نامآوران ایرانی
خیام از نگاه علامه جعفری
- بزرگان
- نمایش از چهارشنبه, 29 ارديبهشت 1389 07:20
- بازدید: 5000
برگرفته از خبرآنلاین - مهناز ابهری - به نقل از فارس
به دلیل شهرت عالمگیر حکیم عمر خیام، کتابها، رسالهها و مقالههای بسیاری درباره وی به تحریر درآمده است، اما در غالب این آثار عمدتاً به جنبة شاعری و رباعیات او پرداخته شده و بعد فلسفی، کلامی و مذهبی تالیفات او مغفول مانده و یا به صورت بایسته مورد بررسی و تحلیل قرار نگرفته است.
از این رو خیام در روزگار ما بیشتر به عنوان شاعر و رباعی سرا شناخته شده تا حکیم و فیلسوف و دانشمند و عالم دین، حال آن که وی در عصر خویش به عنوان فیلسوف و منجم و ریاضیدان و حتی عالم دین شناخته میشد نه به عنوان شاعر، چنان که لقب امام، حکیم، حجةالحق و... که در کتابهای معاصران خیام درباره او به کار رفته است، گواه چنین اشتهاری است. هم نظامی عروضی نویسندة کتاب چهار مقاله که بنا به تصریح خود در سال 506 هـ در کوی برده فروشان شهر بلخ با وی دیدار داشته است، چنین القابی را دربارة وی به کار میبرد1 هم علی بن زید بیهقی مولف تتمه صوان الحکمة2.
حتی یک قرن بعد از درگذشت خیام هم بعد فلسفی وی غلبه داشته، گرچه دراین هنگام رباعیات او نیز شهرتی داشته است. چنان که از کتاب مرصادالعباد نجمالدین رازی بر میآید در قرن هفتم خیام همچنان به عنوان فیلسوف شناخته میشد، هر چند نجمالدین رازی به نکوهش عقاید وی میپردازد و رباعیات خیام را مبنای داوری خود درباره او قرار میدهد، اما در عین حال او را فلسفی می داند. 3 و این موید آن است که در این قرن وی همچنان به عنوان فیلسوف شهرت داشته است.
غالب کسانی که در عصر ما به بحث و پژوهش درباره خیام پرداختهاند، رباعیات او را در محور تحقیقات و داوریهای خود قرار دادهاند و بدون توجه به آثار دیگر خیام که حاوی دیدگاههای فلسفی و کلامی اوست، به تبیین محتوا و درونمایه رباعیات وی برخاستهاند، و به همین سبب افکاری را به وی نسبت دادهاند که با فحوای دیگر آثار بازمانده از وی سازگاری ندارد. در این میان زندهیاد استاد علامه محمدتقی جعفری تنها پژوهشگری است که کوشیده است بر مبنای کتابها و رسالههای فلسفی و کلامی خیام به بررسی و تحلیل رباعیات منسوب به او بپردازد و تشابه و تضاد محتوای رباعیات او را با آثار دیگر وی باز نماید.
چنین شیوهای در مطالعه و تحلیل رباعیات خیام در نوع خود، شیوهای است علمی و راهگشا که دستاوردهای آن میتواند در روشن ساختن ابهامات موجود درباره شعر و شخصیت خیام، سودمند و تاثیرگذار باشد. در حقیقت استاد جعفری بیشتر از طریق بررسی آرای فلسفی، کلامی و اشارات مذهبی موجود در کلام خیام به تحلیل شخصیت وی و بازشناسی مضامین رباعیات او پرداختهاند، و به همین دلیل به نتایج متفاوتی در خیامشناسی دست یافتهاند که در نوع خود تأملبرانگیز است. استاد جعفری بر این عقیده است4 که نمی توان رباعیات خیام را بدون توجه به تفکرات فلسفی ودیدگاههای کلامی و اعتقادات مذهبی وی مورد بررسی قرار داد. اگر از منظر تالیفات فلسفی و کلامی وی به تامل در رباعیات او بپردازیم ناگزیر تنها بخشی از رباعیات منسوب به او را با نظام اعتقادی و بینش فلسفی وی سازگار خواهیم یافت مگر این که معتقد باشیم که خیام انسان چندشخصیتی بوده است.
بدین معنی که در هستیشناسی، فیلسوفی بوده که به اصالت و عظمت حیات و آفرینش اعتقاد داشته و آن را وابسته به خداوند هستی آفرین میدانسته، ولی از دیدگاه ادبی جهان را فاقد هدف و زندگی را بیهوده تلقی میکرده است. او یا این که بر این عقیده باشیم که آن دسته از رباعیات وی که دارای مضامین پوچگرایانه و عشرت جویانه است به دورهای از حیات وی تعلق داشته و آن گروه از رباعیات که محتوای آنها بادیدگاه فلسفی و کلامی و مذهبی آثار دیگر وی هم سویی و هم خوانی دارد متعلق به دوره کمال فکری و علمی او بوده است.
استاد جعفری در آغاز پژوهش خویش درباره شخصیت خیام میکوشد تا رباعیات او را براساس درونمایه فلسفی و فکری آنها دستهبندی کند. از این رو ایشان رباعیات منسوب به خیام را به چهار و دسته مهم تقسیم میکند. دسته اول مشتمل بر رباعیاتی است که محتوای آنها را بیوفایی دنیا، سرعت گذر سالیان عمر و منتهی شدن همه طراوتها و شادابیها به پژمردگی و افسردگی تشکیل میدهد.
دسته دوم در برگیرنده آن گروه رباعیات است که مؤید محدودیت معرفت بشری و ناتوانی انسان از کشف اسرار هستی و نا محدود بودن رازهای آفرینش است. دسته سوم آن دسته از رباعیاتی را شامل میشود که مبلغ لذتپرستی، دم غنیمتشماری و خوش باشی است و بالاخره، دسته چهارم، مشتمل بر رباعیاتی است که متضمن مفاهیم پوچگرایانه و مروج بیاساس و بیهدف بودن آفرینش است.
به اعتقاد استاد جعفری: با توجه به دیدگاههای فلسفی و کلامی و هم با عنایت به القاب و عناوینی که معاصران خیام درباره او به کار بردهاند، رباعیات گروه سوم و چهارم را به سبب تناقض فکری و شخصیت علمی و اعتقادات کلامی و مذهبی خیام نمیتوان در شمار سرودههای وی قلمداد کرد.
برای اثبات چنین مدعایی لازم است به اجمال، تفکرات فلسفی و کلامی خیام را براساس استنباط تفصیلی استاد جعفری از نظر بگذرانیم.
اندیشههای فلسفی و کلامی خیام
چنان که پیش از این اشاره کردیم، در تاریخ فلسفه و علم، نام خیام به عنوان فیلسوف و دانشمند ثبت شده است. اگر از پارهای رباعیات او که فاقد استحکام اندیشههای فلسفی است بگذریم او را در قامت یک فیلسوف و دانشمند خواهیم یافت. دیدگاههای فلسفی وی همانند دیگر فلاسفه مبتنی بر پذیرش اصول کلی و مبادی بنیادی هستیشناسی است. در اینجا با مرور به تالیفات فلسفی و کلامی وی به پارهای از جوانب نگرش فلسفی و اعتقادی او اشاره میکنیم.
1- خیام در آثارش و به طور خاص از رسالهای که در پاسخ قاضی ابو نصر نسوی نوشته و ضمن کتاب «الکون و التکوین» وی آمده است5 به صراحت بر این اصل فلسفی تاکید میکند که: وجود خداوند احتیاج به علت ندارد، بدین معنی که اگر کسی که مفهوم واجبالوجود را به درستی دریابد، حکم قطعی به هستی او به دنبال آن مفهوم قطعیت خواهد یافت، و نیازی به اقامه برهان و آوردن علت نخواهد بود زیرا او ضروری الذات است.
2- خیام به گواهی آثار فلسفی خود بر این عقیده است که همه خیرات عدل از فیض خداوندی بر موجودات،جاری میگردد، چنان که هستی همة موجودات مستند به وجود آن ذات اقدس است. خیام در رساله «الکون و التکوین» به صراحت بدین نکته تاکید ورزیده است، بر اساس آنچه در این رساله آمده این فیض عبارت است از: وجود حق محض کامل که هر ممکنی فیض خود را از او میگیرد، پس وجود و فیض الهی سبب به وجود آمدن این موجودات است. اگر از ما پاسخ سئوال از علت وجود او مطالبه شود، میگوییم: برای وجود او علتی نیست زیرا وجود از آن خداوند است چنان که ذات واجبالوجود علت ندارد، همچنان وجود جمیع صفات خداوندی علتی ندارد. 6
3- خیام درآثار فلسفی خود نسبت شرّ را به خداوند دفع میکندو هستی را سرشار از خیرات معرفی می نماید، وی منشا بروز شرّ را تضاد میداند و بر این عقیده است که اسناد تضاد به ذات خداوند منتفی است، حاصل قول خیام بر اساس استنباط استاد جعفری این است که اولاً، روابط و اموری که از لوازم وجود مخلوقات است نسبت مستقیم به خداوند ندارد و تضاد و شرّ و عدم از این قبیل امورند.
ثانیاً، اگر هم نسبت غیر مستقیم را مانند نسبت مستقیم بدانیم، این پاسخ وجود دارد که نسبت شر به خیر در عالم هستی، نسبت بسیار بسیار اندک به بسیار بسیار زیاد است. خیام در ضمن این پاسخ و سخن، مانند دیگر فلاسفه الهی به دفع اشکال شرّ میکوشد و نسبت دادن آن را به خدا منتفی اعلام میکند. گر چه پذیرش شرّ بسیار اندک از سوی او که به طور غیر مستقیم و بدون ارتباط با ذات خداوندی در هستی وجود دارد میتواند مورد تأمل ونقد قرارگیرد. اما آنچه هست تاکید او بر نفی شرّ واعتقاد به خیرات کثیر، قطعاً با مضامین آن دسته رباعیات منسوب به وی که جهان را سرشار از شرّ و بیهودگی میداند در تعارض آشکار قرار میگیرد.
4- خیام در همان رسالهای که در پاسخ به سئوالات قاضی ابونصر نسوی نگاشته است، تکلیف را دستوری صادر شده از طرف خداوند متعال برای تحریک انسانها در جهت کمال میداند، و میافزاید، تکلیف انسانها را از ظلم و جور مانع میآید و از ارتکاب زشتیها و فرو رفتن در افراط و زیاده روی در برخورداری از قوای بدنی باز میدارد.
او بدین ترتیب به ضرورت تکلیف و مکلف بودن انسان دراجتناب انسان از زشتیها و ناشایستها تاکید میکند و آدمی را به فلاح و پرهیز از گناه فرا میخواند. چنین تبیین نظری با آنچه از پارهای از رباعیات منسوب به او دربارة عشرتطلبی بادهگساری و لذتجویی برمیآید به طور بنیادی ناسازگار و متعارض است.
5- آنچه نیز که خیام در رسالات خود درباره ضرورت بعثت انبیاو منافع اوامر و نواهی الهی و نبوی بیان داشته است (رساله الکون و التکوین، ص 79، 80، 81) به وضوح او را متکلمی معتقد به مبانی دین نشان می دهد که دیدگاه کلامی و فلسفی وی مغایر با محتویات پارهای از رباعیات منسوب به اوست.
6- استاد جعفری پس از بحث درباره تفکر فلسفی خیام نکته دیگری را نیز درباره وی مورد توجه قرار میدهد که برای شناخت ابعاد شخصیت خیام شایسته اعتنا است و آن القاب و عناوین پرعظمتی است که معاصرانش درباره وی به کار بردهاند القابی نظیر: امام، الامام الاجل، حجه الحق علی الخلق، فیلسوف و نظایر آنها است.
استفاده از این القاب درباره حکیم عمر خیام مؤید آن است که معاصرانش او را به عنوان فردی حکیم، وارسته و برخوردار از کلمات معنوی و مقامات دینی و احیاناً عرفانی میشناختند. اطلاق چنین القاب و عناوینی به کسی که مبلغ پوچگرایی و معتقد به لذت پرستی و بیهودگی نظام آفرینش و منکر جهان دیگر باشد نه با موازین فرهنگ روزگار او سازگار است و نه میتواند قابل توجیه باشد. 7
توجه به مشرب فلسفی، دیدگاه کلامی و دینی خیام و نیز تلقی معاصر از وی هر پژوهنده بیغرضی را ملزم میکند تا رباعیات منسوب به او را در پرتو مبانی فلسفی کلامی و دینی او مورد بررسی و تحلیل قرار دهد.
از مجموع مباحث و پژوهشهای استاد جعفری دربارهخیام که در فصول مختلف کتاب تحلیل شخصیت خیام به تفصیل آمده است، میتوان به جمع بندی زیر دست یافت:
1- آن دسته از رباعیات خیام که متضمن مفاهیم پوچ گرایانه و مغایر با اعتقادات فلسفی و کلام اوست، در ادوار بعد به او نسبت داده شده است.
2- رباعیاتی مروج عشرتطلبی و لذتجویی است به دلیل مغایرت با مبانی اعتقادی خیام به ویژه آنچه وی درباره «تکوین» و منافع اوامر و نواهی خداوند و هدف از بعثت پیامبران گفته،سازگاری ندارد نمیتواند سرودة وی باشد.
3- رباعیات یاد شده، احتمالاً یا از آن خیامهای دیگری است که به دلیل تشابه اسمی و شهرت افزونتر حکیم عمر خیام به وی نسبت داده شده است و یا از آن شاعران دیگری است که بعدها به نام وی نوشته شده است. پژوهشهای خیامشناسان نیز مؤید آن است که تنها تعدادی از این رباعیات که امروزه به نام وی اشتهار یافته در شمار سرودههای او قرار دارد.
4- سرانجام تنها دوگروه از رباعیات را که بیانگر گذر عمر، بیوفایی دنیا و یا محدودیت معرفت بشری در شناخت حقایق هستی و حیرت انسان در برابر تنوع و عظمت واقعیات جهان آفرینش است، میتوان از سرودههای حکیم عمر خیام دانست.
کلام آخر این که: هر شعری که با مبانی فلسفی و اعتقادی خیام در تعارض نباشد ممکن است از جمله سرودههای وی باشد، و هر آنچه با مسلمات فکری و بنیانهای اعتقادی وی سازگار نیست، ازآن دیگران است و به وی نسبت داده شده است.
پینوشت ها:
1. نظامی عروضی سمرقندی، احمد بن عمر: چهار مقاله،تصحیح علامه محمد فروینی، به اهتمام دکتر محمد معین، انتشارات جام، چاپ اول 1372، ص 100 - 101
2. بیهقی، ابوالحسن علی بن زید: تتمه صوان الحکمه ص 66 به بعد، به نقل از ذبیحالله صفا، تاریخ ادبیات، خلاصه ج 1و 2، انتشارات خوارزمی، چاپ سوم 1362، ص 294-295
3. رازی نجم الدین مرصاد العباد، تصحیح دکتر محمدامین ریاحی، انتشارات علمی و فرهنگی، چاپ دوم 1365، ص 31
4. جعفری، محمدتقی: تحلیل شخصیت خیام، سازمان انتشارات کیهان، چاپ سوم، 1372، دیدگاههای استاد جعفری در خلال این مقاله از صفحات فصول مختلف این کتاب اخذ شده است، ارجاع به یکایک آنها لازم به نظر نرسید.
5. الکون و التکوین ص 74 - 75 به نقل از تحلیل شخصیت خیام ص 59
6. برای دیدن متن کلام خیام، نک همان ماخذ ص 62
7. برای مطالعه تفصیل این مطلب و اقوال مختلفی که بدانها استناد شده است، نک: تحلیل شخصیت خیام، ص 32 تا 37