نامآوران ایرانی
به مناسبت انتشار کتاب خیام کیست اثر دکتر شیرین بیانی - خیام، قله رفیع خرد و عشق
- بزرگان
- نمایش از چهارشنبه, 13 ارديبهشت 1391 11:01
- بازدید: 4664
برگرفته از روزنامه اطلاعات
محمد هاشمی
ای بس که نباشیم و جهان خواهد بود
نی نام زما و نی نشان خواهد بود
زین پیش نبودیم و نبد هیچ خلل
زین پس چو نباشیم، همان خواهد بود
این رباعی سروده یکی از بزرگترین اندیشمندان و دانشمندان ایران و جهان است که با فروتنی تمام از ناپایداری عمر بشر میگوید، حتی اگر به مانند خودش در علم و حکمت یگانه روزگار باشد، باز با مرگ او خللی در هستی رخ نخواهد داد. حکیم عمر خیام نیشابوری دانشمند، فیلسوف، منجم و شاعر بزرگ قرن پنجم از ستارگان پرفروغ آسمان علم و ادب ایران زمین است. خیام به مانند دیگر نخبگان و بزرگان فرزند زمانهٔ خود است و زمینههای مساعدی در زادگاهش نیشابور فراهم آمد، تا او در آن فضا ببالد و به قلههای رفیع دانش و ادب دست یابد: «هر شخصیت بزرگ و انسان مؤثر در تاریخ، فرزند زمان و مکان خود است. اگر او را از آن زمان و مکان بردارند و در موضع دیگری جایش دهند، آن نخواهد بود که بوده و آن نخواهد شد، که شده، خیام نیز با نبوغ و استعداد ذاتی خود؛ و با عملی که آموخت و جهانبینیای که یافت، از این امر مستثنی نیست. او نیز فرزند زمان و مکان خود بود.» («خیام کیست؟» شیرین بیانی، تهران: یزدا 1390، ص 13)
خیام در نیشابور متولد شد که یکی از چهار شهر بزرگ خراسان بود. نیشابور در دوره ساسانی پایگاهی نظامی برای نبردهای سپاه ساسانی در مرزهای شرقی ایران بود و از سویی دیگر بر سر راههای بازرگانی بخصوص جاده ابریشم قرار داشت و یکی از مراکز ضرب سکه ساسانی بود. در ایران بعد از اسلام نیز اهمیت نیشابور حفظ شد و به ویژه از زمان طاهریان این شهر رونق ویژهای یافت. عبدالله بنطاهر نیشابور را مرکز حکومت خود کرد و در بیرون شهر کاخی برای خود بنا نهاد که در بعد تبدیل به شهری معتبر شد و شادیاخ نام گرفت. عبدا... بن طاهر برای علم و فرهنگ اهمیتی زیاد قائل بود، از همین روی کتابخانه معتبری در نیشابور ساخت، بطوری که اهل علم را از هر سو به این شهر کشاند. به روزگار سامانیان نیز اهمیت و اعتبار نیشابور حفظ شد و مرکز حکومت سپهسالار خراسان در نیشابور بود. به همین خاطر است که در عصر طلایی فرهنگ و دانش ایران اسلامی نیشابور یکی از مراکز مهم علم و فرهنگ بود و خیام این فرصت را یافت تا نزد استادان بزرگ به آموختن دانش و فلسفه بپردازد. از سوی دیگر جغرافیای نیشابور و قرارگرفتن این شهر در کنار کوه بینالود که چشمهای از آن میجوشید و در صحرا جاری بود و آبادانی و سرسبزی که کنار این رود شکل گرفته بود با آب و هوای فرحانگیز آن در تکوین شخصیت خیام اثرگذار شد. همانطور که وقوع بلایای طبیعی نظیر خشکسالی، قحطی، امراض مسری و زلزله نیز به همراه جنگهای زورمندان و دست به دست شدن شهر بین حکومتگران مختلف همواره نیشابور را تهدید میکرد و گاه باعث سختی زندگی نیشابوریان میشد. خیام نیز از دیگر نیشابوریان مستثنی نبود و این ناملایمات نیز بر شخصیت خیام اثر ملموسی بر جای نهاد.
دوران خیام دورهای بود که حکومتگران سلجوقی به ویژه وزیر مشهور دستگاه سلجوقیان خواجه نظامالملک نظام سیاسی ـ فرهنگی را استوار ساختند که مبتنی بر تمرکزگرایی سیاسی و مشروعیتپذیری از دستگاه خلافت عباسی بود و خواجه نظامالملک در همین راستا مدارس نظامیه را در نیشابور و بغداد بنیان نهاد. این نظامیهها در برابر دژهای اسماعیلیان نزاری در ایران قرار داشت که به رهبری حسن صباح علم مخالفت علیه سلجوقیان و خلفای عباسی برافراشته بودند و قلعه الموت مقر اصلی آنها به حساب میآمد و از سوی دیگر به موازات کشمکش خونین اسماعیلیان و حکومت سلجوقی، فرقههای مختلف صوفیه رشد چشمگیری یافتند و خانقاههای بسیاری در شهرهای ایران پدید آمدند و در همین دوره بود که سنائی شاعر بزرگ قرن پنجم شعر را با عرفان آمیخته کرد و شعر عرفانی را پدید آورد. خیام در چنین فضایی به کسب علم و دانش میپرداخت و از فضای اجتماعی، سیاسی و فرهنگی زمانه خود تأثیر گرفت. وی در فقه شاگرد امام موفق نیشابوری و در فلسفه شاگرد بهمنیار بن مرزبان شاگرد ابنسینا بود. لذا سعی نمود تا فلسفه را به دین نزدیک کند و از سویی دیگر تحت تأثیر غزالی و سنایی که با آنها ملاقات داشت، به عرفان گرایش فلسفی یافت. خیام در عین حال در ریاضیات و نجوم نیز استاد بود و کتابهایی برای تکمیل و پاسخگویی به نظریات اقلیدس، ارشمیدس و دیگر دانشمندان یونانی نوشت و همه معترفند که هیچ کس به مانند خیام در علوم یونانی استاد نبود. وی به فرمان ملکشاه سلجوقی مأمور شد تا تقویم دقیقی تدوین سازد. خیام نیز تقویمی را مدون ساخت که به تقویم جلالی مشهور است و دقیقترین تقویم تا زمانه ما بشمار میآید. همچنین خیام به همین منظور رصدخانهای در اصفهان دایر کرد که تا سال 485 ق برقرار بود. او دارای چنان مقام علمی بود که سلاطین او را پهلوی خود بر تخت مینشاندند.
اهمیت خیام به لحاظ ادبی کمتر از اعتبار علمی او نیست. خیام در رباعیاتش دغدغههای خود را از زندگی بیان کرده است: «او شاعری زبردست نیز بود که از خلال شعرهایش، به روشنی میتوان دریافت که هنگامی که با فوران اندیشههای خویش، پس از آنکه به حقیقتی علمی دست مییافته و یا برعکس دست نمییافته؛ و به علت عدم دسترسی به لوازم و آلات نجومی نمیتوانسته بطور کامل آنها را به اثبات رساند؛ و به تردیدی جانکاه میافتاده، پریشانخاطر میگشته و یا به نظریهای میرسیده و نمیخواسته آن را ابراز دارد؛ و یا هنگامی که با بهار دلفریب و سحرگاهان و بامدادان دلافروز معروف نیشابور روبرو میشده؛ و در هر دو مورد عمر را گذرا و ناپایدار؛ و در نتیجه بهرهوری از زندگی را واجب میدیده، به سرودن شعر روی میآورده است.» (همان، ص 159)
سخن گفتن از خیام در این مجال اندک نمیگنجد و نیاز به زمان و مجالی فراخ دارد. دکتر شیرینبیانی در اثر گرانقدرش «خیام کیست؟» به بررسی ابعاد مختلف شخصیت و زندگانی خیام پرداخته است و با تکیه بر منابع تاریخی و ادبی اثر در خور بزرگی خیام پدید آورده است و خواندن این اثر برای هر کسی سودمند و دلپذیر خواهد بود. این اثر در چهارفصل به زندگی خیام، رویارویی او با زمانه، اندیشههای علمی ـ فلسفی و رباعیات خیام پرداخته است و انتشارات یزدا در سال 1390 این اثر را به زیور طبع آراسته است.