کتاب
در آمدی بر کتاب «جغرافیای کهن و سرزمینهای گمشده»
- كتاب
- نمایش از سه شنبه, 10 مرداد 1391 07:48
- بازدید: 9232
جغرافیای کهن و سرزمینهای گمشده
نوشته: فرشاد فرشیدراد
چاپ اول: 1391
534 صفحه - 18000 تومان
ناشر: انتشارات سمرقند – تلفن: 88314612 - این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید">این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
بنام خدا
دانش جغرافیا و ستارهشناسی از هزاران سال پیش در ایران بسیار پیشرفت داشت و دور نیست که این دانشها همسنگ دانش امروزین و چه بسا فزونتر بوده باشد. شواهدی در دست است که ایرانیان کتابهایی در جغرافیا نوشته و نقشه های درستی از جهان کشیده بودند که متاسفانه بسیاری آنها از بین رفته و اندکی هم که باقیمانده یا در هزار توی متون کهن دینی پراکنده است یا به زبانهای دیگری چون عربی و لاتینی راه پیدا کرده و با افزودهها و کاستههایی از شکل نخستین و منشاء کهن جدا شده است.
بايد يادآوري كنيم که مکتب جغرافیای ایران با آنچه که يونانيان ودر راس آن بطلمیوس میپنداشته کاملا" جداست اما از آنجا که دردانش جغرافیای ایرانی تحقیق و بررسی شایانی انجام نگرفته است. هنوز مورخین و باستانشناسان، تاریخ کهن را با جغرافیای یونانی برابر میکنند واز اینرو برخی از وقایع و رویدادهای تاریخ ایران باستان وارونه جلوه میکند و برخی حل ناشده باقیمانده است. و در نتيجه هزاران سال از تاريخ كهن بشر فراموش گرديده است.
باید دانست که یونانیان بر خلاف ایرانیان، حدود جهان را تنها ربع مسکون (از آسیا تا آفریقا) آنهم از خط استوا به بالا میدانستند واز سرزمینهای دیگر چون آمریکا، قطب جنوب و استرالیا خبر نداشتند به عبارت دیگر جهان یونانیان به اندازه دستاوردهای جنگی اسکندر بود و نه بیشتر از آن اما اينكه چرا اين جهان كوچك جایگزین جغرافياي همه جهان گرديد. هنوز مشخص نیست:
شاید از قرن دوم (در زمان خلافت عباسیان) و همراه با ترجمه كتابهاي يوناني باورهای علمی آنها کمکم وارد كتابهاي ما شده و جانشین دانشهای فراموش شدهای گردید که از هزاران سال پیش در ایران شناخته شده بوده است.
مثلا" تقسیمات اقلیمی یا مداری، ربع مسکون و سویهای چهار گانه (جهات اربعه) وارد جغرافياي دوره اسلامی شد و در عوض تقسیمات کشوری (قارهایی) یا نصفالنهاری و سویهای شش گانه ایرانی فراموش گردید. این داستان یاد آورافول دانش اروپاییان در قرون وسطی است، مردمانی که هزار سال پیشتر در امپراطوری روم باستان بهترین شهرها و برترین ساختمانها از آمفی تاتر تا سدهای بزرگ آبی را بنا نهاده بودند در قرنهای بعدی (قرون وسطی) ساختن جویهای آب را هم فراموش کرده بودند و با شگفتی و ناباوری به ویرانههای اجداد خود مینگریستند. و ساخت اين بناها را كار شياطين و ديوها ميدانستند. بهر روی جغرافیدانان و ستاره شناسان ایرانی اولین پایه گذاران نقشه برداری و محاسبات ستاره شناسی در جهان بودند که علاوه بر آنکه به کرویت زمین و ستارگان آگاهی داشتند، فواصل و ابعاد سیارات را هم محاسبه کرده بودند. ايرانيان نقشههای درستی از قارههای زمین در دست داشتند که با نقشههای امروزین برابر است. آنان از هزاران سال پیش از قارههای آمریکای شمالی و جنوبی آگاه بودند و آنجا را بنامهای «برشان و گرشان» مینامیدند. خونیرس، ایرانویچ یا گنگ دژ در مرکز جهان با آتلانتیس که افلاطون از قول سولون و کاهنان مصر نقل کرده شبیه است. از این سرزمین در میان سرخپوستان و فرهنگهای هند و چین و دیگر فرهنگهای کهن با نامهایی متفاوت اما مشخصاتی یکسان یاد شده است. سرزمینی که به باور بیشتر مردمان باستان مرکز جهان بوده و خرد و دانش از آنجا به اطراف جهان راه یافته است. در نوشتههای کهن گاه این مکان را به بهشت یا اقلیم هشتم هم مثال میزدند. اما امروزه دیگر اثری از این قاره نیست وگویند حدود دوازده هزار سال پیش نابود شده است. رشته کوههای وسیع و بزرگ پیرامونی (البرز) و دریایی که دورادور آنرا فرا گرفته (دریای فراخکرد) از مشخصات عمومي اين سرزمين بوده است. و نیز کوه سر به فلک کشیده قاف یا دیرک به ارتفاع نزدیک 10 کیلومتردر میان این سرزمین جایگیر بوده است. دو رود بزرگ بسیار خروشان از مرکز قاره به چهار جهت و به شکل چلیپا در جریان بوده که این سرزمین را به چهار بخش تقسیم میکرده است. این چهار بخش با بخش میانی در پنج بخش به ظاهر چون یک گل نیلوفر یا ناف شکل بوده که در اساطیر به آن اشاره شده است. این سرزمین بنابر متون کهن در مرکز زمین (قطب شمال) قرار داشته که پیوسته در مسیر جریانات قوی آب گرم بوده و از اینرو در زمان خود هوایی مناسب داشته است. حکیم فردوسی در شاهنامه در داستان سیاوش از گنگ دژ، نام میبرد و مشخصات این سرزمین را بدرستی گزارش میدهد:
ز من بشنو از گنگ دژ داستان بدین داستان باش همداستان
چو فرسنگ صد گرد بر گرد کوه ز بالای او چشم گردد ستوه
ز هر سو که پویی بدو راه نیست همه گرد بر گرد او در یكیست
چو زین بگذری شهر بینی فراخ همه گلشن و باغ و ایوان و کاخ
همه شهر گرمابه و رود و جوی به هر برزنی آتش و رنگ و بوی
نبینی بدان شهر بیمار کس یکی بوستان بهشتست و بس
یک و نیم فرسنگ بالای کوه كه از رفتنش مرد گردد ستوه
مقدمه دکتر هوشنگ طالع بر کتاب:
دوست ارجمند و فرهیخته گرامی جناب فرشاد فرشید راد پس از سالها پژوهش و رمز گشایی از بننوشتها (اسناد و مدارک) به جای مانده از تطاول وچپاول بیفرهنگان و کم خردان که هراز گاه بر این سرزمین تاختهاند و کم هم نتاختهاند نخستین بخش از مجموعه چند جلدی پیرامون تاریخ، فرهنگ، تمدن، دانش وشگرد شناسی سرزمینمان به نام جغرافیای کهن وسرزمینهای گمشده را در اختیار دوستان، پژوهندگان و هممیهنان قرار داد.
راستی را باید گفت که کتاب دوست گرانمایه، کانساری است از گوهرهای بیتا که "نقد" گوهرشناسان را میطلبد و "عیار" زرگران را، به دیگر سخن، این نوشتار زرناب و گوهر بی بدیلی است که به گفته معروف، قدر زر زرگر شناسد وقدر گوهر گوهری. مهم آنکه نویسنده با رمز گشایی پارهای از برگها و نوشتههای به جای مانده، درازای تاریخ این سرزمین را به دوردست تر از سال 10762 پیش از میلاد مسیح (11383 پیش از هجرت پیامبر از مکه به مدینه و 8994 پیش از میلاد زرتشت) برده است.
باید یاد آور شوم که خود نیز چندین سال است که اندر کار پژوهش و نگارش در باره تاریخ ایران کهن هستم. فرآوردهٔ این پژوهش و نگارش درقالب کتاب تاریخ تمدن و فرهنگ ایران کهن (چاپ نخست 1383/ چاپ دوم و ویرایش دوم 1386) وجهان نمای تاریخ ایران (10762 پیش از میلاد تا 1970 میلادی) در سال 1390 به هم میهنان ارائه شد و کتاب تاریخ ایران کهن (10762 تا 1438 پیش از میلاد مسیح/ 11383 تا 2059 پیش از هجرت پیامبر/ 8994 پیش از میلاد زرتشت تا 330 میلاد زرتشت) نیز در راه است.
در پژوهش پیرامون تاریخ ایران کهن، یافتهها این است که استقرار ایرانیان در ایران ویچ به سال 10762 پیش از میلاد مسیح (11383 پیش از هجرت پیامبر/8994 پیش از میلاد زرتشت) بوده که آغاز گاهشماری دوازده هزار سالی است.
ایرانویچ، بنگاه ایرانیان بود که استاد دکتر محمد مقدم از آن به عنوان "بیضه ایران" نام میبرد. ایرانویچ در پایان دورهٔ چهارم یخبندان دوران چهارم زمین شناسی (دوران کنونی) بر اثر پایین آمدن ناگهانی لبه یخ تا عرض 33 درجه شمالی، کیفیت زندگی را از دست میدهد. ایرانیان برای در امان ماندن از سرما، به زیر زمین پناه میبردند. ایرها (ایرانیان) به پیشوایی جم وی ونگهان، برای این منظور دو "ور" میسازند، یکی برای انسانها و دیگری برای جانوران. این رخداد و رخدادهای پس از آن به گونهٔ معجز آسا از نابودی نجات یافته ودر قالب فرگرد یکم و دوم "ون دی داد" (پیش داد) به دست ما رسیده است.
سازهایی را که ایرانیان برای در امان ماندن از پیشروی ناگهانی لبه یخ بر پا میدارند، بر پایه "وندیداد" دارای ابعاد 1500 در 1500 متر بوده است و آن هم در سه اشکوب (طبقه). نیاکان ما در فرودین اشکوب هر دو "ور"، آبراههها درست کرده بودند. زیر بنای هر یک از دو دژ زیر زمینی برابر با 2250000 متر مربع و روی هم رفته 4500000 متر مربع بوده است. و چنان که گفته شد، آن هم در سه اشکوب. نیاکان ما برای امکان رصد ماه و خورشید و ستارگان، بر آن پنجره ای "خودروشن" قرار داده بودند و...
با توجه به بزرگی زیر بنای این دو سازه و پیچیدگی ساخت چنین سازهای که نیازمند دانش پیش رفته و شگرد شناسی (تکنولوژی) بسیار بالاست، این گمان برای من ایجاد شد که نیاکان ما میبایست تاریخ درازتری فراسوی سال 10762 پیش از میلاد میداشتهاند. از این رو میتوان گفت که ایرانویچ در کنار رود دایی تیای نیک که کما بیش درعرض های 50 درجه شمالی قرار داشته بود موطن دوم ایرانیان پس از کوچ از ایران ویج اصلی بوده است.
دوست ارجمند و فرهیخته گرامی فرشاد فرشید راد، در این کتاب "ردپای" روشنی از ایران ویچ نخستین را بدست داده است که در آینده شاید بتوان با دست یابی به "هنگام شناسی" آن زمان دقیق و استقرار ایرانی ها در ایران ویچ اصلی، و دلایل کوچ و زمان کوچ به عرض های جنوبی تر را بدست آورد. (ایران ویچ یاد شده در ون دی داد)
گر چه دست آورد سترگ دوست ارجمند فرشاد فرشید راد در این کوتاه نمیگنجد وبرای پی بردن به بزرگی کار باید کتاب را با سر حوصله و وقت خواند. اما باید گفت مهم ترین نکته کتاب در کنار نکته های مهم دیگر، پی جویی و یافتن رد پای ایران ویچ نخستین در عرضهای شمالیترو بر بام جهان است که میتواند دیرینگی ملت ما را به دوردستترهای تاریخ فراز برد.
خوشبختانه با انتشار این کتاب و کتابهایی که به آنها اشاره شد دریچههای گشادهتر و نوینتری بر روی تاریخ ملت سرفراز ایران گشوده شده است. امید است که با وارد شدن پژوهندگان و «عاشقان» دیگری به این «وادی»، غبار اعصار و قرون بسیار را هر چه بیشتر از چهرهٔ تاریخ این ملت فرهنگ خدایی و این سرزمین اهورایی بزداییم و آن را چنان که بود به هم میهنان و همه جهانیان بشناسانیم .ایدون خواهد بود.
تهران هژدهم فروردین ماه 1391
هوشنگ طالع
گفتنی است برای تهیۀ کتاب «جغرافیای کهن و سرزمینهای گمشده» میتوانید به کتاب فروشی بلخ در نشانی تهران - بلوار کشاورز - روبه روی بوستان لاله - خیابان جلالیه - شماره ۱۲ - تلفن ۸۸۹۵۱۳۱۲ مراجعه فرمایید.