دکتر محمد مصدق
پاسخهای تاریخی دکتر محمد مصدق به شاه - سلطنت کردنچه مشکل!
- دكتر محمد مصدق
- نمایش از چهارشنبه, 30 فروردين 1391 14:04
- بازدید: 4835
برگرفته از روزنامه اطلاعات
بهکوشش: ایرج افشار
نظر به اینکه چنین عملی با رویة قانونی من مخالف بود بقا و سقوط دولت خودرا تابع رأی ملت یعنی صاحبان حقیقی مملکت کردم که چنانچه با ابقای دولت موافق است من به کار ادامه دهم والا دولت دیگری روی کار بیاید و به هر طریقی که صلاح دانست عمل کند و همه دیدند که دولت با اکثریتی که در تاریخ مشروطیت ایران سابقه نداشت مورد توجه ملت قرار گرفت و دیگر راهی برای سقوط دولت نبود مگر اینکه شاهنشاه تصمیمات جلسة پایگاه آلپ را به موقع اجرا گذارند و آراء یک ملتی را به هیچ شمردند و دستخط عزل مرا صادر فرمایند و جا دارد که عرض کنم: «از شاهنشاهی 2500 ساله دم زدن چه آسان، در شاهنشاهی 2500 ساله سلطنت کردن چه مشکل!
راجع به مطبوعات عرض میکنم در هیچ زمانی جرائد کشور مثل ایام تصدی من آزاد نبودند و از این چه بیشتر آزادی که وقتی نخستوزیر شدم به اطلاع عموم رسانیدم. هر قدر از من و دولت من انتقاد کنند مورد تعقیب قرار نخواهند گرفت و نتیجه این بود اگر انتقاداتی منصفانه میشد دولت رفتار خود را تصحیح میکرد و این در صلاح ملت و دولت هر دو بود و چنانچه انتقادات مغرضانه بود در مردم تأثیر نمیکرد و انتقادکننده خود رسوا و مفتضح میگردید و آن دسته از جرائد که با پول و تشویق عمال بیگانه اداره میشدند هر چه خواستند نوشتند و هیچوقت تعقیب نشدند و در جامعه هم تأثیر نکرد و بهترین دلیل همان رأئی است که ملت در رفراندم به دولت داد.
راجع به تمدید حکومت نظامی عرض میکنم که قانون حکومت نظامی برای جلوگیری از عملیات عمال محمدعلیمیرزا از مجلس گذشت و مقصود از تصویب این بود که در مصالح مملکت اعمال شود و مخالفت من با اجرای این قانون قبل از این که نخستوزیر از این جهت بود که برعلیه مصالح مملکت به کار میرفت. قانون حکومت نظامی در حکم حربهای است که دوست و دشمن میتوانند آن را به کار برند و از آن به نفع و یا ضرر مملکت استفاده کنند و بعد از 28 مرداد که دولت کودتا متصدی کار شد احتیاج نداشت از این قانون استفاده کند. هرکس را که خواستند گرفتند و از بین بردند.و امّا راجع به اختیارات شاهنشاه؛ هرچه در این باب عرض کنم تکرار مکررات است.
در استبداد شاه هرچه خواست بکند مملکت مشروطه نیست و مجلس لزوم ندارد و من خدا را به شهادت میطلبم که هیچ وقت نظری برای برانداختن سلسلة پهلوی نداشتم و همیشه خواهان این بودم که اعلیحضرت محمدرضا شاه پهلوی طبق مقررات قانون اساسی سلطنت کنند. نسبت من هم از طرف مادر به سلسلة قاجار دلیل نمیشود که من با سلسلة پهلوی مخالف باشم. من با خود محمدعلی میرزا که ششمین پادشاه سلسلة قاجار بود مخالف بودم و با کودتای سوم اسفند 1299 هم از این نظر مخالفت کردم که به دستور سیاست خارجی صورت گرفت و در آن وقت شاه سابق شهرتی در مملکت نداشتند که من با شخص ایشان مخالفت کرده باشم.
و امّا اینکه فرمودهاند: «میخواستم به وی (دکتر مصدق) فرصت کافی بدهم که به انجام مقاصد ملی ایرانیان توفیق یابد» عرض میکنم تصدی من در کار از همان ابتدا برای شاهنشاه ملالتانگیز بود و همیشه میخواستند من و دولتم از بین بروند.
پس از تشکیل دولت جمهوریخواه در آمریکا و فوت استالین ایدن وزیر خارجة انگلیس موقع را مناسب دید که با رئیس جمهوری آمریکا وارد مذاکره شود. از این نظر سفری در روزهای آخر اسفند 1331 به آمریکا نمود و مذاکراتش با آیزنهاور به این نتیجه رسید که آزادی ملت ایران با 40 درصد از سهام شرکت نفت به نفع شرکتهای آمریکائی مبادله شود و چندی بعد آلن دالس رئیس انتللی ژان سرویس آمریکا مأمور اجرای این تصمیم شد و جلسهای در پایگاه آلپ سوئیس تشکیل گردید. سپس دستخط عزل من صادر شد و چون به نتیجه نرسید کودتای 28 مرداد به موقع اجرا رسید.
ادعای شاه: راجع به این که فرمودهاند من (دکتر مصدق) «به یک عقیدهای که از خارج ایران سرچشمه میگرفت بیشتر تسلیم میشدم».
جواب مصدق: چه خوب بود که میفرمودند به کدام یک از سیاستها تسلیم شدم و در مدت زمامداری من کدام یک از دول به نفع خود و ضرر مملکت استفاده کردند.
ادعای شاه: روزنه اسفند 1331 مصدق به من توصیه کرد که موقتاً از کشور خارج شوم.
جواب مصدق: جواب این قسمت از فرمایشات شاهنشاه در فصل دوم از بخش اول عرض شده است.
ادعای شاه:در تابستان سال 1332 تغییرات محسوسی در روحیه ملت ایران نسبت به اعمال مصدق آشکار گردید و بسیاری از یاران و پیروان او از اطرافش پراکنده شدند، زیرا متوجه شدند که سیاست ضدخارجی وی جنبه انتخاب یافته و منظور اصلی او آن است که انگلیسیها را بیرون کند و کمونیستها را به ایران بکشاند. جریان وقایع مردم را آگاه ساخت که کشورشان با سرعت تمام به سوی اضمحلال سیاسی و اقتصادی میرود. عمل مصدق در انحلال مجلس شورا نیز نتوانست افکار عمومی را که مخالف وی بود خفه کند. روزنامهنگاران از تهدیدات اوباش طرفدار مصدق و اعمال حزب توده نهراسیده سیاست وی را برای مردم تشریح و توجیه میکردند. بسیاری از روحانیون و دانشجویان و بازرگانان که قبلاً در زمره حامیان مصدق بودند از او رو برگردانیده و علم مخالفت برداشتند، ولی با تمام این احوال واضح بود که برانداختن قطعی وی جز با اعمال قدرت راه دیگری نیست. سیاست آمریکا در طول دوره زمامداری حاکی از این بود که نگرانی آن از اوضاع ایران روزافزون و در اتخاذ طریق مؤثری برای ایجاد ثبات سیاسی و توسعه اقتصادی ایران دچار تردید است.
جواب مصدق: جواب قسمتی از این فرمایشات در شماره 26 عرض شده و راجع به قسمت دیگر از فرمایشات که میفرمایند: «عمل مصدق در انحلال مجلس شورا نیز نتوانست افکار عمومی را که مخالف وی بود خفه کند» با قسمت دیگر این فرمایشات که میفرمایند «ولی با تمام احوال واضح بود که برانداختن وی جز با اعمال قدرت راه دیگری نیست» متناقض است. اگر افکار عمومی برخلاف من بود چه شد متجاوز از دو ملیون رأی آن هم فقط در شهرها بر له دولت دادند، چنانچه افکار عمومی با بقای مجلس موافق بود چه شد که بیش از صد هزار رأی برای ابقای مجلس داده نشد.