ضرب المثل
کاریکلماتور - مجله خواندنی شماره 89
- ضرب المثل
- نمایش از سه شنبه, 01 دی 1394 19:22
برگرفته از ماهنامه خواندنی شماره 89، سال چهاردهم، آذر و دی 1394، ص 35
محمدتقی حرآبادی
* اگر یک لحظه دریچهی عقلت را ببندی، با نگاه اسیدیت میتوانی چشم دنیا را کور کنی!
* برای گندمهای نکاشته، همه چیز را درو میکنند!
* بدون مهر اگر ساکن مسکن مهر هم باشی، هیچکس دوستت ندارد!
* داعش آتشیست که از گور بنیعباس و بنیامیه بیرون میآید!
* از دراز شدن چانهی «کری» همه فهمیدند که در چانهزنی وین کوتاه نیامده !
* آدم بیهنر اگر به هنرستان هم برود، موقع برگشتن راه را گم میکند.
* پیری موهایش را تراشیده بود، تا بگوید جوان سرطانیست!
* زمین آنقدر ناپاک شده، که برای باران هم پاپوش میدوزد!
* سیاهکاری 041 خلیفه، آنقدر چشممان را باز کرده که پرچم سیاه داعش چشم گاو است!
* از وقتی ریش کارش درآمده، تهریش میگذارد!
* آنقدر در خودم فرو رفتهام، که هیچ طلبکاری پیدایم نمیکند!
* کلاهی که بشود بر سر هر کسی گذاشت، به درد قاضی کردن نمیخورد!
* قاضیای که کلاهش را قاضی کرده بود به صد بار اعدام محکوم شد!
* عزیزم حالا که دلم برایت پرواز میکند، نیاز نیست از راه زیرزمینی به دیدارم بیایی!
* نمیدانم بهای خندیدن چقدر است، که هروقت ابرها میگریند، تهران میخندد!
* آنوقتها که در دلم جا داشتی رفتی، حالا که دلم برایت تنگ شده برگشتی!
* مادرم آزادی را به بهای بهشت خرید، اما بچههایش میخواهند آن را پس بگیرند!
* آنقدر پشت سرم حرف میزنند، که فکر میکنم از دنیا رفتهام.
* در کلاس دموکراسی، با کلاسها شرکت نمیکنند.