی می‌شوند.

عنوان گفتار هفتم «نگاهی کوتاه به فن داستان‌سرایی فردوسی» است. نویسنده چند دلیل برای برتر بودن فن داستان‌سرایی فردوسی ذکر می‌کند. به عنوان مثال به این نکته توجه می‌شود که فردوسی توانایی شگفت‌آوری در آفرینش لحظه‌های مهیج و دراماتیک دارد.

گفتار نهم «یادی از دانشمند رنجیده و ناکام : فریتس ولف» است. استاد خالقی مطلق پس از یادی از فریتس مایر اثر «فرهنگ شاهنامه» او را مهمترین کار درباره شاهنامه می‌داند.

گفتار دهم «عناصر درام در برخی از داستان‌های شاهنامه» نام دارد. این گفتار به بررسی عناصر درام در سه داستان سیاوخش، فرود سیاوخش و رستم و اسفندیار اختصاص دارد. که در چهار بخش تحلیل می گردد: 1ـ پیش درآمد درام 2ـ ساخت درام 3ـ درگیری در درام 4ـ زبان درام.

گفتار یازدهم به «افسانه بانوی حصاری و پیشینه قالب ادبی آن» می‌پردازد. در این فصل به اهمیت چیستان در فرهنگ ما و اینکه افسانه بانوی حصاری که به طریق رمز بیان شده، در دیگر کتب کهن سابقه‌دار است، اشاره می‌کند.

گفتار دوازدهم نگاهی به «آغاز و انجام داستان‌های شاهنامه» دارد. داستان‌های شاهنامه با مقدمه‌ای در آغاز داستان در موضوعات اندرز و موعظه و وصف حال یا وصف طبیعت شروع می‌شود.

سه گفتار سیزدهم و چهاردهم و پانزدهم به موضوع « ایران در گذشت روزگاران» اختصاص دارد. مؤلف با نشان دادن پیشینه ایران در شاهنامه و اوستا و همچنین توجه به این نکته که در شاهنامه ایرانیان دعوی رهبری جهان و ایجاد نظم براساس بینش ایرانی مبارزه نیک و بد را دارند می‌پردازد. نویسنده «این خود برتربینی و بیگانه ستیزی را، نه می‌ستاید و نه نکوهش می‌کند، بلکه فقط ثبت کرده است. ولی اینک در پایان می‌افزاید که به نیروی همین آگاهی ملی و فرهنگی بود که ایران توانست پیروزی اسکندر و عرب و ترک و مغول را تا حد بسیاری خنثی کند و خود را در دریای طوفانی تاریخ تا زمان حاضر بر سر آب نگهدارد.»

گفتار شانزدهم به «ایران‌گرایی در شاهنامه» می‌پردازد. نویسنده به چهار عنوان اصلی در بررسی ویژگی‌های کشش به ایران در شاهنامه اشاره می کند:

1ـ نگهداشت فرهنگ ایران 2ـ آرمان معنوی شاهنامه 3ـ پاسداری زبان فارسی

4ـ پیام ملی شاهنامه.

از گفتار هفدهم تا بیست و دوم مءلف با نگاهی دقیق و موشکاف به بررسی ارتباط بین «مرداس و ضحاک»، «کیکاوس و دیاکو» و «کیکاوس و کیاگسار»، «کیخسرو و کوروش» و «هوشنگ و دیاکو» با توجه به منابع مختلف می‌پردازد.

گفتار بیست و دوم به «برخی از باورداشت های همسان میان مآخذ هخامنشی و روایات شاهنامه» اختصاص دارد. ایرانیان علاقمند به تبدیل تاریخ به اسطوره هستند. استاد خالقی مطلق به برشمردن چند نمونه از این خوی ایرانی می‌پردازد.

گفتار بیست و سوم «اهمیت و خطر مآخذ جنبی در تصحیح شاهنامه» نام دارد. دشواری‌ها و تعدد کتب و نسخ در تصحیح شاهنامه و همچنین منابعی که درست یا نادرست ابیاتی از شاهنامه را در خود دارند، موضوع این گفتار را تشکیل می‌دهند. این فصل به علت نگاه دقیق و موشکاف و استناد به کتب متعدد تا اندازه‌ای تخصصی شده است.

عنوان گفتار بیست و چهار «اشتقاق‌سازی عامیانه در شاهنامه» است. در این گفتار مؤلف به بررسی وجه تسمیه و اشتقاق‌سازی (برایش‌سازی) چند کلمه با استفاده از متون کهن از جمله شاهنامه می‌پردازد.

«نظری درباره هویت مادر سیاوش» عنوان گفتار بیست و پنجم است. این گفتار با نگاهی دقیق به منابع گونه گون به نکته‌ای بدیع و تازه در باره نیت مادر سیاوش با وی می‌رسد.

گفتار بیست و ششم «نگاهی به هزار بیت دقیقی و سنجشی با سخن فردوسی» نام دارد. مؤلف ابتدا به ویژگی‌هایی درباره شیوه سخنسرایی دقیق و نیز اعتقادات او اشاره می‌کند سپس به خصوصیات لغوی و دستوری در شعر او می‌پردازد و نتیجه‌گیری می‌کند.

گفتار بیست و هفتم «درباره لقب بهرام، سردار مشهور ساسانی» است. نویسنده در این فصل هم بعد از بررسی منابع مختلف به این نتیجه می‌رسد که شوبین لقب بهرام نیز تحریف دیگری از لقب آرش می‌باشد.

گفتار بیست و هشتم ترجمه یکی از آثار تئودور نولدکه است. این گفتار به بررسی پیشینه «دیو سپید مازندران» و مقایسه آن با دیگر ادیان و ملل از جمله هندی و اسلاوی و یونانی است، می‌پردازد.

در گفتار بیست و نهم مؤلف می‌کوشد نشان دهد «تاریخ روز پایان نظم شاهنامه» به کدام یک از دست‌نویس‌های شاهنامه اختصاص دارد. سال 384 هجری یا 400 هجری.

گفتار سی ام «تکرار در شاهنامه» را مورد نقد و بررسی قرار می‌دهد. مؤلف ضمن تحلیل علل تکرار در شعر فارسی و ذکر چند مورد معتقد است که فردوسی هیچ یک از داستانهای خود را از مأخذ شفاهی نسروده بلکه همگی را از منابع کتبی به نظم درآورده است. در پایان تکرار در شاهنامه را با توجه به حجم عظیم و کار طاقت‌فرسای سرایش آن قابل چشم پوشی می‌داند.

خوانندگان پس از مطالعه کتاب به این نتیجه می‌رسد که این مجموعه که به همت علی دهباشی تهیه شده است کاری است نو و سرشار از سخن‌های تازه. نکته‌ای که نگران‌کننده است این است که استاد دکتر خالق مطلق از سال 1992 به علت مشغله کاری و کسالت دیگر در کنگره‌ها و همایش‌ها شرکت نمی‌کنند. با امید به سلامتی استاد با این بیت این گزارش را به پایان می برم.

تنت به ناز طبیبان نیازمند مباد
وجود نازکت آزرده گزند مباد

 
پانوشت‌ها:
1. فردوسی و شعر او، نگارش مجتبی مینوی، چاپ دوم، فروردین ماه 1354، کتابفروشی دهخدا.


ایستاده بر باروی شهر ویران

برگرفته از مجله بخارا، شماره 66، مرداد و شهریور 1387

فرشاد قربانپور

سخن‏های دیرینه
(سی گفتار درباره‏ی فردوسی و شاهنامه)
نوشتۀ دکتر جلال خالقی مطلق
به کوشش علی دهباشی
نشر افکار
چاپ دوم:1386
488 ص-7500 تومان

«باشد که کتاب دوستان پیش از خرید این کتاب نگاهی به این یادداشت بیندازند تا سپس‏تر پشیمانی نبرند و نویسنده شرمسار نگردد»این آخرین پاراگراف«سرسخن»کتاب«سخن‏های‏ دیرینه»است که توسط خود نویسنده یعنی دکتر«جلال خالقی مطلق»نوشته شده است این‏ کتاب مجموعه مقاله و حاوی 30 گفتار است. کتاب سخن‏های دیرینه حکایتی دیرینه نیز با خود همراه دارد. قصه در مورد مردی است که پارسی گویش خوانده‏اند و آن را خداوندگار سخن‏ سرایی پارسی و نیز حماسه‏ها نیز نامیده‏اند او فردوسی پاکزاد است که در دوره عسرت مردی‏ دیگر همچون او به تنقیح و بازشناسی آثار او پرداخته است. بررسی گفتارها در مورد فردوسی و شاهنامه‏اش و نیز بحث‏های مربوط به آن از جمله آنچه که دیگران و متاخرین پیرامون شاهنامه و فردوسی گفته‏اند و بررسی تحلیل گفتارها و نوشته‏های آنان که چند نفری نیز ایرانی نیستند در این کتاب دستمایه نویسنده قرار گرفته است. همچنین بحث‏های دیگری از جمله نگریستن به‏ جهان و موضوعاتی که فردوسی به آنان می‌نگریست، اما با نگاه فردوسی از جمله دیگر حکایت‏های گرانسنگ این کتاب است و خالقی به نظر خوب توانسته از این راه بسر آید و البته نه‏ همچون فردوسی که «بسی رنج بردم در این سال سی» بلکه کاری که استاد خالقی انجام داد مصداق دیگری دارد. شاید بتوان گفت:«بسی رنج بردم در این سال چهل». آری خالقی بیش از 40 سال برای شاهنامه، در مورد شاهنامه و فردوسی و برای زبان پارسی ایرانی تحقیق و پژوهش کرده است تا در نهایت بتواند شاهنامه فردوسی را با تصحیح خودش به چاپ برساند که‏ این مهم نیز در این آخرین روزهای مفصل سیاه و سرد سال 86 تحقق یافته و جمشید شاهنامه‏ توانست به پیروزی برسد و همچون بهار درآید، اما تأسف از اینکه در این روزها استاد خالقی به‏ دلیل فقدان نیروی جوانی و بی‏توجهی‏ها و غربت نتوانست خود در آئین رونمایی شاهنامه‏ فردوسی‏اش که در 8 جلد منتشر شده است، حضور یابد. اما خالقی در کتاب سخن‏های دیرینه به‏ بحث و بررسی قصه‏های شاهنامه نیز پرداخته است. ضحاک، کیکاووس، هوشنگ، دیاکو، کیخسرو، شیرین، سیاوش و...همه از سوی او بررسی شده‏اند و از این مهمتر او به بحث‏های‏ مفهومی نیز در این رابطه پرداخته است. از جمله به مفهوم آب و مطهر بودنش از نظر شاهنامه و نیز«دیو»که در آئین ایرانی جایگاهی ویژه دارد و همچنین به بحث ایرانگرایی در شاهنامه نیز پرداخته است. خالقی حتی از هزار بیتی که دقیقی قبل از فردوسی سروده بود غافل نمانده و آن را نیز بررسی کرده است که در همه این موارد جای تقدیر و تشکر دارد. خالقی خود در این کتاب در مورد فردوسی می‏نویسد:«فردوسی به کسی می‏ماند که به باروی ویران شهری سوخته ایستاده‏ است و شکوه بر باد رفته آن را توصیف می‏کند از پیکر مردگان کاخ و میدان می‏سازد و از دود و آتش،باغ و گلشن ولی هرچند گاه،یک بار هم به خود می‏آید و با دیدن وضع دلخراش موجود به بی‏مهری و بدگوهری جهان نفرین می‏فرستد و زبان به پندواندرز می‏گشاید.بدین‏ترتیب توصیفی که فردوسی از ایران کهن می‏کند عمیقا با پرسش از هدف و مفهوم زندگی آمیخته است. فردوسی با این پرسش بی‏پاسخ پرآب،بی‏غش همه سخنوران پس از خود را از درد ایران‏ دردآلود کرده است».و جایگاه خالقی نیز در همین است. این رمز شناخت خالقی و آثارش است. او نیز همچون خداوند شعر و ادب پارسی تمام عمر گرانش را کمر به بررسی و تحلیل تمام آن‏ چیزهایی صرف کرده است که فردوسی در بالای دیوارها و باروی ویران شهر سوخته می‏دید. وقتی خالقی پس از 40 سال تلاش بی‏وقفه هنوز نتوانست کوچک‏ترین تحسینی را شاهد باشد و از این گذشته در غم غربت نیز می‏سوزد چه تفاوت دارد با آن فردوسی که ایستاده بود بر باروی‏ ویران شهری سوخته. آری خالقی نیز بر همان بارو ایستاده اما به گمان،سعی دارد دوباره به‏ ساختن آن بارو بیندیشد. خالقی متولد بیستم شهریورماه 1316 است.ازاین‏رو چهار سال‏ بیشتر نداشت که ایران صحنه تاخت‏وتاز انگلیس و روس شد و شاید همین بود که بنیاد‏ ملی‏گرایی او را ریخت تا به بازآفرینی شاهنامه بپردازد.خالقی در سال 1349 موفق به اخذ دکتری از دانشگاه کلن ‘آلمان در رشته شرق‏شناسی،مردم‏شناسی و تاریخ قدیم شد.از سال 1350 نیز در بخش ایران‏شناسی دانشگاه هامبورگ به تدریس زبان و ادبیات فارسی و فرهنگ ایران‏ پرداخت.از دکتر خالقی تاکنون 12 کتاب و ده‏ها مقاله منتشر شده است.دو مجلد از کتاب‏های‏ وی نیز با عنوان«سخن‏های دیرینه»و«گل رنج‏های کهن»که درباره فردوسی و شاهنامه است به‏ صورت مجموعه مقالات و به همت علی دهباشی منتشر شده است.

دیدگاه‌ها   

0 #1 Guest 1391-12-13 12:36
با سلام و عرض ادب .از شما دعوت میگردد در برنامه آزاد شاهنامه خوانی استاد شجاع پور که روزهای سه شنبه از ساعت 18-16 در فرهنگسرای ملل برگزار میباشد شرکت فرمایید ./پارک قیطریه .22215062 .
نقل قول کردن

نوشتن دیدگاه


تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

در همین زمینه