کتاب
لطفا سرزده وارد نشوید! (معرفی مجموعۀ طنز «دیوان نکتهسنجی»)
- كتاب
- نمایش از دوشنبه, 10 ارديبهشت 1397 13:51
نوشتۀ: اکبر اکسیر
دیوان نکته سنجی
نوشته و تدوین : کاظم سادات اشکوری
چاپ اول : ۱۳۹۵
۱۴۲ صفحه – ۱۲۰۰۰ تومان
ناشر : انتشارات هزار کرمان – فروش تلفنی : ۶۶۹۲۳۹۴۶ – ۰۲۱ و ۰۹۱۲۷۳۳۴۲۶۶
نشانی تارنمای انتشارات هزار کرمان : www.hazarekerman.ir
گاهی قبل از اینکه کتابی را بخرید و بخوانید، طرح روی جلد آن شما را جذب میکند. تا کتاب را ورق بزنید، استادان بزرگ طراحی روی جلد، از استاد ممیز و ابراهیم حقیقی و قباد شیوا تا جوانان کاربلد عرصۀ طرح و گرافیک مثل فرزاد ادیبی، ساعد مشکی، ایلیا تهمتنی، جواد آتشباری و یاشار صلاحی (فرزند خوش فکر زنده یاد عمران صلاحی)، همه و همه ، در رونق کتاب و کتابخوانی سهم عمدهای دارند که متاسفانه در مرز پرگهر به آنها پرداخته نمیشود.
در نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران، سالها پیش طرحهای برتر معرفی میشدند و این حرکت بسیار غریزی بود. هم برای طراحان خوش ذوق و هم تشویق ناشران شریف به استفاده از طرحهای جالب و جذاب تا به وسیلۀ هنر طراحی، کتابی به کتابخانههای شهر اضافه شود، بینندگان را فرح افزاید و هنرشناسان را به تحسین وا دارد.
مجموعۀ طنز «دیوان نکته سنجی» حاوی نوشتههای کوتاه و گویای استاد کاظم سادات اشکوری است که از سوی انتشارات هزار کرمان با طرح روی جلد زیبایی از قباد شیوا ، استاد ممتاز عرصه طراحی منتشر شده است. آشوب رنگها از دغدغههای استاد شیوا است. به کارگیری رنگهای شاد و پرانرژی در کنار هم که با موضوع کتاب هماهنگ است.
به استاد قباد شیوا دست مریزاد میگویم و میروم به سراغ طنز نوشتههای استاد سادات اشکوری. «نکته» – به قول استاد معین – مضمون باریک و سخن لطیف و نغر، ملایم و دلپذیر را گویند که اغلب حاکی از شوخ طبعی و حاضرجوابی و طنز نویسندگان و گویندگان آنهاست»، که نوعی از آن را در کژتابیهای استاد بهاءالدین خرمشاهی دیدهایم.
این کتاب در دو بخش تنظیم شده که در بخش اول نوشتهها و گفتهها حاصل شیطنت روح استاد اشکوری و در بخش دوم از نکات ظریف منابع گرانقدر ادب کهن فارسی تالیف و تدوین شده است که مطالعۀ آنها روح را صیقل میدهد و بر شادمانی آن دامن میزند:
۱
گفت: آوردهاند که …
گفت: آوردهاند کدام است مرد حسابی ! بردهاند.
۲
اولی : آن آقا را میشناسی ؟
دومی: آدم مهمی نیست برای این که من نمیشناسمش !
۳
آموزگار، در کلاس پنجم دبستان ، تلفظ واژهای را به گونه ای غلط به من آموخت. پنجاه سال طول کشید تا توانستم تلفظ درست آن را یاد بگیرم.
۴
زنده یاد دکتر پرویز ناتل خانلری میگفت: «خانمی از رادیو آمده بود که با من مصاحبه کند. چند دقیقهای که با هم حرف زدیم ، رو به من کرد و گفت: عجب آقای دکتر! پس شما ذوق ادبی هم دارید !»
۵
معلم به شاگرد: چرا حوایج را با های هوز نوشتهای ؟
شاگرد: ببخشید آقا معلم ! مگر حوایج جمع هویج نیست ؟
۶
زنده یاد ابراهیم فخرایی میگفت : « شخصی از شخص دیگری تعریف میکرد که : فلانی را میگویی ؟ آدم بسیار خوبی است . از شما چه پنهان ؛ ما روزه خوردنش را دیدهایم، اما نمازخواندنش را ندیدهایم ! »
۷
گفت : یک نفر زنگ زده بود، چند نفر به سراغش رفته بودند تا به او ضدزنگ بزنند !
۸
روزی به عمران صلاحی گفتم : « تو که آذربایجانی هستی بهتر از من می دانی که آذربایجانی ها سو استفاده میکنند.»
گفت : « بله ، همینطور است . تازه به پارچ آب هم میگویند : سودان !»
۹
پرویز شاپور میگفت : بر در شیشهای آرایشگاهی ، در یکی از خیابانهای تهران ، نوشته شده بود : « سرزده وارد نشوید!…»
این هم به عنوان حسن ختام از بخش دوم به جناب سادات اشکوری از قول خواجه عبدالله انصاری تقدیم میشود :
۱۰
نسیمی دمید،
از باغ دوستی ،
دل را فدا کردیم .
دلتان شاد، باغ طنزتان آباد !
برگرفته از تارنمای ایرانچهر به نقل از ضمیمه ی ادب و هنر روزنامه ی اطلاعات ، پنجشنبه ۲۶ اسفند ۱۳۹۵ .