شعر
ای سرزمین من - سرودهٔ شادروان شاهرخ مسکوب
- شعر
- نمایش از دوشنبه, 26 مرداد 1394 11:27
شادروان شاهرخ مسکوب
در خاکهای تو
ای سرزمین من،
عشق عزیز من،
بیخویش و بیکران،
با چشمهای باز،
با قلب داغدار،
همچون شقایقی،
رویید سرخ فام.
ای سرزمین من،
ای سرزمین من
بر خاکهای تو،
در دست مردمت،
روییدهام به رنج
زیرتگرگ و باد،
باران ضربهها
طوفان سهمناک،
روییدهام به رنج
همچون چنارها،
با پنجههای سخت
در قلب قلب تو،
من ریشه کردهام،
دهها هزار سال
ای کوههای رنج
ای چشمههای اشک،
ای سرزمین من
خواهم که بر تنت
پوشم حریر سبز
از هدیه بهار،
در کوچههای شهر
بر سبزههای دشت.
ای سرزمین من!
خواهم گشاده دست
باشی و مهربان،
دریای موج زن
از خوشههای زرد،
چون گیسوی طلا
لغزد به چهرهات
هر جا غریو کار،
هر جا خروش عشق،
لای لای مادران،
لبخند کودکان،
در خوابهای ناز.
خواهم هزار بار
گلگون کنم رخت،
در خون قلب خویش
اندام خاکیت.
ای سرزمین من!
ای سرزمین من